چند روزی است که در منطقه کشمیر هند اتفاقات دردناکی برای اهالی این منطقه رخ میدهد که روح هر انسان آزادهای را آزرده میکند.
گروه بین الملل - چند روزی است که در منطقه کشمیر هند اتفاقات دردناکی برای اهالی این منطقه رخ میدهد که روح هر انسان آزادهای را آزرده میکند.
به گزارش بولتن نیوز، حکومت مرکزی هند برای چندمینبار با اهالی مسلمان کشمیر وارد درگیری گشته است و تعداد بسیار زیادی از مردم در این درگیریها کشته و زخمی گشتهاند. اما آنچه که جلب توجه میکند، سکوت جوامع حقوق بشری و سازمان ملل و تمام داعیهداران حقوق بشر در سرتاسر دنیا است. مدت کوتاهی از حادثه نیس فرانسه نگذشته است که واکنشهای مربوط به این اتفاق را فراموش کنیم. یا کودتای نافرجام ترکیه که تعداد بالای زندانیان و رفتار با آنها موجب بروز واکنشهای بسیاری از سوی سازمانهای حقوق بشری شد. حال چگونه است که این سازمانها چشم خود را بر اتفاقات کشمیر بستهاند و سکوت اختیار کردهاند؟!
یکی از بهانههایی که دولت هند و ساکتین در این کشتار و ظلم در کشمیر میآورند، این هست که موضوع کشمیر، امری داخلیست و نیازمند دخالت نهادهای بینالمللی نیست. اتفاقا به دلیل سکوت همین سازمانها و عدم قاطعیت در سالهای گذشته درباره موضوع کشمیر این اتفاقات به وقوع پیوسته است.
سابقه تاریخی اختلافات بر سر کشمیر به سال ۱۹۴۷ میلادی و تسلط هندیان به این منطقه بازمیگردد. تا پیش از آن کشمیر خود کشوری مستقل در منطقه محسوب میشد اما پس از اینکه تحت قیمومیت انگلیس قرار گرفت، در سال ۱۹۴۷ بین دو کشور هند و پاکستان تقسیم شد که از آن زمان تاکنون سه جنگ میان این دو کشور بر سر این منطقه رخ داده است. در اولین جنگی که به وقوع پیوست قطعنامهای از سوی سازمان ملل صادر گشت اما بدون کمتریت تأثیری تاکنون بر سر جای خود قرار دارد. از سال ۲۰۰۳ که میان این دو همسایه آتشبس برقرار گشته، و روند صلح بینشان برقرار گشته اما گاهی به دلیل اتفاقاتی که در کشمیر رخ میدهد یکدیگر را به نقض این آتشبس متهم میکنند. اتفاقاتی که در کشاکش میان این دو کشور نادیده گرفته میشوند. کشتار و ظلمی که به مردم این منطقه تحمیل شده و میشود جز سکوت پاسخی از جامعه جهانی دریافت نکرده است.
دلایل این بیتوجهی یکی موضع دو کشور طرف مناقشه یعنی هند و پاکستان میباشد که این اتفاق را جزء مسائل داخلی خود قلمداد و به جهانیان معرفی میکنند. دیگر اینکه به علت روابط گسترده تجاریای که با این دو کشور و علیالخصوص هند از سوی کشورهای صاحب نفوذ برقرار است کمترین واکنشی علیه فجایعی که در حال روی دادن است از خود نشان نمیدهند. اما اصلیترین دلیل و مهمترین آنها، همان علتی است که سالیان سال است که فلسطین را نیز گرفتار ظالمان کرده است، همچنین همان دلیلی است که در مقابل بمبگذاریها و کشتار مردم عراق همه حامیان حقوق بشر را به سکوت واداشته است. مردم منطقه کشمیر مسلمان هستند و کشتار آنها اصلا برای مجامع حقوق بشریای که تحت سیطره مالی و سیاسی لابیهای صهیونیستی و ضداسلامی هستند اهمیتی ندارد. متأسفانه خود حکومت مرکزی نیز این تعداد از جمعیت مسلمان را تحمل نمیکند و اقدام به تغییر بافت جمعیتی و در انزوا قراردادن جمعیت مسلمان این منطقه کرده است.
اگر غیر از این بود در مقابل ۶۵ هزار کشته به گفته خود مقامات هندی و ۹۰ هزار نفر به تعبیر اهالی کشمیر که از سال ۱۹۸۸ میلادی رخ داده است، واکنشی درخور مشاهده میشد. اما سکوت معنادار تمامی مجامع حقوق بشری جای سوالات فراوانی دارد. در مقابل ادعای دولت هند که این نسلکشی را مسألهای داخلی قلمداد میکند و بهانهای برای سکوت فرصت طلبان بینالمللی فراهم میآورد، حوادث ناراحتکننده دیگری در دنیا به وقوع میپیوندند که به صورتی عجیب تبدیل به سر خط خبرهای رسانهها و اظهارنظر سیاستمداران دنیا میشوند. کودتای بخشی از ارتش ترکیه علیه اردوغان نیز مسألهای مربوط به تمامیت ارضی ترکیه میباشد اما نقل محافل خبری و سیاسی روز دنیا میشود. اگر هر دو داخلی هستند چرا اخبار حوادث ترکیه چنان مهم گشتهاند ولی حوادث کشمیر به بهترین شکل ممکن از چشمجهانیان مخفی نگاه داشته شدهاند؟!
آنچه که واضح است این مسأله میباشد که تعیین کننده حقوق بشر و اهمیت جان انسانها و تعیین حدود داخلی یا بینالمللی بودن مشکلات کشورها، به میزان منفعت سازمانها و مدافعان جهانی حقوق بشر مرتبط است و حقوق اولیه هر فردی به منطقه محل زندگی و آیین و مذهبی که به آن اعقاد دارد بستگی دارد. شاید اگر این اتفاق برای افرادی با سایر ادیان در منطقهای همانند کشمیر در هر نقطهای از جهان رخ میداد، حامیان حقوق بشر ارتش خود را برای نجات افراد در آن کشورها مستقر میکردند. اما در حال حاضر جز نظاره و سکوت شاهد هیچچیز نخواهیم بود