کد خبر: ۳۵۷۸۹۱
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 11 خرداد 95

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست...

گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …


*      *      *

آرمان/حمید حامی: مدیون رزمندگان هستیم

 

حمید حامی خواننده موسیقی پاپ کشورمان در جریان اجرای نمایش چند رسانه ای «خرم فتح» قطعه خرمشهر را به صورت زنده اجرا می‌کند.حمید حامی در گفت و‌گو با مهر با اشاره به تازه ترین فعالیت‌های خود بیان کرد: طبق توافقاتی که انجام گرفته در جریان اجرای نمایش چند رسانه ای «خرم فتح» قطعه «خرمشهر» را اجرا می‌کنم. این قطعه چندین سال قبل همزمان با سالروز آزادسازی خرمشهر توسط ارکستر سمفونیک سازمان صدا و سیما با شعری از علی معلم و آهنگسازی و تنظیم امیر بکان تولید و ضبط شد. وی ادامه داد: در آن سال‌ها قرار بر این بود که اجرای زنده ای از این قطعه ارزشمند داشته باشیم که متاسفانه این امکان میسر نشد و حالا بسیار خوشحالم شرایطی پیش آمد که می‌توانم در یک پروژه گسترده نمایشی آن را اجرا کنم. این اثر به اعتقاد من کار بسیار فاخری است که با یک شعر محکم و قوی و ارکستری در خور توجه به مناسبت آزادسازی خرمشهر تولید شد و من افتخار می‌کنم که خواننده چنین اثری بودم. این خواننده موسیقی پاپ بیان کرد: نمی‌دانم چه وضعیتی است که وقتی ساخت چنین آثاری پیش می‌آید برخی از خوانندگان از خوانندگی در آن دوری می‌کنند، ولی من اعتقاد دارم همه ما به کسانی که جانشان را فدای جان و امنیت ما کردند، مدیونیم. من همیشه در خلوت خودم به این انسان‌های شریف فکر می‌کنم و صد البته افتخار می‌کنم که تاکنون ۱۲ اثر با موضوع دفاع مقدس کار کردم.حامی در پایان درباره فعالیت‌های دیگر خود توضیح داد: فعلا بیشتر تمرکزم را روی اجرای کنسرت در شهرستان‌ها گذاشتم و طی روزهای آینده جزئیات بیشتری را درباره این کنسرت‌ها اعلام خواهم کرد. البته در تهران نیز برنامه هایی دارم اما طی ماه‌های آینده عمده فعالیت‌هایم در شهرستان خواهد بود.نمایش چندرسانه‌ای «خرم فتح» خرداد ماه امسال با حضور ۳۰۰ هنرمند تئاتر، سینما و موسیقی همزمان با افتتاح آزمایشی سراسر نمای خرمشهر با حمایت شهرداری تهران اجرا می‌شود.وحید معصومی، علی براتی، رضا بیات، رستا رضوی، هومن رهنمون، علی محمد رادمنش، حمید ملاحسینی، علی کشوری کارگردانان موقعیت‌های مختلف این نمایش چند رسانه‌ای هستند و امیرحسین شفیعی کارگردانی کل پروژه را برعهده دارد.نمایش چندرسانه‌ای «خرم فتح» روایتی کوتاه از مقاومت مردم خرمشهر تا عملیات بیت‌المقدس است که در محدوده باغ موزه دفاع مقدس و سراسرنمای خرمشهر اجرا می‌شود و قرار است بخش‌هایی از موزه به صورت مداوم محل اجرای آثار نمایشی باشد.دیگر عوامل نمایش چند رسانه «خرم فتح» عبارتند از مدیر هنری: حامد زحمتکش، طراح صحنه: میثم نویریان، طراح لباس: زهرا صمدی، مدیر روابط عمومی: روح ا... زندی فرد، مشاور محتوایی: محراب محمدزاده، مجری طرح: سعید شریفی پور، مدیرتولید: جواد گنجی، دستیاران کارگردان: نوا یوسف زاده، میلاد احمدلو، حسین بنیاد، دستیاران تولید: مهدیه اکبری، فرشید ثامت، هستی سرمستی، برنامه ریزی: جوادگنجی، منا علامه امیری، طراح گریم: علیرضا خورشید.

 

آرمان/از انتقاد اصغر فرهادی به سیاه نمایی تا حس پخش ترانه شجریان

 

گلایه ها و لبخندهای فروشنده در ایران/ گزارش آرمان از نشست خبری فرهادی، حسینی و علیدوستی

آرمان: دیشب سینمای ایران بار دیگر به خود بالید و افسوس هم خورد آن زمان که اصغر فرهادی کارگردان فیلم فروشنده از نگاه های سیاسی و مغرضانه به فیلمش که نام ایران رو بار دیگر به نیکی در جهان مطرح کرد. دیروز افتخارآفرینان جشنواره کن به سالن خانه نمایش آمدند تا با نمایندگان رسانه ها از فیلم فروشنده بگویند. فرهادی، شهاب حسینی و ترانه علیدوستی از فروشنده گفتند و حسی که در زمان پخش نوای شجریان در سالن جشنواره کن طنین انداز شد.

نحوه حضور در کن

اصغر فرهادی در ابتدای سخنان خود در این نشست خبری گفت: غالب کسانی که اینجا هستند؛ فیلم را ندیده‌اند پس بهتر است که وارد فیلم نشویم و به مسائل دیگر بپردازیم. من تشکر می‌کنم از همه عوامل فیلم که با دل و جان همکار ما بودند و باید یاد کنم از دوست عزیزی که در طول ساخت همراه ما بود. کارگردان فیلم فروشنده درباره نحوه حضور این فیلم در جشنواره کن گفت: فیلم در بخش فنی مشکل داشت و تصحیح رنگ و میکس آن آماده نشده بود. حتی زیرنویس فیلم هم تازه شروع شده بود. درنهایت فیلم خیلی دیر رسید و اشکال فنی داشت. وی ادامه داد: آخرین لحظه که داوران کن می‌توانستند فیلم را ببینند؛ فیلم اشکال فنی وجود داشت و ما فکر کردیم چون فیلم دیر رسیده؛ باید آن را فقط برای اکران آماده کنیم اما فردای آن روز؛ مدیر فستیوال اعلام کرد همچنان فرصت وجود دارد به همین دلیل ما دوباره فیلم را به دفتر جشنواره فرستادیم. گویا در سال‌های گذشته هم اینگونه بوده که فیلمی را اضافه کنند. درنهایت ما با تلاش زیاد فیلم را آماده کردیم. نویسنده فیلنامه فروشنده خاطرنشان کرد: من بعد از فیلم «رقص در غبار»سعی کردم فیلم‌هایی بسازم که هم مردم عادی دوست داشته باشند و هم مخاطبان حرفه‌ای. راه این کار هم قصه‌گویی و سعی در خوب تعریف کردن قصه بود. هرچند گرفتن جایزه برای من مهم و لذت بخش است، اما استقبال مخاطبان برایم مهمتر است.

واکنش شهاب حسینی به ادعای عربستان

در ادامه این نشست؛ شهاب حسینی در ارتباط با مقاله یکی از نشریات عربستانی که نوشته بود: خطر شهاب حسینی برای ما بیشتر است، اظهارکرد: هرچند عربستان خریدار بزرگی برای اسلحه است اما نتوانسته از لحاظ فرهنگی اثر خوبی در دنیا داشته باشد. آنها حتی هنوز نتوانسته‌اند حج را درست مدیریت کنند. وی ادامه داد: البته عربستان خیلی دیر به قدرت فرهنگی ایران پی برده است. فرهنگ ایران سالهاست که در دنیا زبانزد است و از این منظر من خوشحالم اما خوشحالی بیشترم برای این است که مردم خوشحال شدند. فرهادی نیز درباره اتهام سیاه‌نمای فیلم و اینکه فیلم‌های موفق در جشنواره‌های خارجی سیاه‌نما هستند، گفت: همه می‌گویند فیلم گاو فیلم خوبی است. فرض کنیم مهرجویی امروز فیلم می‌ساخت و در دنیا جایزه می‌گرفت. آیا فیلم گاو سیاه‌نماست؟ خیر فیلم فقط در یک روستاست و درباه فقر است و وقتی آن را می‌بینیم، نمی‌گوییم سیاه‌نماست. اینکه می‌گویند فیلمی سیاه‌نماست؛ فقط به ظاهر فیلم نگاه کرده‌اند ولی آن نتیجه‌ای که می‌گیریم باطن درخشانی است مانند فیلم آبادانی‌ها.کارگردان فیلم فروشنده با بیان اینکه قرار بود در آمریکا فیلمی بسازم اما پشیمان شدم، افزود: در آمریکا یک فیلم ایرانی دیدم که در آن دختر بچه‌ای فال می‌فروخت. در آنجا از من پرسیدند که این دختر چه می‌فروشد و من گفتم فال. بعد طرف آمریکایی گفت فال چیست؟ گفتم شعر است و امریکایی گفت یعنی در کشور شما شعر می‌فروشند؟ او از این موضوع بسیار استقبال کرد و عاشق ایران شد وی ادامه داد: البته گاهی افراد ناخواسته تصویری ارائه می‌کنند که درست نیست. ولی نمی‌توان آن را به تمام سینما تعمیم داد. یعنی اینکه می‌گوییم خارجی‌ها فقط حاضرند به فیلم‌های سیاه‌نما جایزه بدهند، درست نیست. نویسنده فیلمنامه فروشنده تاکید کرد: بخشی از کسانی که فیلم‌ها را متهم به سیاه‌نمایی می‌کنند قصد دیگری دارند و اصلاً قصدشان سینما نیست. من در برلین یک سال داور بودم و هرگز این احساس سیاه‌نما و این نگاه را نداشتم.

شایعه سرمایه گذار بودن یک عرب ننگ است

در بخش دیگری از این نشست، ترانه علیدوستی با انتقاد از این سخن که گروهی می‌گویند سرمایه‌گذار فیلم یک عرب است و این موضوع ننگ است، گفت: به عنوان اصحاب رسانه شما جلودار هستید و خیلی مهم است که ادبیات نژادپرستانه در نحوه سؤال و حرف ما نباشد. اینکه ما به یک سرمایه‌گذاری پول داده باشیم و بگوییم عرب بوده و ننگ است، درست نیست و درشان ما نیست. صرف اینکه یک رسانه‌ای حرفی می‌زند را نباید بگوییم. اگر می‌خواهیم در دنیا پیشرو باشیم باید منصف باشیم. فرهادی سپس با بیان اینکه من وقتی پایم را از مرز بیرون می‌گذارم با اعتماد به نفس حرف می‌زنم و با اعتماد به نفس در آنجا قدم می‌زنم، گفت: کدام کشوری مانند ایران فیلم خوب دارد؟ چرا دائم می‌گوییم که آنها به آثار سیاه‌نما جایزه می‌دهند. توهم دایی جان ناپلئونی از اعتماد به نفس درست نیست. به من حتی پیشنهاد شد که فیلم گاو را در اسپانیا بازسازی کنم اما متاسفانه ما در داخل مدام در حال تحقیر سینمای خودمان هستیم. چرا باید اینگونه باشد؟ وی با ابراز امیدواری از اینکه فیلم فروشنده به زودی و در تابستان در ایران به اکران درخواهد آمد، گفت: من مشکلی با جشنواره فیلم فجر ندارم. همه فیلم‌های من در جشنواره دیده شده اما گروهی عمداً اقبال مردمی و عمومی را به فیلم‌های من نادیده می‌گیرند. من اینجا هستم تا فیلم اکران شود و بعد سراغ پروژه دیگر بروم. فرهادی با بیان اینکه مقایسه فیلم‌های من باهم طبیعی است و فیلم‌ساز نباید نگران شود، ادامه داد: اینکه آقای نوش‌آبادی گفته است با ملاحظات فیلم اکران شود؛ یعنی چه؟ این کلمه معنی زیادی دارد. کارگردان فیلم فروشنده با تاکید بر اینکه اصلاً فکر نمی‌کردم بتوانیم در جشنواره کن جایزه بگیریم، اظهارکرد: همین که فیلم به جشنواره رسید و توانستیم فیلم را اکران کنیم؛ برای ما جای خوشحالی بود. البته امسال سال سختی بود و فیلمسازان بزرگی در جشنواره حضور داشتند. فرهادی افزود: جایزه فیلمنامه روی من تأثیری ندارد. این جایزه‌ها یکی دو شب هیجان دارد و نباید آن را جدی گرفت. البته جایزه برای فیلم‌ها خیلی مهم هستند اما فیلمساز باید مراقب باشد زیرا این جایزه‌ها می‌توانند خطرناک باشند. وی همچنین تصریح کرد: تهیه‌کننده خارجی هم هیچ تاثیری در گرفتن جایزه نداشت چراکه بازی‌های فیلم خیلی خوب بود. نوسنده فیلمنامه فروشنده با بیان اینکه من از بازی شهاب حسینی و ترانه علیدوستی بسیار راضی هستم، ادامه داد: بهترین لحظه برای من زمانی بود که روی فرش قرمز حاضر شدم و در این لحظه صدای استاد شجریان پخش می‌شد. البته بنا به درخواست من؛ مسولان جشنواره کن در هنگام حضور روی فرش قرمز، صدای آقای شجریان را پخش کردند. دردامه این نشست؛ شهاب حسینی (برنده جایزه نخل طلای جشنواره کن) نیز گفت: من اصلاً انتظار این جایزه را نداشتم. وقتی فیلم به نمایش درآمد و بعد از نمایش فیلم؛ تماشاگران بیست دقیقه دست زدند، خیلی خوشحال شدم و بعد از دریافت جایزه هم خدا را شاکرم که مردم ایران خوشحال شدند وی ادامه داد: کشوری در دنیا وجود دارد که مرزی ندارد و در دنیا تفکر مرزی وجود ندارد و مهم این است که یک مفهوم منتقل شود. وی در مورد اصغر فرهادی نیز اظهار کرد: آقای فرهادی مردم کشورش را دوست دارد و فیلمی ایرانی می‌سازد و نه فیلمی ساخت ایران. او اصلاً فیلمی را با هدف گرفتن جایزه نمی‌سازد بلکه یک فیلم ملی می‌سازد. علیدوستی نیز با بیان اینکه من تجربه نسبی با جشنواره‌های ایرانی دارم؛ گفت: آنها هم با حضور و هم نحوه لباس و پوشش ما آشنا هستند و با احترام رفتار می‌کنند و مشکل زیادی نبود. وی در مورد حضور گلشیفته فراهانی در این جشنواره گفت: زمانی که ما رسیدیم، گلشیفته فراهانی از کن رفته بود. ایشان دوست بچگی من است و اگر جایزه می‌گرفت من خوشحال می‌شدم. وی درمورد آشنایی خود با فرهادی نیز گفت: آقای فرهادی را ۱۴ سال است می‌شناسم. او دغدغه فیلمسازی دارد و دنبال سیاه‌نمایی یا دادن پیام سیاسی نیست و اگر می‌خواست حرف سیاسی بزند، نماینده مجلس می‌شد

 

ابتکار/یادداشتی بر فیلم «اژدها وارد می ­شود»، ساخته‌ی مانی حقیقی؛

 

زوال حقیقت و وانمود واقعیت

در ابتدای فیلم عنوان می­ شود که این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است و از مخاطب می‌خواهد پیش بینی زلزله و شکل عجیبِ آمدنش را (محدود به محیط قبرستان) باور کند. به نوعی این جمله خنثی سازِ مقاومت تماشاگران و متقاعد سازی همگانی آنان در برابر پذیرش این پیش­ آمد است. در ادامه‌ی فیلم سریعاً جمله ­ی ابتدایی در گفتار اشخاصی در جایگاه واقعی شان(صادق زیبا کلام، سعید حجاریان، لیلی گلستان و مهمتر از همه، مانی حقیقی) بازتولید می­­ شود: «وانموده‌ای از یک مستند». احتمالاً با این همه تلاش، می‌توان استدلال کرد که داستان فیلم برای تماشاگران باورپذیر شده است.این شکل روایت فیلم چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟

دیدگاه روانشناسی اجتماعی

در روانشناسی اجتماعی هم‌رنگی با جماعت یا هم‌نوایی این­گونه تعریف می ­شود: «تغییر در رفتار یا عقاید شخص در نتیجه‌ی اعمال فشار واقعی یا خیالی از طرف فرد یا گروهی از مردم.» فردی که هم‌نوایی می‌کند دو جهت در پیش می‌گیرد: یکی تبدیل و دیگری تسلیم. در تبدیل فرد دیدگاه شخصی خود را از دست می‌دهد و با نظر دیگران هم‌رای می ­شود و در تسلیم، فرد علی‌رغم این‌که با جمع موافق نیست، اما به دلایلی نهایتاً تن به نظر جمع می­ دهد. معمولاً از افرادی که دارای قدرت و نفوذ بیشتری‌اند، همنوایی بیشتری صورت می­ گیرد. از طرفی آدمی عادت دارد روایت‌ها را در قالب‌های کلی به ذهن بسپارد و معمولا جزئیات را فدای کلیات دسته بندی شده بکند. عمده‌ی نگاه به تاریخ نیز چنین است؛ معمولاً با ویرایش و ساخت روایت‌های هنجارین، در تاریخ دست برده می­شود. انگیزه‌های متفاوتی تعیین می­کند مردم چگونه، کجا و تا چه مقدار با تاریخ مواجه شوند.

