نگاهی به مستند بیبیسی: «مدافعان اسد»
وقتی جیره خواران استعمار درس اخلاق می دهند!
این مستند در بیبیسی تهیه و تدوین شده است، یعنی بنگاه سخنپراکنی دولتی بریتانیا. آیا بریتانیاییها فراموش کردهاند که خود چگونه از سربازان هندی در جنگها استفاده میکردند؟ آیا همین بندر بوشهر خودمان بارها زیر چکمههای سربازان هندی قرار نگرفت؟ حالا این جماعت به ما درس اخلاق میدهند؟
گروه سینما و تلویزیون: مستند بیبیسی فارسی با عنوان «مدافعان اسد: لشکر جنگجویان خارجی ایران»، با اجرای خانم «فریبا صحرانورد»، مستندی بسیار حرفهای و خوشساخت است. محوریت این مستند، تیپ فاطمیون (س) است که تشکیل شده از رزمندگان شیعه افغانستانی در نبرد سوریه است. مستند میخواهد بگوید که اعضای این تیپ بهخاطر وضعیت ناگوار زندگی در ایران و به امید وعدههایی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به آنها داده، راهی سوریه شدهاند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در خصوص این مستند، برخی نکات به ذهن میرسد که اشاره به آنها خالی از لطف نیست:
اولا، آنقدر مستندسازان و هنرمندان خودی در خصوص این تیپ کاری انجام ندادند، که بازی به دست بیبیسی فارسی افتاد؛ هرچند که بعید نیست در صورتی که میساختند هم آن قدر ضعیف کار میکردند که بهجای حس همدلی، حس متضاد به بار آورد.
ثانیا، هدفی که مستند بیبیسی فارسی زیرکانه اما آشکارا دنبال میکند، تقدسزدایی از شهدای حرم است. از همان ابتدا، مدافعان حرم به مدافعان اسد بدل میشوند و سپس انگیزههای مالی جای انگیزههای مذهبی و عرق شیعی را میگیرد. از آنجا که طبقه متوسط ایران اصولا عادت دارد که در برابر گفتمان حاکم قد علم کند – از همان دوران شکلگیری روشنفکری در دوران قاجار تا دوران پهلوی و تا بالا گرفتن این طبقه پس از دوران هاشمی چنین بوده است – یقین باید داشت که این مستند بیتاثیر نخواهد بود و عدهای نهچندان کمتعداد را بهخود جلب و جذب میکند.
ثالثا، مستند اگرچه حرفهای ساخته شده اما بیطرفانه ساخته نشده است. در میان تیپ 10 هزار نفره فاطمیون (س) گویا حتی یکی هم نیست که به انگیزه دینی و برای دفاع از مقدسات شیعه و محور مقاومت عازم سوریه شده باشد. خانم صحرا نورد از کنار این جماعت که اتفاقا تعداشان در تیپ فاطمیون (س) به هیچوجه کم نیست، به راحتی گذشته و اثری از آنها در مستند ایشان نیست. نگارنده افراد زیادی را دیده که از سوریه بازگشتهاند و از دلاوریهای تیپ فاطمیون (س) سخن گفتهاند و باور نمیکند همه آن دلاوریها برای بهدست آوردن مالکیت سیمکارت بوده باشد!
رابعا، مستند مزبور تلاش دارد تا از قبل جنگ سوریه، وضعیت اسفناک افاغنه در ایران را به تصویر کشد. در این خصوص پنج نکته هست که باید مورد اشاره قرار گیرد:
الف – به تصریح خود مستند، جمعیت افاغنه در ایران بالغ بر 2.5 میلیون نفر است و تیپ فاطمیون در حدود 10 هزار نفر. حتی اگر تمام این 10 هزار نفر در وضعیت اسفناک بودهاند، وضعیتشان قابل تعمیم به 2.5 میلیون نفر نیست؛
ب – همانطور که مستند روشن میسازد، غالب این افراد، افاغنه بدون مجوز هستند. از این دست مهاجرین در هیچ جای جهان استقبال نشده بلکه طبعا باید به سرزمین خود بازگردانده شوند؛
ج – چرا مستند به این نکته اشارهای نمیکند که حضور این 2.5 میلیون افاغنه اعم از مجوزدار و بیمجوز، چه میزان فرصت شغلی را از جوانان و مردان این مرز و بوم ربوده است؟ درست است این جماعت بیشتر در شغلهای پست اشتغال دارند اما همین شغلها هم درآمد دارد و بسیاری در ایران گرسنه همین درآمد هستند. انصاف نیست که ایران به خاطر بیش از 30 سال پناه دادن به افاغنه، نهتنها مورد تقدیر قرار نگیرد، بلکه چهره ظالم به خود ببیند.
د – طبقه متوسط شهری ایران که لاجرم از این مستند استقبال کرده و میکند، جا دارد به این سوال پاسخ دهد که نگاه خودش به مهاجران افغان طی سه دهه گذشته چگونه بوده و چگونه هست؟ کدام یک از ما بودیم که یکبار از کلمه «افغانی» بهعنوان فحش استفاده نکردهایم؟ حداقل در میان آقایان! آیا غیر از این بوده که افاغنه را بهعنوان دزد و قاچاقچی و موادفروش و قاتل میشناختیم؟
ه – انتشار این مستند با موج بهراه افتاده بر سر قتل دختری افغان به نام ستایش همزمان شده است. این روند افغانیگرایی یکباره از کجا سربرآورده و چه هدفی را دنبال میکند؟
خامسا، این مستند در بیبیسی تهیه و تدوین شده است، یعنی بنگاه سخنپراکنی دولتی بریتانیا. آیا بریتانیاییها فراموش کردهاند که خود چگونه از سربازان هندی در جنگها استفاده میکردند؟ آیا همین بندر بوشهر خودمان بارها زیر چکمههای سربازان هندی قرار نگرفت؟ حالا این جماعت به ما درس اخلاق میدهند؟ تازه، ما افغانستان را مستعمره خود نکردیم اما مثال استعمار هند توسط بریتانیا، مثال کلاسیک تاریخی استعمار است.
علیرضا کریمی
انتهای پیام/
وقتی که آشفته گویی ها مصداق مثل معروف "دفاع بد، بدترین حمله است" را به ذهن متبادر می سازد!