امام خمینی (رضوان الله) تا روز آخر، آمریکا را شیطان بزرگ می دانست

«امام با مستکبرین سر آشتی نداشت، واژه «شیطان بزرگ» برای آمریکا، یک ابداع عجیبی از سوی امام بود، وقتی شما یک دستگاهی را، شیطان دانستید، معلوم است که باید رفتار و احساسات شما، در مقابل او چگونه باشد، امام تا روز آخر نسبت به آمریکا، همین احساس را داشت و عنوان «شيطان بزرگ» را هم به كار مي برد.»

 

به گزارش بولتن نیوز، بازخواني اين ويژگي امام خميني از چند جهت بسيار مهم است:

1. يكي از اين جهت كه اين ويژگي، واقعا جزء نصوص مصرح و متواتر شخصيتي امام خميني(ره) بود و همواره بر استكبارستيزي و بالاخص آمريكا ستيزي خود و انقلاب تأكيد داشتند، امام خميني(ره) حتي قبل از انقلاب كه عَلم مبارزه با استبداد را بلند كردند هم بيش از استبداد داخلي بعضا به استكبار خارجي و تحقير ملت ايران از سوي ايشان اعتراض داشت. امام خميني(ره) هرگز نسبت به استكبار و به خصوص نماد آن، آمريكا، لبخندي بر دل و محبتي بر چشم نياورند بلكه همواره با غيظ و غضب از شيطان بزرگ نام مي برند. غيرت ديني و ملي امام خميني(ره) هرگز اجازه نداد تا با دشمن درجه يك خدا و بشريت، حتي به فكر تعامل هم بيفتد، امام خميني(ره) از يك سو آمريكا را شيطان بزرگ مي دانست و از سوي ديگر برائت از وي را لازم و ضروري مي دانست.
   
   
   
   با يك جستجوي ساده در خصوص رابطه امام خميني با شعار مرگ بر آمريكا متوجه می شویم كه ايشان هم خودشان رسما از اين شعار حمايت مي كردند و هم آن را وظيفه همه يك ميليارد مسلمان مي دانستند و هم منتقدان اين شعار را تخطئه مي كردند و اين دشمني خود با آمريكا را با متن وصيت نامه سياسي و الهي شان فرياد كردند و اين امر نشان مي دهد كه حقيقتاً مبارزه با مستكبران عالم و در صدر آن آمريكا جزء يكي از اصول مهم شخصيتي امام خميني بوده است و اين امر تا آخر عمر شريفشان پابرجا بوده است.
   
   
2. جنبه مهم ديگري كه باعث ميشود مشخصه استكبارستيزي و در صدر آن آمريكا ستيزي حضرت امام خميني بسيار مهم باشد، تلاش زيادي است كه براي تحريف اين خصوصيت صورت گرفته است. وقتي هجمه براي تحريف يك مشخصه شخصيتي حضرت امام خميني اين قدر بالا باشد كه برخي مدعي تغيير نظر امام خميني (ره) درباره حذف اين شعار آن هم در اواخر عمر شريفشان گردند يعني اين خصوصيت و حفظ آن از تحريف، بسيار مهم مي شود. هر كسي كه مدعی مخالفت امام خميني با شعار مرگ بر آمريكا را مي شود با چند سوال كليدي روبه رو است:
   
   مگر ميشود امام خميني حتي در وصيتش چند مرتبه، صريح و شفاف بر دشمني اش با آمريكا تأكيد كرده باشد ولي با تبري از اين دشمن مخالفت كرده باشد؟!
   
   مگر ميشود در حالي كه هرگز دشمني آمريكا در قبال ملت ايران و انقلاب شان كاسته نشده است و با وجود افزايش خصومت هاي آمريكا عليه ايران در هر سال، همان امام خميني كه بارها منتقدان شعار مرگ بر آمريكا را به شدت تخطئه كرده بود، خواستار حذف شعار مرگ بر آمريكا شود؟!
   
   مگر ميشود پذيرفت كساني چنين خاطره مهمي را 30 سال در سينه حبس كرده باشند و در اين مدت همراه مردم و بعضا پيشتر از مردم شعار مرگ بر آمريكا هم داده باشند بي آنكه از تعارض رفتارش با آخرين نظر امام سخني بگويد و يا ناراحتي وجدان پيدا  كند؟!
   
   
3. و جنبه سومي كه موجب جدي گرفتن ويژگي استكبارستيزي و آمريكا ستيزي امام خميني مي شود اين است كه در تمام سالهاي پس از فوت امام خميني(ره)  از دشمني هاي آمريكا كاسته نشده است تا حدي كه آمريكا از تمام توانش اعم از تحريم و ترور و تهديد و ... در دشمني با انقلاب استفاده كرده است.
   
   
4. و جنبه چهارمي كه لزوم جدي گرفتن اين ويژگي حضرت امام را گوش زد مي كند اين است كه با تمام اين دشمني هاي دنباله دار آمريكا و استكبار عليه ايران، برخي در داخل كشور به هر روشي تلاش مي كنند تا چهره خبيث آمريكا و ساير مستكبران عالم را تطهير و حتي بزك كنند تا حدي كه ايشان را مودب و محق نشان مي دهند.

همه عوامل فوق نشان مي دهد كه بحث استكبارستيزي و آمريكا ستيزي هم در نص سيره امام خميني كاملا متواتر و غير قابل انكار است و هم حفظ انقلاب بدون اين ويژگي تقريباً غير ممكن است چرا كه عقب نشيني در برابر آمريكا و باز كردن گارد در برابر او، موجب لطمات سنگيني به كشور و انقلاب خواهد شد.