طعنه به قدرت‌ها به مثابه تاریخ نویسان

فرم روایت این فیلم طعنه‌ای است به تاریخ، به آنچه کتمان و پنهان و انکار شده است. طعنه به قدرت‌ها به مثابه تاریخ نویسان. مانی حقیقیِ درون فیلم، فریب می­ دهد تا مانی حقیقیِ کارگردان فیلم بگوید فریب نخورید. «اژدها وارد

می­ شود» روایتی است در بستر دو گفتمانِ حقیقت و قدرت. قدرتی که(ساواک) عامدانه نمی‌گذارد حقیقت چهره خود را نشان بدهد، به نوعی ناطور و نگهبان حقیقت است. حقیقت حاوی چیزی است که قدرت از آن می ­ترسد، حقیقت آن طرف نوار است، پشتِ پرده است. باید مخالف را تبعید کرد. او خطرناک است، واکنشی عمل نمی­کند، بلکه مسلح به اندیشه که کنشی قهرمانانه است، فعالانه سعی دارد چیزی را تغییر بدهد. قدرت از تغییر می­ ترسد زیرا که موقعیت فعلی جایگاه او را تثبیت می­ کند و معلوم نیست که تغییر و موقعیت جدید حامل چیزی باشد که مورد دلخواه اوست.

ساواک ناطور این دشت است

ساواک ناطور این دشت است؛ دشتی که روزی کشته‌شدگان جنگ ایران و پرتغال در آن دفن شده‌اند، جنگی که در نتیجه آن دشمنان از خاک ایران بیرون رانده شده‌اند. این دشت حاوی دشمنان دفن شده‌ی ایران است. قدرت به همین بهانه که مخالف او، مخالف ایران است، افراد را به آنجا تبعید می­کند تا جماعت اطراف آن، روستایی که تمثیلی از سنتِ یک جامعه است، باور کند که تبعیدی دشمن ایران و آنان است. این دشت همچون ناخوداگاه، که موادِ آزاردهنده در آن جمع است و می‌بایست سانسور و مکانیسم های دفاعی نگذارند حقیقتش بر ملا شود، برای قدرت آزاردهنده است.

آن خصوصیتی که اضطراب برای آدمی دارد، تبعیدی­ها برای قدرت دارند. آنها اضطراب‌زا هستند و می‌بایست فکری به حالشان کرد.این ناخوداگاه پویا همواره تلاش دارد که نمایان و به آگاهی وارد شود. حال مامور ساواک که کارش مهندسی اطلاعات است قصد کرده به آن چیزی دست پیدا کند که از نظرش پنهان مانده است. کنکاش برای میل به حقیقت هزینه‌ای گزاف دارد و می‌بایست هر بار کسی قربانی شود.

زلزله استعاره‌ای است از تغییر

اینجا زلزله استعاره‌ای از تغییر است؛ لرزشی که محدود به مرزی است که افرادی دفن شده‌اند. برای ایجاد تغییر و لرزش پایه‌های قدرت، می‌بایست افرادی به دل خاک بروند. «حفیظى» بر عکس دو دوستش جای آن‌که متحیر ظاهر و سطح این تغییر شود، می‌خواهد بداند در نهاد این تغییر چه نهفته است و سفری استعاری را آغاز می‌کند به اعماق این تغییر.

وجود شتر که نمادی از سفر طولانی است تمهیدی است برای این سفر. او در این سفر «حلیمه» را می‌یابد، حلیمه ای که از سنت فرار کرده است و به تبعیدی که تمثیلی از مبارزه‌ی با قدرت است پناه آورده و حالا در حال زایمان «والیه» است، والیه از عمق زمین به سطح می ­آید، به نوعی از ناخوداگاه به آگاهی آورده می­شود و انگار مقدمه ای است بر حل این معما. در ادامه ی سفر تلاش می‌کند که دریابد چه در عمق می‌گذرد. پس حفاری و کاویدن را آغاز می‌کند.

در اعماق، موجودی است که استعاره‌ای از یک قدرت خفته است، قدرت اژدهایی که به گفته‌ی یکی از شخصیت‌های فیلم در خیابان‌های تهران ضعیف شده است، قدرتی که با کنکاش، احتمالاً بتوان به آن دست یافت.

موادی که از این کاویدن بدست می­ آید قدرت را خشمگین می‌کند.

پشت پرده‌ی قدرت چه می‌گذرد؟

همه‌چیز تحت کنترل «چارکی» است، همچون «دکتر حاتم» در داستان «ملکوت» بهرام صادقی. او مانع این کنکاش قهرمانانه می‌شود. کافی است نوار را برگرداند تا آن طرف ماجرا فهمیده شود، که پشت پرده‌ی قدرت چه می‌گذرد؟ قهرمان کشته می‌شود، عده‌ای فرار می‌کنند و فقط شخصیت صدابردار و هنرمند است که می‌ماند و سکوت می‌کند و در سکوت والیه را بزرگ می‌کند و در سکوت می‌میرد. در آخر، والیه این قهرمان احتمالی فعلی، نوارِ آگاهی را برملا می‌کند.

 

اعتماد/در جلسه تازه احضار تهيه‌كنندگان فيلم‌هاي پرفروش امسال به دادسراي فرهنگ و رسانه چه گذشت؟

 

در باز روي همان پاشنه چرخيد!/ لشگري قوچاني: دنبال مجرم نباشيد؛ سينماگران بايد براي فيلم‌هاي‌شان تبليغ كنند

الهام نداف


با وجود تكذيب سه تهيه‌كننده سينما مبني بر احضارشان به دادسراي فرهنگ‌ورسانه، بالاخره پاي سعيد ملكان، تهيه‌كننده «ابد و يك روز»، منصور لشگري قوچاني تهيه‌كننده «كوچه بي‌نام» و مصطفي شايسته تهيه‌كننده فيلم «٥٠ كيلو آلبالو» به دادسراي فرهنگ و رسانه باز شد.

چندي پيش با افزايش سختگيري‌هاي مالي و مميزي براي پخش تيزر تبليغاتي فيلم‌هاي سينمايي، يكي از شبكه‌هاي ماهواره‌اي فارسي‌زبان پيش‌دستي كرد و تيزر مربوط به فيلم‌هاي روي پرده را به دفعات و با قيمت مناسب از اين شبكه پخش كرد. اگرچه برخي از منتقدان و سينماگران پخش اين تيزرها را در فروش بي‌سابقه سينما در ابتداي سال ٩٥، بي‌تاثير نمي‌دانستند اما اين اتفاق به مذاق صدا و سيما خوش نيامد و با طرح شكايت، تهيه‌كنندگان سه فيلم پر‌فروش را به شعبه چهار دادسراي فرهنگ و رسانه فرا خواند. حضور اين سينماگران در دادسرا با حضور رييس قوه قضاييه همزمان شد. منصور لشگري قوچاني يكي از تهيه‌كنندگاني كه ديروز در دادسراي رسانه حاضر شد درباره حضور آملي لاريجاني به ايسنا توضيح داد: در اين جلسه گفتم كه سينماي ما ورشكسته است و بايد به آن كمك كرد و لازم است صدا و سيما، مخابرات و شهرداري در بحث اطلاع‌رساني، سينما را ياري كنند.

به گفته اين تهيه‌كننده در اين جلسه عنوان شد كه پخش تيزر فيلم از شبكه‌هاي ماهواره‌اي جرم است. قوچاني در واكنش به اين مطلب توضيح داد: «من گفتم مي‌دانم اين موضوع جرم است اما در اين وضعيت به دنبال مجرم نباشيد چون سينماگران بايد بتوانند براي فيلم‌هاي‌شان تبليغ كنند. به آنها گفتم پيشگيري از جرم بهتر از برخورد با مجرم است و در همين راستا، آقاي آملي لاريجاني دستور پيگيري پخش تيزر فيلم‌ها از طريق وزارت ارشاد و صداوسيما را صادر كرد. » رييس قوه قضاييه همچنين ابرازاميدواري كرده با تغيير مدير صداو سيما و آمدن آقاي علي عسكري، تعاملات خوبي در زمينه اطلاع‌رساني امور فرهنگي صورت بگيرد و ظاهرا قرار است در همين راستا جلساتي هم برگزار شود.

دي‌ماه سال ٩٤ براي نخستين بار سينماگراني چون غلامرضا موسوي، تهيه‌كننده «چهارشنبه خون به‌پا مي‌شود»، سيد جمال ساداتيان تهيه‌كننده «جامه‌دران»، بيژن امكانيان تهيه‌كننده «ناهيد»، محمد نشاط تهيه‌كننده «اين سيب هم براي تو»، هاتف عليمرداني تهيه‌كننده «مردن به‌وقت شهريور»، مهران برومند تهيه‌كننده «دندون طلا» و محمد امامي تهيه‌كننده «شهرزاد» به دادسراي فرهنگ و رسانه احضار شده بودند. حاضران از صاحبان فيلم‌هايي بودند كه تيزرهاي‌شان از تابستان ٩٤ به بعد از شبكه‌هاي ماهواره‌اي پخش شده است. طرفين در اين جلسه مشكلات‌شان را درباره اكران مطرح كردند و همفكري و تعامل براي جلوگيري از چنين اتفاقاتي موضوع اصلي جلسه بود. اما موضوعي كه در نخستين جلسه مورد اعتراض تهيه‌كنندگان واقع شد، اين بود كه صدا و سيما قرار است از سينماگران ايراني بابت پخش تيزرشان از شبكه‌هاي ماهواره‌اي تعهد و خسارت بگيرد. همزمان با اين جلسه اداره بازرگاني صداوسيما، تعهدنامه خاصي را مقابل تهيه‌كنندگاني قرار داد كه قرار بود آگهي تبليغاتي فيلم‌هاي‌شان از تلويزيون به صورت محدود پخش شود. مطابق با اين فرم تعهدنامه، تهيه‌كنندگان سينما بايد متعهد شوند كه تبليغات فيلم‌شان در شبكه‌هاي فارسي‌زبان پخش نمي‌شود و حتي اگر امتياز اكران خارج از ايران اين فيلم را به شخص ديگري واگذار كنند و آن شخص نيز به اين شبكه‌ها تبليغات بدهد، مطابق با اين تعهدنامه، مسووليت‌شان با تهيه‌كنندگان است. در صورتي كه چنين تبليغاتي پخش شود، تهيه‌كننده بايد به صداوسيما خسارت پرداخت كند و در عين حال، فيلم‌هاي بعدي كه با محوريت تهيه‌كننده متعهد توليد شود نيز از تبليغات تلويزيوني محروم خواهد شد. در بخش پاياني اين تعهدنامه نيز آمده بود كه تهيه‌كننده بايد تابع دستورها باشد و حق هيچ‌گونه اعتراضي نخواهد داشت.

با طرح اين مساله، حبيب ايل‌بيگي، مدير نظارت و ارزشيابي سازمان سينمايي كه در نخستين جلسه تهيه‌كنندگان در دادسراي فرهنگ و رسانه حاضر شده بود، در همان زمان عنوان كرد: «پخش تيزر تبليغاتي فيلم‌هاي سينماي ايران از شبكه‌هاي معاند غيرقانوني است و با آنها براساس مصوبه شوراي امنيت ملي كه پخش آگهي كالاهاي ايراني در شبكه‌هاي معاند با جمهوري اسلامي ايران را ممنوع كرده، برخورد مي‌كنيم. اين موضوع از طريق اداره كل تبليغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي پيگيري مي‌شود و اگر درباره اين موضوع گزارشي هم به دست ما برسد حتما از اين طريق با متخلفان برخورد خواهيم كرد. البته در برخي موارد، خود سينماگران هم از پخش تيزر فيلم‌هاي‌شان در شبكه‌هاي ماهواره‌اي اطلاع ندارند.» اما از آنجايي كه مشكل حل نشده باقي ماند و تلويزيون نتوانست با صاحبان آثار سينمايي براي پخش تيزر به تفاهم برسد، ايل‌بيگي به عنوان نماينده سازمان سينمايي، تلويزيون را مقصر اصلي اين مساله دانست و دليل ادامه پخش اين تيزرها را تعرفه‌هاي ميلياردي صدا و سيما عنوان كرد.

اكران فيلم‌ها در سال ٩٥ و پخش نشدن تيزر آنها از تلويزيون نشان داد كه مشكل تلويزيون با سينماگران همچنان پابرجاست. البته اين مساله شامل حال فيلمي چون «باديگارد» به كارگرداني ابراهيم حاتمي‌كيا نشد. رسانه ملي اين‌بار با تمام قوا و در شبكه‌هاي مختلف، تيزر تبليغاتي آخرين ساخته ابراهيم حاتمي‌كيا را پخش كرد و علاوه برآن تبليغات ميداني گسترده‌اي براي اين فيلم صورت گرفت. بنا به گفته برخي سينماگران، تهيه‌كنندگان بابت پخش تيزر فيلم‌هاي‌شان در شبكه‌هاي فارسي‌زبان ماهواره‌اي براي آغاز پخش آنونس‌ فيلم‌هاي سينمايي، پانزده ميليون تومان بايد پرداخت كنند. فيلم‌هايي كه بيشترين تبليغات در اين شبكه را داشته‌اند نيز چيزي در حدود ۳۰۰ميليون تومان هزينه كرده‌اند. اين مبلغ در مقايسه با هزينه ميلياردي پخش تيزر در صدا و سيما بسيار ناچيز است. اين در حالي است كه صاحبان فيلم‌ها از تبليغ آثارشان جواب گرفته‌اند و توانسته‌اند مخاطبان زيادي را به سينما بكشانند.

با اين همه بايد ديد با تغيير مديريت سازمان صدا و سيما وعده رييس قوه‌قضاييه درباره تعامل رسانه ملي محقق مي‌شود و آيا اين رسانه حاضر است از دريافت هزينه‌هاي سنگين در مقابل حراست از سينماي ايران چشم‌پوشي كند يا خير.

 

اطلاعات/سی‌وسومین جشنواره فیلم‌کوتاه‌تهران میزبان فیلم‌سازان ۱۱۷کشور شد

 

فیلم‌سازان ۱۱۷کشور متقاضی شرکت در سی‌وسومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران هستند.

با پایان یافتن مهلت ارسال آثار به بخش بین‌الملل سی و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران فیلم‌سازان ۱۱۷ کشور از سراسر جهان آثار خود را به دبیرخانه این جشنواره ارسال کرده‌اند.


گفتنی است مهلت ارسال آثار برای شرکت در بخش بین‌الملل جشنواره فیلم کوتاه تهران ۲۱ مه برابر با یکم خرداد به پایان رسیده است.


