همشهری جوان نوشت: در دو دهه اخیر خیلی از سبکهای
موسیقی خارجی بعد از معرفی در ایران کارشان گرفت و برای خودشان طرفدارهای
دوآتشهای پیدا کردند. شنوندههایی که کمکمک از حد شنونده صرف بودن، فاصله
گرفتند و شروع کردند به ساختن و اجرای آهنگهایی در سبکهای مختلف غربی.
تمام این سبک از رپ گرفته تا متال به خاطر شهرت گروهها یا خوانندههای
مستقل در ایران موجهایی ایجاد کردند. بعضی از موجها به همان سرعتی که
فراگیر شده بودند فروکش کردهاند. موسیقی جز هم میتواند یکی از این
موجها باشد. اکثر طرفداران «جز» و «بلوز» بعد از شنیدن آهنگهایی از لویی
آرمسترانگ یا خوانندههای فرانسوی با این سبک آشنا شدهاند اما گروه جاز «
ایجاز » به سراغ جای دیگری رفته است. پایگاه موسیقی آنها نه در آمریکا و نه
در فرانسه که در کشور دوست و همسایه آذربایجان است.
گروه ایجاز
اولین گروهی نیست که در ایران روی موسیقی جاز کار میکند؛ اما اولین گروه
موسیقی جاز بعد از انقلاب به حساب میآید که میخواهد به صورت رسمی فعالیت
کند. جرات رفتن به سمت چنین کار جدیدی در روزهایی که همه، معیار انجام کار
هنری را پول میدانند، شاید سختترین کار باشد اما بچههای گروه ایجاز
تصمیم گرفتهاند حتی به قیمت اینکه خودشان سرمایهگذاری کنند، این سبک را
در ایران جا بیندازند. به همین بهانه یک روز عصر درحالیکه خودشان را برای
کنسرت آخر هفتهشان گرم میکردند سر تمرینشان رفتیم و با آنها درمورد همه
دغدغههایشان صحبت کردیم.
بخش هایی از این گزارش در ادامه می آید:
«از
سال 80 من و رضا تاجبخش شروع کردیم به کاور کردن آهنگهای خانم عزیزا
مصطفی زاده. این خانم از پیانیستهای مشهور آذربایجان است. من از سال 76 با
کارهای او آشنا شدم. وقتی اتفاقی آلبوم او را دیدم متوجه شدم با بهترین
نوازندههای دنیا کار کرده است. برایم خیلی جالب بود که یک دختر آذربایجانی
ملودیهای فولکلوریک آذربایجانی را به صورت مدرن تنظیم کرده و با
بهترینهای دنیا هم آن را نواخته است. بخش عمده این آهنگها ساخته خودش
هستند و بعضی دیگر هم موسیقیهای اصیل آذربایجانی مثل آیریلیخ. آلبوم آلویز
یا دنس آف فایر از کارهای خودش است و هیچ کدام کاور یا تنظیم مجدد
موسیقیهای فولکلور نیست.» این را هومن غفاری میگوید؛ کسی که سرپرستی گروه
را برعهده دارد و از تب و تابش در تمرین میشود فهمید که چقدر دلش برای
انجام این کار میتپد.
جاز ایرانیزه شده
وقتی با هومن غفاری ـ سرپرست گروه ـ درباره سبک موسیقیشان صحبت میکنیم در نهایت به برداشت مشخصی نمیرسیم، تمهای آذربایجانی با چاشنی موسیقی جز و اندکی موسیقی لاتین که به عنوان سس سالسا به کار اضافه شده است. بعدا درباره اسم گروه هم که صحبت میکنیم متوجه میشویم خود بچهها در تنظیم کارهای مستقل نیم نگاهی به موسیقی جاز الکترونیک هم داشتهاند.
«این سبکی که ما کار میکنیم درواقع فیوژن محسوب میشود. ما قاعدتا از لحاظ اقلیمی و فرهنگی خیلی به هم نزدیک هستیم. ما ایرانیها ملودیهای آذری را خیلی زیاد میشنویم و با آنها خو گرفتهایم. این حرکت خانم مصطفیزاده که این ملودیها را با سبکهای غربی ترکیب کرده و یک موسیقی آذری مدرن را ارائه داده است خیلی ما را جذب کرد. موسیقی ما هم، موسیقی ایرانی-آذری مدرن است. جالب اینکه ما در گروه هم هیچ عضو آذری زبانی نداریم. اگر بخواهیم برای این سبک اسم ایرانی انتخاب کنیم شاید بشود اسمش را گذاشت موسیقی مقامی.
ما چند کار از رضا تاجبخش هم میزنیم. خیلی نمیشود گفت که از نظر سبک و فضا تفاوت دارند. رضا یک کمی به جز لاتین علاقهمند است و کارهایی که در این کنسرت ارائه میکنیم جز لاتین هستند. ما میخواهیم سعی کنیم یک بخشی از کار را آرام آرام به خودمان اختصاص بدهیم. وقتی ما قطعههای آدم دیگری را اجرا میکنیم، حرفی نداریم و داریم حرفهای او را تکرار میکنیم. ما هم سعی کردهایم به کارهایی که از مصطفیزاده اجرا میکنیم به موسیقی او وفادار باشیم. در عین حال میخواهیم خودمان و گروه را هم جا بیندازیم و کارهای متفاوتی اجرا کنیم. فعلا برای شروع چون نمیخواهیم خیلی از فضایی که متعلق به آن هستیم فاصله بگیریم و نمیخواهیم کل کار دو رنگ بشود، از آهنگهای دیگران هم استفاده میکنیم.»...
جاز، موسیقی ناشناخته
در دهه 30 شمسی، دوک الینگتون ـ بزرگنام موسیقی جاز ـ قطعهای به نام و افتخار اصفهان تنظیم کرد که برای مدتی روی بورس بود. اما اولین کسی که موسیقی جز را فارسی خواند آلفرد لازاریان بود؛ آن هم در دهه 40 شمسی. آن موقع تکآهنگی که از لازاریان در رادیو پخش شد از خیلیها دلبری کرد؛ اگرچه موج جاز در آن روزها هم خیلی زود فتیلهاش پایین کشیده شد. همان موقع مطبوعات نوشتند آلفرد لازاریان به علت اشکال تراشی در کار و عدم استقبال از جاز بیخیال کار شده است. حالا گروه میخواهند یک خواننده دیگر جاز که ایرانی هم نیست معرفی کنند و از این طریق، مهارت و تواناییهای خودشان را هم به رخ بکشند و اگر همه چیز دست به دست هم دهد و خوب پیش برود درنهایت جاز ایرانی را بازتعریف کنند و زنده نگهاش دارند...
گلزار شاگرد من بوده!
... در این گروه از خواننده هم خبری نیست؛ چیزی که برای بقای مالی گروهها و کشاندن مخاطب از نان شب واجبتر است. با این وضعیت، موسیقیای که نه خواننده دارد، نه سبک پرطرفداری است احتمال شکست زیادی دارد. شاید بچههای گروه میتوانستند با استفاده از آشناهای زیادی که در سینما دارند، مثل کنسرت گروه ریزار استیج را پر از هنرمندانی کنند که میکروفون ساز جلویشان خاموش است اما به شدت پتانسیل این را دارند که مشتری! به سالن بکشانند. این ایده وقتی بدانید هومن غفاری استاد درامز محمدرضا گلزار است بیشتر قلقلکتان میدهد.«ما از همان اول تصمیم گرفتیم کارهایی را اجرا کنیم که وکال نداشته باشند. داریم تمام تلاشمان را از لحاظ تبلیغاتی میکنیم که قشر اهل موسیقی را به سالن بکشیم. ب
رای همین در آموزشگاهها و فروشگاههای موسیقی تبلیغات کردهایم و با یک برآورد فکر کردیم میتوانیم 1500 نفر موسیقیشناس به سالن بکشانیم. بدشانسی ما این است که به روزهای شلوغ کنسرتها خوردهایم و خیلی از نوازندهها در تهران و شهرستان کنسرت دارند. دوستان اهل ساز ما همان موقعی که ما روی سن هستیم در سالنهای دیگر دارند روی استیج ساز میزنند. درباره دعوت این سبکی از هنرمندان خیلی رک حرف زدی. شاید این اشکال من است که از آنها در حد مانکن استفاده نمیکنم ولی حقیقتا میخواستم برای شروع موزیک ارائه کنم. نه میخواهم کلک بزنم و نه میخواهم پول هنگفت به جیب بزنم. میخواهم حتی به قیمت اینکه ضرر کنم موسیقی خوب ارائه دهم.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com