درباره برنامه دورهمي و ميهماني كه در ازاي پول حاضر به تخريب تخت جمشيد شد
صداوسيما اگر خوش آموزي ندارد بدآموزي نكند
صداوسيما به آسيب شناسي نياز دارد و ساخت برنامه هاي اين چنيني نيز در وضعيت صداوسيما تاثيرگذار نيست. مردم ما دوست داشتند در ابتداي ماه مبارک رمضان ربناي استاد شجريان را بشنوند که نشنيدند. نمي دانم اين برنامه ها که هر روز هم سطحي تر و مادي تر مي شوند چقدر به علايق و خواسته آنها از صداوسيما نزديک است؟
گروه فرهنگی: محمدامين قانعي راد در یادداشت پیش رو که پیرامون اظهار نظر میهمان برنامه دورهمی که گفت در ازای پول حاضر به تخریب تجت جمشید است، نوشت: صداوسيما به آسيب شناسي نياز دارد و ساخت برنامه هاي اين چنيني نيز در
وضعيت صداوسيما تاثيرگذار نيست. مردم ما دوست داشتند در ابتداي ماه مبارک
رمضان ربناي استاد شجريان را بشنوند که نشنيدند. نمي دانم اين برنامه ها که
هر روز هم سطحي تر و مادي تر مي شوند چقدر به علايق و خواسته آنها از
صداوسيما نزديک است؟
به گزارش بولتن نیوز متن این یادداشت که در روزنامه شرق نیز منتشر شده به شرح زیر است:
گلايه هاي زيادي داريم؛ از مادي گرايي، از غلبه ارزش هاي مادي و آدم هايي که حاضرند در قبال ماديات فرهنگشان را بفروشند. کمتر روزي است که حرف و حديثي درباره اينکه جامعه ما کالايي شده است، نشنويم؛ حرف هايي که گاهي اتفاقا درست هم هست. در جامعه اي که آموزش در آن هر روز بيشتر به سمت تجاري و بازاري شدن پيش مي رود و مسئولان آموزش وپرورش و آموزش عالي در آن از طرح هايي که پولي شدن آموزش، مدرک فروشي و حاکميت ضابطه هاي مادي بر مدارج آموزشي را در پي دارند، دفاع مي کنند، اين مادي گرايي بعيد هم نيست و اگر قرار است کسي پاسخ گوي اين وضعيت باشد، مسئولان آموزشي کشور در ابتداي اين صف ايستاده اند؛ اما در کنار همه اين مباحث که در جاي خود مي تواند بررسي شود، يک نقد جدي نيز بر صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران وارد است. به تازگي در برنامه دورهمي مجري برنامه، ميهمان را در برابر اين پرسش قرار مي دهد که در ازاي چقدر پول حاضر است روي ديوار تخت جمشيد يادگاري بنويسد. ميهمان هم پس از چندين بار تعلل و در برابر پرسش دوباره مجري، روي عدد ٢٠٠ ميليون تومان توقف مي كند و مي گويد حاضر است اين کار را در قبال گرفتن اين مبلغ انجام دهد. بايد پرسيد مجري با چه هدفي اين سوال را مطرح کرده؟ آيا قصد آگاهي بخشي و آموزش دهي داشته است؟ اگر هدف اين بوده بايد پس از اولين بار که ميهمان از پاسخ دادن به اين سوال طفره رفته، از او تشکر و قدرداني مي کرده که ما هنرمنداني داريم که حاضر نيستند ميراث فرهنگي کشورشان را بفروشند؛ اما اصرار بر اين سوال که ميهمان را وسوسه کند، فقط بدآموزي است. ما نبايد افراد را در موقعيت هايي قرار دهيم که با فشار پرسش و پول، حاضر به زيرپاگذاشتن هنجارهاي جامعه شوند. هرکسي ممکن است تحت تاثير ارقام نجومي، ناهنجاري را برگزيند؛ اما اين وظيفه ماست که افراد را در موقعيت هايي که انتخاب ناهنجاري در آن ممکن است، نگذاريم و بر انتخاب اين ناهنجاري اصرار نورزيم. از صداوسيما توقع مي رود اگر خوش آموزي ندارد حداقل بدآموزي نداشته باشد. برنامه هاي صداوسيما بايد از ابعاد مختلف تجزيه و تحليل شود؛ اما معتقدم آنچه امروز از رسانه ملي کشور مشاهده مي کنيم تنها دو جنبه دارد؛ محتواي اين رسانه يا در حال تزريق نگاه خاص است يا تزريق مادي گرايي و سطحي نگري. اين محتوا همان طور که مشخص هم هست نمي تواند چندان تاثيري در ارتقاي کيفيت سطح زندگي مردم داشته باشد. به همين دليل بيش از هر زماني صداوسيما به آسيب شناسي نياز دارد و ساخت برنامه هاي اين چنيني نيز در وضعيت صداوسيما تاثيرگذار نيست. مردم ما دوست داشتند در ابتداي ماه مبارک رمضان ربناي استاد شجريان را بشنوند که نشنيدند. نمي دانم اين برنامه ها که هر روز هم سطحي تر و مادي تر مي شوند چقدر به علايق و خواسته آنها از صداوسيما نزديک است؟
منبع: روزنامه شرق ، شماره 2606 به تاريخ 24/3/95، صفحه 20
همین شجریان چرا رفت خارج از کشور!!!!
چرا با فلان زن و فلان آقا عکس گرفت !!!!
گویا این ربنا در وی هیچ تاثیر نکرده است اگر ذره ایی تاثیر داشت این کار را نمی کرد!!!!
خوب این هم می شود عالم بدون عمل!!!
شجریان هم مانند همان مهمان که حاضر شد 200 میلیون بگیره و یادگاری بنویسه!!!!