امروزه سرمایهگذاری در بازار سرمایه ایران نه تنها در داخل کشور بلکه در سراسر دنیا بسیار داغ و مطرح شده و توجه سرمایهگذاران را بیش از پیش به خود جلب کرده است. از سرمایهگذاران خرده پا تا شرکتها، بانکها و صندوقهای بازنشستگی همگی با دقت حرکتهای امروز بازار سهام ایران را از نظر میگذرانند تا ارزیابی مناسبی از شرایط آتی آن داشته باشند.
به گزارش بولتن نیوز ، شاید بورس ایران طی چند هفته نخست سال جاری میلادی تنها بازار سهامی بود که
هر روز رکورد صعودی ثبت میکرد و این در حالی بود که غالب شاخصها در دنیا
به شدت نزولی بودند. احتمال تداوم روند صعودی بازار، به تنهایی اصلیترین
دغدغه سرمایهگذاران در این دوران است و بدین منظور تحلیلهای مختلف بر
اساس رویکردهای کلاسیک یا نوین هر روز ارائه میشود. از آنجا که
استراتژیهای سرمایهگذاری در بازار بورس بسیار متنوع است در این یادداشت
دو رویکرد اصلی، بررسی خواهند شد و نهایتاً نگرش مطلوبتر با توجه به
رویکرد غالب در بازارهای بینالمللی ارائه میشود.
الف) استراتژی«نوسانگیری» یا «زمان گیری در بازار»1 (سرمایهگذاریهای
کوتاه مدت): این استراتژی در اصل به خرید و فروش سهام در بازههای کوتاه
مدت به منظور کسب سود از هیجانات بازار توجه دارد. بحث در این باب که آیا
اصلا این هدف دستیافتنی است یا تنها در حد یک آرمانباقی خواهد ماند، بحثی
جداست که میتوان در یادداشتی دیگر به آن پرداخت. اما برای سادهتر شدن
صورت مساله بهتر است فرض شود که این استراتژی قابل اجراست و بعضی از اشخاص
یا شرکتها میتوانند با متد مختلف تا حدی آینده کوتاه مدت بازار را
پیشبینی کنند. (لازم به یادآوری است که آینده محتوم بازار را هیچ فردی
نمیتواند محاسبه کند و لذا این افراد نمیتوانند به طور مداوم در کف خرید
کرده و در سقف بفروشند)
ب) استراتژی خرید و فراموش کردن بازار: خرید سهام برای بازههای بلند مدت (معمولا بیش از 10 سال)
به منظور بررسی دو استراتژی مذکور،نخست لازم است تصویری از آینده بلند مدت
اقتصاد کشور داشته وسپس اقدام به سرمایه گذاری در میان مدت کرد. با رفع
تحریمهای بینالمللی و آغاز تعامل اقتصادی ایران با کشورهای دیگر، اولین
تغییر اقتصادی افزایش تولید ناخالص ملی و در نتیجه رشد اقتصادی کشور است که
این مهم در تحلیلهای بانک جهانی به خوبی نمایان است. افزایش تولید ناخالص
ملی، رشد حجم مبادلات اقتصادی و در پی آن جذب سرمایهگذاران خارجی همگی
نشان از رونق اقتصادی کشور در سالهای پیش رو دارد که قاعدتا این روند نخست
پرشتاب (هیجانی) و سپس با نرخی ثابت ادامه خواهد داشت. شاخص کل بازار سهام
با تاثیر گرفتن از این رشد، روندی صعودی به خود خواهد گرفت و نهایتاً
همراه با اقتصاد کلان کشور یک چرخه کسب و کار2 میان مدت را رقم خواهد زد که
با خروج از رکود و ورود به رونق اقتصادی همراه خواهد بود.طول عمرچرخه های
کسب کار معمولا در اقتصاد کشورهای مختلف بین پنج تا هفت سال است که با فرض
استثنا نبودن ایران، میتوان انتظار داشت که اقتصاد کشور به زودی چرخهای
جدید را آغاز کند. موقعیتهای مناسب سرمایهگذاری و بازار بکر ایران
پتانسیل رشد آتی آن را روشنتر کرده و احتمال کاهش سرعت رشد تولید ناخالص
ملی را بسیار کم میکند.
