کاسپارف معروف، در بازی شطرنج به یک آماتور باخت. همه تعجب کردند و علت باخت را جویا شدند و او این گونه عنوان کرد: «در بازی با او نمیدانستم که آماتور است. برای همین، با هر حرکت او دنبال نقشهای که در سر داشت میگشتم. گاهی به خیال خود نقشهاش را خوانده و حرکت بعدی را پیشبینی میکردم، اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری میدیدم. تمرکز میکردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم. آن قدر در پی حرکتهای او بودم و دنبالهرو مسیر او شدم که مهرههای خودم را گم کردم. بعد که به سادگی مات شدم فهمیدم حرکتهای او از سر مهارتنداشتن بود و فقط مهرهها را حرکت میداد و من از لذت بازی غافل شدم چون به دنبال نقشهای بودم که وجود نداشت. بازی را باختم اما درس بزرگتری یاد گرفتم که تمام حرکتها از سر حیله نیست. آن قدر فریب دیدهایم و نقشه کشیدهایم که صادقانه حرکت کردن را باور نداریم و به دنبال نقشههایش میگردیم آنجاست که مسیر را گم میکنیم و میبازیم.»