گروه سیاسی: 7 تیر هر سال که فرا میرسد یادآور اتفاقی است بسیار ناراحت کننده در تاریخ انقلاب اسلامی, اتفاقی که آینده انقلاب اسلامی را دستخوش تغییرات چشمگیری کرد که مهمترینشان از دست دادن افرادی بزرگ در آینده سیاسی و مدیریتی انقلاب بود که ازین جمع، جبرانناپذیرترین فرد را میتوان آیتالله دکتر بهشتی نامید.
به گزارش بولتن نیوز، شهید بهشتی در تاریخ انقلاب چهرهای شاخص و درخشان به حساب میآیند نه از آن سو که از مهمترین افراد در به ثمر رسیدن مبارزات بودند یا نه به دلیل تحصیلات بالای حوزوی و دانشگاهی, بلکه به دلیل سیره عملی ایشان و به صورتی دقیقتر آرمانخواهی و کمالگرایی به صورت حقیقی و نه شعارگونه.
بهشتی در تکتک حرکات و سکناتش آرمان و رنگ واقعیت به این اهداف پوشاندن موج میزند,از کلام تا سطح زندگی, از رفتار سیاسی تا سکوت در مقابل تهمتهای ناجوانمردانهای که به او نسبت میدهند,تمام حرکاتش در جهت پیروزی و پیشرفت و میسر شدن اهداف متعالی امام(ره) و مردم و انقلاب است.
ایشان در پی همین سبک زندگی و رفتاری خود بسیار صریحالبیان نیز بودند و همین باعث میشد که سخنانی نغز و دقیق از ایشان شنیده شود که هماکنون مصادیقشان به صورتی واضح و انکارناپذیر در مقابل ما قرار دارند و همگی به واقعیت پیوستند,باهم به بررسی یکی از همین سخنان و مصادیقی که در مقابلش به واقعیت پیوستند میپردازیم.
ایشان در جایی گفتهاند که: ⁽⁽ما انقلاب کردیم تا واقعیتها را تغییر دهیم, نه آنکه آنها را بپذیریم, انقلاب ما, انقلاب آرمانهاست نه انقلاب واقعیتها⁾⁾!!! تعجب نه از بابت این جملات که این سخن حقیقت جاری در روح انقلاب اسلامی است و جز این نیست, مگر غیر این است که ما انقلاب کردیم تا انقلابمان را به ظهور و انقلاب جهانی حضرت صاحب(عج) متصل کنیم؟!! مگر نه اینکه این اتفاق الزاماتی همچون ظلمستیزی, مبارزه با ستمگران در هر نقطه عالم و دفاع از مظلومان و مستضعفان در هر نقطهای از گیتی دارد؟! مگر جز این است که در این آرمان بزرگ مردم و عقلای جمع باید در یک سطح زندگی کنند و عدالت علوی در جامعه برقرار شود؟! مگر مساوات و عدم وجود طبقه اشرافیت در این هدف والا نمیگنجد؟! پس چگونه است که این واقعیتها را کنار گذاشتیم و کنار گذاشتند و تصمیم بر این شد که مردم زیر چرخدندههای پیشرفت خرد شوند و هر روز فاصله فقیر و غنی افزایش پیدا کند؟! آرمانها چرا رها شدند که جای عدالت را در اصطلاح عوام پول و پارتی گرفت؟!
چه اتفاقی جز این افتاده است که بر صحابی پیغمبر در مقابل علی(ع) گذشت, همان اتفاقات دوباره تکرار گشتند,تاریخ دوباره تکرار شد, دنیا و زیباییهایش یاران سابق انقلاب را از قطار انقلاب پیاده کرد تا به زیباییهای مسیر مشغول شوند و از آن هدف والا بازبمانند, طبقه اشرافی جدید شکل گرفت و آرمانی که قرار بود تبدیل به واقعیت شود در نظرشان خستهکننده آمد و واقعیتهایی که قرار بود نابود شوند با صلابتی بیشتر بازگشتند!!!
برجها و کاخهایی بلندتر و بزرگتر از قبل ساخته شد و هر روز در گوشه و کنار شهرهای بزرگ و کوچک فقرای بیشتری شکل گرفتند, آرمانخواهان مطرود گشتند و از هر جایی رانده شدند زیرا به قول یکی از همان آرمانخواهان قدیمی,دوره آرمانخواهی گذشته و وقت روبهرو شدن با واقعیتهاست و این آرمانگرایی و انقلابیگری تبدیل به امری خستهکننده برایشان گشته است!!!
واقعیتی که باید شکل میگرفت رفته رفته رنگ باخت و کسانی که خود مظهر آرمانخواهی بودند آرمانگرایان را تکفیر کردند!!! تاریخ بازیهای بسیاری دارد, حقایق و ظرایف بسیاری دارد, اما حقیقتی انکارنشدنی در پیش روی ما قرار دارد,هدفی والا که همان انقلاب جهانی حضرت صاحبالزمان(عج) میباشد و اگرجز به گفته شهید بهشتی عمل نماییم بازندهایم زیرا حقیقت امر این است که پیروزی واقعی در تحقق بخشیدن به آرمانهاست و نه در مقابل واقعیات تحمیلشده سکوت کردن و سرتسلیم فرود آوردن.
باید همچون بهشتی حتی از آبروی خود گذشت اما هدف و چراغ راه را دنبال کرد و در این سیر تمام تلاشی را که در توان میگنجد ارائه داد, که سرفرازی واقعی برای زمانی است که در پیشگاه عدل الهی و نزد وجدان خود سربلند از حقانیت راه و عملی که در آن مسیر داشتهایم باشیم و نه شرمنده از دنیاطلبی و راحتطلبی و فریفته زرق و برق دنیا شدن.