به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، ساعت 8 صبح بیست و هفتم اسفندماه سال گذشته ماجرای قتل هولناک زنی جوان در خانهشان واقع در محله هفتچنار به کلانتری 111 تهران مخابره شد.
بررسیهای ابتدایی نشان داد قربانی مریم نام دارد و 40 ساله است که از ناحیه دست هدف ضربات چاقو قرار گرفته و سپس خفه شده است.
وقتی تیمی از اداره 10 پلیس آگاهی تهران تحت نظر بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی دست به تحقیق زدند شنیدند که پسر 23 این زن به نام مهدی پلیس را در جریان قرار داده است.
این پسر گریان که هنوز باور نمیکرد چنین جنایتی رخ داده باشد به افسر بازجو گفت: شب گذشته مادرم از من خواست به خانه خواهرم بروم تا او و پدرم بتوانند در تنهایی درخصوص اختلافاتشان صحبت کنند. من نیز آن شب به خانه خواهرم رفتم و ساعت 6 صبح بود که پدرم با گوشی تلفن همراهم تماس گرفت و ادعا کرد شب گذشته با مادرم درگیر شده و به این بهانه از من خواست تا به خانه سری بزنم. سراسیمه خودم را به خانهمان رساندم و با جسد مادرم روبهرو شدم. کارآگاهان در این تجسسها هیچ شکی نداشتند که عامل جنایت کسی جز شوهر 42 ساله مریم به نام سیاوش نیست، به تعقیب وی پرداختند اما تا روز 15 فروردین ماه هیچ سرنخی از همسرکش فراری به دست نیاوردند تا اینکه ساعت یک ظهر سیاوش با پای خود به اداره 10 پلیس آگاهی تهران رفته و تسلیم شد.
سیاوش در بازجوییها گفت: مریم از چندی پیش در شبکههای مجازی به عضویت گروههای مختلف درآمده بود در حالی که من بارها گفتم با اینگونه ارتباطات مشکل دارم و مخالف آن هستم. وی افزود: از همسرم خواسته بودم از این شبکه و گروهها خارج شود اما او با بیاعتنایی به کارهایش ادامه میداد و همین باعث اختلاف شدیدی بین ما شده بود تا جایی که من به تلافی از مریم خواستم تا دیگر به محل کارش نرود اما او اصرار داشت تا کار کند.
مرد همسرکش گفت: بین من و مریم فاصله عاطفی شدیدی به وجود آمده بود و مرتب با هم دعوا میکردیم تا اینکه شب جنایت، همسرم از پسرمان خواست خانه نباشد تا بتوانیم با هم درخصوص اختلافهایمان صحبت کنیم. ابتدا خیلی آرام بودیم اما چون به توافق نرسیدیم ساعت 3 بامداد بود که من با ریختن قرص داخل لیوان آب از مریم خواستم تا او آن را بنوشد اما همسرم نپذیرفت و در حالی که بسیار عصبانی شده بودم به او حمله کرده و دست به قتل زدم. 3 ساعت بالای سر جسد مریم گریه کردم تا اینکه صبح روز جنایت با پسرم تماس گرفته و به او گفتم که به خانه برود و بعد از آن از تهران خارج شدم و در این 18 روز در شهرهای قزوین، قم و مدتی در آزمایشگاهی که 17 سال در آن کار میکردم پنهان شده و سرگردان بودم تا اینکه تصمیم گرفتم تسلیم پلیس شوم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com