ازجمله کشورهایی که متقاضی شرکت در این دوره جشنواره هستند می‌توان به بلاروس، کاستاریکا، آفریقای جنوبی، پرو، تایلند، ویتنام، آلبانی، استونی، گرجستان، اسکاتلند، بوسنی و هرزگوین، قزاقستان، اقلیم کردستان، لوکزامبورگ، مالزی، مراکش، زلاندنو، امارت متحده عربی، ونزوئلا، ارمنستان، آذربایجان، کوبا، قبرس، ایسلند، مقدونیه، مائوریتسیوس (جزیره‌ای واقع در غرب اقیانوس هند)، تونس، اروگوئه، اکوادور، لتونی، ماداگاسکار، مونته نگرو، پورتوریکو، عربستان سعودی، افغانستان، الجزایر، بولیوی، کامبوج، کامرون، مالتا، میانمار (برمه سابق)، فلسطین، سریلانکا، سوریه، بورکینافاسو، کنگو، جمهوری دومونیکن، اتیوپی، کنیا، کوزوو، قرقیزستان، لزوتوو … اشاره کرد.

 

اطلاعات/معرفی برگزیدگان دومین نمایشگاه کارتون و کاریکاتور «هولوکاست»‌

 

سرویس فرهنگی، هنری: مراسم پایانی دومین نمایشگاه کارتون و کاریکاتور هولوکاست، عصر دیروز با معرفی برگزیدگان و با حضور جمعی از مسئولان و مدیران فرهنگی کشور و هنرمندان عرصه تجسمی در حوزه هنری برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ما، در این مراسم سید مسعود شجاعی طباطبایی دبیر این نمایشگاه و مسابقه گفت: بعد از انتشار طرح‌های موهن درباره پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی‌(ص) در نشریه دانمارکی که قلب میلیون‌ها مسلمان را در سراسر جهان جریحه‌دار کرد و همین‌‌طور تکرار آن در نشریات دیگر، در پاسخ به این اقدام مسابقات کاریکاتوری را برگزار کردیم و اکنون در دوره دوم مسابقه و نمایشگاه کارتون و کاریکاتور در واکنش به جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی به بهانه هولوکاست به این موضوع پرداخته‌ایم.

البته هدف ما نفی موضوع هولوکاست نیست بلکه به دنبال آشکار‌کردن چند واقعیت هستیم، از جمله اینکه چرا مردم فلسطین به بهانه هولوکاست تحت ظلم و فشار قرار می‌گیرند. وی افزود: ما همچنین نگران هولوکاست‌هایی هستیم که رژیم صهیونیستی و غرب آن‌ها را در منطقه اعمال می‌‌کنند یا به آن‌ها دامن می‌زنند. بر این اساس بود که دومین مسابقه و نمایشگاه کارتون و کاریکاتور هولوکاست را برگزار کردیم.

دبیر مسابقه کاریکاتور هولوکاست در ادامه گفت: هنرمندانی از ۵۰ کشور آثارشان را با این موضوع به دبیرخانه ما فرستادند. هنرمندان مسلمان و حتی غیر مسلمانی که ظلم‌ستیز و آزادی‌خواه بودند.

در این مراسم مرتضی گودرزی دیباج مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری و دکتر حسن عباسی استاد دانشگاه هم سخنرانی کردند.

در پایان مراسم از کتاب این نمایشگاه رونمایی شد و سپس از خانواده‌های شهیدان سرلشکر حسن آبشناسان، شهید سعید جان بزرگی و شهید آیت‌ا… محمدعلی شاه‌آبادی با اهدای تابلوهای هنری، اثر هنرمندان حوزه قدردانی شد و سپس با حضور مؤمنی شریف، شجاعی طباطبایی، محمدحسین نیرومند، محسن نوری نجفی، مجید ملا نوروزی، سردار جباری و … از برگزیدگان مسابقه به‌شرح زیر تجلیل به‌عمل آمد:

ـ بخش کارتون:

نفر اول «زنون» از فرانسه، نفر دوم: جیتت کاستانا از اندونزی، نفر سوم محمود نظری از ایران، در این بخش ۵ تقدیری هم معرفی شدند

ـ بخش کاریکاتور:

نفر اول: آرش فروغی از ایران، نفر دوم: هادی اسدی از ایران، نفر سوم: شانکار پامارتی از هند در این بخش هم ۵ تقدیری معرفی شدند.

 

ایران/در نشست خبری برگزاری بیست و چهارمین نمایشگاه قرآن مطرح شد

 

هنر بهترین زبان برای فهم قرآن است

مریم سادات گوشه

معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: بسیاری از مفاهیم قرآن را می‌توان از طریق هنر به مردم منتقل کرد چرا که امروز یکی از راه‌های اتصال مفاهیم ارزشمند برای مردم، زبان هنر است و در این عرصه رسانه‌ها می‌توانند نقشی مهم و تأثیرگذار داشته باشند.

حجت‌الاسلام محمدرضا حشمتی دیروز در نشست خبری بیست و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم با بیان این مطلب افزود: این نمایشگاه با شعار «به سوی فهم قرآن» از ٢٤ خرداد تا ٨ تیر در مصلای تهران برگزار می‌شود و زمان فعالیت آن از ساعت 18 تا 23 و 30 دقیقه خواهد بود. او با بیان اینکه «ما باید از فرصت ماه رمضان برای بالا بردن اعتقادات دینی مردم استفاده کنیم» اظهار کرد: در این ماه اصحاب قرآنی در نمایشگاه گردهم جمع می‌شوند و وظیفه ما خدمت کردن به اصحاب قرآنی و مردم است که از استعداد‌های آنها استفاده کنیم. معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: شعار نمایشگاه امسال از رویکرد ما در سال 95 که درصدد هستیم نهضت فهم قرآنی را در جامعه داشته باشیم گرفته شده است. بر همین اساس شعار این دوره از نمایشگاه «به سوی فهم قرآن» است و از این طریق ما می‌توانیم قرآن را از مهجوریت خارج کنیم زیرا فهم قرآن مقدمه عمل به آن است.

حشمتی افزود: در این نمایشگاه ما از همه کمیته‌ها خواسته‌ایم که به فهم قرآنی بپردازند. بخش‌های مختلفی برای کودکان، نوجوانان، بانوان و حوزه‌های علمیه و... در نظر گرفته شده است. چهار بازارچه که مایحتاج ماه رمضان در حوزه قرآنی در آنها تدارک دیده شده است را در نظر گرفته‌ایم که عبارتند از بازارچه کتاب، حوزه‌های مکتوب، حوزه نرم افزار و حوزه عفاف و حجاب.

او در ادامه با اشاره به اینکه «امیدواریم در سایه برپایی نمایشگاه، اسبابی برای تعامل بیشتر مردم و هنرمندان فراهم شود» گفت: ما در روزهای اول ماه مبارک رمضان بخش فروشگاهی را برگزار می‌کنیم ولی افتتاح رسمی از هفتم رمضان (24 خرداد) است که تا شب‌های قدر یعنی 23 ماه رمضان (8 تیر) ادامه دارد.

حشمتی در ادامه سخنانش از مکان برگزاری نمایشگاه خبرداد که امسال در مصلی برگزار می‌شود و مردم راحت‌تر می‌توانند از مسیرهای رفت و آمدی استفاده کنند و هماهنگی‌های خوبی در سطح شهر برای رفت و آمد بازدیدکنندگان در نظر گرفته شده است. وی با بیان اینکه «ما در نمایشگاه امسال از دو گروه محتوایی و اجرایی کمک گرفته‌ایم» گفت:‌ در بخش محتوایی بسیاری از نهادهای قرآنی حضور دارند و یک گروه اجرایی در نمایشگاه است که کار اصلی را انجام می‌دهد. کار اجرایی و پشتیبانی هم داریم که خیلی از دستگاه‌ها در این عرصه به ما کمک کرده‌اند.

معاون قرآنی وزیر ارشاد یادآورشد: شورای توسعه فرهنگ قرآنی، آموزش و پرورش، آموزش عالی، بهداشت و درمان، حوزه جوانان، صدا و سیما، خبرگزاری‌ها و نشریات و حوزه علمیه قم و دفتر تبلیغات اسلامی همگی اعلام آمادگی کردند که در این نمایشگاه حضور فعال داشته باشند.

حشمتی ازکمیته‌های مختلف در نمایشگاه نام برد که عبارتند از کمیته‌های خانواده، مؤسسات قرآنی و مردمی، بخش کودک و نوجوانان، مجامع،‌ حوزه بین‌المللی، کمیته‌های مکتوب، کمیته روابط عمومی، بازرسی و ارزشیابی و افزود: رویکرد ما در نمایشگاه امسال این است که بتوانیم در راستای شعار اقتصاد مقاومتی حرکت کنیم و رویکرد جهادی داشته باشیم که در این نمایشگاه هزینه‌ها کم اما گردش کاری خوبی را داشته باشیم تا فرامین رهبر معظم انقلاب هم اجرایی شود.

او ادامه داد: در مراسم افتتاحیه، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی حضور دارد و در طول برپایی نمایشگاه هم وزیران و شخصیت‌های مختلف حضور پیدا می‌کنند. ما همزمان با برپایی نمایشگاه در تهران در 130 شهر دیگر نیز نمایشگاه قرآن را برپا می‌کنیم. با 10 استان بزرگ نیز به توافق رسیده‌ایم که جشن رمضان در آنها برگزار شود. شاید آنها با تأخیر نمایشگاه را برگزار کنند ولی در نیمه دوم حتماً نمایشگاه‌هایی در شهرستان‌ها برگزار می‌شود و هر ساله استقبال مردم هم از این نمایشگاه‌ها خوب بوده است.

در پایان نشست از پوستر بیست و چهارمین نمایشگاه قرآن رونمایی شد.

 

ایران/در حاشیه حضور تهیه‌کنندگان فیلم‌های «ابد و یک روز»، «50 کیلو آلبالو» و «کوچه بی‌نام» در دادسرا

 

وقتی تلویزیون شاکی سینما می‌شود

فرید‌الدین پوراحمد

بهانه حضورشان در دادسرا پخش تیزرهای تبلیغاتی فیلم‌های سینمایی در شبکه‌های ماهواره‌ای و آن طور که «فارس» چند روز پیش گزارش داده شکایت محمد سرافراز رئیس سابق سازمان صدا و سیماست. سعید ملکان، مصطفی شایسته و منصور لشگری قوچانی تهیه‌کنندگان فیلم‌های «ابد و یک روز»، «50 کیلو آلبالو» و «کوچه بی‌نام» کسانی هستند که نام و خبر احضارشان در هفته‌های اخیر بارها در رسانه‌ها منتشر شد. البته نام منصور سهراب‌پور تهیه‌کننده «من سالوادور نیستم» هم ابتدا مطرح بود اما بالاخره و بعد از انتشار شایعات مختلف در این باره، دیروز ملکان، شایسته و لشگری قوچانی در شعبه 4 بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه حاضر شدند.

قیمت گزاف پخش تیزرهای سینمایی در تلویزیون، محدودیت‌های فراوانی که پیش پای تهیه‌کنندگان ایجاد می‌کند و حتی ممیزی و علاقه نداشتن برای پخش بسیاری از آنها سبب شده تا اهالی سینما رغبت چندانی برای همکاری با صدا و سیما در این زمینه نداشته باشند. به همین دلیل مدت‌های طولانی است که تبلیغات فیلم‌های سینمایی در تلویزیون دیده نمی‌شوند. اما نکته تعجب‌آور در این زمینه، شکایت صدا وسیماست که بیش از هر رسانه دیگر، نسبت به پخش این تیزرها بی‌انگیزگی نشان داده است. البته هنوز هیچ کدام از تهیه‌کنندگان سینما به شکل رسمی درباره ارسال این تیزرها به شبکه‌های ماهواره‌ای و یا موافقتشان با این اقدام اظهار نظر نکرده‌اند اما با وجود این فعلاً به عنوان مطلع به دادسرا احضار شده‌اند.

منصور لشگری قوچانی تهیه‌کننده «کوچه‌ بی‌نام» که دیروز دوشنبه 10 خرداد برای پاره‌ای از توضیحات در دادسرا حاضر شده بود، در گفت‌وگو با ایسنا درباره حواشی این جلسه گفت: جلسه دادسرای من به طور اتفاقی با حضور آقای لاریجانی رئیس قوه قضائیه برگزار شد چون ایشان مشغول بازدید، بودند و حضورشان در این مکان با جلسه ما همراه شد و آقای لاریجانی در این جلسه دستور داد مشکلات پخش تیزر فیلم‌های سینمایی پیگیری شود.

این تهیه‌کننده ادامه داد: در این جلسه گفتم که سینمای ما ورشکسته است و باید به آن کمک کرد و لازم است صدا و سیما، مخابرات و شهرداری در بحث اطلاع رسانی، سینما را یاری کنند. وی افزود:‌در این جلسه به من گفته شد که پخش تیزر فیلم از شبکه‌های ماهواره‌ای جرم است و من نیز به آنها گفتم که «این موضوع را می‌دانم»، اما گفتم که در این وضعیت به دنبال مجرم نباشید چون سینماگران باید بتوانند برای فیلم‌هایشان تبلیغ کنند.

این تهیه‌کننده خاطرنشان کرد: به آنها گفتم پیشگیری از جرم بهتر از برخورد با مجرم است و در همین راستا، آقای لاریجانی دستور پیگیری پخش تیزر فیلم‌ها از طریق وزارت ارشاد و صدا وسیما را صادر کرد. لشگری قوچانی اضافه کرد: رئیس قوه قضائیه امیدوار است با تغییر مدیر صداو سیما و آمدن آقای علی عسگری، تعاملات خوبی در زمینه اطلاع‌رسانی امور فرهنگی صورت بگیرد و ظاهراً قرار است در همین خصوص جلساتی هم برگزار شود.

این تهیه‌کننده که 10روز بعد جلسه دیگری خواهد داشت، در پایان صحبتش خاطر نشان کرد: ورود قوه قضائیه به این موضوع در پی کوتاهی بخش‌های دیگر است و اگر اطلاع‌رسانی امور فرهنگی به نحو درستی انجام می‌شد، لازم نبود قوه قضائیه وارد ماجرا شود.

کسی تردیدی ندارد که صدا و سیما بیش از هر رسانه‌ای، حتی آنهایی که آن سوی مرزها فعالیت‌ می‌کنند ظرفیت و اثرگذاری دارد اما این مسأله بیش از هر چیزی به نوع مواجهه این سازمان در مورد همکاری با سینمایی‌ها بستگی دارد. نمی‌توان از یک طرف بر بسیاری از فیلم‌ها خط قرمز کشید و از سوی دیگر از آنها شکایت کرد که چرا تیزرهای آنها از جای دیگر پخش می‌شود. امیر پورکیان تهیه کننده «خنده‌های آتوسا» درباره شرایط دشوار صداوسیما برای پخش تیزر‌ها به «جوان» گفت: «تلویزیون فرم تعهد‌نامه‌ای را جلوی تهیه‌کننده می‌گذارد که در آن گفته شده در هر صورت و حتی اتفاقی اگر تیزر فیلم از شبکه ماهواره‌ای پخش شود، صداوسیما حق دارد هرچقدر که بخواهد تهیه‌کننده را جریمه کند و تهیه کننده هم حق اعتراض ندارد. در مقابل این تعهد تلویزیون 15 تیزر رایگان پخش خواهد کرد که حتی برای تبلیغ یک روز هم کافی نیست و برای خرید تیزرهای بیشتر باید طبق تعرفه پول پرداخت کنیم که برای من پرداخت 500 میلیون به صداوسیما برای خرید تیزر به معنای دور ریختن پول است. این تهیه کننده می‌گوید: حتی اگر تهیه کننده‌های فیلم‌های پرفروش به خاطر پخش تیزرهایشان از ماهواره از طرف تلویزیون به دادگاه فراخوانده شوند، باید قانون جلوی ظلمی را که به آنها می‌شود، بگیرد. شاید با یک توطئه تیزر فیلمی را در شبکه‌های ماهواره‌ای پخش کردند، آن وقت تکلیف تهیه کننده چه خواهد بود که باید به صداوسیما جریمه بدهد؟!»

 

جام جم/با حضور رئیس رسانه ملی انجام شد؛

 

تقدیر از برگزیدگان جشنواره فیلم مدافعان حرم

مراسم اختتامیه نخستین جشنواره فیلم مدافعان حرم با حضور جمعی از هنرمندان، مسئولان و خانواده های مدافعان حرم آغاز شد.

به گزارش جام جم آنلاین ، نخستین جشنواره مدافعان حرم در دو بخش کلیپ و مستند برگزار و 450 اثر به دبیرخانه این جشنواره ارسال شد.

ابراهیم حاتمی کیا و مسعود ده نمکی از داوران این دوره بودند و قرار است در مراسم اختتامیه از برگزیدگان این دوره تقدیر شود.

در این مراسم که در مرکز همایش های بین المللی صدا و سیما برگزار شده است دکتر علی عسکری رییس سازمان صدا و سیما، ولایتی و غلامعلی حداد عادل از مهمانان ویژه این مراسم هستند.

هدفمان تغییر نگاه مردم به مدافعان حرم بود

دبیر نخستین جشنواره فیلم مدافعان حرم در این مراسم گفت: سعی کردیم در این جشنواره نگاه مردم به مدافعان حرم را تغییر دهیم.

حمید یادروج دبیر این جشنواره در این اختتامیه گفت: فراخوان این جشنواره از اسفند سال گذشته منتشر شد و انتظار چنین استقبالی را از این جشنواره نداشتیم.

وی افزود: چهارصد اثر به دبیرخانه نخستین جشنواره مدافعان حرم در دو بخش کلیپ و مستند ارسال شد، دلیل اینکه ما بخش فیلم های داستانی و کوتاه را نداشتیم نبودن یا کم بودن آثار قابل قبول در این حوزه ها بود.

دبیر نخستین جشنواره فیلم مدافعان حرم افزود: در بحث نماهنگ نیز هنوز نیاز به کار داریم اما در بخش مستند آثار قابل قبولی به دبیرخانه ارسال شده است.

یادروج ادامه داد: ما تلاش می کنیم پس از اختتامیه، فیلم های جشنواره را به نمایش بگذاریم، مردم باید این فیلم ها را ببینند و با مدافعان حرم آشنا شوند و بفهمند این افراد چه کسانی هستند.

وی ادامه داد: سعی کردیم در این جشنواره نگاه مردم به مدافعان حرم را تغییر دهیم و کاری کنیم که مردم نسبت به این عزیزان آگاهی بیشتری پیدا کنند.

ارزش شهادت در دوران معاصر با انقلاب امام خمینی (ره) شناخته شده است

حجت الاسلام والمسلمین محمد گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری در اختتامیه نخستین جشنواره فیلم مدافعان حرم گفت: من از بستر بیماری بلند شدم و به احترام شهدا و خانواده هایشان اینجا حضور پیدا کرده ام و چه زیباست لقبی که شهدای مدافع حرم به خود اختصاص داده اند.

وی افزود: شهدای مدافع حرم کسانی هستند که برای جهاد و مبارزه هیچ انگیزه ای جز جلب رضایت پروردگار و دفاع از حریم پیغمبر نداشتند، کسانی که صادقانه و خالصانه جان بر کف گرفتند و جان را به جان آفرین تسلیم کردند و قرآن هم گفته است هرگز نگویید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند، آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می گیرند، مرده کسی است که در بستر و یا در یک حادثه جان خود را از دست بدهد.

حجت الاسلام والمسلمین گلپایگانی ادامه داد: از رسول خدا (ص) نقل شده است برای شهید 7 خصلت وجود دارد اول اینکه اولین قطره خونی که از بدنش می ریزد خدا تمام گناهانش را می بخشد و در هنگام شهادت، دو فرشته الهی در کنارش قرار می گیرند و به او مرحبا می گویند؛ دوم اینکه به او حق شفاعت داده می شود که مقام بسیار والایی است و او هم به خانواده اش می گوید من بدون شما به بهشت پا نخواهم گذاشت.

وی افزود: یکی از نکات جالب این جشنواره تقارن آن با ایام رحلت امام خمینی (ره) است شخصی که ارزش های زیادی را احیا کرد که مکتب شهادت هم جزئی از آنها بود.قبل از انقلاب اسلامی، ارزش شهادت به شکل بعد از آن مطرح نبود، ملت ایران به امامشان آری گفتند و تا پای جان ایستادند.

رئیس دفتر مقام معظم رهبری گفت: شما در موقع آمدن امام از وی استقبال کردید و حتی بدرقه امام خمینی را نیز به شکلی برگزار کردید که در تاریخ ندیده ایم، انگار مردم عزیزترین عزیزانشان را از دست داده بودند.

حجت الاسلام والمسلمین گلپایگانی ادامه داد: دلیل این مسئله این بود که امام خمینی آنها را احیا کرده بود، امام توانست دشمن دین را براندازد، رژیم پهلوی را به زباله دان تاریخ بفرستد و قرآن و اسلام را حاکم و جمهوری اسلامی ایران را برپا کند.

وی افزود: امام (ره) بعد از رحلتشان نیز یک جانشین برحق داشتند که فریادش فریاد امام است، این چنین است که امروز در سایه اسلام زندگی می کنیم و از خدا می خواهم انقلاب شما به انقلاب جهانی امام زمان (عج) متصل شود.

در ادامه این مراسم از تعدادی از خانواده های شهدای مدافع حرم تجلیل شد.

در این مراسم هشت اثر برتر نخستین جشنواره فیلم مدافعان حرم معرفی شدند.

در اختتامیه نخستین جشنواره فیلم مدافعان حرم، علی فروتن مجری برنامه های کودک تلویزیون گفت: در طول زندگی هنری من، حضورم در کنار خانواده های شهدای مدافع حرم یکی از بزرگترین افتخارات ماست و به نظرم مدافعان حرم عزیزترین بندگان خدا هستند.

وی افزود: حرف و حدیث های زیادی پشت سر این عزیزان می زنند که امیدوارم خدا از سرشان نگذرد.

فروتن ادامه داد: من دست فرزندان مدافعان حرم را می بوسم و روی پیشانی می گذارم.

داریوش ارجمند بازیگر سینما و تلویزیون نیز گفت: در دنیای پر شر و شور امروز که در غرب و بخش هایی از شرق به خاطر 100 دلار آدم می کشند، فرهنگ سرزمین من که به آن می بالم، فرهنگی جدای از تمام فرهنگ ها و ممتاز است.

وی افزود: ما هیچ وقت فرم گرا نبوده ایم اما دنیای امروز از غلبه فرم بر محتوا رنج می برد در حالی که فرهنگ ما یک فرهنگ متعالی است.

ارجمند گفت: این مدافعان حرم بازماندگان همین فرهنگ محتوایی ایران هستند. این حرم، حرم هستی، شرف، ایمان، خاک و فرهنگ ماست و در بانوی دینی ما حضرت زینب متبلور شده است.

وی ادامه داد: بسیار خوشحالم که جوانانی داریم که به شدت معتقدند، جای شکر دارد که ما از چنین انسان هایی در جامعه برخورداریم، آن کسانی که در کربلا جنگیدند، فرمی و عددی نبودند، امیدوارم جامعه ما نیز بیش از قبل محتواگرا شود.

این بازیگر ادامه داد: هفته پیش در شمال بودم، پوستر مدافعان حرم و زنان و مردانی که آن را زیارت می کردند دیدم، اینها راهنمای ما هستند تا مسیر را گم نکنیم، خداوند به آنها درجات برتر بدهد و اگر روحشان در اینجا هست از آنها می خواهم شفاعت ما را هم بکنند.

در ادامه ابراهیم حاتمی کیا رئیس هیئت داوران این جشنواره بیانیه ای را خواند و پس از آن با حضور دکتر علی عسکری رئیس سازمان صدا و سیما، سردار سلامی، سردار کارگر، سید نظام الدین موسوی، محمود عاطفی، داریوش ارجمند، محمد جواد ایروانی، حسن خجسته، ابراهیم حاتمی کیا، سردار ربانی، محمد خزایی، سردار زاده کمند، ابوالقاسم طالبی، علاء الدین بروجردی و تعداد دیگری از میهمانان از برگزیدگان این جشنواره تقدیر شد.

در بخش کلیپ ها دیپلم افتخار بهترین کلیپ به موج دریا به کارگردانی جواد مزد آبادی داده شد.

تندیس جشنواره به لبیک به کارگردانی محمد و حسین بوشهری تعلق گرفت.

لوح تقدیر دبیرخانه جشنواره نیز بنا به پیشنهاد هیئت داوران به حامد زمانی داده شد.

در بخش مستند: دیپلم افتخار به روح الله رفیعی برای فیلم خالد و مجتبی و ناصر نادری برای فیلم رد پای فرشته داده شد.

جایزه ویژه هیئت داوران به محمدهادی نعمت اللهی تعلق گرفت.

تندیس جشنواره برای بهترین کارگردانی به وحید فراهانی برای کارگردانی فیلم بیجی اهدا شد.

تندیس بهترین فیلم جشنواره نیز به فیلم پل به تهیه کنندگی مرتضی شعبانی داده شد.

تندیس جشنواره و جایزه ویژه دبیر نیز به مجموعه آثار محسن اردستانی رستمی تعلق گرفت.

در این مراسم از حسینی بای خبرنگار صدا و سیما تقدیر شد و وی گفت: من به نمایندگی از همکارانم اینجا هستم، ایمان مرآتی، شهسوار حسینی، و حسینی ازجمله افرادی هستند که در این زمینه زحمات زیادی کشیده اند.

وی افزود: اینجا جای حسینی خبرنگار دلیری است که با وجود از دست دادن یکی از چشم هایش هنوز مجاهدانه فعالیت می کند.

نخستین جشنواره فیلم مدافعان حرم با شرکت 400 اثر در دو بخش کلیپ و مستند؛ به دبیری حمید یادروج و به همت خبرگزاری فارس برگزار شد.

 

جام جم/واکنش جدید فراستی به فیلم «فروشنده»

 

یک منتقد سینما گفت: حمایت مالی خواهر پادشاه قطر، بزرگترین خاندان حامی تروریسم در منطقه از فیلم فروشنده قطعا افتخار نبوده و مایه سرافکندگی است.

به گزارش جام جم سیما ، مسعود فراستی منتقد سینما در گفتگو با خبرگزاری بسیج، در مورد حمایت مالی خواهر پادشاه قطر بزرگترین خاندان حامی تروریسم در منطقه از فیلم فروشنده گفت: این مسئله جای افتخار ندارد و مایه سرافکندگی است.

وی افزود: من فیلم را ندیده ام که راجع به فیلم صحبت کنم ولی چنین حامیانی آدم را شکل خودشان می کنند راجع به جایزه آن هم که باید گفت جایزه سوم چهارم جشنواره است و این همه هیاهو در مورد آن شده است حمایت چنین کشوری از فیلم فروشنده اگر موجب سرافکندگی نباشد قطعا افتخار نیست.

 

جوان/آيا وزير ارشاد دوباره اظهار بي‌اطلاعي مي‌كند؟

 

«دونده زمين» از «50 كيلو آلبالو» سياه‌تر است

وزارت فرهنگ و ارشاد بعد از رفتار پر تناقض خود در مورد فيلم «50 كيلو آلبالو» و اشتباهات فاحش گذشته براي اجازه اكران فيلم‌هايي همچون «گينس»، «عصباني نيستم» و «طبقه حساس» اين بار به فيلم «دونده زمين» اجازه اكران داده است...

نویسنده : مهدي خرامان

وزارت فرهنگ و ارشاد بعد از رفتار پر تناقض خود در مورد فيلم «50 كيلو آلبالو» و اشتباهات فاحش گذشته براي اجازه اكران فيلم‌هايي همچون «گينس»، «عصباني نيستم» و «طبقه حساس» اين بار به فيلم «دونده زمين» اجازه اكران داده است كه به وضوح نشان مي‌دهد كه منجي و اميد مردم ايران، خارجي‌ها هستند و تنها راه موفقيت و زندگي كردن دويدن به دنبال آنها است.


كمال تبريزي در فيلم «دونده زمين» روستايي از ايران را به تصوير مي‌كشاند كه اهالي آن گنگ و سرگردان، بي تحرك و در حال سكون، انگار كه قصد دارند «آنقدر بخوابند كه خواب به خواب برند»و شايد بهترين توصيف را تزريقات‌چي (حسين عابديني) فيلم مي‌كند: «كوچه‌هاش بوي لجن مي‌دهد، آدم‌هاش غمگين، انگاري گرده مرده نشسته، آدم حالش به‌هم مي‌خوره.»


فيلم دونده زمين كه در سال 89 ساخته شده است، خط داستاني آن اين گونه آمده است: «درباره هنرپيشه مشهور ژاپني به نام هازاما كامپه است كه نذر كرده در سن 60 سالگي دور دنيا را بدود. او پس از يك سال و اندي امريكا و اروپا را دويده و در كشور تركيه متوجه مي‌شود كه به سرطان لنفاوي مبتلا است. او با اراده استوار راه خود را ادامه مي‌دهد. در فيلم اميدبخشي بسياري به همه انسان‌ها به خصوص بيماران سرطاني ديده مي‌شود.»


اما اين دروغي بيش نيست، خط حقيقي داستان درباره دو شخصيت است كه وارد يك روستاي مرده مي‌شوند، يكي ايراني كه در نقش يك معلم ظاهر مي‌شود به نام بهار ملك شاهي (سحر دولتشاهي) و ديگري يك خارجي(ژاپني) كه قصد دارد دوره دنيا را بدود، اولي آمده است تا زندگي را به بچه‌ها آموزش بدهد، دومي خود مريض و از حال رفته به روستا مي‌رسد. معلم در آخر، روستا را رها مي‌كند، اما دونده بعد از منجي شدن و حيات بخشيدن دوباره به روستا، كودكان را مي‌بيند كه در حال دويدن به سمت او هستند.


كارگردان در يادداشت فيلم مي‌گويد: «دونده زمين اشارات مختلفي دارد كه يكي از آنها اشاره به دوران سخت و آشفته رياست جمهوري احمدي‌نژاد است!


در فضاي فيلم همه چيز به هم ريخته و آدم‌ها ساكن و بي‌تحركند! كه نشان از ايستايي و نبود رشد است!

درست به همين دليل و نبود امكان حذف اين فضا از فيلم بود كه «دونده زمين» سال‌ها در محاق توقيفي اعلام نشده از سوي تيم شمقدري و دوستان قرار داشت! و حالا بعد از مدت‌ها امكان نمايش آن فراهم آمده است! البته بايد در نظر داشت كه فيلم در ادامه به فضايي پر تحرك و شاد مي‌رسد كه به نوعي اشاره به پايان دوران مشقت و آغاز فضاي اميد و نشاط دارد: دائماً يكسان نباشد حال دوران غم مخور! كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور...»


اما او دروغي بزرگ گفته است تا پز روشنفكري بدهد، شايد فراموش كرده است كه تصاوير حقايق را برملا مي‌كند، كمال تبريزي به وضوح به مردم توهين مي‌كند و براي او جانباز، پليس و معلم هيچ فرقي ندارند و حتي به اينها هم بسنده نمي‌كند و باور‌هاي ديني مردم را به تمسخر مي‌گيرد.

در ابتدا «هازاما كامپه» در حال دويدن در جاده‌هاي ايران است و مردمي را در تصوير مي‌بينيم كه دوان دوان به سمت او مي‌آيند تا عكس و فيلم بگيرند و فارسي با او صحبت مي‌كنند، در حالي كه او فارسي نمي‌داند، ابتدا مادري را مي‌بينيم كه با بچه‌هاي خود به سمت او مي‌رود و مي‌گويد: «از اونجا دويدن كه به استقبال شما بيان، شما رو تو شبكه3 ديديم، خيلي خوشحال شدم، براتون دعا مي‌كنم كه سالم به ژاپن برسيد، ان‌شاءالله سالم و سلامت برسيد.» جانبازي با يك پاي قطع شده براي عكس گرفتن به سمت «دونده» مي‌آيد و مي‌گويد: «من بچه جنگما، جنگ ايران و عراق»، فردي ورزشكار به سمت او حركت مي‌كند و مي‌گويد: «ان‌شاءالله زودتر خوب ميشي، ان‌شاءالله زودتر خوب ميشي، ياعلي مدد، التماس دعا.»


در هر حال فيلم «دونده زمين» در قصه قوي، شخصيت‌سازي و كارگرداني الكن است، مخاطب با روستايي در ناكجا باد روبه رو مي‌شود كه مردمش نه لهجه‌اي و نه شغلي دارند، آدم‌ها يا خواب هستند و يا در حال تماشاي تلويزيوني كاملاً برفكي، فردي براي آنها غذا مي‌آورد، اما دزد آب قنات روستا است، زني به نام ننه مراد را مي‌بينيم كه سرگردان به دنبال دسته كليد مدرسه است و مرتباً و به صورت سرسام آوري مي‌گويد: «من تكون مي‌خورم، خيلي تكون مي‌خورم، همش راه ميرم، اين كلاغ‌هاي بي‌ناموس چسبيدن به اين درختا و از جاشون جنب نمي‌خوردند» و يا معلمي را مي‌بينيم كه نه‌تنها تدريس بلد نيست، بلكه گچ را هم نمي‌تواند در دستانش بگيرد و براي آوردن دانش‌آموز‌هاي روستا به مدرسه مجبور مي‌شود آنها را طناب‌پيچ كند و كارگردان براي اينكه مردم را بيشتر تحقير كند در اين سكانس صداي آژير پليس را پس زمينه تصوير مي‌كند و يا در سكانسي ديگر، زماني كه دونده ژاپني با بچه‌ها بازي مي‌كند، صداي خنده آنها در همه جاي روستا شنيده مي‌شود و ننه مراد مي‌گويد: «خنده، اسمش يادم رفته بود، به اين ميگن خنده.»


اما زماني فيلم مضحك‌آور مي‌شود كه معلم داستان در كنار دونده ژاپني قرار مي‌گيرد و براي اميد بخشيدن به او مي‌گويد: «ما اينجا وقتي مشكل داريم از حافظ كمك مي‌گيريم، مشورت مي‌گيريم، تو هم چشماتو ببند و از حافظ سؤال كن» و بعد اين بيت را مي‌خواند«چه مستي‌ست ندانم كه رو به ما آورد/كه بود ساقي و اين باده از كجا آورد» و در سكانس بعدي دونده‌اي را مي‌بينيم كه پاشنه‌هاي خود را بالا مي‌دهد و در حال دويدن است و در آخر معلم از ميني‌بوسي كه خوابش برده بود، پياده مي‌شود و دونده ژاپني را مي‌بيند كه از جلوي او بي‌تفاوت مي‌گذرد و انگار كه اين حوادث كابوسي بيش نبوده است و حالا ديگر تمام شده است.


در هر حال فيلم «دونده زمين» معناي حقيقي نفوذ فرهنگي را به تصوير مي‌كشاند، اما بايد پرسيد كه چگونه مي‌شود به چنين فيلم‌هايي مجوز داد، آيا باز هم وزير فرهنگ و ارشاد بي‌اطلاع است و شايد هم براي بي‌اطلاع ماندن وزير در سالن‌هايي خالي از مخاطب كه به نام هنر و تجربه معرفي مي‌شوند، اجازه اكران اين فيلم را داده‌اند.

 

جوان/عزم قوه‌قضائيه براي قطع نوار همكاري سينمايي‌ها با MEG

 

تهيه‌كنندگان سينما در دادسرا حاضر شدند / روز گذشته تهيه‌كنندگان سه فيلم سينمايي كه تيزر‌هاي تبليغاتي فيلم‌شان از شبكه ماهواره‌اي GEM پخش شده است، براي ارائه توضيحات به دادسراي فرهنگ و رسانه رفتند.

نویسنده : هادي عسگري

روز گذشته تهيه‌كنندگان سه فيلم سينمايي كه تيزر‌هاي تبليغاتي فيلم‌شان از شبكه ماهواره‌اي GEM پخش شده است، براي ارائه توضيحات به دادسراي فرهنگ و رسانه رفتند.


تهيه‌كنندگان سينما هيچ‌وقت زير بار غيرقانوني بودن پخش تيزرهاي فيلم‌هاي سينمايي از شبكه‌هاي ماهواره‌اي نرفته و غالباً به دنبال توجيهي براي اين كار بوده‌اند. در مقابل، مقام قضايي چند بار نسبت به غيرقانوني بودن اين كار تذكر داده و سال گذشته نيز جلسه‌اي با حضور چند تهيه‌كننده در دادسراي فرهنگ و رسانه برگزار شد. ديروز و بعد از چند بار تذكر قوه قضائيه درباره همكاري نكردن با شبكه‌هاي ماهواره‌اي، تهيه‌كنندگان فيلم‌هاي «ابد و يك روز»، «50 كيلو آلبالو» و «كوچه بي نام» جهت پاسخگويي به دادسرا فراخوانده شدند. پيش از اين نام تهيه‌كنندگان فيلم «من سالوادور نيستم» نيز به عنوان افراد فراخوانده شده به دادسرا مطرح شده بود كه آنها در گفت و گو با «جوان» دريافت احضاريه را رد كردند. فيلم‌هاي «ابد و يك روز»، «50 كيلو آلبالو» و «كوچه بي نام» تبليغات گسترده‌اي در شبكه ماهواره‌اي GEM داشته‌اند. منصور لشكري قوچاني تهيه كننده «كوچه بي نام» درباره احضارش به دادسرا مي‌گويد: در اين جلسه گفتم كه سينماي ما ورشكسته است و بايد به آن كمك كرد و لازم است صدا و سيما، مخابرات و شهرداري در بحث اطلاع‌رساني، سينما را ياري كنند. ‌در اين جلسه به من گفته شد كه پخش تيزر فيلم از شبكه‌هاي ماهوار‌ه‌اي جرم است و من نيز به آنها گفتم كه «اين موضوع را مي‌دانم»، اما گفتم كه در اين وضعيت به دنبال مجرم نباشيد، چون سينماگران بايد بتوانند براي فيلم‌هايشان تبليغ كنند. به غير از لشكري قوچاني كه به صراحت از تبليغ فيلم در ماهواره صحبت و از آن دفاع مي‌كند، برخي از تهيه‌كنندگان نيز هستند كه با وجود پخش تيزرهاي فيلم‌شان از شبكه‌هاي ماهواره‌اي، منكر ارتباط و همكاري با اين شبكه‌ها مي‌شوند. تهيه‌كننده يكي از اين فيلم‌ها با انتشار يادداشتي در روزنامه سينما مدعي شده است كه «تبليغات فيلم‌هاي سينمايي روي پرده از شبكه‌هاي خارجي پخش مي‌شود، اما شايد كسي نمي‌داند اين اتفاق با اطلاع صاحبان اثر رخ نمي‌دهد، يعني هيچ كدام از تهيه‌كنندگان، سفارشي به صاحبان شبكه‌هاي غيرايراني نمي‌دهند. به عبارت بهتر، اين آگهي‌ها سرخود پخش مي‌شوند و از جانب ما نيست». مرجع قانوني مي‌تواند صحت يا كذب بودن اين ادعا را تأييد كند و براي كساني كه با دور زدن قانون و دروغ در حال توجيه حضور فيلم‌هايشان در شبكه‌هاي ماهواره‌اي هستند، عدالت را اجرا كند.

 

جوان/حكايت سينماي مثلاً ورشكسته و تبليغات روي آنتن ماهواره

 

فيلمساز خالي‌بند!

حكايت فيلمساز ايراني و تبليغ فيلم‌هايشان از آنتن ماهواره تمامي ندارد تا جايي‌كه حتي به دادگاه خوانده مي‌شوند، اما چون انگار عزيزتر از مردم هستند، قانون در برابرشان كوتاه مي‌آيد.

نویسنده : محسن غلامي(قلعه سيدي)

سينماي ما هر روز دنبال سوژ‌ه‌اي تازه براي داد و بيداد كردن است؛ اكثراً هم حواشي هست و شايد تك و توك اتفاق خوشايند. بالاخره نفهميديم اين سينما به قول صاحبانش ورشكسته است يا توي دنيا يكه‌تازي مي‌كند! فيلمساز دست به دامن هر قصه و تبليغي مي‌شود تا صرفاً بفروشد. كار خلاف، خلاف است حتي اگر تبليغِ فيلم باكيفيت خوش‌محتوا روي آنتن ماهواره باشد. فيلمساز در نفروختن همه را مقصر مي‌داند جز خودش؛ توي سر مخاطب گرفته تا صداوسيما و شهرداري و غيره هم مي‌زند و ناله مي‌كند كه چرا كمكي چيزي شامل حالم نمي‌شود؟ انگار جماعت سينماگر ما اين همه راه تبليغ را فراموش كرده و دقيقاً چسبيده‌اند به ماهواره!


جالب‌تر اينكه توجيهاتي مي‌كنند من‌درآوردي؛ خصوصاً اين ادعايشان كه ما تيزرهايمان را به همين شبكه‌ها كه طبق قوانين بالاخره غيرقانوني‌اند و مجازات دارند، نداده‌ايم! خصوصاً تيزرهايي كه در كيفيت برابري مي‌كند با سكانس‌هاي روي پرده. حالا اين وسط دم خروس را باور كنيم يا قسم حضرت عباس را؟ پس توجيه بدتر از گناه نبايد آورد.


البته مدافع حواسپرتي رسانه ملي و صاحبان بنرهاي خالي شهري و امثالهم هم نبايد شد. بالاخره اگر نباشند كه تبليغ كردن در سينما صرفاً مي‌شود تلگرام و اينستاگرام. وقتي در اكران‌دهي، تعداد سالن‌ها و حتي روزهاي پخش، تبعيض باشد و ادعاهايي مثل حق‌خوري؛ بي‌تبليغ براي اكران نيز نمي‌شود جلب مشتري كرد. ولي به هرحال اينها بهانه است و قانون نيز قانون. گرچه هركسي به سهم خود مقصر است وگرنه چرا برخي مخاطبان امروز تلويزيون بايد بروند به سمت سريال‌هاي تركي؟ يا چرا سينماگر فكر مي‌كند كه چون ماهواره احياناً مخاطب دارد، پس براي كمي فروش بيشتر بايد آويزان ماهواره بشوند؛ لابد باورشان شده كه مردم همه نشسته‌اند پاي جم‌تي‌وي!


انگار به زعم اينها فيلم‌هاي چندميلياردي ما همگي به‌خاطر اينجور تبليغ كردن‌ها، پرفروش شده‌اند. البته قبول كنيم كه تلويزيون و بقيه مي‌توانند كنارشان باشند وگرنه اجاره‌هاي ميليوني يك بنر و ثانيه‌هاي ميليوني تبليغ روي سيما براي سينما، كمي زيادي ا‌ست. فيلمساز توقع نداشته باشد كه هرچه ساخت و براي اكرانش مجوز گرفت، بايد باب طبع تلويزيون باشد و اينكه كارم را تبليغ كن. مخاطب اين دو تا گاه زمين تا آسمان فرق مي‌كنند مثل مميزي‌شان؛ نگاه بيخيال سينما كجا و دايره تنگ سيما كجا؟ اگر مجبور باشيم به يكي حق بدهيم با اين توليدات سينما، كفه ترازو به سمت تلويزيون بيشتر مي‌چربد. مخلص كلام اينكه؛ كمي به اين اوضاع سر و سامان بدهيد؛ ‌اي كه دستت مي‌رسد كاري بكن. فقط اينكه خلافي اگر باشد با فيلمساز نيز مثل بقيه مردم بايد برخورد شود.

 

سیاست روز/وقتی منتقد برنامه هفت، حال برخی‌ها را گرفت

 

شلاق‌زن‌ها به سینما باز می‌گردند!


تنها استفاده از یک کلمه خاص از سوی مسعود فراستی کافی بود تا دشمنان برنامه هفت و بهروز افخمی که طی این ماه‌ها برنامه‌اش خوب دیده می‌شود، شمشیرها را بکشند و به ناگاه از جایگاه منتقد سینمایی در نقش حقوقدان ظاهر شوند و برای جاری شدن حد شلاق به میدان بیایند! گویی رمز عملیات حمله همه‌جانبه علیه «هفت» افخمی بالاخره صادر شد تا در دوران تغییرات مدیریتی صداوسیما فشارها برای تغییر تیم سازنده مهمترین برنامه سینمایی تلویزیون افزون شود.

مسعود فراستی از دیرباز به خاطر لحن منتقدانه صریح و بدون تعارفش از سوی همین جماعت مورد فشار بوده است. اما گناه اصلی او همراهی با افخمی در برنامه‌ای است که عده‌ای تحمل آن را ندارند. جماعتی که کمتر تحمل نقدهای تند و تیز را دارند و البته عده‌ای با نام منتقد هم در میان آنها هستند، اما از منتقد بودن و انجمن منتقدان، بیشتر ایفای نقش روابط عمومی را ترجیح می‌دهند و برای ایفای این نقش جشنواره‌های متعدد دولتی و حکومتی هم همیشه برای آنها فراهم است. شاید به گناهان فراستی نقد چند هفته پیش به حسن روحانی در همین برنامه هفت را هم باید افزود که بازهم با تمسک به گفتاری از آیت‌الله جوادی‌آملی صورت گرفته بود و به روش خارج از عرف رئیس‌جمهور در بازدید روز کارگر از کارخانه مپنا با خودروی شاسی‌بلند بر می‌گشت.

فراستی که همیشه در این سال‌ها اظهاراتش دستمایه حواشی رسانه‌ای قرار گرفته و هر بار نیز به ظن خود به یکی از جریان‌های سینمای کشور تاخته است.

دیاثت هنری عبارتی بود که فراستی برای توصیف برخی فیلم‌های سینمایی با استناد به گفتار آیت‌الله جوادی‌آملی استفاده کرد اما مخالفان هفت آن را برنتابیدند.

فراستی در «هفت» اخیر از واژه «دیاثت هنری» در توصیف فضای حاکم بر یک فیلم استفاده کرد. فیلمی ساخته شده با بودجه ژاپنی‌ها در مورد ایران که به خاطر فضای حاکم بر آن و توهین‌های مضمونی به جامعه ایرانی سال‌ها در محاق توقیف بود اما به ناگاه سر از گروه هنر و تجربه برای اکران در آورد. اینکه در این فیلم چه می‌گذرد که فراستی در مورد آن اینگونه سخن رانده به کنار، فراستی اما ادبیاتش را برپایه گفتار اخیر آیت‌الله جوادی‌آملی درباره «دیاثت سیاسی» بنا کرد.

او درباره فیلم «دونده زمین» کمال تبریزی گفت: «کارگردان و تهیه‌کننده محترم در جایی گفته‌اند این فیلم نقدی بر وضعیت دولت قبل است. فیلم ابدا علیه دولت قبل نیست. فیلم علیه مردم است. فیلم به شدت بی‌غیرت است. همان بی‌غیرتی که اخیرا آقای جوادی‌آملی بر آن اشاره کردند که فروش خانه و مملکت به بیگانه مصداق کامل بی‌غیرتی است. ما دیاثت فرهنگی و هنری هم داریم که متاسفانه فیلم، چنین دیاثت و فروش غیرتی در آن است.»

به برکت رکود، بیکاری و اعتراض کارگران کلید واژه «شلاق» جز کلیدواژه‌های پرکاربرد این روزهاست. اما دوباره در دهان اهل فرهنگ هم چرخیدن گرفته تا خاطرات سال‌های دور و تاریک مدیریت بهشتی و انوار در دهه ۶۰ بر سینمای کشور یادآور شود که شلاق زدن سینماگران در وزارت ارشاد جز جداناشدنی آن است. خاطره‌ای که اخیرا محمدرضا فرحبخش بخشی از آن را بازگو کرده بود و عبدالله علیخانی (تهیه‌کننده) آن را تایید کرد که در سال ۶۳ وقتی برای اعتراض به ممنوع‌الکار شدن جمشید هاشم‌پور به وزارت ارشاد رفته بود، او را به شکل «جوجه کبابی» بسته‌اند و فیض‌الله عرب‌سرخی در حضور بهشتی و انوار به او شلاق زده است.

فراستی در گفت‌وگوی اخیر خود با سوره سینما نکات دیگری هم درخصوص با این تیترها گفته است: «چیزی که من در «هفت» گفتم به دقت بر مبنای صحبت آقای جوادی‌آملی که از دیاثت سیاسی و اقتصادی حرف زده بودند و آن جمله فوق‌العاده‌شان که گفته بودند اصطلاح دیاثت در مورد کسانی است که راه نفوذ بیگانگان را در فضای اقتصادی یا سیاسی به روی کشور می‌گشایند. یک جمله‌ای هم دفتر ایشان بعداً در توضیح این سخن ایشان منتشر کرد که خیلی خوب است. گفتند که در فرهنگ قرآنی، غیرت را معرفت، هویت و غیرزدایی تشکیل می‌دهد. غیرزدایی هم معنایش این است که اولاً اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند و ثانیاً خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم. بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست. آیت‌الله جوادی‌آملی یک جمله دیگر هم دارند که اصطلاح دیاثت در دانش فقه و اخلاق با واژه عرفی آن تفاوت زیادی دارد.

به نظرم فیلم «دونده زمین» چنان علیه مردم و در راستای فروش مردم به بیگانه است که مصداق دیاثت فرهنگی و هنری است، همان چیزی که در برنامه «هفت» هم گفتم. یعنی فیلم به جای آنکه واقعاً بین مردم و دولت تفاوت قائل بشود، چون می‌گوید من می‌خواستم دولت آن زمان را نقد کنم - که خودش جای بحث مفصلی دارد - دارد مردم را می‌زند. «دونده زمین» مردم را تبدیل می‌کند به یک آلت دست که همه منفعل و خواب‌آلودند و دارند برفک می‌بینند در تلویزیون و حالا یک ژاپنی منجی این مردم می‌شود. فیلم متاسفانه این موضوع را به کل مردم هم تعمیم می‌دهد. نکته جالب بعدی اینکه یک ژاپنی که اساساً در دنیا معروف‌اند به اینکه خندیدن بلد نیستند به مردم ایران خندیدن یاد می‌دهد و آنها کم‌کم به زندگی نرمال خود بر می‌گردند و آدم می‌شوند.

این واژه اساساً فحش نیست و با عرف تفاوت دارد. آقای آملی هم به دقت ریشه و معنای واژه را توضیح می‌دهد. من فقط گفتم همانطور که می‌شود بر مبنای صحبت یک عالم، دیاثت سیاسی و اقتصادی داشت، پس می‌شود دیاثت فرهنگی هم داشت که یکی از مثال‌هایش همین فیلم است. من که از سازنده فیلم دفاع کردم و گفتم که فیلم خوب «لیلی با من است» را دارد و بعد پرسیدم این فیلم بد که با سرمایه خارجی و برای تبلیغ آنها ساخته شده دیگر چیست؟ این کلمه را به خیلی از فیلم‌های وطن‌فروش که جایزه جشنواره‌ها را گدایی می‌کنند می‌شود تعمیم داد. فیلم «یک خانواده محترم» مصداق این بحث است. حتماً فیلم‌های قبادی و مخملباف هم مصداق این بحث‌اند؛ بسیاری از فیلم‌هایی که وطن را می‌فروشند تا جایزه بگیرند.»

از کسانی که سابقه شلاق زدن هنرمندان را در سه دهه قبل دارند تعیین چنین مجازات‌هایی برای نقد یک فیلم دور از انتظار نیست. حالا بعد از سه دهه همچنان کسانی هستند که یکجا در جایگاه قاضی و شاکی و دادستان دوست دارند با تمسک به «ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی» شلاق را به سینما بازگردانند و تعداد ۷۴ ضربه را هم برای آن مشخص می‌کنند! حتی اگر اجازه یابند بعید نیست خود برای اجرای حکم صادره خود پیش قدم شوند و برای تنبیه کسانی که لخت بودن پادشاه سینمای ایران را فریاد می‌زنند، تازیانه به دست گیرند. آری شلاق‌زن‌ها دوباره به سینما بازگشته‌اند


شرق/گفت‌وگو با «کامکارها» به‌مناسبت کنسرت ٢٥سالگی محک

 

هدف، امید است

شرق: کامکارها برای کودکان سرطانی نواختند. این گروه موسیقی «شادمانه‌ها» را برای آنهایی اجرا کردند که به حمایت از ٢٥ سال فعالیت یک مؤسسه خیریه آمده بودند.

مؤسسه خیریه محک به مناسبت ٢٥ سالگی خود و با مشارکت خانه موسیقی، ششم خرداد کنسرتی از سوی گروه کامکارها با عنوان «شادمانه‌ها» در تالار وحدت برگزار کرد. اعضای گروه در سالن انتظار و در کنار آدمک‌های لوگوی محک حاضر می‌شوند و حاضران با شور و هیجان با آنها عکس‌های یادگاری می‌گیرند. ارسلان کامکار، نوازنده عود و خواننده، درباره مسئولیت اجتماعی هنرمندان و آگاهی‌بخشی به جامعه درخصوص فعالیت‌های مؤسسات خیریه گفت: «امیدوارم شاهد برپایی کنسرت‌ها و اجراهای گروه‌های موسیقی بیشتری در حمایت از مؤسسات خیریه باشیم. معتقدم اجرای کنسرت‌هایی با چنین هدفی در گردهم‌آوردن مردم جامعه از فعالیت‌های مؤسسات خیریه مردم‌نهاد وظیفه هر هنرمند مسئول است تا هنرشان را برای دغدغه‌های جامعه و اهداف خیرخواهانه به‌کار گیرند».

ارسلان کامکار با اشاره به جمعیتی که در سالن حضور داشتند، با ابراز خرسندی از تأسیس مؤسسات مردم‌نهادی چون محک گفت: «خیلی خوشحالم که چنین مؤسساتی در ایران هست که طبق مأموریت خود بدون کمک دولت و تنها با منابع مردم فعالیت‌ می‌کنند. بدون مؤسساتی مانند محک، تصور اینکه مردم با هزینه‌های سنگین پزشکی چه کار خواهند کرد، بسیار سخت است. گروه کامکارها از وجود چنین مراکزی استقبال می‌کند و تا آنجایی که در توان داشته باشد، برای پیشرفت و تواناترشدن آنها تلاش خواهد کرد».این گفته ارسلان کامکار در حالی است که گروه کامکارها پیش از این برای بیماران مبتلا به سرطان سنندج، بیماران کلیوی، ام.اس و در حمایت از مؤسسات خیریه روی صحنه رفته و در سنندج نیز همواره اجراهایی به صورت داوطلبانه برگزار کرده‌اند.

اردشیر کامکار، نوازنده کمانچه در گروه کامکارها نیز از دغدغه این گروه برای فعالیت‌های انسان‌دوستانه گفت: «برگزاری کنسرت‌ در حمایت از کودکان محک، دغدغه همیشگی کامکارهاست و ما برای داشتن سهمی در حمایت نیکوکاران از فعالیت‌های محک به نوبه خودمان تلاش می‌کنیم. در ایران افراد بزرگی هستند که با خلوص و کار خیر، انسان‌دوستی را نشان می‌دهند. اجرای کنسرت کامکارها نیز در راستای همین توجه به فعالیت‌های خیریه است». با صدای زنگ اعلام ورود به سالن اجرا، تماشاگران به سالن وحدت هدایت می‌شوند و بر صندلی‌هایشان می‌نشینند. از قشنگ کامکار، نوازنده سه‌تار و همخوان گروه درباره دوربینی می‌پرسیم که همراهشان است و او از مستندی که درخصوص گروه کامکارها در حال ساخت است، گفت: «برای مستندِ گروه کامکارها به همراه بیژن کامکار در سنندج بودیم. گروه دو، سه روز برنامه فشرده‌ای داشت بااین‌حال آن‌قدر برای اجرای کنسرتِ کودکان محک عشق داشتیم که دیگر سریع برگشتیم. این احساس طبیعی است و زبانم از توصیف آن قاصر است اما سعی می‌کنیم در اجرا و با زبان سازهایمان، این احساس را برای سلامتی کوچولوهای عزیز محک و شادکردن دل پدران و مادرانشان نشان دهیم و شادمانه باشیم برای سلامتی هرچه‌زودتر کودکان مبتلا به سرطان که همواره به آن امیدواریم».

قشنگ کامکار با اشاره به اعضای خانواده‌اش که گرد هم جمع شده‌اند، به احساس زنجیروار فعالیت‌های خیریه در گروه کامکارها اشاره کرد.

حضار وارد سالن شده‌اند. همه صندلی‌ها پر شده است. قصه‌گوی نام‌آشنای خاطرات کودکی‌مان بر صحنه حاضر می‌شود. ژاله صادقیان این‌بار قصه‌ای از «آرزوهای عاشقانه» می‌گوید. آرزویی که در قلب دردآشنای یک مادر شکل گرفت و به آرزوهای بزرگ بانیان محک گره خورد. اعضای گروه که نشان عشق و مهرورزی ربع‌قرن فعالیت محک را بر سینه دارند، بر صحنه‌ای حاضر می‌شوند که تنها چیدمانش همان نشان ٢٥سالگی در ابعادی بسیار بزرگ‌تر است که روی آن نوشته شده: «ربع‌قرن حمایت نیکوکارانه». احسان امامی، امیرناصر رنجبر، کامران احمدی و آوا رستمیان هنرمندانی بودند که در کنار کامکارها به روی صحنه رفتند.

اجرای «شادمانه‌ها» در اولین بخش به زبان فارسی برگزار می‌شود. گروه برای تعویض لباس‌هایشان و اجرای بخش دوم که به زبان کردی است، به پشت صحنه می‌روند. بیژن کامکار، نوازنده دف از آینده فعالیت‌های انسان‌دوستانه گروه کامکارها می‌گوید: «به یاد دارم در زمان تأسیس بیمارستان محک با نجمه تجدد و همراه با شاگردان استاد ذوالفنون کنسرتی در حمایت از فعالیت‌های مؤسسه برگزار کردیم. آن زمان حتی خیابان‌ مؤسسه و بیمارستان فوق‌تخصصی محک کشیده نشده بود. بعد از آن ارتباط‌های کوچکی با مددکاران محک در شهرستان‌‌‌ها برقرار کردیم و تا جایی که توانستیم سفیر، دوست و یار محک در میان مردم بودیم».

بیژن کامکار که برای آماده‌شدن روی صحنه از اتاق خارج شد، تأکید ‌کرد: «از دوستان هنرمند‌مان دعوت می‌کنیم در فعالیت‌هایشان به امور خیریه نیز توجه کنند. تداوم برپایی کنسرت‌های خیرخواهانه بستگی به همت دوستان دارد و امیدوارم حداقل در سال، یک یا دو کنسرت خیریه داشته باشیم».

هوشنگ کامکار، آهنگ‌ساز و مدیر گروه کامکارها نیز درباره تفکری که باعث حضور گروه کامکارها در فعالیت‌های خیرخواهانه شده است، گفت: «وقتی در راه نیکی قدم برمی‌دارید، تأثیر مفیدی بر جامعه می‌گذارید و همین موضوع باعث می‌شود هنرمند دلش بخواهد در کنار مردم جامعه قرار گیرد و موجب انجام کار خیری شود. هرچند شخصیت و طرز تفکر افراد در تمایلشان برای انجام چنین فعالیت‌هایی نقش بسیاری دارد. هنرمندان شناخته‌شده که از نظر معنوی پیام‌آوران سازمان‌های مردم‌نهادند، می‌توانند افکار خیرخواهانه را در میان مردم پرورش دهند. حمایت از کودکان مبتلا به سرطان وظیفه یک هنرمند واقعی است».

 

فرهیختگان/علی مرادخانی، معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت‌وگوی اختصاصی با «فرهیختگان»: خصوصی‌سازی هنر ناموفق نبوده است

 

علی مرادخانی، معاون هنری فعلی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از معدود مدیرانی است که از دهه شصت تا امروز حوزه‌های متعددی را به‌عنوان یک مدیر هنری تجربه کرده است. او در سال‌های گذشته یکی از اعضای موسسین جشنواره فیلم فجر، مدیر 14 دوره جشنواره موسیقی فجر، مدیرتولید سرود کتاب برای کتابخانه ملی ایران و از همه مهم‌تر یکی از موسسان اصلی موزه موسیقی بوده است. شاید بتوان دوره مدیریتی مرادخانی در معاونت امور هنری را حساس‌‌برانگیزترین پست او دراین سال‌ها قلمداد کرد، خاصه در حوزه موسیقی که بیشترین لغو کنسرت‌ها و ممنوعیت فعالیت هنرمندان در این دوره اتفاق افتاده است و بروز مسائل دیگری در شاخه تئاتر مانند بازسازی سالن‌های تئاتر شهر و احداث مترو، واگذاری موزه هنرهای معاصر تهران به بنیاد رودکی و... به دشواری کار او در معاونت دامن زده است. گفت‌وگو با معاون هنری وزارت ارشاد در شرایطی میسر شده که او برای هرکدام از سوالاتی که درباره این حوزه‌ها وجود داشته، پاسخی ارائه کرده است.


گفته‌اید از 30 میلیارد بودجه‌ای که پارسال به معاونت هنری تخصیص یافته بود، 10 ‌میلیارد آن صرف حوزه تئاتر شده است، می‌شود اشاره کنید که این 10 میلیارد به‌طور مشخص در کدام بخش‌های تئاتر صرف شده است؟

آنچه در معاونت هنری مدنظر ماست این است که بتوانیم تعادلی بین آنچه دولت در اختیار دارد و آنچه مورد‌نیاز جامعه است، فراهم کنیم. هرچقدر این امکان نزدیک‌تر به نیاز باشد، راحت‌تر می‌توان مسائل را حل و فصل کرد و هرچقدر کمتر باشد، طبیعی است که خودبه‌خود امکان بهره‌وری پایین می‌آید. در حوزه‌های دیگر شاید این امکان وجود داشته باشد، ولی در حوزه تئاتر کمتر است، یعنی دولت ناچار می‌شود بیشتر رسیدگی کند. روی این اصل سعی کرده‌ایم امکانات بیشتری را به تئاتر اختصاص دهیم. معاونت هنری بخش‌های مختلفی دارد که تئاتر، موسیقی، تجسمی، بنیاد رودکی، مد و لباس و آموزش هنری ازجمله آنهاست. منتهی امکانات فعلی معاونت هنری متناسب با نیازهای روز جامعه نیست.


می‌خواهید بگویید همین 10‌میلیارد بودجه‌ای هم که پارسال به تئاتر اختصاص یافته است، کفاف تئاتر را نمی‌دهد؟

اگر ما بودجه تمام معاونت هنری را به یکی از واحدهایمان بدهیم، شاید هنوز جای کار بیشتری داشته باشد. فرض کنید می‌خواهیم برای گنجینه موزه هنرهای معاصر یک اثر بخریم، طبیعی است خرید چنین اثری هزینه زیادی می‌طلبد. ما حتی زمانی که قصد داریم از هنرمندان خودمان کار بخریم، بودجه‌ای را که می‌خواهیم، در اختیار نداریم. پارسال برای حوزه هنرهای تجسمی حدود چهار، پنج میلیارد تومان هزینه کردیم، از این مقدار اگر بخواهیم به خرید آثار هنرمندان اختصاص دهیم، چیزی باقی نمی‌ماند. امیدوارم بتوانیم امکانات را نه‌‌تنها در شاخه تئاتر که در تمام شاخه‌ها افزایش دهیم. ما با مشکلاتی در کنار کارمان مواجه هستیم که باعث می‌شود نیرو و انرژی زیادی از ما گرفته شود و آن‌طور که باید نتوانیم به اصل موضوع بپردازیم. به‌عنوان مثال امروز اغلب هنرمندان ما مشکلاتی نظیر بیمه، مستمری و... دارند.


مبلغ بودجه امسال چقدر است؟

ما امیدواریم امسال بتوانیم بودجه را به نسبت سال‌های گذشته افزایش دهیم. به‌شخصه تمام تلاشم را کرده‌ام که امسال از امکانات مناسب‌تری برخوردار باشیم. در این‌ صورت است که می‌توانیم امکان کمک بیشتر به تئاتر را هم پیدا کنیم. موسیقی پارسال واقعا هیچ کمکی دریافت نکرد و فقط توانستیم با پولی اندک، دو ارکستر ملی و سمفونیک را احیا کنیم، البته همه پولی را که لازم داشتیم نتوانستیم دریافت کنیم، ولی امسال قول مساعدت بیشتری در این زمینه داده شده است. عرصه هنر گستره مهمی است و اگر به هنرمندان‌مان امکانات بیشتری داده شود، می‌توانیم شاهد جامعه‌ای سرزنده، پویا و با‌نشاط‌‌تر باشیم‌.


در ابتدای ورود به معاونت، بحث ورود تهیه‌کننده تئاتر را مطرح کردید و به موازات آن دیدیم که به‌تدریج، بحث تئاتر خصوصی پیش آمد. دولت چقدر توانسته در زمینه خصوصی‌سازی خاصه در حوزه تئاتر موفق باشد؟

خوشبختانه تئاترهای خصوصی پا گرفته‌اند. از این بابت خوشحالم ولی شرایط به‌طور کلی به‌گونه‌ای است که می‌توانیم بگوییم کم‌کم حضور تهیه‌کننده‌ها در تئاتر پررنگ می‌شود، کمااینکه امروز تئاترهای خوبی در طول یک سال روی صحنه می‌رود که به لحاظ مضمونی، اجرا، بازی و کارگردانی فاخر و ارزشمند است. یادم هست پارسال کارگردانی با یکی از نشریات گفت‌وگو و به این مساله اشاره کرده بود که اگرچه هیچ کمک و حمایتی نسبت به نمایشش نشد، اما توانسته سرانجام این کار را روی صحنه ببرد. وقتی این صحبت را از او شنیدم خیلی خوشحال شدم، زیرا او توانسته بدون کمک، کار خود را پیش ببرد و این امر مهمی است. پارسال دوره‌هایی را برای تهیه‌کنندگان تئاتر تدارک دیدیم و هدف‌مان از برگزاری این دوره‌ها، کمک به حرفه‌ای‌تر کردن عملکرد تهیه‌کنندگان بود. نباید فراموش کرد امروز تئاتر به‌رغم مشکلاتی که دارد توانسته درآمدهای خوبی داشته باشد. تهیه‌کنندگی در تئاتر قدری با سینما تفاوت دارد و اگر مشکلی در جریان تولید باشد، پس از فیلمبرداری و درنهایت تولید دیگر مشکل گروه وجریان کار تولید وجود ندارد و فیلم برای همیشه قابل پخش است. اما در تئاتر، پارامترهای انسانی متعددی لازم است تا یک اثر شکل بگیرد و جریان تولید و نمایش تواما به موازات یکدیگر پیش می‌روند و این خود پیچیدگی‌های بیشتری ایجاد می‌کند که این هم نیازمند تهیه‌کننده‌ای چابک و به‌روز است. امیدوارم امسال تهیه‌کنندگان در تئاتر بتوانند عملکردهای پررنگ‌تری داشته باشند.


سوال بعدی من درباره بحث برون‌سپاری جشنواره‌هاست، فکر می‌کنید به‌طور کلی سهم نظارتی دولت دراین زمینه چقدر است، دست‌کم در دوره مدیریتی خود شما چقدر بوده است؟

اصلا بگویید ما توانسته‌ایم برون‌سپاری کنیم یا نه؟ چون این خودش مساله مهمی است.

به نظرم نه‌تنها برون‌سپاری که خصوصی‌سازی هم در عرصه هنر آن‌طور که باید از انسجام و قوت برخوردار نبوده و حتی برخی براین باورند که خصوصی‌سازی دراین عرصه و در مقایسه با کشورهای دیگر با شکست‌هایی هم مواجه بوده است؟

نمی‌توان گفت شکست، چون وقتی این جمله را می‌گوییم باید برای اثباتش ادله کافی داشته باشیم. نه، من این را قبول ندارم که خصوصی‌سازی در عرصه هنر ناموفق بوده است. به‌عنوان مثال در بخش موسیقی، عملکردهای مطلوبی صورت گرفته و دولت عملا فقط نقش نظارتی داشته و حمایتگر بوده است و همین‌طور در حیطه هنرهای تجسمی. به نظر می‌رسد خصوصی‌سازی در صورتی می‌تواند موفق‌تر عمل کند که شناخت بیشتری نسبت به هرکدام از شاخه‌های هنری پیدا کنیم و شرایط آن را بسنجیم. تصور می‌کنم مهم‌ترین وجه این قضیه این است که دولت خود را از فعالیت‌ها کنار بکشد و همان‌طور که اشاره کردم فقط حمایتگر باشد. به‌هرحال بخش خصوصی در خیلی جاها موفق بوده است، ولی یک نکته وجود دارد، جشنواره‌ها در این سال‌ها معمولا جشنواره‌هایی بوده‌اند که کارشان در دولت صورت می‌گرفته و چون انجمن‌ها، موسساتی نبوده‌اند که از نفوذ اجتماعی لازم برخوردار باشند به ناچار، دولت در برگزاری رویدادهای هنری مثل جشنواره‌ها دخالت کرده است. حالا اگر روزی امکاناتی فراهم شود و کسانی به این فعالیت روی بیاورند که بتوانند جشنواره‌های مختلف را بدون کمک به دولت یا با کمک‌های کمتری از طرف دولت برگزار کنند، خوب است. کمااینکه در حال‌حاضر می‌بینیم جشنواره‌های جدیدی به دست افراد مختلف طراحی می‌شوند. من این را به‌عنوان یک حرکت فرهنگی که هنر با فرهنگ خاص خودش درحال حرکت است، مطلوب قلمداد می‌کنم. البته امروز چه در حوزه هنرهای تجسمی و چه در موسیقی و تئاتر می‌بینیم هنرمندان به شکل خودجوش در برگزاری جشنواره‌ها، داوری‌ها و اجراها مشارکت دارند. به‌هرحال این هم یک دوره‌ گذار است، از اینها گذشته، خانه‌های صنفی می‌توانند حضور پررنگ‌تری برای فعالیت‌هایی از این دست داشته باشند، مثل خانه تئاتر یا خانه موسیقی یا خانه هنرمندان که قطعا می‌توانند در برگزاری جشنواره‌ها سهیم و موثر باشند.


اگرچه پتانسیل و توانایی در زمینه خصوصی‌سازی هنر وجود دارد ولی باید بپذیریم که تازه درابتدای راه هستیم، این‌طور نیست؟

درست است، پتانسیل و اراده این کار وجود دارد و فقط باید به اجماع بیشتری دراین زمینه دست یافت. ما فعلا در دوره‌ای به سر می‌بریم که جشنواره‌ها نیازمند حمایت و نظارت دولت هستند اما می‌توان امیدوار بود که در بازه زمانی کوتاهی، جشنواره‌ها به بخش خصوصی سپرده شود. حال ممکن است در اینجا چند پارامتر به وجود بیاید که مثلا کسانی که این جشنواره‌ها را برگزار می‌کنند متمایل به جریان خاصی باشند. طبعا اگر دولت در این زمینه نظارت و دخالت داشته باشد این اتفاق نخواهد افتاد. به نظر می‌رسد بهتر است ما هم به تمرین مباحثی از این دست بپردازیم تا به‌تدریج به نقطه تعادل نزدیک شویم، این امری طبیعی است که در هر جشنواره، کسی که جایزه را می‌گیرد راضی است و کسی که نمی‌گیرد ناراضی. اگر بتوانیم در جشنواره‌ها پاسخی برای این مسائل داشته باشیم شرایط جشنواره‌ها هم بهتر خواهد شد.


بپردازیم به بنیاد رودکی، خود شما چقدر بر بنیاد نظارت دارید؟

خب، نظارت لازم و کافی را داریم.


طی ماه‌های اخیر، در پی اختلافاتی بر بنیاد با علی رهبری داشت، نامه‌نگاری‌هایی صورت گرفت که در آن به رهبری به‌عنوان یک هنرمند اهانت شد، در آن زمان اهالی رسانه به این مساله اشاره داشتند که چرا شما به‌عنوان معاون هنری دراین مساله ورود نکردید؟

حالا که آن زمان گذشته است، ببینید همیشه سوء‌تفاهم‌هایی میان هنرمندان و کسانی که با آنها کار می‌کنند وجود داشته و دارد و دراین بین هم هریک سعی می‌کنند جواب دیگری را بدهند. در پاسخ به سوال شما باید بگویم در آن زمان ورود کردیم و بحث‌هایی را که دراین زمینه وجود داشت، خاتمه دادم. هر دو طرف می‌دانستند که این بحث درون‌سیستمی است و اختلاف‌نظر همیشه وجود دارد، اگرچه باید بپذیریم کار نظم دادن به ارکستر خیلی سخت است.


طی ماه‌های گذشته دست‌اندرکاران دولت، به‌ویژه رئیس‌جمهور به مساله راه‌اندازی ارکسترها اشاره کرده بودند، اگرچه ارکسترها راه‌اندازی شدند و کنسرت‌های خوبی هم از این رهگذر برگزار شد اما مساله این است که چرا در ایران عملکرد ارکسترها اینقدر با افت وخیز توام می‌شود؟

افت‌وخیز ارکسترها در ایران مختص این دوره نبوده است. این مساله از دیرباز در کشور ما وجود داشته است. باید به این مساله توجه کنیم که ارکسترها درایران همیشه با مشکل پا گرفتن توام بوده‌اند که البته دیدید بعد از مدتی این مشکل هم حل شد ولی طبیعی است ارکسترهایی که مدت‌ها تعطیل بوده‌اند به محض راه‌اندازی و احیا با مشکلات زیادی دست‌به‌گریبان باشند. درعین‌حال فراموش نکنید که برای انجام کار گروهی همیشه نیازمند مجموعه‌ای از امکانات هستیم. طبق فرمایش رئیس‌جمهور ، ارکسترها راه‌اندازی شدند ولی واقعیت این است اعتباراتی که برای آن در نظر گرفته شده بود به موقع فراهم نشد و ما سعی کردیم این نقصان را به نحوی جبران کنیم.


چگونه؟

از طریق درآمدهای بنیاد رودکی، درواقع اگر بنیاد رودکی این امکان را نداشت که درآمدزایی کند و اگر درآمدهای حاصله به ارکسترها اختصاص نمی‌یافت، قطعا فعالیت ارکسترها متوقف می‌شد. بنابراین درآمدزایی بنیاد رودکی موجب شد فعالیت ارکسترها ادامه پیدا کند. نکته بعدی که دراین میان وجود دارد این است که انتخاب نوازندگان سلیقه‌ای است.

 

قدس/نگاهی به بیانات رهبر انقلاب درباره امام خمینی(ره)

 

«استقامت حسینی، استقامت خمینی»


انتشارات صهبا در آستانه سالگرد رحلت امام راحل(ره)، اثری با عنوان «استقامت حسینی استقامت خمینی» را منتشر کرد.


به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم، انتشارات صهبا در ادامه درس‌گفتارهای خود، اثر «استقامت حسینی استقامت خمینی» را در آستانه رحلت امام خمینی(ره) منتشر کرد.

این اثر تلفیق دو سخنرانی از رهبر معظم انقلاب در هفتمین سالگرد رحلت امام راحل(ره) در خردادماه سال 75 است که شانزدهمین درس‌گفتار این انتشارات به شمار می‌آید.

در توضیح این اثر آمده است: «چهارده خرداد سال 1375، با شانزدهم محرم‌الحرام مقارن شده است. مقام معظم رهبری محور اصلی سخنرانی خود را بر ارتباط و نزدیکی نهضت امام خمینی و نهضت عاشورا قرار می‌دهند. البته ایشان در جاهای دیگر نیز اشاراتی به این ارتباط داشته‌اند؛ اما در این سال، تقارن محرم و خرداد، فرصتی به دست می‌دهد تا این مطلب به طور نسبتاً کاملی بیان شود.

در دوم خرداد همین سال، اعضای ستاد برگزاری مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی، طبق سنوات گذشته، به محضر مقام معظم رهبری شرفیاب می‌شوند و گزارش کوتاهی از برنامه‌های مراسم، خدمت ایشان ارائه می‌کنند. معظم له در این دیدار نیز، سخنان مهمی درباره همان بحث سخنرانی چهارده خرداد بیان می‌کنند.

به خاطر اهمیت این مبحث، گفتار شانزدهم از مجموعه گفتارهای صهبا با عنوان «استقامت حسینی، استقامت خمینی» به این دو سخنرانی اختصاص یافته است... .»

بیانات مقام معظم رهبری در این کتاب برای سهولت کار مخاطب، در چهار بخش تقسیم و عرضه شده است.

انتشارات صهبا همچنین اثر دیگری با عنوان «عبد صالح خدا» منتشر کرده است که برش‌هایی از زندگی و سیره مبارزاتی امام خمینی در بیانات رهبر معظم انقلاب است.

 

مردم سالاری/موسيقي ساکت شده است

 

نويسنده : پرستو بهرامي‌راد

هنر قرنهاست که سمبولي از تمدن و فرهنگ کشورها در نظر گرفته مي‌شود. مي‌توان تاريخ هنر را از نقوش روي ديوار غارها‌ تا گالري‌هاي امروزي دنبال کرد. انسان بدون هنرمطمئنا‌ تعريفي از عمده مسائل خود نخواهد داشت. حال وقتي به جنبه موسيقيايي آن مي‌رسيم بسيار جايگاه خاص و ارزشمندي پيدا مي‌کند. موسيقي در دنياي امروز از اهميت خاصي برخوردار است و از اين رو هزينه‌هاي زيادي براي شکل‌گيري استوديوها وسالن‌هاي کنسرت خاص و... مي‌شود. يکي از مهمترين اتفاقات در دنياي موسيقي نوع آموزش و فراگيري آن است. همانقدر که استعداد در موسيقي اهميت فراواني دارد، آموزش درست و اصولي آن مي‌تواند سطح موسيقي را ارتقا دهد. دانشگاه‌ها و مراکز آموزش موسيقي نقش بسزايي در رشد موسيقي يک جامعه دارند. در جامعه ما که دولت و مراکز دولتي همگام با هنرمندان نيستند و به راحتي با لغو يک کنسرت زحمت چندين ماه يک گروه را از بين مي‌برند اين قشر هنرمند هستند که بايد فکري براي رشد هنرشان و هنرجويانشان بکنند.در صورتي که آموزش موسيقي ما در حد بسيار پايين قرار دارد بيشتر افرادي که وارد اين کار مي‌شوند به فکر درآمد و سود بيشتر هستند. يکي از مکان‌هايي که قرار بوده است به مکاني براي ارتقاي موسيقي تبديل شود به نام کنسرواتوار تهران بوده که متاسفانه اصلا‌ هواي موسيقي هم از آن مکان نگذشته است. بسياري از استعدادهاي موسيقي با شوق فراوان براي ارتقاي سطح موسيقي خود وارد اين مکان مي‌شوند و در گام اول با هزينه‌هاي گزاف اين مرکز روبرو مي‌شوند در آخر هم با گذشت چند ترم علاوه بر اينکه چيزي به سواد موسيقي آن‌ها اضافه نمي‌شود، هزينه گزافي هم براي آن پرداخت کرده اند در صورتي که کنسرواتورها در دنيا حتي سطح بالاتري از دانشگاه‌ها دارند و به دنبال ارتقاي هر چه بيشتر موسيقي هستند.نمونه اين مجموعه‌ها در کشور ما بسيار است که علاوه بر اينکه به ارتقاي موسيقي کمکي نمي‌کنند بلکه باعث افت بيشتر در اين هنر گرانقدر مي‌شوند. تا زماني که به موسيقي اهميت داده نشود، نبايد انتظار داشت که مردم ما به موسيقي کشورهاي ديگر روي نياورند.

