به گزارش بولتن نیوز، روزها بنابر شرایط کاری ، یا ویژگی های جغرافیای محیط کارم با مراجعین بسیار دشواری سروکار دارم که نه تنها خود رنج بسیار زیادی می برند ، بلکه دیگران را نیز به شدت آزار می دهند.این گروه از افراد که طبق ملاک های پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، جزء طبقه اختلالات شخصیت قرار می گیرند ،بعنوان افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته( به انگلیسی (Narcissistic personality disorder (NPD ) شناخته می شوند. این مطلب را برای راستینه می نویسم، شاید این نوشته بتواند به افراد خودشیفته و خانواده آن ها کمک کند.
همه چیز درباره اختلال شخصیت خودشیفته
اختلال شخصیت چیست؟
وقتی صحبت از اختلالاتی مثل افسردگی یا اختلال دوقطبی می شود (همانگونه که قبلا در مقالات راستینه توضیح داده شده است)، موضوع یک بیماری است که فرد به آن مبتلا شده است.اما هنگامی که بحث در زمینه اختلال شخصیت است ، موضوع بیشتر از یک اختلال روانشناختی ساده است.اجازه دهید با یک مثال توضیح دهم. اگر افسردگی را شبیه به یک کم خونی ساده بدانیم، اختلال شخصیت قطعاً سرطان خون آن هم از نوع پیشرفته است.
اختلال شخصیت به مجموعه ای از الگوهای فکری و رفتاری پایدار و ناسازگار اطلاق می شود که قبل از 18 سالگی بوجود آمده اند و تقریباً هر تلاشی برای تغییر این الگوها با شکست روبرو می شود. از جائیکه این مقاله تخصصی نیست، قصد ندارم با استفاده از اصطلاحات علمی و گاهاً کسل کننده ، ذهن شما را آشفته کنم.
علائم اختلال شخصیت خود شیفته چیست؟
اختلال شخصیت خود شیفته، مانند تمامی اختلالات دیگر ، دارای ملاک هایی است که در پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) آمده است . در این مقاله از راستینه برخی از اصلی ترین ملاک های این اختلال را مرور می کنیم.
فقدان همدلی
اصلی ترین ملاک برای تشخیص یک فرد خودشیفته، نداشتن حس همدلی است. این افراد نمی توانند ، درد و رنج دیگران را بفهمند . یک مرد خودشیفته درک نمی کند که محروم کردن یک زن از دیدار با اعضای خانواده اش چقدر برای او رنج آور است. یک زن خودشیفته نمی تواند درک کند که فریاد زدن در محیط کار همسرش ، چه احساس وحشتناکی در وی ایجاد خواهد کرد.
خودمحوری
فرد خودشیفته معتقد است که وی محور دنیا است ، او نمی تواند هیچ کس جز خودش را در نظر بگیرد و نمی تواند به صلاح دیگران بیانیشد.همیشه و همه جا باید نظر خودش را اعمال کند.حتی در کوچکترین کارها ، حتی در مسائلی که به او هیچ ربطی ندارد. مراجعی به منشی کلینیک گفته بود :«خانم دکتر فلانی چه حقی دارد در دو مرکز کار کند، او باید همیشه اینجا باشد تا من هر وقت خواستم بیایم».
خود بزرگ بینی و احساس خاص بودن
افراد خودشیفته خود را افرادی خاص می دانند که علت تمام اتفاقات مثبت هستند.زنی خوشیفته به همسرش می گفت :«دلیل اینکه تو داری نفس میکشی منم ، اگر من نبودم آب بینی ات رو هم نمی تونستی بالا بکشی».
گاهی اوقات این حس خود بزرگ بینی بسیار تخیلی است. یعنی فرد حتی نمی تواند ساده ترین کارها را انجام دهد، بارها و بارها ورشکسته شده و توانایی خرید ضروری ترین لوازم زندگی را هم ندارد اما معتقد است «خانواده ی زنم همیشه سر سفره من هستند، نبودم از گرسنگی مرده بودند» و این یک باور بسیار عمیق است و تنها یک حرف از سر لجبازی نیست.
مثال دیگر فردی است که حتی تحصیلات ابتدایی را به پایان نرسانده اما معتقد است «من دکترای بازار دارم و از هر آدم دیگری بیشتر می فهمم».
عدم پیروی از قوانین
برای افراد خودشیفته رعایت قوانین بسیار سخت و تقریباً غیر ممکن است.بسیاری از این افراد نمی توانند قوانین ساده اجتماعی را انجام دهند مثلاً به موقع در سر کار حاضر شوند،برای رانندگی گواهینامه بگیرند یا به خدمت سربازی بروند. البته علت این موضوع لجبازی با نظام سیاسی یا خانواده و اجتماع نیست بلکه چنین افرادی خود را تافته جدا بافته می دانند و معتقدند به قدری مهم هستند که لازم نیست قانونی را رعایت کنند.
تحقیر دیگران
یکی از ویژگی های آزار دهنده این افراد ، تحقیر دیگران است.افراد خودشیفته اغلب با افراد پایین دست و همتراز خود با زبان تحقیر سخن می گویند.مثلاً یک مدیر خودشیفته با کارمند بخش بگونه ای صحبت می کند که همواره موجب رنجش وی می شود.یا یک مرد خودشیفته همیشه زنان را تحقیر می کند حتی زمانی که این زن مادر اوست.
نیاز مفرط به تحسین شدن
افراد خودشیفته انتظار دارند برای کوچکترین کارهایی که انجام می دهند تا سالها مورد تحسین و تشویق قرار گیرند. یکی از مراجعانم می گفت:«خانمم انتظار دارند برای اینکه هفته ای یکبار غذا می پزه یا پوشک بچه رو عوض می کنه ، من دائم ازش تشکر کنم». دیگری می گفت :«رئیسم انتظار داره برای اینکه سر ماه حقوق رو می ریزه ، من کفش هایش رو هم واکس بزنم».
یکی از مراجعانم که خود مبتلا به این اختلال بود می گفت:«من وقتی خانواده ی زنم رو دعوت کردم یعنی به اون ها لطف کردم ، اون ها باید تا آخر عمر قدردان من باشند که اجازه دادم پاشون رو توی خونه ام بگذارند».
استثمارگر
از دیگر ویژگی های افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ، استثمارگری است.سالها قبل وقتی بعنوان معلم برای یکی از این افراد کار می کردم ، وی انتظار داشت تا به اندازه ده نفر برایش کار کنم و حقوق نصف ماه را پرداخت کند. و نه تنها من بلکه سایر کارکنان هم از این موضوع شکایت داشتند.گاهی این استثمارگری تا حدی پیش می رود که فرد بر گرده دیگران سوار می شود.مثلاً پسری که انتظار دارند مادر و پدر به او جهیزیه بدهند یا دختری که می گوید :«باید پدرم خرج زندگی مرا پرداخت کند چون من و شوهرم میخواهیم سفر برویم».
حسادت
جنس حسادت افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته با حسادت های ساده دیگران فرق می کند. افراد خودشیفته معمولا دو تصور دارند : اول اینکه دیگران به آن ها حسادت می کنند. مثلاً مردی را می شناسم که نه زندگی خانوادگی موفقی دارد و نه از لحاظ تحصیلی و مالی جایگاه مناسبی دارد ولی دائماً به دیگران می گوید خواهرها و برادرهایش به او حسادت می کنند . دوم حسادت افراد خودشیفته به افرادی است که اندکی جایگاه بهتری دارند.مثلاً فردی که در اداره به همکارش بخاطر 20 هزار تومان حقوق بیشتر حسادت می کند.در اینجا لازم به ذکر است که منظور ما ناراحتی از عدم رعایت پرداخت های عادلانه نیست.فرد خودشیفته از این موضوع عصبانی است که چرا به همکارش توجه بیشتری شده است و حاضر است برای این کار حتی دست به اعمال مجرمانه نظیر آسیب رساندن به همکارش بزند.
