تلاش در جهت تربیت شاگردانی چند بعدیگروه سیاسی: پس از بازگشت آیت الله بهجت(ره) به ایران و سکنا گزیدن ایشان در شهر مقدس قم، کم کم جلسات درس وی نیز رونق می گیرد. رونق جلسات درسی آیت الله بهجت(ره) نه به کثرت شاگردان، که به دلیل وجه علمی و شیوه تدریس او که یادگار از استادش، آیت الله کمپانی(ره) بود، به حضور شاگردان معدود اما فاضل و درس خوانده بود.
تلاش وی بر تربیت هم زمان و چند بعدی شاگردان از نکات ویژه ای است که اکثر راه یافتگان به کرسی بحث او بدان اذعان دارند. تاکید بر وجه حضور اجتماعی دین و نگاه پویا به فقه و پیگیری مسائل روز و تربیت شاگردان حساس نسبت به مباحث سیاسی و اجتماعی از مهمترین ابعاد شیوه ی تدریس این عالم ربانی است.
حضرت آیت الله علامه مصباح یزدی که بیش از 15 سال توفیق حضور در حلقه ی درس و شاگردی آیت الله بهجت (ره) را داشته است، در این زمینه می گوید: «بزرگترين مشوق لااقل خود بنده در پرداختن به مسائل سياسي و اجتماعي، ايشان [آيت الله بهجت] بود و به صورت هاي مختلف، به دوستان و کساني که در درس شرکت مي کردند سفارش مي کردند که به اينگونه مسائل اهميت بدهند و اشاره مي کردند اگر کساني که تقيد به مسائل معنوي و علمي دارند به اين کارها نپردازند، روزگاري بيايد که جو سياست و اجتماع به دست نا اهلان بيفتد و جامعه اسلامي را از مسير خود منحرف کند. در عين حال که به ما تأکيد مي کردند مثلا درس فقه را بنويسيد، دقت کنيد، يا توصيه هاي اخلاقي مي کردند، در عين حال، اهتمام داشتند که ما دور از مسائل سياسي و اجتماعي نباشيم و فعاليت هايي به خصوص در بعد فرهنگي به ما توصيه مي کردند که انجام بدهيم و حتي گاهي يک پيغام هاي خاصي براي حضرت امام (ره) در ارتباط با همين مسائل سياسي مي دادند...»(باقی زاده: 1381، ص 74.)
همراهی آیت الله بهجت با نهضت امام خمینی(ره)با آغاز نهضت حضرت امام خمینی(ره) بر ضد رژیم شاهنشاهی، حضور موثر آیت الله بهجت(ره) غیر قابل انکار است. تائید همیشگی وی از حضرت امام خمینی(ره) و قیام ایشان و نیز تربیت موثر طلابی که بی استثناء همگی از همراهان نهضت حضرت امام خمینی(ره) بودند، موید این نکته است.
برخی از نزدیکان و شاگردان آیت الله بهجت(ره) پیرامون وجه اثرگذاری ایشان بر حرکت انقلاب اسلامی می گویند: «انقلاب اسلامی ایران سه رکن داشت: حضرت امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت الله بهجت. اگر دقت کنیم می بینیم که مسئولین و انقلابیون شاگرد این سه بزرگوار بوده و با آنان ارتباط داشته اند.»(موسسه تحقیقاتی فرهنگ اهل بیت، ص 180)
ارتباط حضرت امام خمینی (ره) و آیت الله بهجت(ره) با یکدیگر در مسیر حرکت انقلاب اسلامی و حتی پیش از آن، مستمر و همیشگی بود. فرزند آیت الله بهجت، در این زمینه می گوید: «قبل از 15 خرداد سال 42 در طول یک سال، شاید حدود 13 بار حضرت امام و آیت الله بهجت با هم دیدار داشتند.
یادم هست آیت الله بهجت خیلی انقلابی موضع می گرفت و با امام همراهی می کرد. همان روزهای اول به حضرت امام گفته بود آقا، شاه باید برود، حتی فرموده بود، اینهایی که اطراف شاه هستند، دنبال دنیا هستند یکی از اینها را بخواهید تا دنیایش را تامین کنیم و شاه را نابود کند.»(رجا نیوز)
آیتالله خائفی نقل می کند: «پس از آزادی حضرت امام و ورود ایشان به قم در سال 1341، تمام محلههای قم برای آزادی امام جشن گرفتند و به منزل ایشان رفتند. به گونهای که منزل حضرت امام هر روز مملو از جمعیت بود.
آیتالله بهجت نیز از کسانی بود که به منزل امام تشریف میبردند و مدتی سر پا بر در یکی از حجرات ایستاده، سپس حرکت کرده و از منزل امام خارج میشدند.
به ایشان پیشنهاد شد، شایسته نیست که بیرون اتاق بایستید، دست کم داخل اطاق بنشینید. آیتالله بهجت در جواب فرمودند:«من بر خود فرض میدانم که جهت تعظیم این شخصیت ارزنده به این جا آمده و دقایقی بایستم و سپس بازگردم.»(موسسه تحقیقاتی فرهنگ اهل بیت، ص166)
حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی نیز در این زمینه با نقل خاطره ای می گوید: «روزهای اول ورود امام(ره) به قم، یکی از دوستان خدمت آیت الله بهجت رسید و آقا فرموده بود میخواهم آقای خمینی را ببینم.
بعد فرمودند: به هیچ كس دیگر هم نگو، فقط به خود امام بگو. او می گوید خانه امام آمدم و گفتم با آقا كار دارم و یک پیامی هم از یكی از آقایان مراجع دارم.
پاسدارها گفتند نمی شود، اصرار کردم تا بالاخره خود حاج احمد آقا آمد. گفتم یک پیامی از آیت الله بهجت دارم که باید فقط به خود امام بگویم.
رفتم خدمت امام فرمودند، بفرمایید. گفتم از طرف آیت الله بهجت پیامی آورده ام. امام تا اسم آقای بهجت را شنیدند، احترام کردند. بعد فرمودند بفرمایید ایشان ساعت چهار بیایند.
آقای بهجت به محل اقامت امام آمدند، بعدها که امام برای پاسخ به این دیدار به منزل آقای بهجت آمدند، وقتی بر آقای بهجت وارد شدند، نگذاشتند کسی در اتاق بماند حتی به سید احمد آقا هم گفتند بیرون برود، چفت در را هم بسته بودند و حدود دو ساعت با هم جلسه خصوصی داشند.»(رجا نیوز)
آیت الله مسعودی خمینی ـ از شاگردان آیت الله بهجت (ره) ـ که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دفتر حضرت امام خمینی(ره) مشغول به فعالیت بود نیز، بارها شاهد دیدارهای حضرت امام(ره) و آیت الله بهجت(ره) بود و گاهی اوقات، پیام ها و پیغام های این دو بزرگوار را به یکدیگر می رساند، در این زمینه می گوید: «بعد از پیروزی انقلاب، یک بار امام خمینی(ره) به من فرمودند: فلانی! فردا می خواهیم به منزل آقای بهجت برویم. ایشان می دانستند که من در درس آیت الله بهجت شرکت می کنم. فردای آن روز همراه ایشان به منزل آیت الله بهجت رفتیم که آن موقع در کوچه مسجد ارک بود. خدمت ایشان که رسیدیم، امام با اشاره به من فرمودند که اتاق را ترک کنم. من هم بیرون رفتم و حدود بیست دقیقه ای امام و آیت الله بهجت با هم خلوت کردند و حرف زدند. بعد از آن چندبار اتفاق افتاد که آیت الله بهجت به من پیغامی می داد تا آن را برای امام ببرم.(همشهری آیه، ش 25، ص54)
آیت الله مسعودی خمینی همچنین می گوید: «چند بار آیت الله بهجت به من گفت بگویید فردا دو گوسفند قربانی کنند. من هم مطلب را به اطلاع امام می رساندم و ایشان هم همان موقع دستور می دادند این کار انجام شود. ... حضرت امام مقید بودند دقیقا خواسته های آیت الله بهجت را انجام دهند.(همان)
رابطه متقابل آیت الله بهجت و رهبر معظم انقلابپس از رحلت حضرت امام خمینی(ره) و انتخاب آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) به عنوان رهبری انقلاب از سوی مجلس خبرگان، شاهد استمرار این ارتباط بودیم.
از حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) نقل شده است که: «بنده حدود بیست سال است با حضرت آیت الله بهجت ارتباط دارم و از ایشان استفاده می کنم. الان نیز اگر وقت داشتم، هر دو هفته یکبار به خدمتشان می رسیدم.(موسسه تحقیقاتی فرهنگ اهل بیت، ص180)
حجت الاسلام علی بهجت، فرزند آیت الله بهجت(ره) نیز پیرامون رابطه رهبر انقلاب و آیت الله بهجت(ره) می گوید: «آیت الله بهجت پیوندی دائمی با مقام معظم رهبری داشت و به ایشان در هر پست و مسئولیتی که می گرفتند نامه می دادند. ... رهبر انقلاب هر چند وقت یک بار پیش ابوی می آمدند و از آقا مدد می خواستند. این روابط طی این سالها ادامه داشت. ابوی هرگاه احساس خطر می کردند، برای رهبر انقلاب پیغام می فرستادند.»( همشهری آیه، ش 25، ص54)
آیت الله محفوظی، مسئول دفتر آیت الله بهجت (ره) نیز در این باره می گوید: «مقام معظم رهبری به ایشان علاقمند بودند و دیدارهایی که با ایشان داشتند، شاید با دیگران نداشته باشند. آیت الله خامنه ای گاهی اوقات خصوصی، به منزل سابق ایشان می آمدند و با آیت الله بهجت می نشستند و صحبت می کردند.»(همان)
حجت الاسلام صدیقی امام جمعه موقت تهران نیز ضمن اشاره به رابطه صمیمانه رهبر معظم انقلاب و حضرت آیت الله بهجت (ره) به ذکر خاطره ای پرداخته و می گوید: «یکبار آیت الله بهجت خطری را نسبت به انقلاب پیش بینی کرده بود و توصیه کرده بود که صدقه و دعاهای خاصی را انجام بدهند و تاکید کرد که هر چه از من ساخته بود، انجام دادم.»(همان)
آیت الله بهجت و نظریه ولایت فقیهپس از رحلت حضرت امام(ره) و مراجعی همچون آیات عظام اراکی(ره) و گلپایگانی(ره) و معرفی آیت الله بهجت(ره) از سوی جامعه مدرسین به عنوان مرجع به عموم مومنین، حضور وی در مباحث سیاسی و اجتماعی جنبه ی عمومی تری به خود می گیرد.
توصیه ها و بیانیه های ایشان به ویژه در ایام برگزاری انتخابات (نگ: هنارس، ص 166ـ162) موضع گیری های ایشان به هنگام پیشامدهای جهان اسلام از جمله حمله اسرائیل به غزه و لبنان، خود موید این نکته است. اوج این حضور عمومی در عرصه های سیاسی، در تبئین ساده و همه فهم ایشان از مفهوم ولایت فقیه متجلی می شود.
آیت الله بهجت(ره) در سخنانی پیرامون اختیارات ولی فقیه و چگونگی شرایط آن می فرمایند: «می دانیم که دین اسلام آخرین دین و احکام و قوانین اسلام آخرین مقرراتی است که از ذات مقدس پروردگار وضع شده است و پیغمبری بعد از خاتم انبیاء(صلی الله علیه و آله) نخواهد آمد و کتابی آسمانی بعد از قرآن کریم فرستاده نخواهد شد و باید این کتاب تا قیام قیامت کتاب قانون بوده و عترت اهل بیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مبّین آن باشند.
و نیز روشن است که امّت محمدی(صلی الله علیه و آله) در زمان حضرت حجت و معصوم حق، هرچند در زندان یا در حال تبعید باشد می توانند وظیفه خود را ولو با مشقّت بسیار و تحمل مشکلات فراوان به دست آورند. ولی سخن درباره زمان غیبت کبرای حجت حق است، که در این موقعیت نمی توان برای مساله بیش از سه صورت فرض کرد:
صورت اول: كتاب خدا و احكام و قوانين دين تعطيل شود.
صورت دوم: خود بخود بماند، يعني خودش وسيله بقاي خود باشد.
صورت سوم: نياز به سرپرست و حاكم و مبين دارد كه همان ولّي امر و مجتهد جامع الشرايط است.
فرض اول، عقلاً و نقلاً باطل است؛ زيرا دين مبين اسلام، آيين خاتم است و تا ختم نسل بشر بايد راهنما و آيين امت باشد. و فرض دوم نيز باطل است؛ زيرا قانون خود بخود اجرا نميشود و نياز به شخصي يا اشخاص دارد تا آن را حفظ و به اجرا در آورد.
ناچاراً بايد به فرض سوم قايل باشيم و بگوئيم جامعه مسلمين را بايد وليّ امر با همه شئونات و ابعاد آن اداره كند. از سوي ديگر نيز روشن است كه جامعه نياز به تشكيلات فراوان از جمله ارتش، آموزش و پرورش، دادگستري و... دارد و لذا بايد دست ولي فقيه در همه شئونات مادي و معنوي، مبيّن و شارح و راهنما و حلّال مشكلات است. در نتيجه ولي فقيه بايد تمام شئونات امام معصوم(عليه السلام) به استثناي امامت و آن چه مخصوص امام معصوم است داشته باشد تا بتواند اسلام را در جامعه پياده كند و گرنه در صورت عدم تشكيلات حكومتي دشمنان اسلام نخواهند گذاشت كه حكومت و آئين اسلامي پياده شود.