 

وطن امروز/چرا هفت و افخمی را دوست ندارند؟

 

شوخی لوس مخالفان هفت و «اصل ماجرا»

رضا کریمی: بعضی وقت‌ها بعضی چیزها آنقدر بی‌منطق و لوس است که حتی رغبت نمی‌کنی درباره‌اش حرف بزنی اما یکباره می‌بینی لشکر خبرنگاران هم طیف و مورد خطاب مانی حقیقی کاری می‌کنند که همه گمان می‌کنند همان مورد لوس بی‌منطق، عجیب‌ترین اتفاق عالم است. مثل همین بازی که جماعتی درباره برنامه هفت راه انداخته‌اند و هر روز دست به دامان یک بهانه و ایراد می‌شوند. ماجراهایی که جماعتی برای دوره جدید برنامه هفت ساخته‌اند و همینطور ادامه دارد از جمله همین حکایت‌هاست. اصلا یکباره چه اتفاقی می‌افتد که نقد یک فیلم در برنامه تلویزیونی که ساعت یک نیمه‌شب روی آنتن می‌رود، می‌شود مشکل اصلی سینمای مملکت و کار به جایی می‌رسد که حضرات قانون‌نخوانده مدعی آزادی هنر و هنرمند و فضای باز هنری هم از سر اجبار بروند سراغ کتاب قانون و سرکتاب باز کنند و برای منتقد برنامه تجویز شلاق کنند. شوخی از این لوس‌تر نمی‌شود اما این شوخی لوس فقط صورت ماجراست. اصل قضیه چیز دیگری است. اصل ماجرا چیست؟ ماجرا از این قرار است که برنامه هفت بعد از 2 دوره نه‌چندان موفق و تبدیل شدن به یک برنامه خنثی و بی‌مخاطب و سراسر تعارف، به واسطه خوش‌ذوقی تیم سازنده متعهدش و با هدایت و سکانداری بهروز افخمی(که تاکنون 5 سیمرغ در جشنواره فجر گرفته است) و با کمک چند نفر از اهالی خبره و پیشکسوت سینما از جمله مسعود فراستی و رسول صدرعاملی تبدیل شد به یک برنامه اثرگذار و موفق. گروه برنامه‌ساز هفت گروهی است که روی مواضعش ایستاده‌ و اهل معامله نیست. گزارش‌هایی که در دوره جدید برنامه «هفت» درباره سینمای جشنواره‌ای، نداشتن قهرمان و سیاهنمایی و... پخش شده نشان می‌دهد این گروه نه اهل تعارف است و نه قصد دارد از برنامه برای خودش پله ترقی بسازد. شاید همین‌ها هم بود که باعث شد جماعت شبه‌روشنفکر عصبانی شوند و احساس خطر کنند. وقتی هم که احساس خطر کردند، در مرحله اول ساخت برنامه‌هایی مخالف رویه برنامه هفت آغاز شد. برنامه‌هایی با نگاه شبه‌روشنفکری یا دست‌کم با جانبداری زیرپوستی از جماعت شبه‌روشنفکر سینمایی. اما هیچکدام از برنامه‌هایشان چه در فضای مجازی و چه در رسانه‌های تصویری و شنیداری و مکتوب نتوانست میان مردم جا باز کند. همه آنها صرفا با به‌به و چه‌چه همان طیف روبه‌رو می‌شدند و همچنان بی‌خاصیت و خنثی بودند و شامل مجموعه‌ای از تعارفات لوس و البته نان قرض دادن برای کسب فلان منصب و مسؤولیت بهمان جشنواره و...

طبیعتا بعد از شکست در این مرحله، تخریب غیرعلنی در دستورکارشان قرار گرفت. با هر واسطه‌ای تلاش کردند مدیران را مجاب کنند برنامه هفت را از این گروه موفق بگیرند. این بود که شایعه پشت شایعه، خبر پشت خبر و پرونده پشت پرونده ساختند تا شاید آنها را از میدان بیرون کنند و دوباره شبه‌روشنفکرها روی صندلی هفت که حالا داغ و پربیننده شده بود تکیه بزنند اما این کار هم عقیم ماند. حالا فقط در تیردان این جماعت یک تیر مانده بود. تیری که البته باب میل‌شان نبود و رها کردن آن می‌توانست نقاب از چهره‌شان بردارد و رسوایشان کند اما چاره‌ای برایشان نمانده بود. حالا آنها باید شروع می‌کردند به تنگ کردن فضای رسانه‌ای برای برنامه‌سازان هفت. همه دست به کار شدند. یکی حرف‌های افخمی را بهانه کرد و بنا گذاشت به تحریک احساسات مخاطبان و... آن دیگری که پیش‌تر اعتقاد داشت هنگام نمایش هفت همه خوابند، مدعی شد این برنامه برای فرزندانش بدآموزی دارد و... خلاصه خیلی‌ها که خودشان را برای جلوس بر کرسی افخمی آماده کرده بودند، به این برنامه تاختند. دست آخر هم به واسطه یکی از بحث‌های منتقد برنامه که با استناد به فرمایشات آیت‌الله جوادی‌آملی گفته شده بود بنا گذاشتند به تخریب به واسطه قانون. این تیر آخری حالا پرتاب شده است. حالا مدعیان آزادی هنر دست به ماده و قانون شده‌اند. حالا در یک بیانیه لوس مدعی شده‌اند یک منتقد باید به واسطه نقدش به یک فیلم شلاق بخورد؛ تلاشی لوس و بی‌نمک که به واسطه هم‌طیف‌های 50کیلو آلبالو صورت جدی به خود گرفته است. حالا باید ایستاد و دید آیا تلویزیون هم گزاره جماعت دست به شلاق را جدی خواهد گرفت یا اینکه پای هفت و افخمی- که پای حرف‌هایش ایستاده است- خواهد ایستاد!

 

وطن امروز/گفت‌وگوی «وطن‌امروز» با کارگردان نماهنگ تحسین‌برانگیز «ارغوان»

 

باز باید جنگید

مرتضی اسماعیل‌دوست: نماهنگ «ارغوان» با وجود اینکه مدت زمانی کمتر از 4 دقیقه دارد، در چند روز اخیر جزو اخبار مهم فرهنگی و هنری رسانه‌های داخلی و حتی بین‌المللی محسوب می‌شود و این مساله وقتی برجسته شد که رهبر معظم انقلاب اسلامی به تمجید این اثر پرداخت. بدین منظور گفت‌وگویی با مهدیار عقابی، کارگردان نماهنگ «ارغوان» انجام شد که تقدیم می‌شود.

هنگامی که پیام تایید رهبری درباره تولید نماهنگ «ارغوان» را شنیدید، چه حسی پیدا کردید؟

پیام تشکر آقا ورق را برای اثر برگرداند و توجهی خاص به آن شد. من در پروژه «رویای نیمه‌شب» با دوستان همکاری می‌کردم که ناگهان متوجه این خبر شدم. ما در ایستگاه مترو در حال کار بودیم و حقیقتا با شنیدن خبر تقدیر آقا از نماهنگ «ارغوان» شوکه شدم و دیگر نتوانستم کارم را ادامه دهم. بعد هم که انواع تبریک و تهنیت دوستان از بابت این مساله شروع شد و فضای متفاوتی شکل گرفت. مهم‌ترین مساله در اظهار لطف آقا برایم این بود که اگر حدود 4 دقیقه از وقت گرانبهای ایشان را با نماهنگ خود مشغول کردم، وقت ایشان با اثر من ضایع نشده و این بعد مساله برایم خیلی ارزشمند بود.

در ساخت نماهنگ «ارغوان» به شکلی متفاوت از دیگر آثار از نسل جدید استفاده کردید که واکنش‌های رسانه‌های خارجی را هم در پی داشت!

ما براساس اتفاقات واقعی رخ داده در چند سال رصد کردیم و با توجه به اینکه اکثر افراد مدافع حرم را نسل جوانی تشکیل می‌دهند که بچه‌های کودک و نوجوان در حدود 10، 12 ساله دارند، ما هم سعی کردیم این مساله را در نماهنگ در نظر بگیریم و با حضور همین کودکان و نوجوانان سعی کنیم تصویری روشن و نزدیک به واقعیت را در کلیپ نشان دهیم. از این نظر خیلی‌ها در جریان رشادت‌ها و نگاه خاص شهدای مدافع حرم قرار ندارند که چگونه در هنگام خداحافظی از خانواده خود جدا می‌شوند و به سمت موقعیتی خاص می‌روند. از این نظر دغدغه من بود که حتما برای مدافعان حرم کار کنم.

به نظرتان چرا سینمای ما با توجه به عمق رشادت‌های مدافعان حرم، کمتر سراغ ساخت اثری در این باره رفته است؟

نکته‌ای که من در شکل ساخت نماهنگ «ارغوان» در نظر داشتم مانند دسته‌هایی بود که در گذشته توسط مردم جهت عرض ارادت به خانواده‌های شهدا راه می‌افتاد و این مساله در آن دوران تبدیل به‌موقعیت برجسته‌ای شده بود. در واقع من هم در نماهنگ «ارغوان» می‌خواهم همین بن‌مایه موقعیتی را نشان دهم، چرا که به نظرم هنوز مانند دوران دفاع‌مقدس وضعیت مبارزه و دفاع وجود دارد و باید جنگید. به نظرم با وجود غمی که می‌تواند برای خانواده‌های شهدا از بابت فقدان عزیزشان وجود داشته باشد، این مساله برایشان ارزشمند بوده است و این باید مورد توجه و تقدیر قرار گیرد. در نماهنگ «ارغوان» از یک غم شروع کردیم و به همدلی افراد مختلف با خانواده شهدای مدافع حرم رسیدیم که چگونه اطرافیان، غم را از فرزند شهید دور کرده و لبخند را به لب‌هایش می‌نشانند.

رسانه‌های معاند به شکلی هراسان به نماهنگ «ارغوان» تاختند! به نظر شما چرا این طور با یک نماهنگ 4دقیقه‌ای مواجهه کردند؟

رسانه‌های غربی با تعابیر همیشه مغرضانه خود در این مدت سعی کردند تنها روی بعد آموزش نظامی نماهنگ «ارغوان» مانور خبری بدهند در صورتی که مهم‌تر از این مساله برای ما بعد آموزش فرهنگی این قضیه بود که چگونه نسل‌های جدیدی از راه می‌رسند و ما باید از آنها محافظت کنیم. به نظرم رویکرد حضرت آقا در تقدیر از نماهنگ «ارغوان» به دلیل همین جنبه فرهنگی بود، چرا که ما چندان در زمینه آموزش نظامی مشکلی نداریم. اگر نوجوانان ما این روحیه حماسه و ایثار را نشان دهند جهانی متفاوت پیش روی‌شان قرار می‌گیرد و الان شرایط مهیاست که نسل‌های آگاه به دفاع از حریم عشق بپردازند. ما باید روحیه حماسه‌طلبی و ایثار را در نوجوانان خود زنده کنیم تا بدانند در چه موقعیتی هستیم. این بچه‌ها آیندگان انقلاب هستند و ما سعی کردیم چنین روحیه‌ای را در آنها نشان دهیم و شعر نماهنگ هم همین را می‌گوید که «ز کودکی خادم این تبار محترمم» و این راه ادامه داشته و دارد، آنجا که می‌خواند: «مسیرم از حلب است قدس را هدف دارم». اینها نشان‌دهنده خط فکری ادامه‌داری است که از عقبه معتقدی می‌آید و همچنان در نسل‌های مختلف ادامه دارد. هراس رسانه‌ها به خاطر همین خط فکری است.

تاثیر کلیپ در بیان دیدگاه‌های ارزشی چه اندازه می‌تواند باشد؟

به نظرم تاثیر یک کلیپ حدودا 4 دقیقه‌ای می‌تواند بیشتر از یک فیلم سینمایی چند ساعته باشد. من از خواندن نقدهای فنی و دغدغه‌مندی که بر آثارم وجود داشته باشد واقعا استقبال می‌کنم. در این راه نیاز به دریافت نقدها و کسب تجربیاتی دارم تا ان‌شاءالله با دستی پر این راه را ادامه دهم، هر چند با این تحسین‌های انجام شده برای «ارغوان» وظیفه‌ام خیلی سنگین‌تر شد و باید بسیار در ادامه راه مراقب باشم. ساخت نماهنگ برایم خیلی جذاب و مهم است، چرا که می‌توان در چند دقیقه پیام‌های مهمی را با سرعت منتقل کرد و در جهان پرشتاب امروزی این مساله خیلی مهم است و مخاطبان بیشتری هم دارد.

 

وطن امروز/یک بازخواست سینمایی پس از 30 سال

 

چرا جمشید هاشم‌پور را ممنوع‌الکار کردید؟

گروه فرهنگ و هنر: گفت‌وگوی جمشید هاشم‌پور، ستاره سینمای ایران در دهه‌های 60 و 70 با یکی از روزنامه‌های صبح و حاشیه‌های اخیر سینمای ایران پرسش‌های تازه‌ای را درباره حال و روز سینمای ایران در دوران مدیریت بهشتی ایجاد کرد. هاشم‌پور که قهرمان پرطرفدار آن روزها بود در گفت‌وگوی اخیر به بیان خاطراتی از آن دوران می‌پردازد؛ دورانی که طرفداران سینمای جشنواره‌ای و روشنفکری این روزها، با عنوان ایامی باشکوه از آن یاد می‌کنند. جمشید هاشم‌پور در بخشی از مصاحبه اخیرش گفته است: «آقایان ارشاد فکر می‌کردند خودم عمدا می‌گویم در فیلم‌ها سر مرا بتراشید تا بیشتر به چشم بیایم. این ضرورت فیلمنامه و شخصیت بود که چنین شمایلی را می‌طلبید. برای همین تیپ و سرتراشیده، چند سال مرا ممنوع‌الکار کردند». قابل تامل آنکه، اگر کمی به عقب بازگردیم و گفته‌های حسین فرحبخش را درباره اتفاقات آن روزها مرور کنیم به نکات تلخی از دوران مدیریت بهشتی می‌رسیم. آنجا که تهیه‌کننده پرکار سینمای دهه 60 عنوان کرد: «آقایان بهشتی و انوار وقتی دیدند هاشم‌پور به قول معروف گل کرده و در میان مردم به محبوبیت بسیار زیادی رسیده، او را با یک تهمت اخلاقی که هیچگاه هم ثابت نشد، ممنوع‌الکار کردند. این اتفاق باعث شد عبدالله علیخانی برای اعتراض به ارشاد برود و آنجا بود که فیض‌الله عرب‌سرخی در حضور آقای انوار و بهشتی به این تهیه‌کننده سینما شلاق زد». این گفته‌ها و نوع برخورد با یک هنرمند مردمی تناقضی آشکار با مدعیان اندیشه دارد که همیشه و همچنان در قالب گفتارهایی فریبنده در پی نقد سینمای مردمی هستند. از سویی اگر آن اتفاق رخ داده در 30 سال پیش را در کنار درخواست شلاق زدن به منتقدی چون فراستی به دلیل بیان دیدگاه‌هایش قرار دهیم به ترکیب جالب‌تری هم خواهیم رسید و این پرسش اساسی را از مسؤولان دیروز که سال‌ها در بدنه سینمای به اصطلاح روشنفکری حضور داشتند مطرح می‌کند که آیا با چنین رفتارهای «گاز انبری» به دنبال سینمایی آرمانی بودند؟!

 

وطن امروز/واکنش علیرام نورایی نسبت به وقاحت هنجارشکن‌های دینی

 

علیرام نورایی گفت: شخصاً نسبت به هرگونه توهین به فرد، شخص یا گروه و تفکری انتقاد دارم به همین دلیل کمپینی راه ‌انداختم با عنوان «لطفاً توهین نکنید».

به گزارش فارس، علیرام نورایی، بازیگر سینما و تلویزیون درباره بی‌احترامی و هتک حرمت به اعتقادات مردم ایران طی چند روز اخیر توسط برخی عوامل ضدانقلاب، همچنین فضای ترویج یافته‌ای که افراد به بهانه روشنفکری به خود اجازه هرگونه توهین به مقدسات دیگران را می‌دهند، گفت: بگذارید ابتدای صحبتم را اینطور شروع کنم؛ شخصاً نسبت به هرگونه توهین به فرد، شخص یا گروه و تفکری انتقاد دارم به همین دلیل کمپینی راه انداختم با عنوان «لطفاً توهین نکنید». او همچنین درباره اینکه به نظر می‌رسد این افراد با اهانت به مذهب و اعتقادات مردم می‌خواهند به نوعی قبح‌شکنی کنند،‌ گفت: اصلاً این فردی که این توهین را انجام داده، کیست؟! از کجا آمده که حالا به فکر قبح‌شکنی افتاده است؟ بنده اصلاً او را نمی‌شناسم. واقعاً زمانی که تصاویر این شخص را دیدم برایم سوال پیش آمد که این خانم چه کسی است که به خودش اجازه داده چنین رفتاری با اعتقادات مردم کند که در نهایت چنین بازتابی هم بگیرد و حالا در فضای مجازی مرتباً درباره او،‌ کارش و رفتار توهین‌آمیزش صحبت شود. به نظرم حرف زدن درباره این افراد تنها موجب بیشتر دیده شدن آنها می‌شود. افرادی که به مذهب توهین می‌کنند در حد و اندازه‌ای نیستند که بخواهیم به آنها بپردازیم.

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین