بیمحابا به آب میزنیم
شاید فکر کردن به آمار دنیای مجازی بتواند کمی دید ما را نسبت به این فضا واقعیتر کند. فکرش را میکردید که در دنیای مجازی هر روز تقریباً ۲۹۴ میلیارد ایمیل فرستاده میشود؟ تقریباً براساس میانگین هر دو ثانیه چهار کاربر جدید وارد فضای مجازی میشوند. میتوانید تصور کنید که تمام کاربران شبکه مجازی روزانه ۲ میلیون پست وبلاگ منتشر میکنند؟ آمارهای فضاهای مهمی مثل فیسبوک یا توئیتر در این زمینه بسیار شگفتانگیز است. مثلاً اینکه روزانه بیش از ۳۴۰ میلیون توئیت در توئیتر منتشر میشود!
خود ما بهتر از هر کسی میدانیم که امروز سهلالوصولترین تکنولوژی در دسترس اینترنت، فضای مجازی و اپلیکیشنهای مرتبط به آن است. این دسترسی آنقدر آسان شده که قطعاً یک کودک دبستانی ۹ یا ۱۰ ساله هم روش کار در فضای مجازی آن هم از نوع تلفن همراه یا تبلت را میداند. برخلاف دسترسیهای قدیم امروز میبینیم که با وجود سیستمعامل گوشیهای مختلف حتی میانسالان و افراد مسن هم از این ماراتن دور نماندهاند و چه بسا در بسیاری زمینهها از کودکان هم پیشی گرفتهاند. نمیتوان منکر چنین مسئلهای شد آن هم در حالی که نمونههای عینی میانسالان موبایل به دست در سطح جامعه بسیار است.
سؤالاتی که اغلب با دیدن کودکان یا میانسالان موبایل به دست مطرح میشود این است که «چطور روش کارکردن با این وسیله را میدانند؟ اصلاً چطور متصل شدن به اینترنت را یاد میگیرند؟ آیا میدانند قرار است از این فضای مجازی چه چیزی را مطالبه کنند؟» پاسخ مشخص است، در جامعه ایرانی رسم بر این است که وسیله پیش از آموزش و فرهنگسازی وارد شود. یعنی فرد در جامعه ما بهجای اینکه یاد بگیرد اول با چه هدفی و دوم چطور یک وسیله را خرید و از آن استفاده کرد یکدفعه به تقلید از اطرافیان فقط میخرد و با چند آموزش جزئی شروع به استفاده از آن میکند. درست مثل کسی که بدون یادگیری شنا، بیمحابا به آب میزند و…
نکته مهمتر اینکه اگر هم آموزشی در اول کار ببیند صرفاً عملی و برای کار راهاندازی است و جنبه فرهنگی و علمی ندارد.
نتیجه این سطح برخورد بسیار نازل با تکنولوژی و وسایل ارتباط مجازی در جامعه ما این شده است که با گذشت کمتر از دو دهه میبینیم مردم فارغ از سطح سنیشان بیهدف چندین ساعت از روزشان را در فضای مجازی پرسه میزنند. این پرسه زدن بیهدف احتمال ورود آنها را به هر صفحه و هر موضوع غیرمرتبط و ناسازگار با شخصیتشان بالا میبرد و در نهایت تأثیری روی شخصیت فرد میگذارد که از نظر اجتماعی مخرب است و ایجاد معضل میکند، آن هم معضلاتی که برای همه تازگی دارد و نمیدانیم با آنها چطور برخورد کنیم. از آنجا که این معضلات در قشر جوان بیش از دیگران دیده میشود و دغدغه بسیاری از مسئولان فرهنگی و رسانهای کشور شده است پس بهتر است هرکسی به سهم خود در رفع مشکل یا نحوه برخورد درست با آن اقدامی کند چون قطعاً نمیتوانیم از کنار این مسئله به آسانی بگذریم، بر همین اساس تصمیم گرفتیم نظر دکتر سیدصالح ابراهیمی، کارشناس فضای مجازی و دکترای ارتباطات را درباره آسیبهای فضای مجازی از منظر تربیتی جویا شویم. آنچه میخوانید دیدگاههای این کارشناس است.
هرچه در دسترستر، خطرناکتر
در زمینه کاری و تحقیق ارتباطات عنوان میشود که هر وسیله یا مکانی که در دسترستر باشد به نسبت سایر وسایل مزیت بیشتری دارد در عین حال طبیعی است که میزان خطای بیشتری هم داشته باشد. نکته مهمی که در مورد فضای مجازی وجود دارد این است که امروز دسترسی و ورود به این فضا به هیچ چیز محدود نمیشود. شما با هر سن و هر میزان سطح دانش و تحصیلات، یا با هرعنوان شغلی و از هر طبقه اجتماعی که باشید میتوانید به راحتی به فضای مجازی دسترسی پیدا کنید. بدتر اینکه دیگر مثل گذشته محدودیتهای وسیله و مکان برای ورود به فضای مجازی وجود ندارد و هرکسی میتواند تنها با خرید یک گوشی اندروید یا آ او اس و یک بسته اینترنت شبکه در هر نقطهای وارد فضای مجازی شود. بخش مهمی از معضلاتی که امروز در سطح جامعه و پیرو استفاده از فضای مجازی دیده میشود همین نبود محدودیتها و مرزهای استفاده از این فضاست؛ یک فضای ارتباطی آسان و ارزان که به همین دلیل، تبعات آن سخت گران تمام میشود.
