کارلوس کیروش مجددا جنجال تازهای را ایجاد کرده است و باز عدهای بدون توجه به اینکه او، در طرف حق قرار دارد یا نه بدون اندکی تفکر از او حمایت میکنند, جای تعجبی وجود ندارد! گویا صفتی است پسندیده پذیرش بی چون و چرای اجانب حتی به ناحق در این دیار!!!
گروه اجتماعی - کارلوس کیروش مجددا جنجال تازهای را ایجاد کرده است و باز عدهای بدون توجه به اینکه او، در طرف حق قرار دارد یا نه بدون اندکی تفکر از او حمایت میکنند, جای تعجبی وجود ندارد! گویا صفتی است پسندیده پذیرش بی چون و چرای اجانب حتی به ناحق در این دیار!!!
بحث برسر کیروش و منتقدان او نیست بلکه بحث بر سر این موضوع است که چرا هر آنچه در اصطلاح عوام خارجیها میگویند درست است؟! این بحث مختص به ورزش ایران نمیشود بلکه در تمامی شئون اداری و سیاسی و رفتاری و اجتماعی ایرانیان ریشه دوانده است و از تکتک این موارد که نام برده شد میتوان به تفصیل مصادیقی ذکر نمود.
به گزارش بولتن نیوز، در مسائل اقتصادی نیز همچنان پس از تاکیدات فراوان مقام معظم رهبری بر اقتصاد مقاومتی, کمترین توجهی به ظرفیتهای داخلی در موارد اقتصادی نمیشود و حتی در بسیاری از قسمتها که درکشور خودکفا بودهایم یا توان بالایی داشتهایم به وضعیتی دچار شدهایم که تنها و تنها واردات چاره کار گشته است و جز دل بستن به وارداتی انبوه عزمی برای استفاده از ظرفیتهای بسیار نخبگان این مرز و بوم وجود ندارد و شاهد این مدعا واردات بیرویه برنج خارجی و عدم تلاش در فرآوری و رقابتی کردن با محصولات خارجی است.
اما یکی از بخشهایی که در سالیان اخیر بیشترین آسیب را در زمینه خودکفایی به کشورمان وارد کرده است, بخش صنعت میباشد. هر روز از گوشه گوشه کشور صدای خاموشی خطوط تولید کارخانهای به گوش میرسد و چه مدیران و چه تجار ما بیشتر به فکر بهرهمندی از تکنولوژی و سرمایه شرکتهای خارجی هستند آنهم نه به صورت انتقال تکنولوژی تولید که مونتاژ و حتی بدتر واردات بیرویه که با اینکار نه تنها صنعتگر ایرانی ضربه میبیند بلکه افراد جدیدی نیز حاضر به سرمایهگذاری نخواهند بود.
مثالی که به ذهن میآید مربوط به زمان اوج تحریمها و ملزم شدن شرکتهای خودروساز به استفاده از کیسه هوا میباشد که این شرکتها به بهانه تحریم و عدم امکان واردات از مجهز کزدن خودروهای تولیدی خود به این سیستم شانه خالی میکردند, و جالبتر آنکه در همان زمان جوانان همین مرز و بوم با کیفیتی بالاتر موفق به تولید کیسه هوا شده بودند اما احتمالا چون خارجی نبودند مورد پذیرش واقع نمیشدند و یا طبق ادعای شاهدی عینی فردی که تولیدکننده سیستمهای آبیاری مدرن است به دلیل اینکه خود محصولاتش را ارائه میکند مورد پذیرش وزارت کشارزی قرار نمیگیرد و مجبور به استخدام فردی آلمانی برای رفع مشکل شرکت خود میشود!!! و مثالهای فراوانی از اختراعات جوانان ایرانی که به دلیل ارزش قائل نشدن به خارج ازایران منتقل شده است و مجددا پس از گذشت چندین سال و با هزینهای گزاف وارد کشور گشته است!!!
یکی از جالبترین مصادیق ,خودباختگی فرهنگی و هنری میباشد که شواهد بسیاری بر این مدعا وجود دارد که همین تعدد انسان را در استفاده از آنها دچار سردرگمی میکند! از شیفتگی به شرکت در انواع جشنوارههای سینمایی خارجی تا رد پیشنهاد شرکت در جشنوارههای داخلی, از مدینه فاضله توصیف کردن در مقالات و سفرنامهها تا انتخاب پوشش و نوع رفتار غربی برای نشان دادن تفاوت و متفکر و متمدن بودن خود, همگی نشان از عدم ادراک حقیقی به ظرفیتها و تواناییها و هویت خود دارد.
بهترین توصیف از تمام این اتفاقات این است که در کنار رشد علمی, دو جریان فکری در مقابل رشد فرهنگی ایستادگی کردند تا کشوری چون ایران در چنین زمانهای از کمبود خودباوری رنج ببرد: اول خود فرنگیان که تمام سعی خود را بر القا این نکته گذاشتند که به ایرانیان بقبولانند که تمام خوبیهای جهان مدرن و مدینه فاضله واقعی در اختیار آنهاست و دیگری روشنفکرانی که توسط همان اجانب تربیت یافتند تا از داخل این باور را تقویت کنند که ایرانیان نمیتوانند بدون تکیه به کشورهای غربی به پیشرفت دست پیدا کنند که هماکنون نیز ثمره این تفکر در تمامی ابعاد در کشورمان به چشم میخورد و جز با ارادهای پولادین و یک ایدئولوژی پرقدرت که همانا چیزی جز انقلاب اسلامی نیست, توان مقابله با این تفکرات وجود نخواهد داشت