و دوم آن كه، «با برهان خلف» ميتوان گفت: هيچ جامعه و كشوري با هرج و مرج پايدار نميماند و بايد قانون و حاكم و حكومتي در آن حكمفرما باشد و اگر حكومت طاغوت حاكم باشد؛ دين مبين اسلام باقي نميماند و اين خلاف فرض است؛ چون گفتيم به دليل عقلي و نقلي بايد دين مبين اسلام تا قيام قيامت باقي بماند.» (هنارس، 157ـ155)
مطالب فوق به طور اجمالی نظر آیت الله بهجت(ره) پیرامون ولایت فقیه است و از همین جملات، نگاه ایجابی او به حکومت اسلامی و نقش موثر فقیه در راهبری این حکومت نمایان می شود. ایشان با براهینی که ذکر می کنند، عصر غیبت امام عصر(عج) را به عصر امامت و حضور معصوم متصل کرده و فقیه را واجد تمام شئونات معصوم در تشکیل حکومت و اقامه دین و عدل می دانند و با بیان ساده و همه فهم، برای فراگیری و گسترش این مفهوم تلاش می کنند.
موارد پیش گفته، همگی، تنها گوشه ای از خاطرات و گفته های به جای مانده از برهه های گوناگون زندگی این عالم ربانی در زمینه ی کنش های او در عرصه سیاست و اجتماع است و قطعا صدها مورد دیگر وجود دارند که در این نوشته، مغفول مانده اند. اما همین موارد اندک که البته با دقت، از دوره های مختلف زندگی وی گلچین شده اند، خود، به خوبی نمایانگر بُعد سیاسی زندگی این عارف محبوب و کتوم است.
آیت الله بهجت(ره) عارف واصلی بود که همه ی مسائل زندگی و اجتماع را از پنجره عرفان می نگریست و این نگرش عارفانه به سیاست، سبب شده بود که از ورای حادثه ها و رخدادها به ریشه ها پرداخته و با بیان ساده و صمیمی، برخواسته از ژرفنای عرفان به اجتماع و سیاست بپردازد.
شاید یکی از دلایل کمتر شناخته شدن بُعد سیاسی وجود ایشان همین نگاه عارفانه باشد. آیت الله بهجت(ره)، اگر عارف و عالم بود، که بود، قطعا از این منظر به سیاست می پرداخت و با چاشنی توامان علم و عرفان، درگیر مسائل زمانه می شد و از این نگاه به دنبال یافتن راه حل ها بود. سیاست در اندیشه ی آیت الله بهجت(ره) فرصتی برای اداره ی صحیح، مدبرانه و عالمانه ی اجتماع بود و با این دید و به منظور تحقق جامعه ای دینی به حکومت و سیاست می نگریست؛ نگرشی که برخواسته از علم حصولی و حضوری عالم و عارفی بی نظیر همچون او بود.
منابع:1ـ آوردي، حسين، آشنایی با ستارگان هدايت، (قم: نشر برگزيده، چاپ چهارم: 1376)
2ـ امتداد امام، ضمیمه ماهنامه امتداد، شماره 61.
3ـ باقي زاده، رضا، برگي از دفتر آفتاب، گذري بر زندگي نامه فقيه عارف آيت الله العظمي بهجت، (قم: میراث ماندگار، 1381)
4ـ باقي زاده، رضا، بهجت عارفان در حديث ديگران، (قم: انتشارات زائر، چاپ اول: 1379)
5ـ باقي زاده، رضا، نكتههاي ناب از آيت الله العظمي بهجت (قم: كمال انديشه، چاپ دوازدهم، 1386)
6ـ رجا نیوز، سایت خبری، در مصاحبه با حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی. به آدرس اینترنتی: www.rajanews.com/detail.asp?id=81750
7ـ رخشاد، محمدحسين، در محضر حضرت آيت الله العظمي بهجت (قم: موسسه فرهنگی سماء، 1389)
8ـ موسسه تحقیقاتی فرهنگ اهل بیت، فريادگر توحيد، (قم: انتشارات انصاري، چاپ دوازدهم: 1385)
9ـ واحد پژوهش انتشارات هنارس، نگین عرفان، (قم: انتشارات هنارس، چاپ اول: 1390)
10ـ همشهری آیه، سال ششم، شماره 25، اردیبهشت 1393.