کد خبر: ۴۱۰۳۹۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

در مذمت تعمیم‌های ناروا: این بار دوقطبی «صلحی-شجریان»

روزی شأن شجریان در حد بوق تبلیغی برای دکتر صلحی تنزل داده شد و حالا گمانه‌های طرح شده درباره پرونده خانواده او بوق تخریب شجریان شده است. حتی به فرض اثبات اتهام، آیا قاتل بودن او متأثر از شجریان است؟ تعمیم‌های ناروا سم مهلک رسانه‌های ایرانی شده است.
به گزارش بولتن نیوز، با گذشت چند ماه، هنوز تب قسمت اول مجموعه «در حاشیه» مهران مدیری پایین نیامده بود و گاه و بی‌گاه در رسانه‌ها درباره آن گپی زده می‌شد و هر بار گروه محدودی از پزشکان به کنایه‌های او که برگرفته از گلایه‌های مردم به سیستم درمانی کشور بود، معترض بودند که  انتشار یک خبر و دست به دست شدن پر سرعت آن در رسانه‌ها سعی بر ارائه این تصویر داشت که در جهان پر از خشونت و التهاب امروز، لااقل در ایران، «انسانیت» یک مفهوم باارزش و پرطرفدار است.

در مذمت تعمیم‌های ناروا: این بار دوقطبی «صلحی-شجریان»

هر چند نیازی به انتشار اخباری در تأیید عملکرد انسانی و قابل تقدیر اکثریت پزشکان ایرانی نبود و مردم ایران بارها نشان داده بودند که برخلاف حقنه برخی رسانه‌ها موضوعات را تعمیم یافته دنبال نمی‌کنند و جامعه ایرانی برخلاف تصور برخی، در تفکیک شوخی‌ها و طنازی‌های مهران مدیری از عمل افراد، بصیرت و بلوغ لازم را دارد و نیاز به ناصح بیرونی ندارد، اما یک اتفاق خوب با استقبال همین مردم مواجه و بر اساس آنچه روایتش در این خبر («نسخه پزشک خیرخواه ایرانی جهانی شد») آمد به سرعت فراگیر شد تا مردم اثبات کنند که مانند همیشه ورودشان به ماجرا جامع و غیر بسیط است.

«علیرضا صلحی» به سرعت سوژه محبوب رسانه‌ها شد و انتشار مصاحبه‌های او روز به روز به محبوبیت‌اش افزود. اما ماجرا با همین روال پیش نرفت و به مرور با انتشار و تأکید برخی رسانه‌ها بر گرایشات سیاسیِ صلحی بوی این به مشام رسید که قرار است، فردی که به دست خود مردم، قهرمانی جدید لقب گرفته بود حالا به نفع یک جریان سیاسی خاص مصادره شود.

ماجرای دکتر صلحی به اینجا ختم نشد و نسخه‌های عجیب و اتفاقات مرموز اطراف او بر شدت این روند افزود: «تجویز صدای شجریان توسط یک پزشک»، «فوت مشکوک خانواده پزشک معروف تبریزی/ غذای نذری آلوده این خانواده را مسموم کرد؟»، «سوءقصد با غذای آلوده‌ی نذری/جزئیات جدید از مرگ مشکوک خانواده پزشک تبریزی» و اخباری از این دست ادامه داشت تا اینکه روز گذشته خبری در رسانه‌ها منتشر شد مبنی بر اینکه «صلحی به دست داشتن در قتل خانواده خود اعتراف کرده است». هر چند بلافاصله چند رسانه دیگر این مسأله را تکذیب کردند و هنوز سرنوشت این پرونده مبهم است.

چه این اقدام تأیید شود چه تکذیب، چه صلحی قاتل باشد، چه نباشد، غرض از نوشتن این چند خط پرداختن به یک اتفاق و یک رویه نامبارکِ تکراری است که سم مهلک فعالیت رسانه‌ها در چند سال اخیر شده است: «تعمیم‌های ناروا».

شاید عموم پزشکان این مسأله را تأیید کنند که محیط آرام، اتمسفر روانی مناسب، دوری از استرس و... می‌تواند بر تسریع و اثرگذاری روند درمان یک بیمار مؤثر باشد. همینطور -با قدری اغماض یا حتی شاید مخالفت- باور عموم جامعه ایرانی و همچنین اهل فن و متخصصان عرصه هنر هم بر این گزاره صحه می‌گذارد که موسیقی به جهت اثرگذاری روانی خود، در این زمینه می‌تواند کارآمدی‌ای باشد و این اثرگذاری مطلوب‌تر می‌شود اگر موسیقی مصرفی، اثری در تراز نمونه‌های فاخر و اصیل موسیقی ایرانی باشد که در آن به بخش قابل توجهی از وجوه و ابعاد روحانی انسان توجه شده است.پیش از این توجیه می‌شد که تجویز آثار منتشر شده با صدای «محمدرضا شجریان» در نسخه دکتر صلحی بر اساس باورهای فوق برای بیماران صورت گرفته است. اما به نظر می‌رسد برخی تجویزها و بازی‌ها که چند سالی است با خرج از نام شجریان پیش می‌رود هیچ نسبتی با توجیهات این پاراگراف ندارد.

وقتی از 88 به بعد نام شجریان دست مایه بازی‌های سیاسی شد و برخی به یک باره طرفدار او شدند، طرح نام او به هر بهانه‌ای در رسانه‌ها، بر شدت و حدت صف‌بندی‌های سیاسی درباره‌اش می‌افزود و چه او در ماجرا سهمی داشته باشد یا نداشته باشد، همه هزینه‌ها، ناخودآگاه بر سر او خروار می‌شد. با انتشار نسخه دکتر صلحی، اعتبار شجریان ناخواسته وارد یک بازی جدید شده بود و وابستگان به اردوگاه‌های سیاسی مختلف، بار دیگر بی تفاوت به شأن موسیقایی و هنری او به هواداری از جریان خود یا تکفیر جریان مقابل می‌پرداختند و این دهن‌کجی‌ها تا همین امروز ادامه دارد...

حالا با بالا گرفتن گمانه -تأیید یا رد نشده- «قتل خانواده دکتر صلحی به دست خودش»، فارغ از سرنوشت تلخی که برای آن دو مرحومه رقم خورده، نوبت انتقام گیری جریانی دیگر و ادامه کشمکش‌ها درباره شجریان با این دست تیترها فرا رسیده است: «پزشک تجویزکننده آهنگ‌های «شجریان» قاتل از آب درآمد».

فارغ از اینکه اظهارنظرهای سابق جناب محمدرضا شجریان خود می‌تواند باعث ایجاد چنین فضایی باشد و هنوز گلایه‌ها درباره برخی از مواضع پیشین او به جای خود باقی است، اما به نظر می‌رسد این نوع مواجهه با او دور از عدالت، کرامت و حقوق انسانی است. بسیاری از این مواجهه‌های زردِ ژورنالیستی با او نادقیق، نکوهش پذیر، مذموم و محکوم است.

مسیر روشن است. هر چند که برخی بخواهند چشم‌ها را بر حقیقت ببندند. آیا ارتباط دادن حاشیه‌های پرهزینه مربوط به آنچه برای دکتر صلحی اتفاق افتاده به شجریان، منطقی و اخلاقی است؟ حتی به فرض اثبات اتهام، آیا قاتل بودن او متأثر از شجریان است؟ آیا خرج ابزاریِ حیثیت هنرمندان پایان می‌گیرد؟ تلخ و واقعی است که روزی یک جریان شأن شجریان را در حد بوق تبلیغی برای دکتر صلحی تنزل دادند و امروز گمانه‌های طرح شده درباره پرونده خانوادگی صلحی بوق تخریب شجریان شده است.


منبع: خبرگزاری مهر

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
محمد جواد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۲۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
1
5
با احترام به آقای شجریان، ولی این یه حقیقته که ایشون با همه ظاهر فرهنگی شون مروج خشونت هم بوده. ایشون در کودتای سال 88 آهنگ "تفنگت را زمین بگذار" رو خوند که در حمایت از همون کسانی بود که خارج از قانون خواستن ادعای واهی شون رو که آرزوشو داشتن با آشوب و خشونت به دست بیارن. آدم تو این بزنگاه ها خود واقعیشو نشون میده وگرنه تو روزگار بی غبار که همه خوب و موجه ان. شما بولتن نیازی نیست از چنین آدمی دفاع کنی.
با تشکر
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین