گروه فرهنگی: امروزه رسانهای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
* * *
ایران/گفتوگو با دکتر شهرام یوسفی فر،معاون اسناد ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی
اسناد ملی اوراق هویت ساز ایرانیان
علی غرضی
سال ۱۳۴۵بود که لایحه تأسیس «سازمان اسناد ملی ایران» ارائه شد و در روز هفدهم اردیبهشت ماه، سال ۱۳۴۹، مجلس شورای ملی، قانون تأسیس این سازمان را تصویب کرد. از آن تاریخ تا سال 1390، 17 اردیبهشت ماه بهعنوان روز اسناد ملی بزرگ داشته میشد ولی در سال 90به ناگهان روز نوزدهم اردیبهشت ماه، که همزمان با روز بزرگداشت شیخ کلینی است به عنوان«روز اسناد ملی و میراث مکتوب» تصویب و در تقویمها درج شد. اسناد ملی، بر طبق تعریف آن در قانون اسناد ملی، عبارت است از: «کلیه اوراق، مراسلات، دفاتر، پروندهها، عکسها، نقشهها، نمودارها، فیلمها، نوارهای ضبط صوت و سایر اسنادی که در دستگاه دولت تهیه شده و یا به دستگاه دولت رسیدهاست و بهطور مداوم در تصرف دولت بوده و از لحاظ اداری، مالی، اقتصادی، قضایی، سیاسی، فرهنگی، علمی، فنی و تاریخی به تشخیص سازمان اسناد ملی ایران ارزش نگهداری داشته باشد.» این گونه اسناد از اهمیت بالایی در بررسی گذشته و روشن کردن نقاط مبهم و زوایای دیده نشده یک کشور برخوردارند. از این رو در همه کشورهای دنیا قوانین مشخص و تدوینشدهای درخصوص فرآیند جمعآوری، حفاظت، نگهداری و بهره برداری از اسناد دارند. به مناسبت روز اسناد سراغ شهرام یوسفیفر، معاون اسناد ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران رفتیم و با وی درباره اهمیت روز اسناد و موانع و مشکلات محققان در استفاده از اسناد سخن گفتیم.
جناب آقای یوسفی فر! اهمیت نامگذاری و اختصاص یک روز در تقویم رسمی کشور بهعنوان روز اسناد ملی چیست؟ آیا در سایر کشورها نیز چنین روزی وجود دارد؟
در باب اهمیت روز اسناد ملی یا روز ملی اسناد، چند محور قابل توجه است: نخست، توجه دادن به مشکلات فرهنگی در برخی جوامع است که احساس تعلق مطلوب نسبت به اسناد هویتی و تاریخی خود ندارند. در برخی کشورها نسبت به گذشته تاریخی خود بیاعتنا بوده و در حفاظت و نگاهداری اسناد و مدارک تاریخی کوششی ندارند. این کم اعتنایی گاه به دلیل غلبه فرهنگ شفاهی و کم رنگ بودن ارجاع به متون و بویژه اسناد، شکل گرفته است. اینان تمایلی به مستند کردن سخنان، گفتار و کردار خود نداشته و در واقع شعور تاریخی و حافظه کوتاه مدت از گذشته خود دارند. از این رو اصرار بر نامیدن روزی به نام اسناد ملی از سوی نهادهای مربوط(مانند شورای آرشیو جهانی و موارد دیگر) به منظور جلب توجه و اهتمام مردمان به اهمیت و محتوای اسناد در تحول فرهنگی آنان است. دوم. در دوره معاصر در پی وقوع تحولات عظیم در ساختارهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جوامع، روند نگارش تاریخ مردمان دگرگون شده است. در گذشته نگارش تاریخ با تکیه اسناد ومدارک معدود که بیشتر در نظام دیوانسالاری محدود تولید میشد و کتابهای مختلف و برخی اسناد خصوصی و شنیدهها از موثقین انجام میشد. اما در دوره جدید و معاصر که دستگاههای پیچیده دولتها و نظام بوروکراسی نوین در سطحی کلان مدیریت فرآیندهای اجتماعی را بر عهده گرفتند و نظام مطالعه، برنامه ریزی و تصمیمگیری در امور مختلف کشور بر عهده نظام کارشناسی و اداری قرار گرفت، حجم نامتناهی از اسناد و مدارک در بوروکراسی نوین تولید شد، و این امر به خودی خود نگارش تاریخ مردمان را با وضعیتی متفاوت روبهرو کرده است. دیگر هیچ مورخی نمیتواند بدون تکیه بر اسناد و مدارک آرشیو ملی تاریخ معاصر جامعه خود را به نگارش درآورد. یک علت اصلی در عدم نگارش تاریخ معاصر ایران و برخی از جوامع به این وضعیت باز میگردد. از این رو عطف توجه به روز اسناد ملی توجه دادن به این چرخش عظیم در نظام تولید دانایی و نیز روند پردازش دادههای تاریخی در جوامع معاصر است. سوم. نامگذاری روز اسناد در کشور، به این مهم هم باز میگردد که اسناد ذیقیمت موجود در آرشیو ملی، فقط برای گردآوری و نگهداری نبوده است، بلکه باید مردم از این اطلاعات استفاده کنند و از این رو روز اسناد ملی با هدف ترویج فرهنگ اسناد در بین مردم است تا به طور دائم یادآوری شود مکانی در کشورشان وجود دارد که در آن جا اسناد و اطلاعات متنوعی وجود دارد که پاسخگوی نیازهای تحقیقاتی و حتی عمومی مردم میتواند باشد. بنابراین هرچه اطلاعات ذخیره شده در آرشیوها به درون جامعه سرازیر شود و جریان پیدا کند، باعث میشود شعور تاریخی مردم نسبت به حوادث، رخدادها، جریانها و سیر وقایع گذشته که سازنده امروز زندگی مردمان است، افزایش پیدا کند و البته این مهم با ترویج فهمی متعالی از آرشیو ملی در نزد مردمان محقق خواهد شد. چهارم. افزون بر این مواردروز اسناد ملی تأکید بر نکته مهم دیگری هم هست. معمولاً هر موضوع خرد یا کلان اجتماعی که به بحث گذاشته میشود، سابقهای در گذشته دارد و فهم عمیق و درست هر امر، نیازمند بررسی گذشته و پیشینه آن است. مستندات فرآیندهای عظیم، مهم و سرنوشتساز جامعه ایران در آرشیو ملی نگهداری میشود. اگر بخواهیم مستندات فعالیتهای مهمی که در حوزه اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و سیاست معاصر ایران رخ داده است را بهدست آوریم، تا قادر به فهم و بازشناسی و تجزیه و تحلیل آن رویدادها شویم، باید مطالعات متکی بر اسناد و مدارک را به انجام رساند و این همه را با تکیه بر آرشیو ملی صورت داد.
چگونه میتوان از اسناد در اثبات هویت ملی و اجتماعی یک ملت مدد جست؟
اسناد ملی، اوراق شناسنامه و هویت ملی ماست. اینکه بخواهیم بدانیم کیستیم؟ چگونه در دوره معاصر به اینجا رسیدهایم؟ کاستیها، نقاط قوت و مزیتهایمان در تاریخ چه بوده است؟ و بسیاری اطلاعات و آگاهیهای مربوط به مباحث هویتی و اجتماعی را باید از لابهلای اسناد و مدارک بیرون کشید. در آرشیو ملی ایران انبوهی از اسناد مربوط به مناسبات و سامان فرهنگی، سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی، وضعیت اقوام و طوایف، مباحث فرهنگ ها، چالشها و مباحث نظیر اینها وجود دارد که برای بررسی موضوعات هویتی و فرهنگی بسیار واجد ارزش است. البته ناگفته نباید گذاشت که بنا به ساختار اطلاعات موجود در اسناد لازم است برای روشن کردن ابعاد و زوایای هر پدیده تاریخی، از سایر مدارک مانند تاریخ شفاهی، نیز بهره برداری کرد.
وضعیت جمعآوری و استفاده از اسناد در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
قانون اسناد ملی ایران از سال 1349 در باب طرز نگهداری و حفظ اسناد در دستگاههای دولتی و انتقال آنها به آرشیو ملی تعیین تکلیف کرده است. البته قبل از آن تاریخ نیز قوانینی در این باب وجود داشت. اما، اجرای تام و تمام این قانون مترقی با چالش هایی روشن و گاه ناپیدا روبهرو بوده است. از جمله وجود برخی ناهماهنگیها در روابط دستگاههای مختلف در زمینه اجرای کامل قانون اسناد ملی، قابل ذکر است. در بسیاری از ادارات دولتی نگاه استراتژیک به مقوله ساماندهی،حفظ و نگهداری اسناد، شکل نگرفته و توجه کافی به نیروهای دست اندرکار این بخش نمیشود. افزون بر این تا مرحله اجرای حداکثری قانون اسناد ملی در شماری از دستگاههای مهم دولتی فاصله وجود دارد. در نتیجه معمولاً شناسایی، جمعآوری و انتقال اسناد به آرشیو ملی ایران با چالشهایی مواجه است و همکاران آرشیو ملی را با دغدغه خاطر در باب روند ایفای وظایف خود روبهرو میکند. نیز برخی از دستگاهها گمان میکنند خود میتوانند اسناد را نگهداری و مورد استفاده قرار دهند در حالی که نگه داشتن حجم وسیعی از اسناد عملاً امکان دسترسی به آن اسناد و بازیابی اطلاعات آنها را پیچیده و دشوار میکند و فضاهای زیادی از دستگاهها را میگیرد و همه این وظایف طبق قانون به آرشیو ملی ایران سپرده شده است.امیدواریم با توجه بیشتر مسئولان دستگاههای دولتی درخصوص نگهداری، حفظ و انتقال اسناد به آرشیو ملی ایران بتوانیم به بحث جمعآوری اسناد شتاب بیشتری دهیم.
از دیدگاه شما موانع و مشکلات استفاده از اسناد در مطالعات و تحقیقات در ایران چیست؟
بدیهی است استفاده از اسناد موجود درآرشیو ملی ایران، که حجم بالا و اطلاعات ذیقیمتی را در خود جای داده است، با مشکلات و سختیهایی روبهرو است. میدانیم مطالعه یک کتاب که آغاز و پایان روشن و اطلاعات جامعی در مورد یک موضوع در آن وجود دارد، بسیار راحت تر از مطالعه یک موضوع براساس اسناد است. اسناد یک بُرش از واقعه و گاهی اوقات اطلاعاتی نه چندان کامل از موضوعهای مورد نظر را بهدست میدهد و برای درک کاملی از روند موضوع باید اسناد زیادی را مورد مطالعه قرار داد. این امر زمان بر و خسته کننده است. افزون بر این برای مطالعه اسناد باید در مکان آرشیو ملی حضور یافت و اسناد به امانت داده نمیشوند. در ضمن بسیاری از پژوهشگران و مراجعهکنندگان به آرشیو ملی براحتی نمیتوانند از اطلاعات موجود در سند استفاده کنند. بهره بردن از اسناد اطلاعات نیازمند برخورداری از دانشهای لازم و نیز مطالعات پیرامونی در باب موضوع مورد مطالعه است. اینها مشکلات کار روی اسناد است. برای فهم سند نیازمند شناخت دقیق از تشکیلات اداری در باب موضوع مورد نظر است.افزون بر اینکه خواندن برخی اسناد قدیمی دشوار است. از این رو استفاده از سند نیازمند تخصص و مهارتی است که باید فراگرفته شود. یعنی صرف دستیابی به یک برگ سند اتمام کار نیست. دانش ومهارت استفاده از سند همان سواد اسنادی، یعنی مجموعه اطلاعات، دانش، مهارتها و تواناییهای مطالعه و فهم اطلاعات درون اسناد و تفسیر و تحلیل و استفاده از آن است. سازمان اسناد آموزش این گونه مهارتها و دانشها را از طریق برگزاری دورههای آموزشی توسعه میدهد تا سواد اسنادی در میان مردم بالا رود. اگر اینگونه مهارتها افزایش پیدا کند فاصلهای که میان اسناد و مردم ایجاد شده از میان میرود. یکی از وظایف و مأموریتهای آرشیو ملی ایران ترویج و اشاعه این دانش در بین علاقهمندان است که هر سال به صورت تفصیلی در سازمان دنبال میشود.
مردم در زمینه غنا بخشی به آرشیو ملی ایران چه کار میتوانند انجام دهند؟
معاونت اسناد ملی به سه صورت کلی اسناد را دریافت میکند. اول از طریق انتقال اسناد از دستگاههای دولتی و وابسته به دولت. دوم از طریق خرید اسنادی که در اختیار خانوادهها و اشخاص است. سوم از طریق اهدا سند.در کشور کهنسال ایران بسیاری اسناد و مدارک، مانند عکس ها، مهر ها، سند و نظایر اینها از گذشته وجود دارد که به انحا مختلف نگاه داری میشود. در مورد این گونه مدارک که تا یک هنگامی جنبه کاربردی در زمینههای حقوقی و معاملاتی و به اصطلاح عمر مفید و مؤثر در دستگاههای مربوط دارد، معمولاً توجه لازم برای نگاه داری و حفظ آنها صورت میگرفته است اما از زمانی که این گونه اسناد دیگر فایده خود را در چرخه اداری از دست میدهند به تدریج با کم توجهی در خانوادهها روبهرو میشوند. معمولاً با گردش نسلها این بیتوجهی بیشتر شده و به تدریج در پستوها رها میشوند و در بهترین حالتها جنبه یادمانی میگیرند. در هر حال نظر به طول مدت عمر کاغذها و جوهر بکار رفته در این گونه مدارک، به مرور اسناد دچار آسیب و ناگهان با غفلتی که رخ میدهد، نابود میشود.سازمان اسناد ملی ایران بر اساس قانون و مقرراتی که برای دریافت اسناد از خانوادهها و اشخاص دارد هر ساله حجم درخوری از اسناد را به صورت اهدایی تحویل میگیرد. اسناد پس از اهدا به سازمان، به نام شخص اهداکننده ثبت شده وسپس روندهای میکروب زدایی و آفت زدایی را طی کرده و در صورت نیاز به مرمت، بازسازی میشوند. این اسناد برای همیشه به نام شخص اهداکننده به مراجعه کنندگان ارائه میشود. این رویه اهدا سند از یک سو افزون بر حفاظت دقیق و مؤثر در آرشیو ملی ایران، باعث حفظ همیشگی سند و نیز ارائه اطلاعات موجود در آن به محققان و علاقه مندان میشود. در این مسیر ارزشهای خدمات خاندانها و اشخاص به کشور و سرزمین خود در نزد آیندگان بهتر نشان داده میشود. البته در دوره ریاست کنونی سازمان، موزه اسناد و میراث مکتوب سازمان نیز تأسیس شده است که در آن شماری از لوازم شخصی و آثار مشاهیر و مفاخر این سرزمین نگاهداری و در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد.
ایران/نگاهی به حواشی چند روز اخیر ارکستر سمفونیک و ملی
داستان ادامهدار دو ارکستر
ندا سیجانی
علی مرادخانی: ارکسترها به فعالیت خود ادامه خواهند داد
معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: درباره فعالیت ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر موسیقی ملی جای نگرانی وجود ندارد و آنها به فعالیت خود ادامه خواهند داد. علی مرادخانی در پاسخ به تشکیل جلسه شورای ارکسترها و اعتراض دو هنرمند (علی رهبری و فرهاد فخرالدینی - مدیران هنری ارکستر ملی و تهران -) به مسائل مطرحشده در این جلسه، اظهار کرد: در زمینه فعالیت ارکسترها، هیچ جای نگرانی نیست و آنها به کار خود ادامه خواهند داد. در آینده نزدیک نیز همکاریهای خوبی را در این زمینه شاهد خواهیم بود. مسائلی هم که بهوجود آمده است، برطرف خواهد شد. او افزود: ما از حضور هنرمندان در ارکسترها استقبال میکنیم و همیشه دنبال این بودهایم که آنها در ارکستر حضور داشته باشند و کار کنند. بنابراین مشکلی وجود ندارد و همکاریها ادامه پیدا خواهد کرد.
داستان راهاندازی و یا به قول معروف احیای ارکستر سمفونیک تهران این روزها ابعاد تازهای پیدا کرده است. در این میان برخی مسئولان بدون در نظر داشتن اختلافات داخلی درون مجموعه موسیقی و اما و اگرهایی که پیش از این وجود داشت هر روز خشت روی خشتی گذاشتند که در نهایت دیوار تا ثریا کج رفت، حالا امروز با تصمیمی دوباره و اعلام شورایی کردن ارکسترها خواب دیگری برای هنر 80 سال ایران زمین دیدهاند.
داستان انتخاب علی رهبری به عنوان مدیر هنری ارکسترها و رهبر ارکستر سمفونیک تهران و استعفای او قصه غریبی نیست. پس از انتخاب علی رهبری به عنوان رهبر ارکستر سمفونیک تهران وآغاز فعالیت دوباره این ارکستر، کشمکش رسانهای و ماجراهای پرحاشیه با معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیریت بنیاد فرهنگی هنری رودکی و مدیران جشنواره موسیقی فجر سبب شد علی رهبری با ارسال نامهای از سمت خود کنارهگیری کند؛ فرصت یکهفتهای معاونت هنری و تصمیمگیری درباره ارکستر نتوانست مانع رفتن علی رهبری از ایران شود. اما ماجرا به همین جا ختم نشد. نهم فروردین ماه 95 و در دیدار نوروزی علی رهبری به همراه معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، جنتی با اظهار رضایت از کیفیت هنری عملکرد علی رهبری و تجلیل از او، اعلام کرد که استعفای ایشان پذیرفته نشده است. معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز تأیید کرد استعفای علی رهبری به هیچ وجه پذیرفته نشده و همکاری با او به عنوان مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران کماکان ادامه دارد. بر همین اساس قرار شد جلسهای با عنوان بررسی مشکلات ارکستر، نوازندگان و با حضور علی رهبری تشکیل شود؛ و سرانجام پس از برگزاری جلسات مداوم، روابط عمومی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار اطلاعیهای اعلام کرد علی رهبری به فعالیت خود در ارکستر سمفونیک تهران ادامه خواهد داد.
در این اطلاعیه آمده بود: قرار بر این است تا زمانی که شورای نظارت ارکستر سمفونیک تشکیل میشود علی رهبری به عنوان یکی از اعضای این شورا فعالیت داشته باشد.البته پیش از این هم بهرام جمالی مدیرعامل بنیاد رودکی اعلام کرده بود «تصمیم بر این است که ارکستر به شکل سازمانی مدیریت شود نه به شکل شخصی زیرا مسأله مدیریت ارکسترها یک بحث کاملاً ملی است و باید باتوجه به ضرورتهای موجود بهدور از هرگونه تنش به تحقق اهداف مورد نظر پرداخت و طبق برنامه ریزی انجام شده تمایل داریم با علی رهبری به عنوان رهبر میهمان همکاری کنیم.»
سرانجام در سومین جلسه شورای اجرایی ارکسترها که با حضور داوود گنجهای، حمید رضا نوربخش، فریدون شهبازیان، سعید شریفیان و محمد سریر بههمراه جمالی مدیرعامل بنیاد رودکی و همچنین رهبران دو ارکستر سمفونیک تهران و ملی، آقایان علی رهبری و فرهاد فخرالدینی برای حل مسأله قراردادهای به تأخیر افتاده نوازندگان و نیز شورای هنری ارکسترها تشکیل شده بود کاسه صبر رهبران ارکستر سمفونیک و ملی لبریز شد و این جلسه را به نشانه اعتراض ترک کردند.
فخرالدینی در گفتوگو با مهر با اشاره به آنچه در شورای ارکسترها مبنی بر شورایی شدن ارکستر بهجای مدیریت هنری پیشنهادشده است، یادآور شد: چنین ساختاری را به ما ارائه میکنند بدون اینکه نقشی در تدوین آن داشته باشیم. من خودم بنیانگذار ارکستر ملی هستم و باید نظر مرا درباره این موضوع میپرسیدند و قبل از اینکه دستور عملکرد سازمان ارکسترها روی میز شورا قرار بگیرد، من بهعنوان یک صاحبنظر و کسی که با موضوع در ارتباط است باید در جریان قرار میگرفتم.
این آهنگساز پیشکسوت درباره دو مسألهای که باعث اعتراض او شده است اینگونه توضیح داد: «اولین مسأله این است که چرا با من مشورت نشده و دوم اینکه وقتی قرار است مدیریت هنری با شورا باشد من بهعنوان مدیر هنری ارکستر ملی دیگر نقشی ندارم و نیازی نیست حضورداشته باشم. اعضای شورا همه از دوستان و همکاران من هستند و امیدوارم به نتیجه مطلوب برسند، همچنین من همیشه دوست دارم ارکسترهای کشورم وضعیت مطلوبی داشته باشند.» بهرام جمالی مدیر عامل بنیاد رودکی نیز در تازه ترین گفتوگوی خود گفت: استاد فرهاد فخرالدینی برای ما شخصیتی بزرگ و ارزشمند هستند و به طور حتم مجموعه ارکستر ملی خواهان همکاری با این هنرمند بزرگ است. آنچه تا به امروز میتوانم در زمینه ارکستر موسیقی ملی بیان کنم این است که از جناب فخرالدینی برای رهبری ارکستر ملی دعوت ویژهای به عمل خواهد آمد و شورای ارکسترها نیز درباره آینده مجموعه ارکستر موسیقی ملی تصمیماتی را اتخاذ خواهد کرد.
اما سرانجام در چهارمین جلسه شورای هنری ارکسترها که هجدهم اردیبهشت سال جاری با حضور اکثریت اعضا و به ریاست محمد سریر در سالن تشریفات تالار وحدت برگزار شد، در این جلسه کلیات قرارداد نوازندگان و ساختار سازمانی پیشنهادی بنیاد رودکی برای مدیریت ارکسترها تحت عنوان مرکز ارکسترها که ارکان آن شامل رئیس مرکز، مشاوران و شورای هنری، کمیته فنی کارشناس تدوین برنامه و واحد اجرایی است مورد تأیید اکثریت اعضا قرار گرفت.
بنابر تصمیمات اتخاذ شده قرعه این فال به نام شهرداد روحانی زده شد و او به عنوان رهبر میهمان ارکستر سمفونیک تهران، کار خود را با این ارکستر آغاز خواهد کرد و قرار است اولین کنسرت خود را پنجم خردادماه در تالار وحدت به روی صحنه ببرد.
ایران/در نشست خبری نخستین دوره جشنواره فیلم «روح الله» مطرح شد: «روحالله» جشنواره همدلی است
«زوایایی از شخصیت امام خمینی(ره) مغفول و پشت غبار مانده است» این عبارت بخشی از صحبتهای کمال تبریزی در نشست خبری نخستین دوره جشنواره فیلم «روح الله» است؛ جشنوارهای که به تعبیری تولدی دوباره برای جشنواره فیلم «آینه و آفتاب» است و حالا قرار است در دور تازه فعالیت خود آن طور که برگزارکنندگان آن میگویند جشنوارهای همدلانه برای پیوند نسل جوان با اندیشههای بنیانگذار انقلاب باشد و فرصتی برای کشف استعدادهای نوظهور در این عرصه. کمال تبریزی به عنوان یکی از جوانان پیرو خط امام(ره) در آیین رونمایی از پوستر جشنواره ابراز امیدواری کرد که برپایی این جشنواره باعث پیوند هرچه بیشتر جوانان با اندیشههای حضرت امام خمینی(ره) شود؛ اندیشههایی که به اعتقاد او پشت غبار مانده و همین موضوع باعث شده است جامعه امروز با دیدگاههای امام(ره) فاصله داشته باشد. این فیلمساز خود و شخصیت هنریاش را مدیون انقلاب و بنیانگذار آن حضرت امام خمینی(ره) عنوان کرد و گفت: به عنوان کسی که فعالیت هنریام را با ایشان آغاز کردهام، باید بگویم اگر امام نبود الان من مهندس بودم. اما دیدگاههای ایشان در مورد هنر باعث شد از رشته مهندسی ترک تحصیل کنم و خود را مدیون امام(ره) میدانم، چرا که نظراتشان بر نسل ما بسیار تأثیرگذار بود و باعث شد بسیاری از ما وارد عرصه هنری شویم.
«روحالله» جشنواره همدلی است
محمد آفریده دبیر نخستین جشنواره فیلم کوتاه «روحالله» دیگر سخنران این نشست خبری نیز جشنواره فیلم «روحالله» را جشنواره همدلی عنوان و از حضرت امام خمینی(ره) به عنوان مظهر همدلی یاد کرد. او از جذب حداکثری جوانان به عنوان اهداف این جشنواره سخن گفت و خاطرنشان کرد: این هدف امام(ره) بود که میکوشید جوانان را جذب انقلاب کند و ما هم باید تلاش کنیم جوانان را پای سفره جمهوری اسلامی بنشانیم. دبیر نخستین جشنواره فیلم کوتاه در ادامه با اشاره به برپایی نشستهایی در حاشیه جشنواره، گفت: یکی از این نشستها درباره سینمای دینی است که در آن احمدرضا درویش سینماگر کهنهکار و برجسته کشورمان در آن سخنرانی میکند.همچنین برنامههایی برای قدردانی از احمدرضا درویش، عبدالله اسفندیاری و محمدعلی فارسی تدارک دیدهایم.
هدف، جذب فیلمسازان جوان است
نخستین دوره جشنواره «روح الله» که از سوم تا پنجم خردادماه در اصفهان برگزار میشود با در نظر گرفتن اقتضای گسترش فضای مجازی، ساخت فیلمهای کوتاه را محوریت قرار داده است. حجتالاسلام کمساری معاون فرهنگی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) با اعلام این مطلب و با تأکید بر این منظر که معتقد به استفاده ابزاری از هنر نیست و بیشتر بهاستفاده از ابزار هنر برای تبیین مفاهیم اعتقاد دارد، از کشف استعدادهای جوان و کمک بهجریانسازی خلاقیتها بهعنوان اهداف اصلی این جشنواره سخن گفت. به گفته کمساری آثار این جشنواره همزمان با دوره برگزاری آن در اصفهان در 13 استان دیگر نمایش داده میشود و فیلمسازان کوتاه قرار است صبح روز پنجشنبه 23 اردیبهشتماه با حجتالاسلام سیدحسن خمینی دیدار کنند.
ایران/تلویزیون
صف بلند گمانهزنیها پشت اتاق سرافراز
محمد سرافراز با کارمندان دفترش رسماً خداحافظی و ساختمان شیشهای جام جم را ترک کرد اما هنوز جانشین رئیس سازمان صداوسیما به جام جم نیامده است. این خبری است که سایت تابناک بعد از مدتها گمانهزنی و انتشار شایعههای گوناگون درباره رفتن محمد سرافراز از صداوسیما منتشر کرد.تابناک در این باره نوشت: محمد سرافراز رئیس سازمان صداوسیما واپسین روزهای حضور در این مسئولیت را سپری میکند و ظاهراً در همین هفته تکلیف جانشین او در رسانه ملی مشخص میشود. بر اساس شنیدهها سرافراز با کارمندان دفترش وداع و ساختمان شیشهای جام جم را ترک کرده و در واقع کار تمام شده است.برخلاف برخی شایعات در فضای مجازی که از آغاز فعالیت جانشین سرافراز در این سازمان حکایت دارد، هنوز جانشین سرافراز به جام جم نیامده و مجموعه صداوسیما در انتظار معرفی مدیر قطعی رسانه ملی سازمان برای دوره آینده است. انتصابهای پرحاشیه سرافراز در این ۱۸ ماه بسیاری از ناظران را حیرت زده کرد، بویژه آنکه او در بدو ریاست خود بلافاصله تمام همتایان سابق خود را برکنار کرد یا به حاشیه برد. «چابک سازی» مهمترین شعار وی برای کوچک کردن سازمان عریض و طویل صداوسیما بود اما به گفته صاحبنظران، او به دلایل مختلفی در اجرای مهمترین شعارش در ۱۸ ماه گذشته موفقیتی کسب نکرد. در ماههای اخیر بحران بودجه، حرف و حدیثها بر سر خروج بازرس جنجالی وی به خارج از کشور، درگیر شدن با برخی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و درگیریهای بیهوده با دولت، سرافراز را چنان تحت فشار گذاشت و او را به حاشیه برد که به گفته کارشناسان، صدا و سیما بحرانی ترین روزهای عمر خود را در سه دهه گذشته سپری میکند. مهمترین گزینهای که در فضای رسانهای مورد توجه قرار گرفته علی عسگری معاون فنی سازمان صداوسیما در دوره عزتالله ضرغامی است اما همچنان نام غلامعلی حدادعادل و حسن خجسته نیز در میان گزینهها شنیده میشود.
ایران/حجتالله ایوبی: عدهای میخواستند سینما را تعطیل کنند
گفتوگوی فریدون جیرانی با حجتالله ایوبی از طریق سامانه فیلم نت آماده پخش شد. ایوبی در بخشی از این گفتوگو با اشاره به وضعیت سینما گفته است: گروهی هستند که مخالف کل سینما، مخالف رونق سینما و مخالف موفقیت این دولت و این دوره هستند. ایوبی با تأکید بر استقبال خوب مردم از فیلمهای روی پرده ادامه داد: امروز وقتی سینما میفروشد و مردم فیلم میبینند همه سینما منتفع میشود به همین دلیل خیلیها حاضرند امروز پول بیاورند داخل سینما و مشهور شوند. وی ادامه داد: پیش از این اصراری وجود داشت که عدهای در سینما کار نکنند و خانهنشین شوند و اصرار داشتند که اصناف جدید و خانه سینمای جدید باز شود و حتی عدهای میخواستند سینما را تعطیل کنند و میگفتند عطای سینما را به لقایش ببخشیم و فیلمها را در خانه نمایش دهیم. وی با اشاره به اینکه از هیچ جایی خط نمیگیرد، افزود: دنیای امروز دنیای ایدههاست و من هرجا که احساس کنم ایدهای وجود دارد از آن استقبال میکنم.
جوان/نامه اعتراضي سينماگران به رئيسجمهور
آقاي روحاني صداي خردشدن استخوانهايمان شنيده ميشود!
438 نفر از اهالي سينما در نامهاي سرگشاده خطاب به دكتر روحاني رئيسجمهور، خواستار حل مشكلاتشان از جمله مشكل بيمه هنرمندان شدند.
نویسنده : محمدصادق عابديني
مشكلات معيشتي بخش عمدهاي از هنرمندان سينما مسئله جديدي نيست، پيش از اين نيز بارها درباره مشكل بزرگي به نام نداشتن بيمه و امنيت شغلي هنرمندان سينما صحبت شده بود. سينمايي كه در آن فاصله ميان دستمزد سوپراستارها و بازيگران عادي و هنروران تقريباً از زمين تا آسمان است.
مشكلات قرون وسطايي هنرمندان
نامه سرگشادهاي كه ديروز در رسانههاي مجازي منتشر شد، به امضاي 438 نفر از اهالي سينما رسيده است. اين افراد در ابتداي نامه خطاب به رئيسجمهور نوشتهاند: جناب آقاي دكتر روحاني رئيسجمهور معزز و فهيم ايران با سلام... به اطلاع ميرسانيم كه مشكلات ماقبل قرون وسطايي مثل بيكاري و بيمسكني و بيبيمهاي و توزيع ناعادلانه منابع عمومي در حوزه فرهنگ و سينما متأسفانه از گذشتهها شروع شده و هم اكنون به اوج خود رسيده و اكثر اهالي سينما را به زير خط فقر رسانده است... به طوريكه صداي خرد شدن استخوانهاي عموم اهالي سينما در لابهلاي چرخ دندههاي زندگي كنوني به وضوح شنيده ميشود... !
نامه اين هنرمندان به رئيسجمهور چند روز بعد از اعلام انحلال شوراي عالي سينما اتفاق ميافتد. شورايي كه اگر به خوبي از آن استفاده ميشد، زمينه ارتباط مستقيم هنرمندان سينما با رئيسجمهوري را فراهم ميكرد و ميتوانست محل خوبي براي مطرح شدن مشكلات هنرمندان و گرفتن دستور مستقيم از رئيسجمهور براي حل آن بود. متأسفانه عدم اعتقاد دولت جديد به شوراي عالي سينما كه در صحبتهاي رئيس سازمان سينمايي و وزير ارشاد بارها به آن اشاره شده است و عدم تشكيل جلسات اين شورا تا پيش از اعلام انحلال آن باعث شد در نهايت ظرفيتهاي شورا بلا استفاده و مشكلات اهالي سينما نيز لاينحل باقي بماند.
دولتيها فقط وعده ميدهند؟!
ثريا حكمت، بازيگر قديمي سينما در حالي از دنيا رفت كه سالها بيخانماني را تحمل ميكرد و از بيماري رنج ميبرد. مرگ اين بازيگر زن با آن وضعيت رقتآميز باعث شد اعتراضها نسبت به رسيدگي نكردن مسئولان سينمايي به اوضاع معيشتي هنرمندان افزايش پيدا كند. مهدي فخيمزاده در مراسم تشييع جنازه ثريا حكمت گفت: امروز وضعيت معيشتي و شغلي هنرمندان به يك تراژدي تبديل شده است. بسيار ناراحتكننده است كه ما به عنوان فعالان اين عرصه نه بازنشستگي داريم و نه حتي بيمه درماني، از طرف ديگر بسياري از هنرمندان در سكوت با مشكلات خود ميجنگند و يا در سكوت فوت ميكنند. در مقابل اين اعتراضها حجتالله ايوبي، رئيس سازمان سينمايي و معاون وزير درباره رسيدگي به مشكلات اهالي سينما، توپ را به زمين مجلس و كميسيون فرهنگي مياندازد و ميگويد: ما با جمعي مواجه بوديم كه با نگراني به سينما نگاه ميكنند، ولي هرگز از ما سؤال نشد كه چرا كشوري به اين عظمت فقط هزار سينما دارد و يا هيچ وقت از ما سؤال نشد چرا به وضعيت معيشت سينماگران رسيدگي نميشود. از ما سؤال نشد چرا مرحوم خانم حكمت دچار مشكل مالي شده است و فقط از ما سؤال ميشد كه فلان فيلم چرا ساخته شد يا چرا در جشنواره فيلم فجر فلان اتفاق افتاد و انگار سينما فرزند ناخلف بوده است.
آيا سؤال نكردن كميسيون فرهنگي ميتواند دليلي براي كم كاري سازمان سينمايي در پرداختن به مشكلات معيشتي هنرمندان باشند؟ حجتالله ايوبي در زمان بازگشايي خانه سينما نيز به مشكلات هنرمندان اشاره كرد، اما اين اشاره در ميان هياهوي بازگشايي خانه سينما گم شد. بازگشايي خانه سينما همزمان شد با انحلال شورايي كه توسط سازمان سينمايي پيشين تشكيل شده بود و با عنوان خانه سينما 2 شناخته ميشد. خانه سينما2 نيز قرار بود به امور معيشتي هنرمندان سينما بپردازد كه عمر كوتاه و بي نتيجهاي داشت. وزير ارشاد نيز به نوبه خود وعدههايي درباره مشكلات هنرمندان داده است كه بايد منتظر تحقق آن باشيم. علي جنتي چند روز پيش گفت: لازم است مشكلات قانوني بيمه هنرمندان حل و فصل شود و صندوق هنر در ابتداي آغاز به كار دولت تدبير و اميد با خيل عظيمي از اعضا مواجه بود و مبلغ كلاني نيز به سازمان تأمين اجتماعي بدهكار بود، ولي در دولت يازدهم تلاش شد تا اين صندوق از حالت كمك بگيري از دولت درآيد و خود به صورت مستقل مجموعه طرحهاي اقتصادي را دنبال كند و در حال حاضر نيز هيئت امناي آن داراي ذهن اقتصادي خوبي است.
در كنار وعدههاي ايوبي و جنتي، دكتر قاضيزاده هاشمي وزير بهداشت نيز به نوبه خود وارد بحث بيمه هنرمندان شد. وزير بهداشت در ديدار با اعضاي خانه هنرمندان گفت: بايد اقدامي انجام دهيم كه مقطعي نباشد. در دولت قبل به صورت مقطعي اقداماتي براي بيمه هنرمندان انجام شد كه اميدواريم بتوانيم به صورت اساسي چنين كاري را انجام دهيم. همان طور كه هنرمندان در نامهشان به رئيسجمهور درباره مشكلات قرون وسطايي خود نوشتهاند، سخنان مسئولان دولتي درباره حل اين مشكلات نيز بيشتر شبيه سخنرانيهاي موعظه گونهاي است كه رونقشان مربوط به دوران قرون وسطي است. قطعاً نامه هنرمندان به رئيسجمهور سخني از سر دردمندي است. افرادي كه راهحلي جز ورود مستقيم رئيسجمهور براي رفع مشكلاتشان نميبينند. اين هنرمندان در انتهاي نامهشان خطاب به رئيسجمهور نوشتهاند: اعتقاد عميقي داريم كه شما صداي دردمندانه اكثريت قريب به اتفاق هنرمندان مظلوم اين سرزمين را خواهيد شنيد و براي حل فوري و اورژانسي اينگونه مشكلات خانه خراب كن فكري خواهيد كرد. حال بايد ديد رئيسجمهور نسخه اورژانسي براي درد كهنه هنرمندان سينما دارد يا خير!
جوان/هنرپیشههای مشهور هم براي «مدافعان حرم» دعا کردند
اين روزها نبرد در جبهههاي سوريه و عراق عليه تروريستهاي تكفيري شديدتر شده و مدافعان حرم و حريم اهل بيت در كانون اخبار قرار گرفتهاند، به ويژه پس از وقايع شهرك خان طومان دلها بيشتر براي بهترين جوانان اين مرز و بوم نگران شده و خيليها براي سلامتي و موفقيت آنها دست به دعا بردهاند.
نویسنده : وحید مهری
در اين ميان، چهرههاي مشهور يا به اصطلاح سلبريتيها نيز در شبكههاي اجتماعي دعاگوي مدافعان حرم شدهاند تا نشاني باشد از همدلي مردم ايران با كساني كه بيرون از مرزهاي كشورشان براي دفاع از امنيت و اعتقادشان در حال نبرد هستند. الهام حميدي، بازيگر سينما و تلويزيون يكي از اين چهرهها است كه با انتشار پستي در صفحه اينستاگرامش از رشادتهاي مدافعان حرم در دفاع از حريم اهل بيت (عليهم السلام) و كشورمان سخن گفت.
حميدي در اينستاگرام خود نوشت: از روزي كه جنگ سوريه و نبرد با اين داعش تكفيري شروع شد، خيلي دوست داشتم به مردم عزيز كشورم و اول بهخودم اين نكته رو متذكر بشم كه خيلي راحت ميتونست و ميتونه جنگي كه بيرون مرز كشورمونه به داخل خاك ايران بياد و اين آرامش و امنيتي كه بعضاً خوشي زير دلهامون شده رو از هممون بگيره بهطوري كه فرصت تابيدنهاي ناجوانمردانه به همديگر رو هم نداشته باشيم، پس بودند و هستند و خواهند بود غيورمردان و بزرگدلاني كه براي امنيت و نام وطن و اعتلاي دين و اعتقادشان جان بر كف گذاشتند و باز هم ميگذارند، درود بر شرف و غيرت و ايمانتان.
اطمينان دارم راه حق و صاحبان حرمها به مدافعانشان كمك خواهد كرد و آنها را در اين راه پر خطر تنها نخواهد گذاشت، اما دلم به درد ميآمد ضمن احترام به همه افكار و انجمنهاي مدافع حيوانات و حقوق آنها، وقتي ميديدم در كشور و فضاي مجازي اينقدر حامي و مدافعان حيوانات و طبيعت و محيطزيست، حقوق بشر داريم اما در حمايت و دفاع از مدافعان حرم كه همان مدافعان ايران و اسلام محسوب ميشوند، كوتاهي ميكنيم و در اداي حق مطلب آنها كه جان خود و حق فرزندان و خانوادهشان را زير پا گذاشتهاند، زبان بستهايم. امروز وقتي در چند پيج مردمي و عادي و حتي برخي از همكاران عزيزم اين حمايت و حركت رو ديدم كلي خوشحال شدم هر چند كه اينگونه حركات و حمايتهاي ما ذرهاي از رشادتهاي دليرمرداني را كه در هر جاي و مكاني براي ايران و ايراني دفاع ميكنند، جبران نميكند، اما بي انصافي است به آنها درود نفرستيم و يادشان نكنيم، به ويژه اين روزها كه مدافعان حرم در خان طومان سخت گرفتار محاصره و جنگي سخت هستند و بيش از هميشه به دعا و نفس حق شما محتاجند. التماس دعا.
پوريا پورسرخ هم با اشاره به محاصره مدافعان حرم در خان طومان از مردم خواست براي پيروزي آنها دعا كنند.
پورسرخ در اينستاپست خود نوشت: شير بچههاي ايراني مدافع حرم، امشب بيشتر از هر شب ديگري به دعاي ما احتياج دارند ... التماس ميكنم با هر مسلك و عقيده همين الان دعا كنيم در بيان از محاصره خان طومان... درود به شرف و غيرتتون و خدا پشت و پناهتون... به اميد خبرهاي خوب. سيدمحمود رضوي، تهيهكنندهاي كه بيشتر او را با فيلمهاي بهروز شعيبي ميشناسيم براي مدافعان حرم نوشت، اين بار براي مدافعان افغان حرم حضرت زينب(س):
شايد خيليها معتقد باشن كه اتفاقات بدي در خان طومان در نزديكي حلب در حال رخ دادنه، بله اينكه رزمندگان مواضعي رو از دست بدن، خبر خوبي نيست، اما يادمون نره تمام اون عزيزان و برادراني كه رفتن براي جنگ با داعش و كفار و به عشق شهادت رفتن و هيچ آرزويي غير شهادت نداشتن، اونها براي دفاع از حريم بانوي مخدره كربلا، ساكن دمشق، حضرت زينب كبري(س) رفتن و عيدي خودشون رو از خانم گرفتن.
اين عكس برادر مدافع حرم كه احتمالاً از مجاهدين افغانستان هستن به خوبي نشون ميده راه رو درست رفتن و اينها كينه از خانم حضرت زينب(س) دارند، كينهها از عاشوراست، از طنين حيدري زينب(س). بايد نشون داد راه اين شهدا و اسرا پر رهروست و خيلي بايد مراقبت كرد اسير اين تبليغات رسانهاي داعش و حاميانش نشد. هدف اونها ايجاد رعب و وحشت و مجهز، مسلح و به روز جلوه دادن تروريستها است. عليرام نورايي، بازيگر سينما هم در صفحه اينستاگرامش از مردم خواست براي كساني كه از حرم اهل بيت دفاع ميكنند، دعا كنند. او نوشت: براى هموطنانمون و همه كسانى كه عليه تكفيريهاى كثيف ميجنگند و امشب در خان طومان محاصره شدند، دعا كنيد.
حمایت/«حمایت» از یک اتفاق تازه فرهنگی در حاشیه نمایشگاه کتاب گزارش میدهد
5 دقیقه با مدافعان حرم
در نقشه «شهر آفتاب» کمی آن سوتر از غرفههای دانشگاهی یک مکعب خاکستری رنگ با عنوان «مدافعان حرم» نشانه گذاری شده است؛ نمایشگاهی با امکانات کم که درزمان کوتاه 5 دقیقه ای، تصویری از حماسه شهدای مدافع حرم را به نمایش می گذارد؛ «مدت کم و با عمق زیاد»
یک فضای خاص فرهنگی
«محمد خوشخلق» مدیر اجرایی پروژه نمایشی نمایشگاه شهدای مدافعان حرم در گفت و گو با «حمایت» درباره دلایل برپایی این فضای خاص فرهنگی در نمایشگاه بیست و نهم کتاب تهران اظهار کرد: در نمایشگاه شهدای مدافعان حرم، مخاطب در مدت پنج دقیقه در موقعیت جنگ مدافعان با مزدوران تکفیری و داعشی قرار میگیرند و پیامها، سختیها و جنایتهای رخ داده را از نزدیک با دیدن نمایش «پرفورمنس آرت» نظاره میکند.
وی ادامه داد: نمایشگاه شهدای مدافعان حرم دارای غرفههای متنوعی برای آشنایی بهتر مخاطبان با فضای جنگ است؛ از جمله، غرفه کتاب مدافعان که دربارۀ وصیت نامه شهدای مدافع حرم است، غرفه عکاسی مدافعان حرم که در این غرفه نمادهای مدافعین حرم تبیین شده و علاقهمندان در آن به عنوان مدافع حرم افتخاری عکس میگیرند. در سایر غرفهها، کارهای متنوع دیگری ازجمله بافت پرچم برای حرم حضرت زینب (س) توسط مردم، ساخت سردیس مدافعان حرم، کیوسکهای رسانههای دیجیتالی برای انتقال اطلاعات و پیامها به تلفن همراه و فلش هم برپاست.
به گفته خوش خلق،هدف از تشکیل این سالن و ایجاد آن در کنار فضای نمایشگاه کتاب ، تکریم خانوادههای مدافعان حرم ، دلایل شکل گیری مدافعان حرم و اعزامشان برای دفاع از حرمین شرفین به مردم است. ما با تلاش و بضاعتی که داشتیم سعی کردیم جانفشانیهای مدافعان رابه نمایش بگذاریم و در کل هدف ما رسانه ای کردن این ماجرا برای اقشار مختلف مردم و پاسخگویی به سوالات و ابهاماتی است که در مورد این مقوله برای هموطنان پیش آمده است.
وی در ادامه سخنانش به بحث نمایشی این فضا هم اشاره و تصریح کرد: در اجرای این نمایش حدود 100 نفر از جمله بازیگر، نورپرداز، صدابر دار، کارگردان وحتی در بخش های دیگر همچون آتلیه عکاسی که با تصاویری از حرمین و خرابه های سوریه درگیر کار هستند .
مدیر اجرایی پروژه نمایشی نمایشگاه شهدای مدافعان حرم اضافه کرد:قسمت نمایش سالن مدافعان حرم در واقع ورودی اصلی سالن است و بعد از آن، قسمت های متعددی از جمله حسینیه ، قسمت بافت پرچم، کتاب، یادگاری و خاطرات مراجعین در خصوص مدافعین حرم – که به روز ثبت و جمع آوری میشود- قرار دارد. در انتها هم کتابی با موضوع مدافعین حرم تولید میشود.
هنرهای نمایشی قطعا در آگاهیبخشی تاثیرگذارترین هستند
خوش خلق با بیان اینکه الحمدلله کنگره مدافعین شهدای حرم شکل گرفته و این نمایشگاه اولین کار رسمی این کنگره است، اظهارکرد: موضوع و سناریو این نمایش 20 روزه کار شد و با توجه به محدودیت مکانی تصمیم گرفته شد تا به دنبال یک کار تاثیرگذار باشیم. البته با توجه به اینکه چادر ما خارج از فضای سرپوشیده قرار دارد قطعا گرما، باد و باران آزار دهنده خواهد بود ولی تلاش ما این است که با بضاعت موجودم و بهره گیری از توانمندی هنرمندان و نخبگان یک اثر تاثیرگذار را به مخاطب نشان دهیم؛ تا یک آگاهی نسبی نسبت به فعالیت مدافعان حرم پیدا کنند .
وی با تاکید براینکه هنرهای نمایشی قطعا در آگاهیبخشی تاثیرگذارترین هستند بیان کرد: در واقع هنرمندان نمایشی ما سعی کردند برای هدف اصلی کار که تاثیرگذاری روی مردم است با ارائه نمایش میدانی یا معرکه ای، به دنبال انتقال مفاهیم و پیام این نبرد باشند. بچه ها در این فضا و در گرد و غبار و گرما به عشق شهدای مدافع حرم فعالیت میکنند تا بتوانند به وظیفه خود در مقابل شهدای مدافع حرم جامه عمل بپوشانند.
مدافعان حرم شکست ناپذیرند
مدیر اجرایی پروژه نمایشی نمایشگاه شهدای مدافعان حرم در ادامه سخنانش به یکی از صوت هایی است که از مدافع حرم بر جا مانده هم اشاره و تصریح کرد: این صوت تاثیر خودش رابه دنبال داشته است. وداع پدر با پسر خود که هر لحظه امکان شهادت دارد و درنهایت هم شهید میشود از طریق بی سیم ؛ خیلی حرفها دارد. ما به دنبال آن بودیم که در نهایت و در پایان نمایش ، فقط رشادت و شهادت مدافعان به تصویر کشیده نشود بلکه در اپیزود انتهایی فرزندان شهدای مدافع حرم با رشادت و تمام قوا ، اسرا و زخمیها را نجات میدهند و پیام ما در انتها این است که اگر مدافعان حرم شهید شوند و خونی هم ریخته شود، باز هم شکست ناپذیرند .
خوشخلق درباره اجرای عمومی این نمایش هم اظهارکرد: داستان و سناریو ما بخشی از سناریوی بزرگی است که قرار بود 600 متر طول داشته باشد و ما در حدود 300 متر فضا درحال اجرای آن هستیم وی ادامه داد: به زودی در کنگره شهدای مدافع حرم با یک برنامه منسجم و قدرتمند این پروژه را اجرایی خواهیم کرد.
فرهیختگان/گفتوگو با ریما رامینفر به بهانه حضور در فیلم «ابد و یک روز»
تلخ است ولی سیاهنمایی نیست
ریما رامینفر از سال 71 در رشته تئاتر وارد دانشگاه آزاد اسلامی و از همان زمان درگیر کار تئاتر شد. در همان سالها اولین نمایشنامهاش را با نام « پس تا فردا» نوشت که در جشنواره تئاتر جایزه سوم نمایشنامهنویسی را از آن خود کرد. او همچنین یکی از فیلمنامهنویسان سریال پرمخاطب « بدون شرح» بود و بعد از آن در سریال « من مستاجرم» بازی کرد. رامینفر کارش را در سینما با فیلم « نان، عشق، موتور1000» آغاز کرد. در سالهای اخیر حضورش در سینما پررنگتر شده است. از جمله فیلمهایی که او اخیرا در آن بازی کرده است میتوان به « ابد و یک روز»، «زاپاس»، «مرگ ماهی» و «سیزده» اشاره کرد. اما اوج کاری این بازیگر حضور در سریال «پایتخت» در نقش هما بود. با او درباره فیلم «ابد و یک روز» و حاشیههای آن و البته تلویزیون به گفتوگو نشستهایم.
به نظر میرسد فیلمنامه «ابد و یک روز» چند قدم جلوتر از کارگردانی است. نظر شما در این مورد چیست؟
فیلمنامه برایم خیلی جالب بود. وقتی آن را خواندم، متوجه شدم یک نفر چقدر وقت صرف کرده، چقدر انرژی گذاشته، چقدر جزئیات را در نظر گرفته، چقدر تحقیق کرده و چقدر با موضوع آشناست و...؛ همه اینها در فیلمنامه بود. وقتی فیلمنامه را خواندم باورم نشد یک پسر جوان آن را نوشته است، ولی حرف شما را قبول دارم؛ یعنی فکرش را هم نمیکردم تا این میزان کارگردانی بلد باشد، این همه تصویر را بشناسد، دکوپاژ بداند و هدایت بازیگر بلد باشد. به هر حال در همه زمینهها خیلی بااستعداد بود. به او تبریک میگویم و حتما آینده خوبی خواهد داشت.
تحلیلتان از نقش شهناز که در این فیلم داشتید، چه بود؟
خانواده این شخص کاملا معلوم است از چه قشری است. شهناز دختر بزرگ خانواده است که ازدواج کرده و از این خانه رفته است، ولی باز هم از اینکه از خانوادهاش دور است و خارج از شهر زندگی میکند عذاب میکشد و دلش میخواهد پیش آنها باشد. با همه کاستیها و مشکلات در واقع میگوید خواهر و برادرش را دوست دارد و پسری دارد که سن بلوغ را پشت سر میگذارد و از پس زندگی خودش هم برنمیآید. اصولا روی کانون خانواده، داییها و خالهها و روی همه اینها خیلی حساب میکند.
از جواب سوال اولتان فهمیدم شما روی فیلمنامه تاکید بیشتری دارید تا کارگردانی.
فکر میکنم همه چیز عالی بود؛ مخصوصا انتخاب بازیگر. حتی کارگردان اصرار داشت چیزهای کوچکی را که در فیلمنامه به آنها اشاره شده، رعایت کنیم.
به نظر میرسد خیلی با فکر و اندیشه نقشهایتان را انتخاب میکنید. مثلا در تلویزیون فقط با سیروس مقدم کار کردهاید. میخواهیم بدانیم چطور به کارگردان جوانی مثل سعید روستایی اعتماد کردید؟
سعید ملکان مدت مدیدی است که با گروههای خوبی کار میکند و کارهای خوبی میسازد. فیلمنامه را سعید ملکان برایم فرستاد و درباره سعید روستایی گفت فیلمهای کوتاهش خیلی فوقالعاده است و جایزه برده و اگر میخواهید فیلمهای کوتاهش را ببینید، بعد فیلمنامه را بخوانید. ولی در کل در دو تا سه سال گذشته فیلماولی یک جوری ارزش محسوب میشود. آنقدر جوانها خوب وارد این حوزه شدهاند که وقتی به ما پیشنهاد بازی میدهند ما نهتنها به آنها نه
نمیگوییم؛ بلکه برعکس خیلی راغب هستیم که کارهای کوتاهشان را ببینیم و فیلمنامهشان را بخوانیم. خیلی خوشحالم که فیلماولیها اینقدر خوب هستند.
شما با شخصیت «هما» ی سریال پایتخت شناخته شدید.
بله، آن کار از سال 89 شروع شد. از اینکه در تلویزیون کار کردهام پشیمان نیستم و خیلی هم پایتخت و هم گروه تولید این سریال و نقشی را که بازی کردهام، دوست دارم. ولی در کل تلویزیون این سالها مخصوصا این اواخر، رویهاش فرق کرده است. در کارهایی که من کار کردهام تهیهکننده، اسپانسر از بیرون میآورد. در واقع پول تولید آن مجموعه را یک کمپانی خصوصی میدهد.
زمانی که ســـریال «من مستاجرم» را با پریسا بختآور کار کردید اسپانســـری در کار نبود، حضور اسپانسر در سالهای اخیر چه تاثیری بر بازی بازیگران گذاشته است؟
قاعدتا بهعنوان یک بازیگر باید سعی کنم تاثیری در کارم نگذارد، چون من باید آن نقش را زندگی کنم و کاری هم ندارم که آن پول از کجا می آید ولی الان خیلی پیش میآید که من آلت تبلیغ کمپانیای شدهام؛ یعنی هر یک جمله در میان من باید اسم یک شرکتی را ببرم.
آیا این اسامی یا دیالوگهای مربوط به اسپانسر از قبل در فیلمنامه نوشته میشود؟
هم در فیلمنامه هست و هم بداهه از ما میخواهند این کار را انجام دهیم. البته من اشکالی در این باره نمیبینم. در دنیا این کار مرسوم است؛ ولی به صورت فکر شده و ظریفتر. ما آنقدر اسم یک شرکتی را در مجموعهای میبریم که ضدارزش میشود؛ یعنی مخاطب متوجه میشود ما کار تبلیغاتی میکنیم. این کار باید آنقدر نامحسوس باشد که در ناخودآگاه بیننده بنشیند؛ بدون آنکه حس کند ما داریم تبلیغ میکنیم.
بگذریم، برگردیم به فیلم «ابد و یک روز»، منتقدان سینما این فیلم را سیاهنمایی توصیف کردهاند. نظر شما چیست؟
به هر حال این فیلم، فیلم تلخی است، ولی به نظر من سیاهنمایی نیست. فیلم درباره تلخیهایی است که در جامعه ما وجود دارد؛ به وفور هم وجود دارد. بازگو کردن مشکلات و معضلات خانوادگی اصلا اشکال ندارد. شاید یک نفر به دلیل سلیقهاش بگوید چون این فیلم خیلی تلخ است من اصلا آن را دوست ندارم. من این موضوع را درک میکنم. ولی سیاهنمایی؛ یعنی چیزی را که اصلا وجود ندارد، نشان دهیم.
پس از اینکه در فیلمی بازی کردهاید که این همه سیمرغ گرفته است، این موضوع در روند کاری شما چه تاثیری گذاشته است؟
همیشه سعی میکنم در کارهایی بازی کنم که خودم با نقشها ارتباط برقرار کنم و از بودن در آن مجموعه لذت ببرم. از قدیم این تاثیرات بوده و در آینده هم خواهد بود. نمیگویم همه کارهایی که من در آنها بازی میکنم، سیمرغ میگیرند اما حداقل از بودن در آنها پشیمان نیستم؛ یعنی در آن زمانی که کار میکنم خودم فکر میکنم در حال بازی در کار خلاقانه
جدیدی هستم.
جدا از اینکه طناز طباطبایی نسبت به سیمرغی که به پریناز ایزدیار داده شده، معترض بوده است، جاهای زیادی شنیدهایم که این سیمرغ حق ایزدیار نبوده است. تنها دلیلشان هم این بوده که بازیگران همه در یک سطح بودهاند. نظر شما چیست؟
من هم اعتقاد دارم همه بازیگران خوب بودهاند؛ حتی بازیگرانی که یک سکانس بازی کردهاند هم خوب بودهاند ولی معتقد نیستم این جایزه حق ایشان نبوده است. به هر حال ایشان نقش اصلی کار ما را بازی کردهاند. سمیه تقریبا در همه سکانسها وجود دارد.
فرهیختگان/سروش محمدزاده از کارگردانی فیلم «چهارشنبه» میگوید
شهاب حسینی گفت برای نقش اصلی خوب نیستم
«چهارشنبه» به کارگردانی سروش محمدزاده، برای نخستینبار در سیوچهارمین جشنواره فجر اکران شد. این فیلم، با حمایت معنوی شهاب حسینی ساخته شد و در بخش هنر و تجربه جشنواره فیلم فجر، جایزه بهترین کارگردانی را کسب کرد و پس از آن بهعنوان اکران نوروز گروه هنر و تجربه انتخاب شد و هماکنون جزء پرمخاطبترین فیلمها در این گروه به حساب میآید. سروش محمدزاده متولد 1365 است و تا پیش از این، هفت فیلم مستند ساخته و تدوین بیش از 20 فیلم مستند و پنج فیلم ویدئویی را به عهده داشته است. در ادامه روایت او از نقاط قوت و ضعف فیلمش را میخوانید:
ایده اولیه فیلم چطور شکل گرفت؟ چه شد سراغ همکاری با شهاب حسینی برای بازی در فیلم رفتید؟
ایده اولیه توسط فرامز وجداندوست مطرح شد که برادر تهیهکننده فیلم است. دو ماه روی این ایده کار کردم و بعد پیمان ناجی بهعنوان نویسنده اضافه شد و چند ماه هم نوشتن فیلمنامه طول کشید. از ابتدا بازیگر مدنظر ما شهاب حسینی بود، اما فکر کرد که برای نقش اصلی، سنش مناسب نیست و سلیم را بازی کرد و برای نقش اصلی آرمان درویش را به ما پیشنهاد کرد که بهخوبی از عهده ایفای نقش برآمد.
مهمترین نقطهقوت فیلم، گسترش روایت نه در طول بلکه در عرض فیلم است و این مهم به وسیله مهندسی جزئیاتی صورت میگیرد که مدام به آنها ارجاع داده میشود. جزئیاتی مثل سمپاشی سوسکها، ماسکی که طاهر زده، گوسفندی که ذبح میشود، اعلامیه روی در و... . این جزئیات چقدر در فیلمنامه بود و چقدر سر صحنه به آنها دست پیدا کردید؟
بیشتر در فیلمنامه پیشبینی شده بود و گاهی پیش میآمد که مثلا با پیشنهادهای آقای حسینی و درباره نوع واکنشهای شخصیت سلیم برخی تغییرات صورت میگرفت. اما در کل بیشتر در فیلمنامه طراحی شده بود.
چطور به این نگاه رئالیستی رسیدید که توانستید روایتی نسبتا ملموس از طبقه فرودست ارائه کنید؟ تجربه زیست شده داشتید یا نه با تحقیق شکل گرفت؟
از این طبقه نیستم اما با این طبقه حشر و نشر داشتم و بخش مهمی از این روایت در فیلمنامه و با اتود زدنهای متعدد شکل گرفت.
یکی از ویژگیهای فیلم این است که از کلیشه گذر قهرمان از هفت خوان استفاده میکند که بارها نمونهاش را دیدهایم. از سینمای خودمان مثلا از فیلم کندو (فریدون گله) گرفته تا نمونههای متاخر مثل فیلم روز روشن (حسین شهابی) میتوان نام برد و در سینمای جهان مثلا فیلم دو روز و یک شب (برادران داردن). چه تمهیدی برای گسترش خلاقانه این ویژگی داشتید؟ برخی شخصیتها بدون مقدمهچینی لازم ظاهر میشوند. ازجمله دوست طاهر با نام محسن که علاقهمند خواهرش نیز بوده یا شخصیتهای دیگر. بهتر نبود بیشتر به این شخصیتها پرداخته میشد؟
طبیعی است که وقتی با بازه زمانی نود دقیقهای مواجه هستید، خیلی فرصت کافی برای پرداخت جزئیات سایر شخصیتها وجود ندارد. از طرفی ما داستان را در یک برهه زمانی سه روزه روایت میکنیم. داستان خانوادهای که دچار بحران هستند و در نتیجه سعی کردیم از زاویه دید این خانواده به موقعیتها و بحرانها نگاه کنیم. بهخصوص از زاویه دید طاهر که قرار است از این هفت خوان بگذرد که نمیتواند تصمیمات درست و منطقی بگیرد. تصمیمگیریهای شخصیتی مثل طاهر آنی است و ممکن است که تصمیم نادرست بگیرد. ما یکسری کاراکتر در مسیر راه او قرار دادیم که این درماندگی و استیصال او بیشتر برجسته شود. مثلا درباره همین دوستش دوبار به او مراجعه میکند؛ بار اول دم در میایستد و منصرف میشود و بار دوم نزد او میرود. طاهر مثل آدمی است که به هر ریسمانی چنگ میاندازد؛ از دوست کارگرش در فستفود گرفته تا روحانی مسجد محله سعی میکند تمام گزینههای موجود را امتحان کند تا به خواستهاش برسد. همه شخصیتها در این مسیر به نوعی آدمهای طبیعی هستند که هر روز با آنها برخورد دارد؛ از دوستانش گرفته تا صاحب کارش و اینها همه آگاهانه بوده است.
ابتدا و انتهای فیلم بهویژه با استفاده از فرمت ویدئویی و از طریق دوربین عروسی، قرینه همدیگر هستند که نوعی دگردیسی نیز به فرم و مضمون میبخشد. در زمان تدوین به این قرینهپردازی رسیدید؟
نه. از همان ابتدا در فیلمنامه به آن فکر شده بود. علاقهمند هستم که ابتدا و انتهای فیلمنامه قبل از پروسه فیلمبرداری مشخص شود و بعد فیلمبرداری شروع شود تا به این شکل تکلیفمان با داستان و فرم روایت مشخص باشد. زودتر از همه قسمتها این قرینهها مشخص شده بود.
برخی کارشناسان چهارشنبه را به اساسنامه گروه هنر و تجربه مربوط و متناسب نمیدانند و اعتقاد دارند فیلمی با روایتی خطی است و کمتر تجربه آوانگاردی در آن قابل مشاهده است. نظر خودتان چیست؟ بازخوردش در اکران به چه شکل بود؟
طبیعی است با توجه به تعریفی که از عنوان هنر و تجربه ارائه میشود، فیلمهایی با مخاطب خاص و اغلب ضدقصه مدنظر هستند. میدانستیم که چهارشنبه فیلمی کلاسیک با روایت کلاسیک است و مناسب این تعریفها شاید نباشد. اما شاید ضوابط ساخته شدن چهارشنبه و نوع پروانه ویدئویی باعث شد در شکل ویدئویی تولید کنیم و سراغ هنر و تجربه رفتیم و وقتی تغییر پروانه امکانپذیر نشد، ترجیح دادیم در همین گروه اکران شود. در شرایط فعلی با توجه به بازخورد مخاطب و نقدها ظاهرا در میان فیلمهای هنر و تجربه در صدر قرار دارد.
همزمانی این فیلم و فیلم «ابد و یک روز» و اینکه هر دو هم به طبقة فرودست و به کشمکش دو برادر میپردازد از نکات جالب اکران این روزهاست. نظرتان درباره این وجوه اشتراک چیست؟
فیلم چهارشنبه آذر93 ساخته شده و فیلم ابد ویک روز آذر 94. به نظرم خیلی اتفاقی شده این همزمانی. حاصل دو ذهن بوده که شاید وجوه اشتراکی داشته باشند. البته تفاوت دیگر این است که چهارشنبه را با بودجه خیلی اندک ساختیم، در صورتی که ابد و یک روز بودجه بیشتری داشته و پرداخت بهتری هم ممکن است داشته باشد.
در حال حاضر چه میکنید؟
از اردیبهشت پارسال که فیلمبرداری چهارشنبه تمام شد، کار روی طرحهای بعدی را شروع کردیم. الان چند ماهی است که جدیتر در حال کارکردن روی فیلمنامه یکی از این طرحها هستیم تا در زمان مناسب ساخته شود.
قدس/شهر آفتاب محلي مناسب براي برگزاري نمايشگاه كتاب است
رئيس انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ايران درباره انتقال نمايشگاه كتاب به شهر آفتاب گفت: با توجه به افزايش روزافزون ناشران، شهر آفتاب به جهت گستردگي محلي مناسب براي برگزاري نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران است و من نسبت به اين مكان نگاه مثبت دارم.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از ايرنا، مهدي محقق با بيان اينكه نسل امروز به كتاب و كتابخواني اهميت مي دهند، افزود: گاهي اوقات شاهد آن هستيم كه خريد كتاب به دليل گراني براي دانشجويان و دانش آموزان سخت است.
به گزارش ستاد خبري بيست و نهمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران، وي ادامه داد: اميدواريم با ارزان شدن كاغذ و افزايش تيراژهاي كتابها، و در نهايت كاهش هزينه هاي كتاب، جوانان بتوانند كتابهاي موردنظرشان را راحتتر تهيه كنند.
بيست و نهمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران با حضور 1700 ناشر داخلي و 130 ناشر خارجي در 170 غرفه برگزار مي شود؛ اين نمايشگاه با شعار «فردا براي خواندن دير است...» از ساعت 10 تا 20 روزهاي 15 تا 25 ارديبهشت در مجموعه نمايشگاهي شهرآفتاب برگزار مي شود؛ اين مجموعه در اتوبان خليج فارس (عوارضي اتوبان تهران- قم)، روبه روي حرم مطهر امام خميني (ره) قرار دارد.
قدس/علی عطشانی: برخی کاسه داغتر از آش هستند
در «پارادایس» توانمندی یک روحانی را در جذب مخاطبان جوان نشان میدهیم. روحانیونی که از ایران به اروپا رفتند و قرار است مبلغ اسلام باشند.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس، علی عطشانی کارگردان فیلم سینمایی «پاردایس» در ارتباط با اکران این فیلم سینمایی گفت: «پاردایس» نزدیک به 7 الی 8 ماه است که آماده اکران است. به لحاظ زمانی تقریبا شهریور ماه سال گذشته «پارادایس» آماده اکران بود. در آن زمان یک الی 2 نمایش خصوصی برای برخی از مسئولین سینمایی گذاشتم که خوشبختانه فیلم را دوست داشتند.
وی در ادامه افزود: با توجه به اینکه این احتمال را دادند که از فیلم استقبال خوبی شود از من خواستند که صبر کنم و کاری انجام ندهم و خواستند تا بعد از عید نوروز این روند ادامه داشته باشد. من هم پذیرفتم چرا که معتقدم بین فیلمساز و سازمان متولی سینما باید تعامل وجود داشته باشد.
عطشانی در ادامه عنوان کرد: گلایه من از جایی است که از زمان بهمن ماه سال 94، فیلم را برای دیدن و بررسی ارائه کردم اما تا به این لحظه این اتفاق نیفتاده است و هنوز فیلم دیده نشده است. به نظرم حساسیتهایی برای «پاردایس» به وجود آمده که به نظرم منطقی نیست. احساس میکنم حساسیتهایی که به وجود آمده ارتباطی به اثر ندارد.
کارگردان فیلم سینمایی «تلفن همراه رئیس جمهور»، با اشاره به نامه سال گذشته مقام معظم رهبری به جوانان اروپا، اظهار کرد: فیلم سینمایی «پاردایس» بعد از نامه رهبری به جوانان اروپا در ذهنم شکل گرفت و چون موضوع فیلم را نیز دوست داشتم تمام تلاشم را کردم تا با توجه به نقطه نظرات رهبری و موضوع جذابی که به لحاظ فیلمنامه در ذهن داشتم، به یک فیلمنامه خوب برسم.
عطشانی در ادامه گفت:یک نکته بسیار مهم و اساسی وجود دارد و آن هم این است که ما باید نشان دهیم که به هر حال با تمام تبلیغات منفی علیه اسلام و روحانیت از سوی دیگر کشورها افرادی هم هستند که از اسلام و روحانیت دفاع و حتی استقبال میکنند. به نظرم بعد از نکاتی که در آن نامه مطرح شده بود، در حوزه سینما توجهی به آن نشد.
عطشانی در ادامه گفت: بگذارید مثالی بزنم زمانی که سال تحویل در نوروز فرا میرسد شعاری برای سال جدید انتخاب میشود که بلافاصله در همه جا این شعار را میبینیم و رسانه ملی نیز به سرعت آن را پخش میکند. اما در حیطه عمل به یک تفکیک درست و اصولی نمیرسیم که در بخشها و حوزههای مختلف این شعار را عملی کنیم. همین روند در سایر مسائل مهم کشوری و حتی حکومتی نیز وجود دارد. نکات مهمی به وجود میآید که باید آنها در بخشهای مختلف اقتصادی، سیاسی،اجتماعی و حتی سینمایی مورد توجه قرار بگیرند که متأسفانه این اتفاق رخ نمیدهد. در مورد نامهای که رهبری برای جوانان اروپا نوشتند واقعاً در حوزههای مختلف جز انتشار مطلب و یا چند حرکت کوتاه و کوچک چه اتفاق تبلیغاتی دیگر افتاد؛ اما فراموش نکنیم سینما جایی برای تبلیغ است و به نظرم فضای این فیلم به لحاظ سینمایی میتواند چهره یک روحانی دلنشین را بری مخاطبان داخلی و خارجی تداعی کند.
کارگردان فیلم سینمایی «آقای الف»، عنوان کرد: ما در یک بستر مناسب سینمایی که در آن هم درام و مفهوم و همچنین کمدی موقعیتی که در فیلم شاهد هستیم شرایطی را به وجود میآورند که بتوانیم نشان دهیم جوانان اروپا از اسلام و روحانیت استقبال میکنند. اما متأسفانه همواره افرادی هستند که کاسه داغتر از آش میشوند که نسبت به آثاری که میتواند با همه ضعفها و قوتهایش به موفقیت برسد حساسیت نشان دهند. به نظرم یکی از شریفترین فیلمهایی که درباره روحانیت میتوان به آن اشاره کرد فیلم سینمایی «پاردایس» است، لااقل شخصاً تلاش خود را انجام دادم که یک چهره محبوب و دلنشین از روحانی را نشان دهم. مخصوصاً برای جوانترها. توجه داشته باشید که این فیلم نیز قرار است به دلیل اینکه تولید مشترک است در خارجی از ایران و کشورهای اروپایی به نمایش در بیاید.
وی در ادامه افزود: در «پاردایس» توانمندی یک روحانی را در جذب مخاطبین جوان نشان میدهیم. روحانیونی که از ایران به اروپا رفتند و قرار است مبلغ اسلام باشند. در پایان فیلم پیروزی آنها را نیز شاهد هستیم. در حقیقت تلاش کردیم تصویری از روحانی را نشان دهیم که هم جذاب و هم درست باشد اما متفاوت بودن آن را نیز لحاظ کردیم. روحانی «پاردایس» بسیار انسان دوستداشتنی است. روحانی است که پای منبرهایش جوانها مینشینند و جوانها را جذب میکند. او میداند که در اروپا به شکل دیگری باید جوانان را جذب اسلام کند. این یعنی درایتی که از یک روحانی انتظار میرود. این شخصیت به جامعه خود نیز نقد وارد میکند.
این کارگردان گفت: ما برای دوستان روحانی در مدرسه هنر این فیلم را نشان دادیم که همه آنها به اتفاق از فیلم راضی بودند. این فیلم سینمایی در اروپا فیلمبرداری شده است و آلمان و اسپانیا به عنوان اصلیترین مکانهای فیلمبرداری «پاردایس» بودند. تهیهکننده آلمانی این فیلم بارها اقدام به اکران آن کرده که شخصاً او را مجاب کردم که صبر کنید تا ابتدا این اثر سینمایی در ایران به نمایش در بیاید.
دو طلبه جوان میخواهند برای شرکت در سمیناری دانشگاهی پیرامون ادیان به آلمان بروند. رئیس حوزه علمیه آنها که حاج آقا فراستی نام دارد، راه سفر را برآنها میبندد. طلبههای جوان با اغفال حاج آقا فراستی، ویزایی هم برای او میگیرند و او را با خود به آلمان میبرند.
پارادایس فیلمی به کارگردانی و تهیهکنندگی علی عطشانی و نویسندگی مهدیعلی میرزایی محصول سال 1394 است.
مردم سالاری/اکسير بيتاثير فرزاد حسني بر مس صداوسيما
عـذر بدتـر از گنـاه
گروه فرهنگي- الهام درفشي: چند روزي است فيلم برنامه «اکسير» که با اجراي فرزاد حسني از شبکه سه سيما پخش مي شود در شبکههاي اجتماعي بازنشر ميشود و اين فيلم که در آن مجري برنامه(فرزاد حسني) با لحني توهين آميز با مهمان برنامه رفتار ميکند با واکنشها و اعتراضات بالايي از سوي مردم همراه بوده است.
در بخشي از اين برنامه فرزاد حسني که پس از سالها ممنوعالتصويري به رسانه ملي بازگشته و اجراي برنامه اکسير را برعهده دارد از يکي از مهمانان ميخواهد تا به روي صحنه بيايد و به يک پرسش پاسخ دهد؛ اين مهمان که مردي ميانسال است، در پاسخ دادن کمي تأمل ميکند و در اين فاصله مرتباً از سوي مجري برنامه با لحن نامناسب و توهينآميز خطاب قرار ميگيرد و در پايان به عنوان هديه به او «زرشک» داده ميشود!
انتشار اين فيلم در فضاهاي مجازي موجي از اعتراضات مخاطبان را بوجود آورد عدهاي از کاربران شبکههاي اجتماعي حسني را فردي مغرور و بي ادب توصيف کرده اند که رفتار ناشايستي با مهمان خودش دارد.
گروهي هم اين کارش را تلاشي براي ديده شدن برنامه بعد از پايان ممنوعالتصويري دانستهاند که در رفتارهاي سابق او نيز قابل تحليل است. دسته ديگري هم البته به درستي به اين نکته اشاره کردهاند که منهاي دوربودن اين رفتار مجري از کرامت انساني اين ناظر پخش و مسوولان صدا و سيما هستند که با صدور اجازه پخش اين برنامه ضبطي، بياخلاقي او را دامن زدهاند.
در پي اين اعتراضات، تهيهکننده برنامه «اکسير» درباره نمايشي بودن اين برنامه توضيحاتي ارائه کرد و گفت: آيتمي که از آن توهين به تماشاگر حاضر در اين برنامه برداشت شده است، صرفا يک آيتم نمايشي بوده است و عدهاي غرضورزانه بخشي از اين آيتم را با سانسور منتشر کردهاند که باعث شدهاند احساسات مردم جريحهدار شود.
پس از اين اظهارات فرزاد حسني به همراه تهيهکننده برنامه اکسير و جمشيد (شخصي که حسني در اين برنامه به او توهين کرده بود) يکشنبه شب با حضور در برنامه «مردم چي ميگن» گفت: اين مسابقهاي بود که در آن ميخواستيم تمام جوابها غلط باشد. تمام مهماناني که در برنامه اکسير شرکت ميکنند به ويژه در بخش مسابقه با فيلمنامه از پيش تعيينشدهاي آشنا هستند و ما هم دنبال افرادي ميگرديم که چهرههاي عادي جامعه باشند.
به گزارش عصر خبر ابهامات فراواني در مورد عملکرد اين برنامه و ادعاي مطرح شده وجود دارد. اول اينکه اگر همه چيز نمايش بوده، چرا براي اعلام اين موضوع تهيه کننده برنامه سه روز - يعني از پنجشنبه که برنامه پخش شد تا روز شنبه – صبر کرد و سپس فيلم ادعايي منتشر شد؟ ضمنا افکار عمومي بيترديد از اين توجيه راضي نشده اند. به همين دليل بد نيست به جاي يک فيلم کوتاه بخش بزرگتري از پشت صحنه پخش شود تا ادعاي مذکور دست کم اندکي به واقعيت نزديک تر شود.
ادعاي قرارداد 4 قسمتي با مهمان برنامه که ظاهرا قرار بوده از همان قسمت اول به بعد همه چيزش لو برود، هم از آن ادعاهاي عجيب و غريب بود که باورش دشوار است؛ از طرفي حضور اين فرد – که جمشيد نام دارد – در تلويزيون نشان داد که او توانايي چنداني براي بازيگري ندارد و سوال اينجاست که بر چه اساسي با چنين فردي قرارداد 4 قسمتي بسته شده؟ آيا اين ادعا از اساس زير سوال نيست؟
در نهايت اينکه بر فرض که همه ادعاهاي غيرقابل باور تهيه کننده و مجري برنامه «اکسير» درست باشد؛ سوال اينجاست که هدف از توليد چنين برنامه اي چه بوده؟ اگر هدف سرگرم کردن بود که از واکنش مخاطبان مي توان فهميد چنين هدفي در چه جهتي برآورده شده. اگر هدف خنداندن بود که بايد گفت بيش از خنداندن مخاطب را به گريه انداخته و اگر هدف آموزش بوده (!) هم که موضوع بي احترامي به بزرگترها به بهترين شکل ممکن آموزش داده شد!
از سوي ديگر سيدرمضان شجاعي کياسري عضو ناظر مجلس در شوراي نظارت بر صداوسيما در گفتوگو با «آستان»، با اشاره به رفتار و سخنان توهينآميز فرزاد حسني گفت: وقتي صداوسيما بعضيها را بزرگ کند، زيادي بزرگ ميشوند و رعايت شأن و جايگاه رسانه ملي را نميکنند و فقط خودشان را به رخ مردم ميکشند.
اين عضو ناظر مجلس در شوراي نظارت بر صداوسيما اضافه کرد: قطعاً با اينگونه رفتارها، رسانه، مخاطبگريز ميشود و در چنين شرايطي ريزش مخاطب نيز براي اين رسانه طبيعي است.
در پايان آنچه بايد به طور جدي در دستور کار رسانه ملي قرار گيرد اين است که بايد افراد براي ورود به اين رسانه و در دست گرفتن سکان برنامهها در همه ارکان آن به ويژه در بخش اجرا که ويترين برنامههاي مجريمحور است گزينشهاي سختگيرانهاي داشته باشد.
وطن امروز/تأثیر نقد رهبر انقلاب بر اشعار حدادعادل
غلامعلی حدادعادل در مراسم جشن امضای دفتر شعر خود در نمایشگاه کتاب گفت: تاثیر نقد و نظر رهبر معظم انقلاب بر شعرم را همیشه بر خودم مسلم دانسته و میدانم. حدادعادل در مراسم جشن امضای مجموعه شعر «هنوز هم» درباره تاثیرگذاری انس و معاشرت وی با مقام معظم رهبری در سرایش مجموعه «هنوز هم» نیز گفت: بیشتر شعرهای این مجموعه اندکی بعد از سروده شدن برای ایشان خوانده شده است و ایشان هم درباره آنها اظهار نظر کردهاند و من هم از نظر ایشان استفاده کردهام. رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: من به طور معمول کم شعر میگویم مثلا در یک ماه به طور متوسط کمتر از یک غزل میسرایم اما در همین زمینه هم این من نیستم که تصمیم بگیرم شعر بگویم بلکه شعر در درون من گفته میشود بنابراین این حس و تعبیر وجود دارد که شعرهای من از کلیشههای مرسوم دور شده و متفاوت است. حداد عادل در ادامه با اشاره به ویژگیهای غزل بعد از انقلاب اسلامی گفت: غزل بعد از انقلاب از زیباییهای سبک هندی بهره برده است یعنی آنچنان که در سالهای قبل از انقلاب سبک هندی در شعر استفاده میشد که بسیار افراطآمیز بود و میان مردم و شعر فاصله میانداخت تغییر کرد و نوعی متعادل و زیبا از شعرسرایی در سبک هندی به وجود آمد. وی افزود: کسانی که با شعر انس دارند یا در حافظه خود اشعار زیادی را حفظ کردهاند آگاهانه یا ناآگاهانه از زیبایی شعر در نثر بهره میبرند. به نظر من اگر کسی اهل شعر باشد میشود جای پای تشبیهات شاعرانه را در نثرهایش دید. شعر در واقع برای او آرایشکننده نثر است. من به همه کسانی که دوست دارند نثرشان جاندار شود میگویم به شعر پناه ببرند.
وطن امروز/انتقاد از مسؤولان ارشاد برای نحوه برگزاری نمایشگاه کتاب
متراژی بیشتر برای ناشر آثاری ضداخلاقی!
مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی با بیان اینکه ارشاد در بحث محتوا تسامح میکند، گفت: چطور آن ناشری که کتاب ضداخلاق و خانواده، اسلام و امام عصر تولید کرده، امسال متراژ بیشتری در نمایشگاه میگیرد؟! میثم نیلی، مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی با حضور در برنامه «متن- حاشیه» شبکه 3 سیما اظهار داشت: به مشکلات نمایشگاه باید از 2 بعد نگاه کنیم؛ یکی زیرساختی که عموماً ناشران و مردم با آن درگیر هستند. نبود برق در روزهای نخست یا آب آشامیدنی و امکانات رسانهای و اینترنت بسیار مشکلساز شد که شاید اینها به دلیل اولین سال برگزاری نمایشگاه در این محل طبیعی بود و شهرداری با اهتمام ویژه این کار را آغاز کرد و به نتیجه رساند. وی افزود: شهرداری تهران در نمایشگاه امسال و سالهای آینده، وزارت ارشاد را از پرداخت اجارهبها معاف کرد که کاری مثبت بود اما این اتفاق در واقع برای ناشران مابهازا نداشت. یعنی توقع این بود که ناشران مثل سالهای قبل پرداخت هزینه نداشته باشند، هرچند بعضاً شنیده میشد بیشتر از سالهای قبل هم اجاره پرداخت شده است. به گفته وی، امسال متأسفانه 230 ناشر نتوانستند غرفه بگیرند، آن هم به دلیل مشکلات کمبود جا که امیدواریم در سال آتی برطرف شود اما مشکل اصلی به نظر من در بحث محتوایی و فرهنگی است که البته این مساله مربوط به اکنون نیست و سالیان سال است ادامه دارد و هنوز حل نشده باقی مانده است. وی افزود: در سالهای اخیر با رویکرد دولت محترم یازدهم ماجراها کمی تشدید هم شده است و نوعی تساهل و تسامح از سوی ارشاد در بحث محتوایی به شکل کلی دیده میشود که این یکی از عوامل بازدارنده مردم در خرید کتاب است چون مردم دوست دارند کتابی سالم بخرند و به خانوادههایشان هدیه دهند و یا به دیگران توصیه به خواندن کنند اما گاهی شاهد تساهل در بحث محتوایی هستیم. نیلی در ادامه با بیان این مثال که متأسفانه برای چندمین سال شاهد حضور برخی کتابهای ضدخانواده در نمایشگاه هستیم، گفت: دوستان ارشاد باید توضیح دهند که چطور میشود درباره یک ناشر خارجی که مجموعهای از دلالان کتابهای آنها را به اسم ناشر خارجی در نمایشگاه عرضه میکنند و درباره وهابیت که جذابیتی در ایران ندارد تا اندازهای حساسیت نشان میدهند اما درباره انبوه کتابهایی که در موضوعات بیاخلاقی، نهلیسم و لیبرالیسم هستند، هیچ واکنشی نشان نمیدهند.
وطن امروز/یادداشتی بر کتاب «زقاق پنجاهوشش» به بهانه انتشار در نمایشگاه کتاب
شناسنامهای از دورانی تلخ
علیالله سلیمی: همزمان با سالهای دفاعمقدس، در حاشیه این رویداد بزرگ، اتفاقهای ریز و درشت دیگری هم افتاده است که بسیاری از آنها تا به امروز ناگفته مانده و اگر بازگو شود بسیاری از حقایق دوران دفاعمقدس بر همگان روشن خواهد شد. از جمله رفتار نادرست رژیم بعثی عراق با افراد ایرانیتبار ساکن در شهرهای عراق که این مساله باعث شد اغلب این افراد سرنوشت غمانگیزی را در این دوران سپری کنند. کتاب «زقاق پنجاهوشش» خاطرات هانی خرمشاهی از این موضوع است. او به عنوان کسی که دوران کودکی و نوجوانی خود را در اوج بدرفتاری و خصومت رژیم بعثی عراق با ایرانیتبارهای این کشور گذرانده، به عنوان فرزند یک خانواده ایرانیتبار ساکن شهر بغداد از نزدیک شاهد این فجایع بوده و خاطراتش را بر پایه مشاهدات عینی خود از اتفاق تاریخی روایت کرده است. در این کتاب به بدرفتاری، بازداشت، شکنجه، قتلعام و اخراج هزاران ایرانیتبار ساکن شهرهای مختلف عراق از سوی رژیم بعثی عراق اشاره شد که اوج این وقایع ناگوار همزمان با شروع جنگ تحمیلی از سوی حکومت بعثی عراق بوده است. در پیشگفتار کتاب به این مساله اشاره شده که ایرانیتباران رانده شده از عراق در سال 1359 شمسی ابتدا از طریق یک دام بزرگ، تحت عنوان اعطای شناسنامه یا گواهی شناسنامه توسط دولت تازهکار صدام، شناسایی و مدتی بعد به طرز مظلومانهای ضمن آزار و اذیت فراوان از خانه و کاشانه خود اخراج شدند. هانی خرمشاهی در کتاب «زقاق پنجاهوشش» که عنوان آن برگرفته از نام خیابانی به همین نام در بغداد(جایی که خانواده خرمشاهی در آن ساکن بودهاند) است، به سیر مواجه خانواده خود و همچنین خانوادههای مشابه با موضوع اخراج ایرانیتبارهای ساکن در کشور عراق میپردازد. کتاب «زقاق پنجاهوشش» که در نمایشگاه کتاب بیستونهم عرضه شده است، در 19 فصل تنظیم شده که از دوران تولد و کودکی راوی در سال 1350 در عراق شروع و با سلسله وقایع خانواده خرمشاهی در مواجهه با مساله هویت دوگانه این خانواده و نیز خانوادههایی با وضعیت مشابه و همچنین موضعگیری نادرست حکومت بعثی عراق در قبال موقعیت آنها پیگیری میشود و سرانجام پس از بازگویی مشکلاتی که در این راه به خانواده راوی و نیز خانوادههای مشابه تحمیل میشود، با اخراج آنها از کشور عراق و رسیدن به خاک ایران به پایان میرسد. در لابهلای فصلهای کتاب، به گذشته خانواده راوی و همچنین برخی خانوادههای ایرانیتبار ساکن در عراق اشاره میشود که تصویر روشنی از موقعیت این گروه از خانوادهها در عراق را نشان میدهد. خیابان زقاق پنجاهوشش در بغداد، جایی است که بسیاری از خانوادههای ایرانیتبار در آن ساکن هستند و خانواده هانی خرمشاهی هم با بسیاری از آنها رفتوآمد دارند. همچنین راوی توضیحات کاملی از موقعیت شغلی ایرانیتبارهای ساکن در این شهر ارائه میدهد که اغلب از تجار موفق شهر هستند و از موقعیت اقتصادی مناسبی هم برخوردارند. جایگاه شغلی و اجتماعی پدر خانواده خرمشاهی هم در این میان قابل توجه است. او مهندس شاغل در یک شغل دولتی است که پروژههای مهم در شهرداری را پوشش میدهد. راوی با توصیف این موقعیت در فصلهای ابتدایی کتاب به جایگاه سست و لرزان این خانوادهها در عراق میپردازد که هر لحظه در آستانه دستگیری و اخراج هستند. آنها علاوه بر اخراج، همه اموال و داراییهای خود را هم در این راه از دست میدهند و همزمان مورد آزار و اذیت عوامل حکومت بعثی عراق قرار میگیرند که در برخی موارد با دستگیری، شکنجه و قتل همراه است و کسی هم پاسخگوی این وضعیت نیست. خانواده خرمشاهی در این راه، تعدادی از اقوام و آشنایان خود را از دست میدهند و هر لحظه سایه تهدید و ارعاب بر سر آنها سنگینتر میشود. این مساله با علنی شدن موضوع طرح «تسفیر» که به معنای به سفر فرستادن و در آن زمان به معنای اخراج از عراق بود، شکل رسمیتری به خود میگیرد و خانوادههای ایرانیتبار گروه گروه دستگیر، شکنجه و اخراج میشوند. این شرایط به خانواده خرمشاهی هم تحمیل میشود و آنها مجبور میشوند با به جا گذاشتن همه داراییها، دست خالی به ایران بروند. البته دوراندیشی خانواده خرمشاهی که پیش از اخراج از عراق، 2 فرزند خود «مصطفی» و «هنا» را از این کشور خارج کردهاند، در زمان ورود آنها به ایران برایشان کارساز میشود. مصطفی و هنا پیش از آمدن خانواده، آپارتمان کوچکی در تهران خریدهاند که وقتی پدر،مادر و برادر کوچکشان، هانی از عراق اخراج و به ایران وارد میشوند، دوباره دور هم جمع شوند و خانواده 5 نفره آنها مرحله تازهای از زندگی در ایران را از سر گیرند. علاوه بر سرگذشت خانواده خرمشاهی و برخی خانوادههای ایرانیتبار مانند عمو هاشم، سراج، موسوی، شبستری و بحرالعلوم، در بخشهایی از کتاب به شکلگیری حزب الدعوه اسلامی به رهبری آیتاللهالعظمی سیدمحمدباقر صدر، گرایش شیعیان عراق به این حزب و همچنین سرکوب اعضای این حزب توسط حکومت بعثی عراق پرداخته میشود. چاپ اول کتاب «زقاق پنجاهوشش» نوشته هانی خرمشاهی در غرفه انتشارات سوره مهر قابل عرضه به مخاطبان کتاب است و میتواند پیشنهادی ارزنده برای کتابخوانان باشد.