کد خبر: ۳۸۸۷۴۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
تأملی بر خلقت و آفرینش خداوند یکتا؛

وجود هرموجودی از روی حکمت است و اتفاقی نیست

درچنین خلقت و آفرینشی، وجود هرموجودی از روی حکمت است و اتفاقی و تصادفی نیست و زندگی و سرانجام زندگی مخلوقات براساس برنامه بوده و دارای هدف است و به اندازه و مقدار معین و مشخصی که در شأن هدف اوست آفریده شده است.
وجود هرموجودی از روی حکمت است و اتفاقی نیست
گروه دین و اندیشه: «کمال بارعی» در مقاله پیش رو تحت موضوع توحید، آورده است: «توحید» در معنایی عبارت است از مجموع «یگانگی الله» ، «عدل» ، «نبوّت» ، «امامت» و « معاد » است که فقدان هر یک موجب نقص است.

به گزارش بولتن نیوز، متن این مقاله که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر است:

تمام هستی از الله و از آن اوست و از امر او خلق شده است و قائم به امر اوست و نبود اختلاف در نظم و انسجام ازدلایل یکتایی اوست.
درچنین خلقت و آفرینشی، وجود هرموجودی از روی حکمت است و اتفاقی و تصادفی نیست و زندگی و سرانجام زندگی مخلوقات براساس برنامه بوده و دارای هدف است و به اندازه و مقدار معین و مشخصی که در شأن هدف اوست آفریده شده است.
موجودات برای طی مسیر وادامه زندگی و رسیدن به سعادت حقیقی ؛ باید از تناسب در بیرون و درون برخوردار باشند و این تناسب درچند جنبه است:
1 - هدف
2 – مقام و منزلت درونی و بیرونی
3 – ساختار و میان اجزاء
4 – روش
5 – ابزار و تجهیزات (یعنی تمام ادوات و ابزارهایی که لازمه مقام و هدف اوست در اختیار داشته باشد و یا توان دست یابی به آنها را داشته باشد .)
6 - بجا بودن اجزاء و با کمال سازگاری ، هماهنگی و کارآیی

تمام مخلوقات به ویژه انسان مملو از نیازها است و مسیر زندگی از نیازها می گذرد . سعادت حقیقی او زمانی ممکن و میسور خواهد بود که تک تک نیازهایش بدون کم و کاست پاسخ داده شود . در مسیر دست یابی به سعادت ، هیچ یک از نیازها نباید فراموش شود و یا مهمل و بیهوده فرض گردد و به تعطیلی کشانده شود . پندار تعطیلی در این عرصه معنا و مفهوم ندارد . و به عبارتی در مخلوقات عدالت وجود دارد .
در تحقق سعادت انسان ، اولویت بندی نیازها ، اهمیت دارد و باید بدان اهتمام کرد و با برنامه ریزی به تحقق آنها همت گماشت که چنین امری در زندگی انسان از جایگاه خاصی برخوردار است . از اولویت بندی نیازها می توان به عنوان « حکومت » یاد کرد .
مرور زمان و اختلاف مکان ها از علل غفلت است و موجب بد برداشتی از اولویت ها می شود و حرکت از مسیر صحیح گشته و مقاصد غلط در حکومت می گردد . به خود باوری و اعتماد فردی و اجتماعی آسیب می زند . آسیب دیدن اعتمادها ، درماندگی و حیرانی ببار می آورد و انسان را اسیر شک و تردیدها می سازد و مجال گام برداشتن در مسیر سعادت را از او می گیرد و نای نفس کشیدن در فضای سعادت را برای او باقی نمی گذارد . برای گرفتار نشدن درنیاز های سراب نما ، و در امان ماندن از اوضاع زمان ، انسان باید سلاح و صلاح ذکر را داشته باشد و به ذکر گفتاری و عملی بپردازد و به تقویت و ارتقاء خود بپردازد و دامن خویش از خود فراموشی پاک نماید که خود شناسی و ذکر، ارتباط مخلوق را با خالق محکم و محکمترمی سازد و سایر ارتباطات او را نظم و انسجام می بخشد .
پاسخ به نیازها ، در صورتی مفید و کارآمد و کارساز خواهد بود که :
1 - دارای اساس و مبنایی باشد که محدود و محکوم زمان و مکان خاص نباشد و از آن رنگ نپذیرد .
2 - انسان به شایستگی و چنان که حقّش است، شناخته شود و حفظ شأن گردد وآن را به قیمت ناچیز نباخته باشد .
هر دو عامل باید از جانب خالق باشد چون خالق به تمام زوایای وجودی و نیازهای مخلوقات بالاخص انسان آگاهی و اشرافیت دارد و پاسخ مناسب نیازهای او را می داند . در این صورت بر اساس و مبنا توان تفسیر و هدایت شرایط برخاسته از زمان و مکان را می یابد و از عهده نیازهای زمانی و مکانی انسان برمی آید . از این مبنا به عنوان « دین » یاد می گردد . که شأن و ارزش حقیقی انسان را به او می شناساند و قواعد حیات حقیقی را به او می نمایاند .
دین فراخور انسان ویژگی هایی دارد که برخی عبارتند از :
1 - انسان آئین زندگی سالم خود را دریافته و با عمل به آنها به زندگی خود معنا و مفهوم بخشد وحیات طیبه را فراهم آورد .
2 - انسان می تواند سمت و سوی تقلاها و تلاش ها خود را بشناسد و به تنظیم آنها بپردازد و ارزیابی درستی از عملکرد خود داشته باشد .
3 - به درستی و متقن بودن تلاش هایش اطمینان پیدا کند و با امیدورای گام بردارد و ثبات در زندگی داشته باشد وگرفتار حیرانی و سرگشتگی نشود و بسترها ی افسردگی و خمودگی را در حیاتش از بین ببرد .
با این وصف ، الله تبارک و تعالی حکیم و عادل است و حکمت او در عالم خلقت ظاهر، و عدالت او نمایان است و هیچ موجودی را بی هدف نیافریده و کمترین ظلمی در خلقت او راه ندارد و سعادت حقیقی انسان در گرو میزان فرمانبری از حکومت دین است .

وجود هرموجودی از روی حکمت است و اتفاقی نیست
سلامت ، سرمدی و سعادت از جدی ترین و چشمگیر ترین نیازهای انسان است . تمام تلاش های انسان برای این است که سالم بماند و از بین نرود و سعادت حقیقی خود را از دست ندهد . هیچ چیزی به اندازه این نیاز او را به تقلاء و تلاش وادار نکرده است و نمی کند . سرّ و راز تمام تلاش های او در همین نکته نهفته است . پس ، از عدالت است که راه تامین این نیاز انسان به درستی ارائه گردد و آموخته گردد . لازمه آن ، دو عامل است ؛ یکی اینکه دین داشته باشد و دوم اینکه دین برای او به درستی و یقینی تبیین و روشن گردیده باشد و هدایت گرددو اصل هدایت از آن الله تبارک و تعالی می باشد . بنابراین از عدالت است که در میان انسان ها ، باید کسانی باشند که از جانب الله و فرستاده اوهستند ، تا دین الهی را در جامع ترین و کاملترین وجه دریافت نمایند و آن را بدون کم و کاست به انسان ها ابلاغ و تبیین و روشن کنند و راه را از چاه نشان دهند . از این انسان ها با عنوان « خلیفه » ، « نبی » ، « رسول الله » ، « امام » و « کسانی که با آنان هستند » یاد می شود .
انبیاء و رسولان الله صلوات الله علیهم اجمعین تکلیف دارند که دین را برای تمام انسان ها بیان و ابلاغ نمایند هر چند بر آنان تسلط ندارند چون انسانها مختار و آزادند . هیچ زمانی و مکانی خالی از حجت الهی نبوده و نخواهد بود چون تبیین حق و خواست و لازمه انسان است و بدون حجت الهی هدایت انسان میسر نیست . اما رسولان الهی نیز مانند سایر انسانها هستند و در چارچوب زمان و مکان قرار دارند یعنی اگر در زمانی و مکانی حضور دارند در همان زمان در زمان و مکان دیگر ظهور ندارند و در غیبت هستند . غیبت ممکن است مکانی باشد و ممکن است زمانی باشد . در هر صورت نبود حجت الهی در میان بخشی از مردم ، خلاء هدایتی بشمار می رود و خلاء در حکمت و عدالت الهی راه ندارد و با نیاز انسان به هدایت ، تناسب ندارد و از عدالت به دور است .
بنابراین ، فرستادگان الهی که وظیفه دارند تمام انسانها را هدایت نمایند ، باید در میان جامعه ای که در آن ظهور ندارد ، کسانی را که :
1 - تربیت یافته دین هستند .
2 - به ابعاد و زوایای وجودی انسان آگاهی دارند .
3 - رسالت ، اهداف و روش های هدایت را می دانند .
به عبارتی کسانی که « تفقه در دین » دارند و صلاحیت هدایت انسانها را یافته اند ، برگزینند تا حجت الهی بر مردم تمام شود و انسانها عاطل و باطل نمانند . از این انسان ها به عنوان « نماینده » ، « جانشین رسولان الهی » ، « ادامه دهندگان راه انبیاء علیهم السلام » و « همراهان رسولان الهی » یاد می شود و به خاطر « تفقه و فهم عمیق در دین داشتن » از آنان بنام « فقیه » نیز یاد می شود . اما نباید فراموش کرد که « کسانی که همراهان فرستادگان الهی هستند » در یک سطح نیستند و آنان در یک دید کلی دو دسته اند یک دسته در نصب بسان رسولان الهی صلوات الله علیهم اجمعین هستند که ازجانب الله تعیین می شوند تا در غیبت به ماموریت الهی بپردازند و حتی « رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلّم » وظیفه دارند که به امر الهی ، آنان را به مردم تبلیغ کنند و سستی و عدم تبلیغ آنان ؛ برابر عدم انجام ماموریت ورسالت الهی است . از آنجایی که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم افضل فرستادگان الهی هستند و مجموع رسالت انبیاء الهی را دارند . بنابراین در صورت عدم تبلیغ امام ، هیچ رسالتی انجام نگرفته است ، بنابراین اگر گفته شود که رسالت تمام انبیاء و رسولان الهی صلوات الله علیهم اجمعین براین بوده است که برای « امامت » زمینه را فراهم آورند ؛ سخن گزافی گفته نشده است . اگر اینان به مردم معرفی نمی شدند گویی هیچ رسالت و کاری از سوی انبیاء الهی انجام نیافته است و « دین » بیان نشده است و حق رسالت الهی یا حق رسالت امام اداء نشده است . انسان ها و راه یافتگان به مقام امامت « امام » نامیده می شوند . دسته دیگر از جانب رسولان الهی هستند . گزینش اینان براساس هوی و هوس نبوده و نسبت فامیلی و قبیله ای صرف در آن دخالت ندارد بلکه براساس ویژگی های الهی بوده و خواهد بود . بخاطر اینکه تمام نطق و بیان رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلّم از وحی و با وحی است و اینان متصف به ویژگی های مشابه ونزدیک به انبیاء و امامان هستند و براساس وحی می باشند و راهی که می روند راه و مأموریت برگزیدگان الهی است و ادامه دهنده و استمرار بخش راه و سیره آنان بشمار می آیندو حتی از برخی انبیاء هم افضل هستند .
امامان به نوبه خود در سرزمین هایی که حضور و ظهور ندارند ، نماینده دارند تا به مردم دین و احکام آن را بیان نمایند و بیاموزند . زیرا هستی و هر آنچه در آن است بسان یک کشور است و تقسیم آن به بالا و پائین به دور از عقل است و امام به اذن الهی در رأس آن قرار دارد . برای اینکه دین الهی به همگان بیان و تبیین شود هیچ نقطه ای از عالم نباید از حجت الهی خالی باشد ، فطرت و ندای فطرت حجت عمومی الهی است که برای هدایت به حق ، رسول باطنی بشمار می رود و زمینه دعوت رسولان الهی می باشد .
دین واحکام دین وآموزش و عمل به آن در تعلیم و تربیت دین ، تمام حوزه بشریت را شامل می شود و حجم و محتوای اصلی زندگی الهی انسان را تشکیل می دهد . بدون احکام دین و عمل به آن ، انسان دیندار متصور نیست و زندگی دینی وجود ندارد و چنانکه بیان شد « فقیه » در دین کسی است که در دین تفقه و فهم عمیق دارد و مساعی خود را برای تحقق حاکمیت و اهداف دین در روی زمین بکار می گیرد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی ورزد . با وجود این ، سطح فقیهان با توجه به استعداد و فعالیت های علمی و معنوی و غور در ثقلین و استنباط احکام ، متفاوت است و این باعث می شود که در بین آنان افضلیت و افضلی پیدا شود که هرآنکه رتبه و تقوا و ورع او بالاتر باشد بر همگان « ولایت » و « امامت » دارد و تبعیت و اطاعت از او برهمگان واجب می باشد یعنی با وجود او رجوع به دیگران دلیلی ندارد مگر اینکه رخصت و اجازه باشد . اگر چنین انسانی اطاعت نشود ، آگاهانه و ناآگاهانه ، خواسته الهی اطاعت نشده است و سرپیچی از الله و خواست او بشمار می رود .
بنابراین ، وجود « امام » و « ولیّ فقیه » در راستای استمرار هدایت انبیاء علیهم السلام از عدل و توحید بوده و با وجود او رجوع و فرمانبری از دیگران ، نه تنها تکلیف را از انسان ساقط نمی کند بلکه شانه او را از زیر بار تکلیف الهی خالی نمی سازد و همچنان تکلیف برگردن او باقی است . و از سویی رجوع به افضل فقیهان و علماء ، حکم فطرت و عقل سلیم است و حکم عقل نیز تبعیت و اطاعت از « ولی فقیه » را دو چندان می سازد و تاکید موکد است و شک و شبهه ای در آن باقی نمی گذارد و مخصوص زمان و خاص نیز نیست .
ارسال « رسل » ، « امام » و « ولی فقیه » و « تبین دین و احکام الهی » هدفی دارد که آن هدف « کمال حقیقی انسان » است و انسان در این راه باید راستی عملکرد انسان مورد آزمایش و ارزیابی قرار گیرد و خالص و ناخالصی از هم جدا گردد و هرانسانی نتیجه اعمال و کرده های خود را دریافت نماید. اگر چنین نباشد همه آن تلاش ها امر بیهوده و لغو خواهد بود وکارلغو نیزدر آفرینش راه نیافته است چون الله حکیم علی الاطلاق است و در شأن او نیست . از حساب کشی و ارزیابی و ارزشگزاری و جدا کردن صالح و ناصالح و مقام و منزلت یابی ، به عنوان « یوم الدین » ، « یوم الجزاء » و « معاد » یاد می شود .
پس « توحید » در معنایی عبارت است از مجموع « یگانگی الله » ، « عدل » ، « نبوّت » ، « امامت » و « معاد » است که فقدان هر یک موجب نقص است.

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
روشنفکر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۸
1
0
مثلا کک یا موریانه چه سودی برای انسان و طبیعت دارد جز ضرر
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین