کد خبر: ۳۹۹۸۰۸
تاریخ انتشار:

فریب پسران نوجوان برای رسیدن به طلب ۲۰میلیونی‌

مرد جوان که بعد از فریب سه نوجوان سناریوی آدم‌ربایی را طراحی و اجرا کرده بود، روز گذشته محاکمه شد.
به گزارش بولتن نیوز ، هفدهم مهرماه ۹۴ مرد میانسالی مأموران پلیس ورامین را از ناپدید شدن ناگهانی پسر نوجوانش که علی نام داشت، با خبر کرد. او گفت: پسرم مثل هر روز راهی مدرسه شد، اما دیگر به خانه برنگشت. وقتی تحقیقات پلیس در این باره به جریان افتاد، پدر علی جزئیات بیشتری در اختیار مأموران گذاشت. او گفت: وقتی خودم در این باره تحقیق کردم، همسایه‌ها گفتند که پسرم را سوار بر خودروی منوچهر، یکی از معلمان مدرسه دیده‌اند. وقتی از منوچهر در این باره تحقیق شد، گفت که از سرنوشت علی خبر ندارد. مأموران اما در بررسی تماس‌های او وی متوجه تناقض‌های او شدند، بنابراین معلم جوان وقتی مورد تحقیق فنی قرار گرفت، اعتراف کرد که علی را ربوده و در یکی از باغ‌های اطراف شهر حبس کرده است. او گفت: به خاطر اختلافی که با پدر علی داشتم با همدستی سه نفر از شاگردانم علی را ربودم و به باغ منتقل کردم.

بعد از به دست آمدن آدرس باغ بود که مأموران پلیس در محل حاضر شدند و همزمان با رهایی گروگان سه‌پسر نوجوان را هم بازداشت کردند. آنها وقتی مورد تحقیق قرار گرفتند، گفتند که از انگیزه معلم خود خبر نداشتند و برای تنبیه علی او را به باغ منتقل کرده‌اند. پرونده با کامل شدن بررسی‌ها برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری شماره یک استان تهران فرستاده شد و متهمان مقابل قاضی عبداللهی پای میز محاکمه حاضر شدند.

منوچهر وقتی در جایگاه حاضر شد، اتهامش را قبول کرد و در شرح ماجرا گفت: من معلم یکی از دبیرستان‌های ورامین هستم. مدتی قبل از حادثه با پدر یکی از دانش‌آموزانم بر سر خرید یک خودرو اختلاف حساب ۲۰ میلیون تومانی پیدا می‌کردم. هر وقت پولم را طلب می‌‌کردم، او از دادن آن طفره می‌رفت تا اینکه به فکر آدم‌ربایی افتادم. تصمیم گرفتم با ربودن علی، پسر آن مرد به پولم برسم. از آنجا که برای اجرای نقشه‌ام به همدست نیاز داشتم، تصمیم گرفتم تا از سه نفر از شاگردانم کمک بگیرم. اگر ماجرای اختلاف حساب را مطرح می‌کردم آنها به من کمک نمی‌کردند به خاطر همین به دروغ مدعی شدم که علی مزاحم خانواده‌ام می‌شود. بعد از آن بود که به خاطر اعتمادی که به من داشتند، قبول کردند که در اجرای نقشه به من کمک کنند. روز حادثه مطابق نقشه علی را ربودیم و به باغ یکی از بستگانم منتقل کردیم، اما یک روز بعد از حادثه مأموران پلیس من را بازداشت کردند. وی ادامه داد: از کاری که کردم، بسیار پشیمانم. همین که از شغل دبیری برکنار شدم، برایم بزرگترین عذاب است. اول از خدا بعد از شاکی می‌خواهم که مرا ببخشد.

بعد از آن سه متهم نوجوان یک به یک در جایگاه حاضر شدند و حرف‌های معلمشان را تأیید کردند.
یکی از متهمان گفت: معلم ما رابطه خیلی خوبی با ما داشت و کارنامه ما هم نشان می‌دهد که از بچه‌های ممتاز بودیم. وقتی او ماجرای مزاحمت علی برای خانواده‌اش را مطرح کرد، تصمیم گرفتیم که هر کمکی که می‌توانیم به او بکنیم، اما نمی‌دانستیم که ما را فریب داده است. وقتی اصل ماجرا را متوجه شدیم به او گفتیم چرا از راه قانونی اقدام نکردی؟ گفت، مدرکی نداشتم و دستم به جایی بند نبود. از شاکی و خانواده او می‌خواهیم ما را ببخشند تا به درس و ادامه تحصیل ادامه دهیم. الان بلاتکلیف هستیم نه می‌توانیم درسمان را ادامه دهیم و نه به خدمت سربازی برویم.

مشاور کانون هم که در جلسه حضور داشت، گفت: چندماهی که متهمان در کانون بودند، بسیار اخلاق و رفتار شایسته‌ای داشتند و در فعالیت‌های قرآنی و همه نمازهای جماعت شرکت داشتند. از شاکی و خانواده او می‌خواهیم تا آنها بهترین روزهای عمرشان را در زندان نگذرانند و فرصت دهند تا با درسی که از این اتفاق گرفته‌اند، درست زندگی کنند. بعد از آخرین دفاعیات متهمان، هیئت قضایی وارد شور شد.


منبع:آوینی نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین