به گزارش
بولتن نیوز،موضوع تهدیدات نامتقارن در سالیان اخیر به یکی از مباحث مهم و دغدغههای
اصلی استراتژیستها و سیاستمداران ایالات متحده آمریکا تبدیل شده است و
براساس آن مقوله جنگ نامتقارن، بخش عمدهای از ادبیات موجود در حوزه مسائل
نظامی و راهبردی را در این کشور به خود اختصاص داده است. برای نخستینبار
رسماً مفهوم جنگ نامتقارن در گزارش بررسی دفاعی چهارسالانه آمریکا در سال
1997 میلادی مورد استفاده قرار گرفت و دانشگاه پدافند ملی این کشور در
برآورد استراتژیک سالانه خود در سال 1998 میلادی یک فصل کامل را به تهدیدات
نامتقارن اختصاص داد. از آن زمان به بعد ادبیات مربوط به موضوعات نامتقارن
رو به فزونی نهاد.
ستاد مشترک ارتش آمریکا جنگ نامتقارن را بهکارگیری
رویکردهای غیرقابل پیشبینی یا غیرمتعارف برای خنثی نمودن یا تضعیف قوای
دشمن و در عین حال بهرهبرداری از نقاط آسیبپذیر او از طریق فناوریهای
غیرقابل انتظار یا روشهای مبتکرانه معرفی نمود و به موازات این مباحث
پروژه قرن جدید آمریکا (استقرار نظم امپراتوری در سراسر جهان توسط ایالات
متحده آمریکا) در دستورکار نومحافظهکاران این کشور قرار گرفت. هر کشوری
با توجه به شرایط خاص داخلی و اوضاع و احوال منطقهای و با درک نظامی
بینالمللی، نیازمند تدوین استراتژی امنیتی و دفاعی ویژهای است و به همین
ترتیب با توجه به چگونگی و اهمیت تهدیداتی که متوجه او است، نیازمند
شیوههای مقابله خاصی است. (روشندل، 160) اگرچه باید توجه داشت بسیاری از
تهدیدات منشأ روانی و تبلیغاتی برای تحت تأثیر قرار دادن اراده طرف مقابل
دارند، با این حال آمادگی مقابله حتی با چنین تهدیداتی جزو راهبردهای
کشورها محسوب میگردد.
از میان تهدیدات مختلف موجود، تهدید نظامی به دلیل آن که طرفین درگیر را
در وضعیت شناختهشدهای قرار میدهد، اساسیترین تهدید محسوب میگردد.
تهدیدات نظامی از این رو مورد تأکید است که در صورت تبدیل تهدیدات بالقوه
به بالفعل آثار و نتایج آن بسیار زیاد و خردکننده خواهد بود. (کالینز، 35)
جمهوری اسلامی ایران به لحاظ منزلت راهبردیای که دارد، دارای وجوه و
ابعاد مختلفی از امنیت است. پیروزی انقلاب اسلامی که محصول یک تحول بنیادین
در جامعه ایران بود از حیث دگرگونی در بنیادهای الگوی استراتژیک کشور مورد
توجه و امعان نظر قرار گرفته است چرا که الگوی استراتژیک کشور را تا سطح
جهانی ارتقا بخشیده و از ضرورت تحول در مناسبات قدرت در گستره جهانی به نفع
اسلام با رهبری جمهوری اسلامی ایران سخن میگوید. به عبارت دیگر رویکرد
دینی با پیروزی انقلاب اسلامی درصدد بود نوعی «مهندسی آرمانی جهان» را عرضه
بدارد. این ایده در تقابل با نگاه ایالات متحده آمریکا که الگوی «مهندسی
جهانی» را مستند به آموزههای امپریالیستی لیبرال- دموکراسی، تولید و به
اجرا گذارده بود قرار داشت.(استراتژی امنیت ملی ج.ا.ا، 52)
از سوی دیگر چند سالی است مفهوم نبرد نامتقارن در ادبیات دفاعی کشورمان
مطرح گردیده و دکترین دفاعی و تحول در ساختار سپاه پاسداران براساس آن
توضیح داده و تبیین میشود. اتخاذ تدابیر دفاعی در هر کشوری وابسته به
دکترین دفاعی مناسبی است که در پاسخ به ماهیت تهدیدات آینده تدوین میشود.
مجموعه تحولات پرشتاب کنونی و ورود متغیرهای متعدد به صحنه نظامی و امنیتی
کشور، فرماندهان سطوح بالای نظامی را به این جمعبندی رساند که در حال حاضر
تهدیدات فراروی جمهوری اسلامی ایران از ناحیه ایالات متحده آمریکا و با
محوریت این کشور مطرح میباشد. از این رو لازم است در مواجهه با چنین
تهدیدی الگوها و روشهای کلاسیک در اداره جنگ مورد تجدیدنظر قرار گرفته و
با در نظرگرفتن ویژگیهای ارتش یک کشور توسعهیافته و تحولات پیرامونی
کشور، به اتخاذ تدابیر جدید دفاعی اقدام نمود که این تدابیر در قالب مفهوم
نبرد «نامتقارن» مورد توجه قرار میگیرد.
بر این اساس دکترین نبرد نامتقارن راهبردی بود که سپاه پاسداران برای
مقابله با تهدید آمریکا انتخاب و براساس آن به اصلاح سازمان، ساختار،
تجهیزات و آموزش نیروی انسانی خود اقدام نمود. محورهای عمده مورد نظر در
این دکترین عبارتند از:
- مردمی کردن دفاع و مقاومت
- عدم ایجاد تاکتیکها و تکنیکهای همقرینه با دشمن
- انعطافپذیری ساختاری
- خوداتکایی و استقلال رزمی
- تحمیل جغرافیای غیرمنتظره مبارزه بر دشمن
- اشراف اطلاعاتی پنهان و آشکار به اهداف استراتژیک دشمن
- شناسایی نقاط ضعف دشمن
- ایجاد سیاست تحرک و واکنش سریع
- کارآمدسازی سیستمهای ارتباطی غیرشبکهای و ایجاد مهارتهای لازم برای تصمیمگیری در شرایط قطع ارتباط
- قابلیت رزم در محیطهای ناپیوسته جغرافیایی در انجام نبرد غیرخطی
- توجه به اصل غافلگیری و جلوگیری از برتری مطلق دشمن در توان هوایی و موشکی و به حداقل رساندن آسیبپذیریها.
علاوه بر محورهای مذکور، برخی شاخصههای محتوایی در دکترین نبرد نامتقارن
جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که مبتنی بر آموزههای مکتب اسلام و تعالیم
روحبخش قرآن کریم و معصومین علیهمالسلام و با تأسی از فرمایشات امام
راحل(ره) و مقام معظم رهبری شکل گرفته و آن را از مفهوم غربی آن کاملاً
متمایز میسازد که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد. لازم به ذکر است این
شاخصهها به هم مرتبط بوده و در مواردی با یکدیگر همپوشانی دارند.
1- توجه به اصل معنویت
عنصر معنویت در دکترین نبرد نامتقارن از دیدگاه «جمهوری اسلامی ایران» از
جایگاه ویژهای برخوردار است. معنویت مجموعه صفات و اعمالی است که حال و
شور و جاذبه قوی و شدید و در عین حال منطقی و صحیح را در انسان به وجود
میآورند تا او را در سیر به سوی خدای یگانه و محبوب عالم به طور
اعجابآوری، پیش ببرد. وجه غالب و اساسی در معنویت، توجه به خدا و انجام
عمل برای اوست و هم در نیت و هم در عمل، خدا را حاضر و ناظر دانستن، معنویت
است. (صحیفه نور، 8)
معنویت مثبت و صحیح حاصل معرفت، آگاهی، اخلاص در عمل، ارتباط و انس پایدار
و عمیق با پروردگار عالم، اجرای احکام الهی و... است که دستاورد آن
انسانهای پرهیزکار، صالح، خداترس و مؤمن است که قطعاً در جبهه نبرد علیه
دشمن بزرگترین صحنههای حماسه و ایثار را به وجود خواهند آورد.
از این رو یکی از محوریترین اصول حاکم بر نبرد نامتقارن، توجه خاص به
انگیزههای معنوی رزمندگان میباشد. امام راحل(ره) با الگو گرفتن از قرآن
کریم و معصومان علیهالسلام همواره بر این معنا تأکید داشتند که تنها در
صورت داشتن ایمان و توسعه آن میتوان بر دشمنان پیروز گردید. ایشان با محور
قرار دادن عنصر معنویت در جنگ در بیانی فرمودند:
ما باید همه چیز خودمان را از او (خدا) بدانیم. شما نه افراد زیاد دارید و
نه سلاح و ساز و برگ جنگی زیاد، ولی طرف مقابل شما از همه دنیا به او کمک
میشود. وقتی اینطور شد، آن کسی که هیچ ندارد باید با جهات معنوی مقابله
کند. با جهات صوری که نمیشود. (صحیفه نور، ج 8، 114)
این فرمایش امام(ره) در واقع ترجمان آیه شریفه سوره انفال میباشد که میفرماید:
«یا أَیهَا النَّبِی حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتَالِ إِن یکن
مِنکمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یغْلِبُوا مِاْئَتَینِ وَإِن یکن مِنکمْ
مِاْئَه.. یغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِینَ کفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ
لاَیفْقَهُونَ؛
ای رسول! مؤمنان را به جنگ ترغیب کن. اگر بیست نفر از شما صبور و پایدار
باشید بر دویست نفر از دشمنان پیروز خواهید شد و اگر صد نفر بودید با هزار
نفر از کافران برابری توانید کرد و پیروزی را به دست خواهید آورد». (انفال،
65)
2- شهادتطلبی
شهادت در این قاموس فدا کردن جان خویش در راه ارزشهای الهی و دستیابی به
حیات ابدی است. این خداباوری و معاداندیشی است که به شهادت معنا میدهد و
از آنجا که در این نوع جهانبینی، شهید به حیاتی والاتر و لایزال دست
مییابد، جاننثاریاش معقول است. (بهداروند، 40) امام راحل(ره) درباره این
مهم میفرمایند:
«ما شهادت را برای خودمان حیات میدانیم. این مکتب اسلام است که شهادت را زندگی میداند». (صحیفه نور، 114)
از این رو در دکترین نبرد نامتقارن مقوله شهادتطلبی مورد توجه اساسی قرار میگیرد
چراکه از این دیدگاه شهادت بالاترین عطیه الهی است که به یک ملت داده
میشود و تنها در سایه آن است که بنیان جامعه دینی استوار میماند.
3- تکلیفمداری
بیتردید در تمام جنگهای عالم، هدف نهایی طرفهای درگیری، پیروزی در
نبرد است و رسیدن به نقطه مطلوب جنگ زمانی متصور است که در نهایت برتری
ظاهری و نظامی از آن یک طرف واقع شود. اما در آیین رحمتبخش اسلام که
دکترین نبرد نامتقارن از آن آیین الهام میپذیرد هدف از جنگ و مبارزه صرفاً
برتری ظاهری و نظامی نیست بلکه مقصود والاتری متصور است که همانا عمل به
تکلیف و اطاعت امر پروردگار درباره دفاع از سرزمین اسلامی است چرا که
خداوند متعال در قرآن کریم با خطابهای متعدد و گوناگون، کشتگان در راهش را
زنده معرفی مینماید و آنان را پیروز میدان نبرد میخواند. (آل عمران: 69)
بر همین اساس بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی با الهام از تعالیم متعالی
اسلام و پیروی از سیره جد بزرگوارشان امام حسین علیهالسلام بر مساله انجام
تکلیف تأکید مینمودند و نگاه ایشان فقط و فقط انجام تکالیف بود و نه
پیروزی نظامی ظاهری و این معنا را بارها با عبارات مختلف بیان مینمودند:
«من کراراً گفتهام ما چه کشته شویم و چه بکشیم، پیروزیم». (صحیفه نور، ج
13، 224) «کشتن و کشته شدن در راه خدا سرفرازی است». (همان، ج 3، 44) «ما
بنا داریم به تکلیف عمل کنیم». (همان، ج 6، 220)
4- انسانمحوری
با نگاهی گذرا به معادلات جنگی در منازعات جهانی به خوبی روشن میگردد
آنچه به عنوان اصل عدولناپذیر در همه درگیریها مدنظر قرار میگیرد توجه
به تواناییهای تکنولوژیک و جنگافزارهای نظامی است. لکن با نگاه به بیانات
و مواضع رهبر فقید انقلاب مشخص میگردد دیدگاه ایشان با گزاره فوق متفاوت
میباشد. (بهداروند، 145) امام(ره) همواره نقش مردم را به عنوان اصل و محور
تعیینکننده در جنگ دانسته و ادوات نظامی را به عنوان فرعی بر این اصل مهم
معرفی مینمودند. (ر.ک: صحیفه نور، ج 18، 83)
از این رو است که مساله انسانمحوری به عنوان شعار امروز سپاه پاسداران
مورد تأکید قرار میگیرد (ر.ک: مصاحبه نماینده ولی فقیه در سپاه با
هفتهنامه صبح صادق، 10) و فرمانده کل سپاه در این زمینه میگوید: «در نبرد
نامتقارن، آنچه عدم تقارن را جبران میکند، نیروی انسانی مؤمن و باانگیزه
است. این ایمان و انگیزه میتواند در برابر تجهیزات دشمن مقاومت کند و
کمبود فناوری و تکنولوژی را جبران نماید. ... ما معتقدیم نامتقارن بودن
چنین نبردهایی با نیروی ایمان و نیروی انسانی باانگیزه قابل جبران است.
بنابراین نقش بسیج به عنوان یک نیروی مؤمن و باانگیزه در نبرد نامتقارن
تعیینکننده، اساسی و محوری است». (مصاحبه سرلشکر جعفری با پیام انقلاب، 8)
5- نفی تجاوز
اگر به مجموعه مباحث و تعالیمی که دین مبین اسلام و قرآن کریم در باب
نبرد و جهاد به پیروان خود آموختهاند بنگریم درخواهیم یافت اساساً ماهیت
جهاد و نبرد در راه خدا کاملاً تدافعی است. آیه 39 سوره مبارکه حج که به
اعتقاد برخی مفسران، نخستین آیه جهاد است میفرماید:
«أُذِنَ لِلَّذِینَ یقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ
عَلَی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛ به کسانی که مورد تهاجم و جنگافروزی دشمن
قرار گرفتهاند، اجازه جهاد داده شده و خداوند بر یاری آنها تواناست».
در آیات دیگر مربوط به جهاد در قرآن کریم نیز به صراحت مشاهده میشود که
اجازه یا فرمان جنگ و جهاد به این دلیل صادر شده است که مسلمانان مورد
تهاجم و تجاوز نظامی قرار گرفتهاند و نیروهای نظامی آنها که از متن مردم
برآمدهاند نهتنها ابزار تجاوزگری و سرکوب نیستند بلکه در دلهای مردم جای
دارند و به فرموده مولای متقیان علی علیهالسلام، «دژی استوار برای پناه
دادن مردم و پناهگاه تسخیرناپذیر آنان میباشند».(نهجالبلاغه، نامه 53)
از این رو است که امام راحل(ره) با الهام از تعالیم دین فرمودند:
«ما آنطور نیستیم که وقتی زور پیدا کردیم، با قلدری بخواهیم در یک کشور
دیگر دخالت کنیم، ظلم و تجاوز و تعدی در قاموس فرهنگ اسلامی جایگاهی
ندارد». (صحیفه نور، ج 233، 16)
6 - انسانی و عادلانه بودن نبرد
اگر به مجموعه تعالیم دین مبین اسلام توجه کنیم درمییابیم از اهرم خشونت
صرفاً در موارد اضطراری، بسیار محدود و در حد ضرورت، آن هم با رعایت اصول
انسانی و مقررات حقوقی جنگ استفاده میشود. (احمدی، 102) به عبارت دیگر
رعایت حقوق انسانی و توجه وافر به مسائل اخلاقی یکی از ویژگیهای مهم جنگ
در اسلام است.
پیامبر گرامی اسلام هنگامی که میخواستند سپاهی را برای جنگ اعزام نمایند خطاب به آنها میفرمودند:
«سیروا بسماللَّه و باللَّه و فی سبیلاللَّه، و لاتغلوا و لاتمثلوا و
لاتغدروا و لاتقتلوا شیخاً و لاصبیاً و لا امراه.. و لاتقطعوا شجراً الا ان
تضطروا الیها؛ با نام خدا و برای خدا و در راه خدا سفر را آغاز کنید،
نیرنگ و حقه نزنید، کشتهها را مثله نکنید، سالخوردگان، کودکان و زنان را
نکشید و درختی را نبرید؛ مگر این که مجبور شوید».(فروغ کافی، ج 27، 5)
و نیز از امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمودند:
«نهی رسولاللَّه ان یلقی السمّ فی بلاد المشرکین؛ رسول خدا صلیالله و
علیه و آله از ریختن سم در سرزمین مشرکان نهی کرده است».(همان)
بنابراین از دیدگاه اسلام جنگ به معنای واقعی انسانی، اخلاقی و عادلانه
است و به تبع در نبرد نامتقارن نیز استفاده از شیوههای غیرانسانی حتی در
مقابل دشمن مورد تایید نیست.
منبع:وطن امروز