در استراتژی نوسانگیری، تحلیلگر و سرمایهگذار تلاش دارند تا زمانهای
مناسب برای خرید یا فروش سهام، اوراق قرضه، قراردادهای آتی و غیره را با
متد مختلف محاسبه کرده و با خرید در کف و فروش در سقف بازار حداکثر سود
ممکن از بازار را به دست بیاورند. سرمایهگذار نه تنها قیمت آتی دارایی را
محاسبه میکند بلکه توجه خاصی هم به زمان مبذول میدارد تا در بهترین زمان و
در بهترین قیمت خرید کرده و متعاقباً در بهترین زمان و بهترین قیمت
بفروشد. به زبانی دیگر وی تلاش میکند تا حداکثر سود را در حداقل زمان ممکن
کسب کرده تا هزینه فرصت سرمایهگذاری را به حداقل برساند. رویکردی که در
تئوری بسیار جذاب و ایدهآل است حال آنکه درعمل پر استرس و همراه با چالش
میتواند باشد.
به منظور درک مناسبتر از چالشهای این استراتژی، باید این سوال مطرح شود که
در بازاری که انتظار میرود تا سیکلهای صعودی بلند مدت و اصلاحهای کوچک و
ناچیز در آن رخ دهد آیا نوسانگیری از آن عملی معقول است؟ آیا
سرمایهگذارانی که مداوم پیگیر بازار سهام نیستند باید توجه زیاد به هر موج
بازار داشته و هر حرکت روزانه یا هفتگی آن را از نظر بگذرانند؟ یا آنکه با
خرید تعدادی سهم یا حتی شاخص کل بازار، با بازار همراه شده و سود معقولی
در بلند مدت کسب کنند؟
ذکر این نکته حیاتی است که مطمئنا هیچ تحلیلگری که به استراتژی نخست علاقه
دارد، ادعا نمیکند در تمام سرمایهگذاریهای خود در کف بازار، سهام را
میخرد و در سقف میفروشد، بلکه حتی زمانهایی هست که وی کاملاً اشتباه
کرده و درمیانه یک روند صعودی میفروشد (زیرا وی برای خود استدلال میکند
که روند به اتمام رسیده است) و در نتیجه یک روند صعودی بلند مدت را از دست
میدهد یا در حالتی دیگر شاید وی به امید یک اصلاح (و خرید در کف آن)
مدتها صبر کند حال آنکه بازار صعودی است و وی کل روند را از دست
میدهد.(لازم به یادآوری است که طبق فرضیه نخست امید به رشد اقتصادی ایران
در میان مدت بسیار زیاد است) تمامی این موارد شاهد آن است که سرمایهگذاران
در چنین بازاری بهتر است نگاهی بلند مدت اتخاذ کرده و با خرید در کفها
چشم به موجهای طولانیتری داشته باشند. در چنین شرایطی اجرای استراتژیهای
زمانگیری از بازار بسیار وقتگیر، پر استرس و همراه با شکستهای متوالی
است زیرا بیشتر از آنکه نوسانات خفیف کوتاه مدت در بازار رخ دهد، حرکتهای
اصلی بلند مدت دیده میشود که تنها نیاز به صبر و بردباری سرمایهگذار
دارد. ذکر این نکته ضروری است که سرمایهگذاران با تجربه احتمالا با
استفاده از این استراتژی سود بیشتری کسب خواهند کرد ولی تفاوت آن با رویکرد
دوم آنقدر ناچیز خواهد بود که پیشنهاد آن در بازارهایی با روند صعودی
منطقی به نظر نمیرسد. به عنوان مثال در نوسانگیری، فرد مرتبا اقدام به
خرید و فروش سهامها میکند و لذا نباید از کمیسیون خرید سهام نیز غفلت کرد
که با هر خرید و فروش سرمایهگذار این هزینه را به کارگزار میپردازد و
سود خود را (هرچند ناچیز) کمتر میکند.
شاید بهترین رویکرد برای سرمایهگذاران خرده پا در بازار کنونی، خرید سهام
و نظارهگر شدن بازار برای چند سال متوالی باشد. سرمایهگذاران میتوانند
با هر اصلاح شروع به خرید کنند و باز برای مدتی طولانی نظارهگر بازار
باشند و از هرگونه خرید و فروش در میان مدت و سودهای کوتاه مدت پرهیز کنند.
به منظور جمعبندی نمودار پیوست میتواند نشاندهنده اهمیت رویکرد بلند مدت
در سرمایهگذاری باشد. سرمایهگذاری در بازار سهام در آمریکا، کانادا یا
بازارهای بینالمللی در افقی بسیار کوتاه مدت (یکساله) میتواند همراه با
سود و یا ضرر بسیار زیادی همراه باشد حال آنکه با افزایش افق سرمایهگذاری
از یک سال به 10 و یا حتی 20 سال، میتوان از ضررهای بزرگ اجتناب کرد و
سودی معقول ولی مداوم از بازار سرمایه کسب کرد.