گروه دین و اندیشه: «کمال بارعی» در مقاله پیش رو که تحت موضوع "عزاداری الهی برای سلامتی" نوشته، آورده است: عزاداری برای حضرات معصومین و اولیاء الله صلوات الله علیهم اجمعین صبغه الهی دارد و از تقوای دل و برای تقوای دل است و موجب پایایی و پویایی جامعه است .
به گزارش بولتن نیوز، متن این مقاله که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر است:
هر محفلی که برای اقامه حق بر گزار می شود تهدیداتی نیز دارد که به سخت و نرم تقسیم می شود و یا هر دو توام می تواند باشد .
در تهدید سخت ، موجودیت و قالب را نشانه رفته است و می خواهد وجودش را از میان بردارد . درتهدید نرم پوست را حفظ می نماید و محتوا را خالی می کند و خواسته های باطل را محتوای آن قرار دهد و محتوا سازی می کند . ارزش ها را کنار می گذارد و غیر ارزش ها مثل خرافات ، بدعت و غلورا ارزش جلوه می دهد و جایگزین می سازد .
دشمنان می خواهند :
- مجالس و محافل دین با قالب و محتوا و مفاهیم دین مثل امامت و امام برگزار نشود و امامت و امام حق شناخته نشود .
- خنثی باشند یعنی قالب باشد ولی خبری از محتوا و مفاهیم حق نباشد ونقشی نکند و در حد سرگرمی و وقت گذرانی باشد .
- نه تنهاکاری به دین نداشته باشد بلکه قالب و محتوا و مفاهیم مورد نظرآنان باشد .
هر یک از معصومین و اولیاء الله و تربیت یافتگان دین صلوات الله علیهم اجمعین به نوبه خود برای حفظ و تبلیغ دین کوشیده اند و برای ترویج آن مجالس و محافل برگزار کرده اند . در این مجالس ، دین الهی را تشریح و تبیین و هدف آن را روشن کرده اند ومردم را به وظایف فردی و اجتماعی آشنایی داده اند . یعنی قرآن را به مردم آموخته اند و آن را تفسیر کرده اند و سیره رسول الله و ائمه اطهار علیهم السلام واحکام الهی را فرموده اند . به سوالات مردم پاسخ داده اند و شبهات را رفع نموده اند . مسائل و اوضاع زمان و موقعیت های خود و دشمنان را طرح کرده اند و نحوه مقابله با تهدیدات را اعلام و اعلان ساخته اند . ابعاد حق را به وضوح و در فرصت های پیش آمده بیان کرده اند و پیش از آنکه تهدیدات قد علم نمایند راه های مقابله و برون رفت را ارائه نموده اند . اجازه نداده اند مردم به حیرانی گرفتار شوند و به خود فراموشی بگیرند و خود زنی نمایند . در نفی خرافات و خرافه گرایان و بدعت گزاران که دین و اساس دین را مورد هدف قرار داده اند لحظه ای را از دست نداده اند حتی گاهی آنها را به عینه به مردم شناسانده اند . چون خرافه و بدعت و غلو با لباس و شعار دین علیه دین و امامت شمشیر می کشد و به ضلالت و دوری انسان از الله تبارک و تعالی می کوشد . به ذکرمصایب پرداخته اند تا مردم هرگز عبرت را فراموش نکنند و به حق عمل کنند .
حق و تبیین حق و حرکت براساس حق که فلسفه وجودی محافل و مجالس دین است ، موجب قوت و قدرت است . هر انسان و هر جامعه ای که از حق فاصله بگیرد به زبونی ، ناتوانی و ضعف می افتد . یاس و افسردگی و درماندگی بر او روی می آورد .
فرد و جامعه افسرده رشته های اعتماد را از دست می دهد و بلحاظ از هم گسیختن اعتماد به بلای خود زنی به جای دشمن زنی مبتلا می شود . افسردگی نمود ها و مراتب گوناگون دارد . دامنه آن گاهی فردی وگاهی اجتماعی است و ممکن است هر دو همزمان اتفاق بیفتد .
دین و مجالس دینی که با قالب و محتوا و مفاهیم دین انجام می گیرد راه حق را می نمایاند و راه نجات از ضلالت را ارائه می دهد و انسان را به الله نزدیک می کند و اجازه نمی دهد انسان و جامعه در دام حیرانی و درماندگی بیفتد .
هر یک از محافل جشن و سرور و یا عزاداری که در دین وجود دارد ، در حقیقت چراغی است که دل ظلمت ها و تاریکی ها را می شکافد و سیره حق و هدف حق را پیش روی انسان و جامعه قرار می دهد. تا انسان بدون دغدغه طی طریق نماید و به کمال حقیقی خود نایل آید یعنی هر یک از محافل دینی ستاره ای از آسمان هدایت الهی است که راه روشن ومقصد را نشان می دهد و موجب قوت دل و آرامش خاطر انسان در سیر و دست یابی به سعادت حقیقی می گردد .
این مجالس رسالتی دارند که از قرآن وحضرات معصومین و اولیاء الله صلوات الله علیهم اجمعین است . برای بهره مندی از برکات دنیوی و اخروی این مجالس ، طهارت جسمی و روحی یک واجب عینی فرد و اجتماعی است.
بهداشت و سلامتی فردی و اجتماعی ریشه تمام کسالت ها و بطالت ها و خمود ی ها را می سوزاند و راه نفوذ و بازار گرمی آلودگی ها را از بین می برد و روحیه شجاعت را دو چندان می سازد . اقامه حق به شجاعت نیاز دارد . شجاعت از حق شناسی ، ایمان به حق ، عمل به حق و زمان شناسی جان می گیرد و تنومند می شود . آلوده ها ترسوهایند . آلوده ها را در عرصه شجاعت راهی نیست . خرافه ستیزی و مبارزه با بدعت ها با وجود شجاعت امکان پذیر است که شرط اولی آن طهارت روحی و جسمی و ایمان به حق است .
انسان های حق مدار و شجاع راه های نفوذ را می بندند یعنی آلودگی ها را می میرانند و انقطاع الی الله دارند بدین ترتیب علم ناامیدی را در دل دشمن به احتزاز در می آورند و قدم از قدم برنمی دارند مگر اینکه دشمن را ناامیدتر نمایند . محافل و مجالس الهی از آنجمله، عزاداری برای حضرات معصومین و اولیاء الله صلوات الله علیهم اجمعین راه قله رفیع سلامتی انسانی الهی را هموار می سازند و به آن دعوت می کند و سستی و نخوت و افسردگی و ترس فردی و اجتماعی را از بین می برند .
عزاداری الهی دوری جستن از ظلمت ظالمان و نورانی شدن به نورانیت وحدانی است. منشأ قالب و محتوای آن قرآن و سنت علیهماالسلام است.
عزاداری غیر الهی که دشمنان دین وامامت بدان دلبسته اند بازار خرافات و بدعت ها و غلوها است که هر کس براساس منیّت وشهرت طلبی متاع خودرا عرضه می کند. این منیّت ها به حذف شعائر الله وامامت و امام می پردازند .
این منیت ها بود که علیه امام زمان علیه السلام شمشیر می کشند و سر او را از تن جدا می کنند و اهل بیتش را اسیر می سازند . عَظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ علیه السلام وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وسلّم
---
آی کاش این آقای عزیز برای نشان دادن توان خود به پاسخگویی در محضر خداوند نسبت به آن چه که در نوشته ی فوق می گوید و برای جلب تایید مخاطبان خرد گرای خود ، هر آن چه را در نوشته فوق آورده است با دلایلی از قرآن و عقل و واقعیتهای محسوس موجود در زمینه های مورد انتقاد خود مستند می ساخت وهمه چیز را به گذاره های نامحسوس و غیر قابل درک و اثبات ناپذیر گره نمی زد؟؟؟!!!
به راستی صفت الهی برای عزا داری را با چه دلیلی از قرآن و عقل به اثبات می رسانید که با آیات محکم و مفصل آشکار و رسای این کتاب آسمانی در تضاد و تعارض نباشد ونیز بتوان آن را با اصول استدلال عقلی اثبات کرد؟؟؟!!!
در کجای قرآن برای عکس العمل به قضا و قدر و حکم الهی ، عزا داری توصیه شده است و با چه دلیلی از عقل چنین عزا داری قابل توجیه است.
آیا سید و سالار شهیدان حسین بن علی (ع) در جایی از سخنرانی های هدایت بخش نهضت والای عاشورایی خود و در وصیت خود به خواهر گرامی خویش حضرت زینب (س) در این ایام به برپایی مراسم عزاداریهای گوناگون سفارش کرده است.
آقای عزیز!!! اقدام به توجیه خواسته ها و رفتارهای خود با توسل به تشبیه ها و قیاسهای ناسالم و به اشیاء نامحسوس و غیر قابل اثبات کار آسانی است ولی آوردن دلیل معتبر غیر قابل خدشه ی خدا پسندانه و عقل پسند از محکمات قرآن و اصول متین استدلال برای اشیاء نامانوس و نامتعارف و غیر قابل اثبات امکان پذیر نیست و اصرار بر این اشیاء در محضر خداوند که به همه چیز آگاه است پاسخ پسندیده ای نخواهد داشت .
چرا اصرار داریم عزا داری را که حسین (ع) در وصیت خود به خواهر خویش از آن اعلام بیزاری کرده و هیچ بازده مثبت قابل اثباتی از آن بر نمی خیزد بعنوان کار پسندیده به خود و دیگرا تحمیل نماییم؟؟؟!!!
آیا واقعا و در حقیقت این اصرار پاسخگوی ارزشهای والای نهضت حسینی است؟؟؟!!!
انشاالله حسینی باشیم و حسینی بمانیم و با حسین محشور شویم .