در فیلمها و سریالها میبینیم زندانیان با همه هوش و شجاعتی که از خود نشان میدهند سرانجام به دام میافتند ولی محکومانی هم بودهاند که با وجود تمام تدابیر امنیتی توانستهاند از زندان بگریزند و حتی با هویت جعلی برای خود زندگی جدیدی آغاز کنند.
به گزارش ایسنا، روزنامه «ایران» نوشت: «فیلمهای سینمایی و تلویزیونی دیرزمانی است که فرار محکومان را از زندانهای مخوف دنیا به تصویر میکشند و تماشاگران را با اشتیاق تمام پای تلویزیون و پرده سینما مینشانند تا لحظات ترس و هیجان زندانیان را هنگام فرار نشان دهند. در این فیلمها و سریالها میبینیم زندانیان با همه هوش و شجاعتی که از خود نشان میدهند سرانجام به دام میافتند ولی محکومانی هم بودهاند که با وجود تمام تدابیر امنیتی توانستهاند از زندان بگریزند و حتی با هویت جعلی برای خود زندگی جدیدی آغاز کنند.
جان هربرت دزد بانک
جان یکی از سارقان خطرناک آمریکایی بود که 83 سال قبل به بیش از 24 بانک در مناطق مختلف آمریکا دستبرد زده و مأموران پلیس را به ستوه آورده بود. او در سرقتهای خود چند افسر پلیس را کشته و چند بار نیز دستگیر شده بود. جان با زیرکی و با ساخت تفنگی جعلی توانسته بود از زندان فرار کند. او یکی از زندانیان سرشناس آن زمان بود که زیرکیاش مأموران پلیس را به چالش میکشد. این تبهکار با هوش با استفاده از صابون یک هفت تیر قلابی ساخته و با رنگ روی آن را پوشانده و سپس با تهدید مأموران سوار خودروی رئیس زندان شده و به ایالت ایلینوی فرار کرده بود. فرار او از دست مأموران ماهها طول کشید تا این که با وجود فرار موفقیتآمیز با خیانت یک زن که خبرچین پلیس بود در محاصره مأموران قرار گرفت و در جریان تیراندازی کشته شد.
فرار از اردوگاه مرگ آشویتس
آلفرد از جمله معدود اسیرانی بود که توانسته بود از اردوگاه مخوف آشویتس در زمان جنگ فرار کند. اردوگاه آشویتس یکی از بدترین و وحشتناکترین قربانگاه اسیران جنگی در آن زمان به شمار میآمد. همه افرادی که وارد این اسارتگاه میشدند به خوبی میدانستند که از آنجا زنده بیرون نخواهند آمد. او توانسته بود با سرقت پالتو یک هلندی از اردوگاه فرار کند و به سمت لهستان برود. «سر مارتین گیلبرت»، مورخ میگوید، آلفرد نخستین کسی بود که پس از فرار حقایق دردناکی را از اردوگاه آشویتس و کورههای آدمسوزی افشا کرد. او به همراه دوستش خود را در گودالی در آشویتس پنهان کردهاند و برای دور ماندن سگها از خودشان دور گودال را با چوب پر کردهاند و بخشی از چوبها را آتش زدهاند و مدت 4 روز در چنین وضعیتی باقی ماندهاند و در فرصت مناسب گریختهاند.
فرار 76 سرباز متفقین
در سال 1944 میلادی و در زمان جنگ جهانی دوم 76 سرباز متفقین توانستند از زندان آلمانیها فرار کنند. صحنهای عجیب و شگفتانگیز که تنها در فیلمهای سینمایی میتوانیم شاهد آن باشیم. این سربازان با حفر تونلی بزرگ به طول 30 فوت و استفاده از بلوکهای چوبی برای پشتیبانی بیشتر که مانع ریزش تونل شود دست به کار شدند. آنها برای نفس کشیدن نیز شرایطی را فراهم کرده بودند تا در حین حفاری دچار مشکل نشوند. این تونل به بیرون از زندان آلمان کشیده شده بود که در منطقه جنگلی سر از زمین درمیآورد. این فرار به عنوان موفقآمیزترین فرار از زندان در طول تاریخ شناخته شد.
فرار از اردوگاه مرگ نازیها
الکساندر یک اسیر جنگی بود که با همکاری دوست خود «لئون فلد هندلر» از رهبران جنبشی بودند که توانستند از اردوگاه مرگ نازیهایآلمانی در طول جنگ جهانی دوم فرار کنند و برای فرار دیگر زندانیان هم عملیات موفقیتآمیز را طراحی کنند. آنها به چند نگهبان سم داده و پس از بیهوشیشان اسلحه آنها را ربوده بودند اما افسران اساس متوجه این اقدام شده و در تلافی 5 یهودی – لهستانی را کشتند. این دو دست از تلاش برنداشته و بار دیگر با آتشافروزی در اردوگاه نازیها و ایجاد هرج و مرج سعی در فراری دادن دیگر زندانیان داشتند. آنها توانستند 320 زندانی را از زندان فراری دهند ولی مأموران اساس 170 نفر از آنها را پیدا کردند و بدنشان را به آتش کشیدند. برخی از افراد فراری به گروه پارتیزانهای آن زمان پیوستند ولی آنچه داستان این دو دوست را جالب توجه میکرد نقشهها و برنامههایی بود که آنها برای فرار طراحی کرده و توانسته بودند زندانیان را فراری دهند. در زمانی که این دو در اردوگاه نازیهای آلمانی حضور داشتند 600 زندانی موفق به فرار شدند.
فرار از زندان الکاتراز
فرار از زندان مخوف الکاتراز که از آن فیلمهایی سینمایی نیز تهیه شده در طول تاریخ همواره برای مردم جالب توجه بوده است. در فیلمی که هنر پیشه مشهور «کلینت ایستوود» بازی کرده و شکلی اسطورهای به خود گرفت. در طول 29 سال، هیچ فرار موفقی در این تبعیدگاه انجام نشده و در تمام تلاشهایی که برای فرار کردهاند یا زندانیان هدف شلیک گلوله قرار گرفتهاند یا در آبهای خلیج غرق شدهاند. اما در نهایت 3 زندانی توانستند از زندان الکاتراز فرار کنند و مأموران پلیس نیز تاکنون هیچ اثری از آنها به دست نیاوردهاند. برخی معتقدند این سه زندانی با هویت جعلی برای خود زندگی جدیدی را آغاز کردهاند. برخی هم میگویند این سه زندانی یکی به نام فرانک موریس و دو برادر به نام جان و کلارنس انگلین، در تاریخ 11 ژوئن سال 1963 از سلولهایشان ناپدید شدند که داستان این فرار در فیلمی به نام «فرار از الکاتراز» به تصویر کشیده شده است. با وجود شواهد اندکی که در اثبات کشته شدن این سه نفر ارائه شده و آنها را غرق شده فرض کردهاند، هر سه در فهرست گمشدگان قرار دارند.
فرار از زندان جنگلی
دیتر دنگلر یک فرد نظامی آلمانیتبار اهل ایالات متحده آمریکا بود. او در جنگ ویتنام به عنوان خلبان فعالیت میکرد که یکی از دو بازمانده از هفت اسیر فراری از زندانی در لائوس بود. او 23 روز پس از فرار و در حالی که وزنش از گرسنگی به چهل کیلو رسیده بود، نجات پیدا کرد. دیتر اولین خلبان دستگیر شده آمریکایی است که توانسته در طول جنگ ویتنام، از زندان دشمن بگریزد. وی همچنین برنده جوایزی همچون پرپل هارت شده است. در سال 1966 دیتر به همراه 6 زندانی دیگر پس از کشتن 3 نگهبان از زندان جنگلی در لائوس فرار کردند. آنها پس از 23 روز راهپیمایی در منطقه جنگلی به وسیله یک بالگرد آمریکایی نجات یافتند.
فرار کازانوا
کازانوا به دلیل مشکلات اخلاقی و فساد اخلاقی 63 سال پیش به زندان محکوم شد. او برای گذراندن دوران محکومیت خود به زندانی ساخته شده از سرب منتقل شد. ساختمان این زندان به گونهای طراحی شده بود که در داخل سقف و دیوارهایش ورقههایی از سرب استفاده شده و برای اینکه اولاً قابل نفوذ نباشد و ثانیاً این فلز باعث انتقال شدید گرما به داخل سلول میشد و گرمای طاقت فرسایی را برای زندانی ایجاد میکرد. کازانوا توانست یک میخ فلزی به دست آورد. کازانوا این میخ را با همکاری یک کشیش به دست آورد و با استفاده از آن یک سوراخ در سقف سلول خود ایجاد کرد و از طریق همان سوراخ مشغول به کندن یک تونل در داخل دیوار شد تا اینکه به لایه فلزی داخل سقف دست یافت و آن را از محل بسته شدنش جدا کرد و از این طریق به پنجره زندان رسید و میلههای پنجره را شکست و با طناب نردبانی ساخت و از پنجره به پایین راه پیدا کرد کاری که تصورش نیز مشکل بود و به همین شکل توانست فرار کند.
فرار از زندان با هلیکوپتر
پاسکال یک جنایتکار فرانسوی بدنام بود که به خاطر فرار شجاعانهاش از زندان شهرت جهانی یافت. این مرد سابقهدار فعالیتهای خود را 13 سال پیش آغاز کرد که یکی از پرماجراترین تخلفات او حمله به زرهپوش بانک بود که در این حمله یک نگهبان بانک کشته شد. او بر خلاف همه از پشتبام زندان فرار کرد. دلیل فرار از پشتبام هم این بود که اکثر زندانهای کشورهای اروپایی یک حیاط تفریحی در پشتبام برای کارکنان دارند. پایت هم که به 30 سال زندان محکوم شده بود، وقتی از این موقعیت خبردار شد یک فرار جسورانه از زندان Luynes فرانسه را ترتیب داد. در این فرار، او با یکی از دوستانش در بیرون از زندان قرار گذاشت که هلیکوپتری را بر پشتبام زندان بنشاند و ترتیب فرار او را بدهد.این اتفاق افتاد و او توانست برای نخستین بار در تاریخ توسط یک هلیکوپتر از زندان فرار کند. او به چند نفر از دوستان زندانیاش وعده داده بود روزی باز خواهد گشت و آنها را نیز نجات خواهد داد و هنگامی که برای بار دوم با هلیکوپتر به زندان بازگشت تا آنها را نجات دهد خود دستگیر شد. اما دست از تلاش برنداشت و بار دیگر نقشه فرار را کشید. این بار او را به زندان gasse در جنوب شرقی فرانسه تبعید کردند که بار دیگر با هلیکوپتر و به همراه 4 زندانی فرار کرد اما مأموران پلیس نتوانستند وی را دستگیر کنند و بعد از آن نیز هیچ ردی از خود برجا نگذاشت.
فرار عجیب تاریخی
یکی از فرارهای عجیب و جالبی که در تاریخ رخ داده فرار یک زندانی از محفظه کوچک غذا بوده است. چوی که به عنوان سارقی سابقهدار در کره جنوبی دستگیر شده بود، با هشیاری زیادی توانست از سلول خود فرار کند. چوی با استفاده از یک کرم مخصوص قسمت بالاتنه بدن خود را به شدت چرب کرد و در سلولش در انتظار فرصت مناسبی ماند. هنگامی که نگهبانها در خواب بودند او توانست از محفظه کوچک غذا فرار کند با وجود این چوی6 روز پس از فرار به وسیله مأموران پلیس دستگیر و دوباره به زندان بازگردانده شد اما این بار برای او سلولی را در نظر گرفتند که محفظه غذایش بسیار کوچکتر بود.
قاتلی که برای فرار از زندان رژیم لاغری گرفت
40 سال پیش جوانی به نام «تد باندی» که از دوران ابتدایی از مدرسه اخراج شده بود، دوران محکومیت خود را به خاطر آدمربایی در زندان یوتا آغاز کرد. سال بعد او به زندان آسپن در کلورادو منتقل شد تا به خاطر قتل یک پرستار دوران محکومیت خود را بگذراند. در یکی از جلسههای دادگاه او از قاضی و هیأت منصفه درخواست کرد که برای مدتی کوتاه از کتابخانه زندان استفاده کند. آنها نیز درخواست باندی را قبول کردند و او را در کتابخانه تنها گذاشتند. کتابخانه در طبقه دوم قرار داشت و باندی نیز با استفاده از فرصت به وجود آمده، خود را از پنجره به بیرون انداخت و از زندان آسپن گریخت. باندی شش روز کامل در حال فرار بود که پس از سرقت یک ماشین به آسپن بازگشت و در آنجا بود که دستگیر شد. چندماهی گذشت و باندی در این مدت به میزان زیادی وزن کم کرد و به همین خاطر توانست با جمع کردن بدن خود، از داخل حفرهای که برای تعمیر سیستم روشنایی سلولش روی سقف حفر شده بود به داخل آپارتمان زندانبان راه پیدا کند و از در اصلی آن خارج شود. پس از فرار، او دو دختر دیگر را نیز به قتل رساند اما باز به وسیله مأموران پلیس دستگیر شد و به 30 مورد قتل اعتراف کرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com