تجربه شدید هیجان های منفی
افراد خودشیفته بیش از هر هیجانی ، هیجان های خشم ، نفرت و کینه را تجربه می کنند. آدم های دنیا از نظر آنها هیچ ویژگی مثبتی ندارند ، کوچکترین رفتار توام با مخالفت آدم ها از نظر آن ها توهین تلقی شده و باعث نفرتشان می گردد. البته محبت انسان های دیگر همواره از نظر یک فرد خودشیفته انجام وظیفه است. مثلاً یک مرد خودشیفته با خود نمی گوید که :«پدرم لطف می کند و به من خانه ای برای زندگی می دهد» بلکه می گوید :«وظیفه پدر است که برای من خانه ای بخرد تا زن و بچه ام در آن زندگی کنند».
درمان اختلال شخصیت خودشیفته
درمان اختلال شخصیت خودشیفته چگونه است؟
اختلالات شخصیت به طور کلی اختلالاتی مقاوم به درمان هستند. معمولاً افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته برای درمان مراجعه نمی کنند و در صورتی که مراجعه کنند اغلب برای درست کردن اطرافیان است. آخرین مراجع خودشیفته ای که داشتم می گفت :«زنم رو آوردم تا آدمش کنی!». در صورتی که این افراد برای درمان خود مراجعه کنند معمولاً درمان روانشناختی طولانی مدت (بیش از یکسال و تا چهار سال) خواهد بود.
رفتار خانواده این افراد چگونه باید باشد؟
بیشترین آزار را از رفتارهای یک فرد خودشیفته ، خانواده و بویژه همسر می بیند. تحمل تحقیرهای دائمی، انتظار های غیر واقع بینانه و رفتارهای نامناسب اجتماعی ، رنج خانواده را صدچندان می کند. مهم است بدانید هرگز نباید کاری کنید که فرد خودشیفته از کوره در برود زیرا انجام هرکاری از او بر می آید از کتک زدن گرفته تا بردن آبرو و حتی قتل.
در بسیاری از موارد ایجاد مرز بندی های دقیق برای اعضای خانواده می تواند مفید باشد.مثلاً خواهر یک مرد خودشیفته می تواند به برادرش بگوید:«در صورتی که بخواهی به توهین کردن به خانواده من ادامه دهی ما با هم ارتباطی نخواهیم داشت» یا پدری به فرزندش بگوید در صورت ادامه رفتارهای آزار دهنده تمام امتیازهای مالی ات قطع خواهند شد. اما احتمال تغییر در رفتار چنین افرادی بسیار اندک است.برخلاف سایر اختلالات که با رسیدن به سنین میانسالی کاهش شدت علائم دیده می شود در این اختلال با افزایش سن معمولا اوضاع وخیم تر خواهد شد.
توجه داشته باشید هنگام صحبت کردن با این افراد به هیچ وجه رفتار شما نباید نشانه ای از توهین داشته باشد.البته لازم است ظرفیت بالایی در تحمل توهین های آن ها داشته باشید.
در بسیاری از اوقات همسران افراد خودشیفته از زندگی با آنها خسته می شوند و تقاضای طلاق می کنند.در صورتی که با چنین فردی زندگی می کنید و تصمیم به جدایی دارید بهتر است تا قبل از فرزند دار شدن تصمیم خود را عملی کنید زیرا افراد خودشیفته به شدت به فرزندان خود وابسته هستند.
توجه داشته باشید که تشخیص اختلالات شخصیت در مشاوره پیش از ازدواج میسر است و می توانید با چند جلسه مشاوره از افتادن در دام افراد خودشیفته رهایی یابید.
منبع: سایت پزشکی و مجله سلامتی راستینه