گروه اجتماعی-«در طبيعت جوان خودنماييكردن و مطرحشدن وجود دارد و سعي ميكند با
پيداكردن مشاغل دهانپركن خلأهاي خود را جبران كند و در كنار آن فخر هم
بفروشد كه شغلي خاص پيدا كرده است. البته علاقه جوانان به كافهنشيني مقطعي
است. بالطبع بعد از مدتي كه منزلت كافهنشيني كاهش يابد، يا عادي شود،
علاقه دختران جوان به اين شغل هم كاهش مييابد. به عبارت بهتر، اهميت مكان
كافه براي نسل جوان، اشتغال در آن را هم براي جوانان جذاب كرده است».
به گزارش بولتن نیوز، این
روزها تغییر در سبک و سیاق زندگی موجب شده که زنان مشاغل جدیدی را تجربه
کنند؛ وزیر و نماینده مجلس زن، راننده تاکسی و اتوبوس و حتی کامیون زن
و...؛ سوای این مشاغل که کمتر مخالفتی با ورود زنان به عرصهشان اعمال و
حتی ابراز میشود، حِرفی هم هستند که یک دهه بیشتر نیست پای زنان به آنها
باز شده است؛ مشاغلی که اکثراً رگههایی از مدرنیته همراه با تمایلات
جوانگرایانه در آنها به چشم میخورد. از جمله بارزترین این مشاغل،
پیشخدمتی (waiter & waitress) در کافیشاپهاست که در سالهای اخیر
علیرغم برخی ممانعتهای قانونی، با استقبال دختران جوان روبهرو شده است،
اما باید دید دلیل اقبال دختران به این شغل چیست؟ شغلی که به ظاهر وجهه
بالای اجتماعی نداشته و درآمد چندانی هم حاصل نمیکند.
جوانپسند و باکلاسنگار
21ساله است، فوق دیپلم کامپیوتر و بیزار از مشاغل پشت میزنشینی. عینک گرد
و قابمشکی همراه با سبک و سیاق پوشش و پیشبند چهارخانه ریزی که دور کمرش
بسته، آدم را یاد هنرپیشگان تئاتر میاندازد که نقش کوزت را بازی میکنند؛
آن هم یک کوزت فانتزی و امروزی. او درباره علت علاقه و انتخاب این شغل
میگوید: «بعد از تمامشدن درسم در یکی، دو شرکت خصوصی منشی شدم، اما بعد
از مدتی احساس کسلبودن کردم. یکی از همکلاسیهای قدیمیام در کافیشاپ کار
میکرد. یک روز زنگ زد و گفت دوست داری در کافیشاپ کار کنی؟ من هم که کار
پشت میزنشینی را دوست ندارم، بدون اینکه شرایط کاری را بدانم، قبول کردم؛
چون فکر میکردم این شغل نه نیاز به مهارت تخصصی خاصی دارد، نه کسلکننده
است. در عین حال چون یک محیط جوانپسند هم دارد و به نوعی باکلاس است،
احساس کردم با روحیهام سازگارتر است».
نگار میافزاید: «من دوست
دارم با آدمهای مختلف برخورد داشته باشم. به قول معروف در جامعه باشم، نه
اینکه از صبح تا عصر پشت میز بنشینم و به جز یکی دو همکار با کسی مراوده
نداشته باشم. وقتی دوستی یا آشنایی از من میپرسد کجا کار میکنم و من
میگویم در کافیشاپ، بارها شده دخترهای همسن و سالم به من حسودی کردند و
گفتند اگر کاری در کافیشاپ سراغ داشتم به آنها اطلاع بدهم؛ این یعنی من
کار جالبی دارم».
من شغل جذابی دارمسپیده
24سال دارد. دانشجوی سال سوم روانشناسی است و علاقهمند به تئاتر و مسائل
هنری. او هم با پیشبند سفید و سارافون فانتزی همان صحنه نمایش را تداعی
میکند. سپیده درباره علت علاقه به شغلاش میگوید: «من شغل جذابی دارم؛
شغلی که با زندگی یک دانشجو کاملاً سازگار است. در عین حال درآمد آن هم مثل
کارمندی است، اما بهتر از منشی و بازاریاببودن است؛ چون نه استرس دارد و
نه نیاز به تخصص. هرچند فعالیت بدنی در آن خستهکننده است، اما فضای
کافیشاپها حس خوبی را منتقل میکند. اینجا من نه احساس یک خدمتکاربودن،
که حس واقعی جوانبودن و پویایی را دارم. افرادی که به کافیشاپ میآیند،
اصولاً تحصیلکرده و اجتماعی هستند و به همین خاطر هم کارکردن در این مکان
برای من لذتبخش است».
او درباره عکسالعمل مردم هم میگوید: «اوایل
که تازه به اینجا آمده بودم کمی احساس خجالت میکردم؛ چون مردم هم با
دیدن من تعجب میکردند، اما رفتهرفته برخورد و نگاه مثبت مردم، اعتماد
بهنفسم را بالا برد. البته چندباری هم شوخیها و عکسالعملهای بدی دیدم،
ولی دلسرد نشدم؛ چون فکر میکنم با توجه به اینکه دوست دارم به لحاظ
اقتصادی مستقل باشم، اما نمیتوانم کار دائمی داشته باشم و با توجه به
روحیهای که دارم، از شغلم راضی هستم».
روزها شده 12 ساعت روی پا بودهامپرستش
دختر 29 ساله خوشسیما یک سال و 3 ماه است که در یکی از کافیشاپهای
معروف تهران پیشخدمت است. او درباره علت انتخاب این شغل میگوید: «من در
دانشگاه، حقوق خواندهام، ولی به اصرار خانواده؛ درحالیکه خودم به شخصه به
رشتههایی مثل هتلداری، گالری و کافهداری علاقه داشتم و از بچگی تصمیم
داشتم روزی کافه داشته باشم. حتی زمانی که میخواستم به خودم جایزه بدهم به
یک کافه میرفتم، اما متأسفانه در زمان انتخاب رشته چون مادرم وکیل است،
به اصرار او حقوق خواندم، اما بعد از اتمام درسم حاضر به ادامه آن نشدم و
قصد دارم خودم کافه بزنم. من بهواسطه یکی از اقوامام با این کافیشاپ
آشنا شدم، مدتی در داخل بار کار میکردم، اما کمکم به غیر از بار، کارهای
سرو و گرفتن سفارش را هم برعهده گرفتم».
پرستش که سارافون، پیشبند
یکدست مشکی به تن دارد و موهای طلایی و فرق وسطش از گوشه مقنعه خودنمایی
میکند، درباره سختیهای کارش میگوید: «با وجود سختی کار، اما من به شدت
به آن علاقه دارم و تنها کارمند خانم در این کافیشاپ هستم. ما همیشه باید
پرانرژی باشیم؛ زیرا مشتری نباید بفهمد من ناراحت یا خستهام. روزها شده 12
ساعت روی پا بودهام، اما همچنان ظاهرم پرانرژی است. اگر کسی عاشق این کار
نباشد، سخت میتواند دوام بیاورد. من دخترانی را دیدهام که از سر احساس
این شغل را انتخاب کردهاند، اما به هفته نکشیده آن را رها کردهاند».
آزارهای جنسی هم دارد؟!او
در پاسخ به اینکه به غیر از سختیهای ناشی از سرپابودن یا حفظ ظاهر آیا
به لحاظ نگاههای جنسیتی و جنسی هم مشکلاتی دارد، میگوید: «اینجا مکانی
است که قشرهای مختلف با اخلاق و سلایق مختلف رفت و آمد دارند. مسلماً بارها
شده نگاههای آزاردهنده داشتهاند یا پیش آمده دلشان از جای دیگری پر بوده
و چون من یک زنم به خود اجازه دادهاند با یک بهانه کوچک مثلاً دیر
آمادهشدن قهوه، سر من داد بزنند یا فحاشی و توهین کنند، اما چون یکی از
وظایف ما این است که مشتریمدار باشیم، تا جایی که امکان داشته باشد،
خونسرد رفتار میکنیم و حتی عذرخواهی میکنیم تا مشتری آرام شود، اما
یکبار یک مشتری توهینهای بدی به من کرد و من برخورد تندی با او داشتم و
مدیریت کافیشاپ هم از من حمایت کرد».
این دختر جوان همچنان ادامه
میدهد: «چندباری هم پیش آمده که پسران جوان در فیشهای خود توهینی کرده یا
پیشنهادی دادهاند که تعدادشان معدود بوده و مشکلی پیش نیامده، ولی اگر
گستاخی یا پیشنهاد بیشرمانهای بدهند، حتماً برخورد جدی با آنها میکنم و
مدیر کافیشاپ هم این اجازه را داده و از من حمایت میکند که خوشبختانه
رفتار من به نوعی است که مشتری حق این کار را پیدا نمیکند».
پرستش
درباره پوشش ظاهری هم بیان میکند: «من اینجا یونیفرم مشخصی دارم. پیشبند و
مانتو مشکی و حتماً مقنعه. میکاپ غلیظ نباید داشته باشم، اما باید آراسته
باشم، ناخنهایم هم نباید بلند باشد».
او علت علاقه دختران جوان به
این شغل را نیز اینگونه بیان میکند: «بسیاری از دختران جوان دوست دارند
در هر کاری سرک بکشند. وقتی سراغ این شغل میآیند نهایتاً یک ماهی کار
میکنند و خسته میشوند؛ چون تصور میکنند شغلی فان و تفریحی و راحت است؛
درحالیکه شغلی سخت محسوب میشود و برای ادامهدادن این شغل باید عاشق آن
باشید. از سوی دیگر در تمام دنیا کافهداری و اشتغال در آن جزو مشاغل
پردرآمد است؛ در عین اینکه بسیار هم حساس است».
شغلی جذاب، بدون نیاز به تخصص، در فضایی شادصاحب
یک کافیشاپ هم که تعدادی پیشخدمت خانم دارد درباره دلایل تمایل دختران
به اشتغال در کافیشاپها میگوید: «جوانان بهویژه دختران دوست دارند
بيشتر در فضاي اجتماعي حضور داشته باشند.كافيشاپ هم چون مكاني است كه
آزادي بيشتري دارد و مشتري ميتواند ساعتها آزادانه در آن بنشيند، در
نتیجه تمايل بيشتري براي حضور در آن بهويژه برای جوانان وجود دارد».
او
میافزاید: «من معتقدم جامعه ما چند سالی است درحال پوستاندازي است و
همين پوست اندازي تمايل به مدرنشدن و رفتن به سوي مسائلي كه رنگ و بوي
اجتماعي بيشتري دارند را شدت داده است. يكي از مكانهايي كه در اين
پوستاندازي مورد اقبال واقع شده، كافيشاپها هستند. من معتقدم مهمترين
دلايل تمايل دختران و دانشجويان به اين شغل جذابيت محيط آن در درجه اول،
عدم نياز به تخصص و مهارتهاي خاص، شادبودن كافيشاپها در درجه دوم و
نياز به ديدهشدن در زنان است. وقتي دختر جواني در يك محيط عمومي به ناگاه
با لباس پيشخدمتي كه قبلاً كاملاً مختص مردان بود ظاهر ميشود، فيدبك، نوع
مواجهه و استقبال مردم به او نشان ميدهد كه "داري ديده میشي" اين فيدبك
احساس خوبي به دختران جوان ميدهد».
چرا پیشخدمتی دختران؟!يك
جامعهشناس در گفتوگو با مهرخانه در تحليل اين موضوع با ذکر مقدمهای
ميگويد: «اگر از منظر دلالتشناسي و نشانهشناسي به مسأله تمايل جوانان
بهويژه دختران به مشاغلي مثل پيشخدمتي در كافيشاپها نگاه كنيم، به
دلايل عميقتري در اقتصاد ايران و ذهن و زبان سوژه ايراني ميرسيم»
سيدجواد
ميري در توضيح اين موضوع اظهار ميكند: «شايد در نگاه نخست، عدهاي در
تحليل اين موضوع اين مسأله را برجسته كنند كه چرا براي دختران جوان و
تحصيلكرده شغلي به نام پيشخدمتي يا مستخدمي (waitress) در كافيشاپها
جذاب است، اما واقعيت امر اين است كه در اين موضوع بحث، بحث خدمتكاري يا
پيشخدمتي نيست. امروز در تمامي نظامهای سرمايهداري، اقتصاد پويا از حوزه
سنگين و سختافزاري، آرامآرام به سمت بخشهاي خدماتي در حركت است».
اين
استاد دانشگاه با بيان اينكه اساساً اقتصادهاي پويا درحال گسترش بخشهاي
خدماتي خود هستند، ادامه ميدهد: «اين خدمات زماني نگهداري از دستگاههاي
توليدشده است؛ مثل خدمات پس از فروش، و زماني در حوزه تفريحات و اوقات
فراغت جاي ميگيرد؛ مثل خدماتي كه كافيشاپها و فستفودها ارائه ميدهند».
ميري
بيان ميكند: «به عبارت بهتر، امروز نظام سرمايهداري يا كاپيتاليسم به
جاي آنكه به دنبال اين باشد كه كارخانه توليد ذوب آهن، فولاد و...
راهاندازي كند، پويايي اقتصاد خود را در حوزههاي نرمافزاري و اوقات
فراغت پي ميگيرد. شايد يكي از علل آن هم عوارض محيطزيستي حوزههاي
سختافزاري و توليدي و صنايع سنگين است. در عوض به دليل ارزانبودن نيرو و
كماهميتبودن محيط زيست در کشورهای در حال توسعه امور سختافزاري را به
این كشورها منتقل كرده و خود صنعت اوقات فراغت را به عنوان محصول اجتماعي
(social product) مورد توجه قرار دادهاند».
اين استاد دانشگاه با
بيان اينكه اوقات فراغت يك محصول اجتماعي است، اظهار ميكند: «اما باید
توجه داشت براي اينكه اين محصول اجتماعي بتواند در شيكترين و بهترين
بستهبندي قرار گيرد، نيازمند يك نيروي فعال، پويا و باانگيزه است؛
اينجاست كه ثقل اقتصاد به جاي تكيه بر نفت يا تسليحات، روي بخش خدمات
متمركز ميشود. يكي از محورهاي بسيار جذاب در بخش خدماتي هم زنجيره خدمات
نرم است مثل كافيشاپها، رستورانها، مراكز توريستي و...، اما ورود ایران
به دنیای مدرن تا حدودی جامعه را تحتتأثیر قرار داده و رگههایی از ظهور و
بروز خدمات نرمافزاری به چشم میخورد.»
او درباره جذابيت
كافيشاپ و اشتغال در آن ميگويد: «بخشي از اين جذابيت به دليل قرارگرفتن
ايران در بستر جهانيشدن است. از سوي ديگر، اين نوع شغلها به معناي مشاغل
خدمتكاري يا مستخدمي نيست، بلكه مشاغلي هستند كه نشان ميدهند سيستم
اقتصادي ايران در حال تحول و پويايي است».
من متمایزم، پس هستمميري
به دلايل ديگر استقبال دختران جوان از كار در كافيشاپها نيز اشاره
میکند و میگوید: «به لحاظ روانشناختي نيز اگر بخواهيم اين موضوع را تحليل
كنيم بحث ديدهشدن در اين مشاغل مورد توجه است؛ به اين جهت كه اين مشاغل
به نوعي چون متمايز از مشاغل ديگر هستند –بهويژه براي زنان- ازاينرو محلي
هستند براي ديدهشدن. یکی از شاخصههاي يك شهر مدرن مفهوم تمايز است؛ يعني
در شهرهاي مدرن افراد به دنبال اين هستند كه تشخص يا هويت خود را متمايز
از ديگران نشان دهند، حال اين تمايز را ميتوانند به گونههاي مختلف به
نمايش بگذارند؛ پوشش، سوارشدن بر ماشينهاي گرانقيمت، كشيدن سيگار (بهویژه
توسط دختران)، مدل مو و نوع شغل».
میخواهم دیده شوم!این
جامعهشناس با بيان اينكه در شهرهاي مدرن برخلاف روستاها و شهرهاي سنتی
كه همه يكدست و يك فرم بودند، افراد با هم متمايز هستند، اظهار میدارد:
«ازاينرو وقتي دختر جوان تحصيلكردهاي لباس فانتزي به تن ميكند، پيشبند
ميبندد و به عنوان گارسون يا پيشخدمت مقابل ميز كافي شاپها سفارش
ميگيرد، اين نوعي تمايز آشكار است. حتي عملهاي جراحي زيبايي هم نشانهاي
براي ميل جامعه و جوانان به متمايزبودن است. کافي شاپها برخلاف
قهوهخانههاي قديم اين تمايز را هم در چينش و دكوراتيو خود محل نشان
ميدهند و هم در افرادي كه به آنجا ميروند؛ افرادي كه خود به دنبال
تمايزند. حال اين افراد وقتي وارد اين فضا ميشوند وقتي در آنجا دختري با
پيشبند را ميبينند كه براي سفارشگرفتن مقابلشان ايستاده، با ديدن اين
تمايز واكنش مثبت نشان ميدهند و اين واكنش براي جوانان جذاب است».
دخترانی با يونيفرمهاي شيك و خاصيك
جامعهشناس هم درباره دلايل علاقه دختران جوان به مشاغلي چون پيشخدمتي در
كافيشاپ ميگويد: «فارغ از بحث اشتغال و معضلبود آن در جامعه كه موجب
ميشود جوانان به هر شغلي تن بدهند موضوع ديگري كه باعث ميشود مثلاً
دختران جوان علاقه شديد به مشاغلي چون مهمانداري هواپيما، پيشخدمتي در
كافيشاپها و... داشته باشند، پرستيژ ظاهري و خاصبودن اين مشاغل است؛
پوشيدن يونيفرمهاي شيك و خاص، انتخاب دختران و زنان با ظاهر معقول و فراتر
از معقول در اين مشاغل، اشتغال در مكانهايي خاص و جوانپسند و به قول
معروف باكلاس و مربوط به اقشار متوسط و روبه بالاي جامعه. اين روزها با
توجه به تبديلشدن كافهها به پاتوق جوانان، این مکانها بيشتر مورد توجه
قرار دارد. برخي كافيشاپها هم هستند كه به نوعي برند شدهاند و جوانان
خاصي به آن محل رفتوآمد ميكنند؛ اين براي يك جوان يعني جايي براي
درچشمبودن. حتي برخي دختران حاضرند بدون حقوق و دستمزد در اين كافهها كار
كنند! و بعد به قول معروف در گروه همسالان خود پُز آن را بدهند».
با کاهش منزلت كافهنشيني، علاقه دختران جوان به اين شغل هم كاهش مييابدجعفر
بای تأكيد ميكند: «در طبيعت جوان خودنماييكردن و مطرحشدن وجود دارد و
سعي ميكند با پيداكردن مشاغل دهانپركن خلأهاي خود را جبران كند و در كنار
آن فخر هم بفروشد كه شغلي خاص پيدا كرده است. البته علاقه جوانان به
كافهنشيني مقطعي است. بالطبع بعد از مدتي كه منزلت كافهنشيني كاهش يابد،
يا عادي شود، علاقه دختران جوان به اين شغل هم كاهش مييابد. به عبارت
بهتر، اهميت مكان كافه براي نسل جوان، اشتغال در آن را هم براي جوانان جذاب
كرده است»
منبع:پایگاه خبری زنان و خانواده