نکته بعدی نبود آموزش پیش از ورود وسیله است. وقتی شخصی در مورد استفاده از هر وسیلهای مثل چاقو آموزش نبیند طبیعی است که استفاده نادرستی کند و حتی در این استفاده ممکن است به خودش هم آسیب برساند. تصور کنید اگر شما به راحتی و با مبلغ اندکی یک چاقو در اختیار یک فرد آموزش ندیده بگذارید طبیعی است که اگر روش کار و دست گرفتن چاقو را بلد نباشد دست خودش را ببرد. در مورد فضای مجازی و وسایل ارتباطی این حوزه هم اوضاع دقیقاً همینطور است. در واقع برخی اطلاعات و موارد مخصوص بزرگسالان است و به خاطر آموزش ندادنها و عدم آگاهی به کودکان و نوجوانان، هنوز نمیدانند که نباید به بخشی از این اطلاعات رجوع و از آنها استفاده کنند. البته خیلی از نوجوانان و جوانان آسیبپذیر نیستند، یعنی آنقدر تعلیم و تربیت برخی خانوادهها قوی و توجهات دینی آنها عمیق است که میتوانند در این فضای مجازی حضور داشته باشند، اما هیچ تأثیری نگیرند و به درستی از آن بهره ببرند. این را با تأکید میگویم، چون من به عینه میبینم جوانهایی را که با ذات و نبوغ درونی و با حداقل آموزش این روزها از فضای مجازی تلفن همراهشان به بهترین شکل استفاده میکنند.
در حقیقت ما در حوزه فضای مجازی زمانی نگران میشویم که با افرادی سر و کار داریم اعم از بزرگسال یا جوان و نوجوان که مستعد خلاف هستند و با ورود به این فضا دقیقاً ابزار و لوازم مورد نیاز برای خلافشان مهیا میشود. افراد مستعد خلاف با ورود و دسترسی به چنین فضایی در حقیقت ابزار لازم خود را پیدا میکنند تا آنچه در درونشان از افعال منفی بالقوه بوده است بالفعل کنند. این دسته از افراد با هجمهای از اطلاعات جدید روبهرو میشوند اما توان تجزیه و تحلیل وجود ندارد و قدرت کافی ندارند که کار درست را از نادرست تشخیص دهند و این مسائل را یاد نگرفتهاند. یعنی ذهن خلافکارشان یکدفعه با فضایی روبه رو میشود که امکان بدترین سوءاستفادهها را به آنها میدهد پس عنان کنترل رفتارشان را از دست میدهند و وارد ورطه خطا میشوند.
ما نمیتوانیم به طور یکسان همه خانوادهها را کنار هم قرار دهیم و در مورد رفتارها و تصمیماتشان صحبت کنیم. در بسیاری از خانوادهها این قدرت تجزیه و تحلیل وجود ندارد که در مورد یکسری مسائل تصمیمگیری کنند، یکسری اعتقادات و نگرشها در ذهن آنها راهیابی نشده و اینطور تأثیرش را نشان میدهد. اول به صورت خلاف خود را نشان میدهد، بعد عمیقتر شده و به صورت گناه درمیآید، سپس جرم واقع میشود و دردسرهایی اینچنینی به دنبالش اتفاق میافتد.
مزیتهای جذابی که برای همه فراهم است
اینکه تصور کنیم با فیلتر کردن یا مسدود کردن و حتی انتقال سرور یک اپلیکیشن به داخل کشور میشود جلوی رفتارهای خطا را گرفت اینطور نیست، چون در مقوله فیلتر کردن فیس بوک و توئیتر تجربه ثابت کرد که حجم زیادی از فیلترشکن وارد فضای مجازی کشور و نصب شد که به امنیت دادهها هم آسیب میرساند پس بهتر است راه درمان را پیدا کنیم. حقیقت این است که بپذیریم نمیتوانیم جلوی رسانههای جدید را بگیریم چون بسیار ارزانقیمت هستند، در واقع میتوانیم با کمترین هزینهها به راحتی و بدون محدودیت از آنها استفاده کنیم.
نسل اول رسانهها یکسویه بودند و تا ۳۰ سال پیش فقط یکسری اطلاعات به ما ارائه میدادند، اما امروزه میبینید شبکهها و رسانههای اجتماعی هزینه آنچنانی ندارد، تخصص و سواد زیادی هم نمیخواهد چون دسترسی به آنها آزاد است. افراد به راحتی میتوانند عضو هر شبکهای شوند، امکان عضویت برای همه مهیاست و تسهیلات نیز در اختیار همه قرار میگیرد. وقتی عضو فیس بوک میشوید به راحتی به شما اجازه داده میشود که pdf بسیاری از کتابهای روز دنیا را رایگان در اختیار داشته باشید. پس چاره چیست؟ چاره این است که از یک طرف ورود دادهها به این فضا را کنترل کنیم و از طرف دیگر همزمان قدرت تشخیص کاربران را تا حدی افزایش دهیم که کاملاً مثبت و انتخاب شده از این فضا استفاده کنند. جای تأسف است که در کشور ما حتی در مورد ورود دادههای مفید هم بسیار کوتاهی میشود.
ببینید در کشورهای پیشرفته برای فروش هر محصول سطح ایدهآلی درنظر گرفته میشود مثلاً برای فروش کتاب هریپاتر فلان میلیون دلار تخمین زده میشود. وقتی مردم استقبال میکنند و فروش کتاب بیش از سطح ایدهآل میشود شرکت انتشاراتی نسخه دانلود رایگان یا حداقل قیمت کتاب را روی فضای مجازی قرار میدهد تا مردم دیگر هم بتوانند استفاده کنند. خب با این تصمیم فضای مجازی غرب پر است از کتابهای قابل دانلود با حداقل قیمت اما در ایران اوضاع برعکس است چون هنوز انتشاراتیها به فروش امیدوار هستند ترجیح میدهند چنین رفتاری نکنند در نتیجه یا نسخههای غیرقانونی دانلود میشود یا کتابهای غیراخلاقی غربی جایگزین سبد دانلود ایرانیها میشود.
شاید سؤالی که در ذهن خیلی از ما ایجاد شود این است که مگر این فضای مجازی چه نقطه مثبت یا جذابی دارد که این حجم از مردم را به طرف خودش جذب کرده است؟ انسان یک موجود جمعگراست و طبیعی است چنین ذاتی رابطه یک طرفه را نمیپسندد. از طرف دیگر ما ایرانیها نسبت به زندگی خصوصی و فردی همه کنجکاو هستیم. هر دو این خصلت را که کنار هم بگذاریم میتوانیم نقطه جذب فضای مجازی را بشناسیم. در گذشته نحوه ارتباط با رسانهها یکسویه بود اما در حال حاضر تعاملی هستند. در واقع با آزادی بیان و شخصیسازی وارد صفحات شخصی، وبلاگها و… میشوید و در مورد آنها اطلاعات به دست میآورید، به اشتراک میگذارید و نظرتان را درباره مطالب بیان میکنید، به نوعی ابراز وجود میکنید یعنی نه تنها نسبت به زندگی خصوصی افراد اطلاعات کسب میکنیم بلکه با آزادی کامل نظرمان را میگوییم و در اغلب موارد شخص مقابل هم پاسخ میدهد. همین رابطه دوطرفه و ورود به حریم خصوصی باعث جذابیت این فضا شده است.
نکته مهم بعدی که در مورد استقبال از فضای مجازی بسیار تأثیر داشته آزادی بیان و راحتی است که ایجاد کرده است. شما تا دیروز اگر فلان شخصیت معروف تلویزیونی یا ورزشی را نمیتوانستید حتی از فاصله ۱۰۰کیلومتری ببینید در فضای مجازی هم در دسترستان است و هم هرچه میخواهید راحت به او میگویید. مهمترین مسئلهای که باعث میشود رسانهها، شبکههای اجتماعی و تکنولوژیهای جدید در جوامع و افراد نفوذ پیدا کند، همین آزادی بیان و شخصیسازی است که میتوانید هر کاری انجام دهید بدون اینکه کسی از شما ایراد بگیرد. فضای مجازی حدود، ثغور و مرز ندارد و برای جوانان و خانوادهها جذاب است و به خاطر همین ویژگیهایش، جوانان و خانوادههای ما ترجیح میدهند از آن استفاده کنند.
باید مهارتآموزی کنیم
ما میدانیم نقاط قوت این فضای به ظاهر کوچک و در واقع بسیار بزرگ و بیمرز چیست، از طرف دیگر حقیقت این است که نسل جوان و نوجوان ما آنقدر در زمینه فناوری داناست که نمیتوانیم راه را برای ورودشان ببندیم و مانع شدن برای ورود به فضای مجازی شدنی نیست. پس باید بتوانم به سطحی از مهارت برسیم که از همه تهدیدهای فضای مجازی که میتواند تأثیرات بدی روی زندگی و رفتارمان بگذارد فرصت بسازیم. آموزش مسائل شهروندی مقوله بسیار مهمی است چون شما هر جایی زندگی کنید حتی یک روستای کوچک، میتوانید از این طریق با این مسائل آشنا شوید و اطلاع کسب کنید. وقتی اطلاعرسانی انجام میشود میتوانیم از خطرات جلوگیری و به یکدیگر نیز این آگاهیها را یادآوری کنیم. تنها آگاهی است که میتواند مثل یک چراغ آینده مسیر فضای مجازی را برای یک جوان روشن کند و با دانشی که ما به او میدهیم این قدرت را در وجودش ایجاد کند که خودش بر اساس دانش و نیازش سراغ فضای مجازی برود. در حقیقت گزینشی وارد فضای مجازی میشود و احتمال خطا به حداقل میرسد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com