کد خبر: ۳۴۹۹۴۰
تاریخ انتشار:

خسارت بارتر از تحریم های بین المللی

کتاب، مطالعه کتاب و ارتباط دائمی با کتاب از مهم ترین نیازهای جامعه ماست؛ اما تاکنون کسی برای آن فریاد نزده، استعفا نداده و استیضاح نشده؛ گویی دغدغه دست چندم هم نیست.

یک حادثه قابل تأمل

مدتی است که اتفاقی ذهنم را به خود مشغول ساخته است؛ یک مغازه کتابفروشی در شهر ما تعطیل شد. تعطیلی این مغازه شاید از کاهش درآمدش بوده اما در عوضش یک مغازه فلافل فروشی افتتاح شد. چند سالی است که نه تنها تعداد این مغازه های اغذیه فروشی کم نمی شود بلکه در بعضی مناطق، چند تا از آن ها در کنار هم فعالیت می کنند و از قضا همگی فروش خوبی هم دارند؛ تا جایی که کتابفروشی ها را هم به فکر تغییر شغل می اندازند.
این اتفاق، در کنار گران شدن کاغذ و بالتبع بالارفتن قیمت کتاب و بی رونقی کتابفروشی ها هر چند ناگوار است اما صدای اعتراض کسی را بلند نکرد؛ یعنی کم شدن تغذیه فرهنگی و کاهش تمایل آنان به مطالعه و کتاب، نه در حد دریاچه ارومیه و رودخانه زاینده رود اهمیت داشت، نه به اندازه فیلترینگ تلگرام و سرعت اینترنت و حتی امحاء میوه قاچاق.

یک لحظه تأمل

از سوی دیگر، هم نشینی با عالمان و اندیشمندان از توصیه های موکد دینی است. روشن است که از نشست و برخاست با دانشمندان صرفاً نشست و برخاست معمولی مراد نیست؛ حشر و نشری مراد است که آموختن و در نتیجه ارتقاء زندگی در پی داشته باشد. مطالعه کتاب، ارتباط گرفتن مستقیم با اندیشه عالمان است

اگر در میان روایات اسلامی جست و جو کنیم به وضوح از اهمیت «فکر و اندیشه» آگاه می شویم؛ این که اندیشه مایه بینایی است، آینه ای صاف است که حقیقت را به ما نمایش می دهد، مایه حیات و بصیرت است، آیین خوبی هاست و بدی ها را می پوشاند. (منتخب میزان الحکمه، ج2، ص994). برای مطالعه بیشتر به باب اندیشه در کتب حدیثی مراجعه کنید.) همه این توصیف ها حکایت از جایگاه رفیع «اندیشه» دارد.
جولان اندیشه اندیشمندان بزرگ بر روی کاغذ و با قلم اتفاق می افتد. این نکته از نگاه امام علی علیه السلام نیز از قلم نیفتاده که «خردهای دانشمندان، در نوک خامه های آنان است» (عقول الفضلاء فی أطراف أقلامها؛ غرر الحکم، ص 467) از این رو بهترین راه برای بهره گیری از اندیشه بزرگان، آموختن تجربه های ناب زندگی آن ها و ایجاد تغییر مثبت در زندگی و سبک آن، زندگی با کتاب است.
در حقیقت کسی که اهل مطالعه نیست و رفت و آمدی با کتاب ندارد، از اندیشه های عالی بی خبر است ولو اینکه در عالم مجازی دستی بر آتش داشته و مریدان فراوانی (بخوانید فالوورهای زیادی) برای خودش دست و پا کرده باشد یا در عالم حقیقی، موقعیت و پست و ثروتی فراوان برای خودش رقم زده باشد.
کتاب هر کس نشان شخصیت اوست؛ کتابُ الرجل عنوانُ عقلِهِ وبرهانُ فضله. (امام علی علیه السلام؛ غرر الحکم، ص540) با دیدن آثار و سیر در تراوشات افکار نویسنده می توان پی برد که چند مَردَه حلاج است؛ با خواندن کتاب می توان حرف های محکم را شنید، علت ها و استدلال را بررسی و میزان قوت و ضعف کلام را استخراج کرد و در نتیجه با مطالعه کتاب است که می توان از شخصیت اندیشمندان پرده برداشت.
کتاب، غذای روح انسان است. همان گونه که بدن نیاز به غذا دارد، روح انسان نیز محتاج غذاست؛ اگر به آن غذا نرسد پژمرده می شود و می میرد. اگر انسان با کتاب محشور نباشد روحش ضعیف خواهد شد؛ درست مانند بدن که از بی غذایی ضعیف می شود.

ناگفته نماند

 این نکته از نگاه امام علی علیه السلام نیز از قلم نیفتاده که «خردهای دانشمندان، در نوک خامه های آنان است» از این رو بهترین راه برای بهره گیری از اندیشه بزرگان، آموختن تجربه های ناب زندگی آن ها و ایجاد تغییر مثبت در زندگی و سبک آن، زندگی با کتاب است

مسلماً غذا خوردن مفید است؛ اما خوردن هر غذایی مفید نیست؛ بلکه از بسیاری از خوراکی ها باید فاصله گرفت، چرا که یا آن خوراکی ها کلاً برای همه مضرند، یا این که برای شخص ما تجویز نمی شوند. کتاب هم که خوراک روح است چنین است: خواندن هر کتابی مفید نیست و حتماً باید از برخی کتاب ها اجتناب کرد. همچنین به مانند کسی که برای یافتن خوراکی های مفید به یک کارشناس و احیاناً پزشک مراجعه می کند و از او راهنمایی می گیرد، در استفاده از کتاب هم باید از کارشناس و متخصصان مشورت گرفت و هر کتابی را به خورد جان نداد.
نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که اندیشه و میوه اش (کتاب) مختص افراد خاص یا گروه ویژه ای نیستند؛ بلکه برای همگان است؛ درست مانند غذای جسم که کسی آن را مختص تحصیل کرده ها یا تحصیل نکرده ها نمی داند. چرا که کتاب با اندیشه عالمان و دانشمندان و متفکرین در هم تنیده و حامل روشن ترین پیام ها و آموزه هاست.
از سوی دیگر، هم نشینی با عالمان و اندیشمندان از توصیه های مؤکد دینی است. روشن است که از نشست و برخاست با دانشمندان صرفاً نشست و برخاست معمولی مراد نیست؛ حشر و نشری مراد است که آموختن و در نتیجه ارتقاء زندگی در پی داشته باشد. مطالعه کتاب، ارتباط گرفتن مستقیم با اندیشه عالمان است.
شاید از همین روست که گفته می شود برخی عالمان در زمان خود غریب اند. با این که ممکن است دور و برشان شلوغ هم باشد، اما کسی اعتنایی به اندیشه شان نمی کند و از آن ها بهره نمی گیرد.

کلام آخر:
حقیقت این است که در ایران ما، کتاب جایگاهی که باید را ندارد. بعد از چند ده سال از انقلاب اسلامی، عموم مردم ترجیح نمی دهند که بخشی از پولشان را بابت کتاب هزینه کنند. خبرسازی کتاب تنها به نمایشگاه کتاب خلاصه شده و اگر مسابقه و جایزه ای نباشد، ما نیازی به مطالعه کتاب را در خود احساس نمی کنیم و اگر توصیه های بزرگان دین را مرور کنیم خواهیم فهمید که این، از تحریم های امریکا نیز فاجعه بارتر است. به راستی که «فردا برای خواندن دیر است.» (شعار زیبای نمایشگاه بیست و نهم کتاب)

منبع:تبین

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین