نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی بایستی به دور از مدح و ذم برجام، به واکاوی و درسآموزی از این رویداد سیاسی بپردازند. یکی از درسهایی که میتوان از این رویداد سیاسی و متعاقب آن از شعار سال (که پیامهای مهمی دارد) گرفت، این است که سیاستگذاری آمریکاییها در قبال ایران تغییرناپذیر و مبتنی بر طرحهای چندگانهی آنها درخصوص ایران است.
گروه بین الملل-سیاستهای آمریکاییها در قبال ایران چیست که حتی با به
تعبیر خود آنها «مذاکرات بیسابقه با ایران» نیز تغییری در آن ایجاد نشده
است. در این یادداشت بر آنیم از سیاستهای تغییرناپذیر آمریکاییها در قبال
ایران بهعنوان اولین درسی که میتوان از برجام و بعد از آن شعار سال گرفت
یاد کنیم.
1. مهار سیاسی
به گزارش بولتن نیوز،قدرت،
توازن سازی، بازدارندگی، توان وارد کردن ضربه اول متعارف، مشروعیت و
اقتدار ایران نه برای حوزه اندیشهای آمریکاییها پوشیده است و نه برای
نخبگان سیاسی – نظامی این کشور. آمریکاییها بهواسطه توافق هستهای
بهدنبال مهار این ظرفیتها و ابعاد قدرت سیاسی ایران بودند. سیاست مهار
ایران از اوان شکلگیری انقلاب اسلامی جزو دستور کارهای آمریکاییها برای
کنترل ایران بوده است. کارتر، ریگان، کلینتون، بوشها و نسخه بروز شده
آنها یعنی اوباما، همه و همه از این سیاست بهره جستهاند. بهعنوان یک
نمونه نیکلاس برنز، معاون وزیر خارجهی آمریکا در زمان جرج بوش که در
مذاکرات هستهای با ایران نیز حضور داشت، با بیان اینکه استراتژی آمریکا در
قبال ایران میبایست فشار از طریق مذاکرات باشد، میگوید: «باراک اوباما،
رئیسجمهور آمریکا و جانشین او و یا حتی جانشین رئیسجمهور بعد از اوباما،
باید تلاش کنند قدرت ایران را در منطقه مهار کنند... بنابراین ما باید قدرت
دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی خود را برای انسداد ایران در شرایط فعلی و
مهار قدرت این کشور در منطقه در سالهای آینده به کار بریم... استراتژی
مؤثرتر و هوشمندانهتر، فشار به آنها از طریق مذاکرات است.»
2. مهار اقتصادی
آمریکاییها
بهخوبی میدانند که بهواسطه فشار سیاسی توان کنترل ایران را نداشته و
نخواهند داشت، لذا «هجوم به اقتصاد ایران» را بهعنوان راه جدیدی برای مهار
ایران تصویر کردهاند. این موضوع زمانی برای آنها محاسبه پذیر میشود که
در داخل ایران نسبت به آن حساسیت نیز وجود داشته باشد.
همین
محاسبه پذیر کردن کنترل اقتصادی، پروژه تحریمها را برای آمریکاییها جذاب
کرد. برای مثال رئیس «بنیاد دفاع از دموکراسیها» در خصوص مهار ایران بر
آن است که آمریکا و کنگره این کشور بهعنوان مخالفان توافق با ایران بایستی
با هجوم، بهرهبرداری اقتصادی ایران را کند کنند.»
به
همین دلیل است که آمریکاییها بر روی فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران
محاسبات فراوانی داشتهاند. اهمیت این موضوع در ذهنیت آمریکاییها تا حدی
است که معتقدند که با استفاده از این فشارها ایران را وادار به مذاکره
کردهاند. برای مثال باراک اوباما بعد از انتشار بیانیه مطبوعاتی لوزان در
نطق خود چندین بار ادعا کرد که «تحریمها بهتنهایی نمیتوانست برنامه
هستهای ایران را متوقف کند اما ایران را مجبور کرد که به میز مذاکره
بازگردد.»
در
موردی دیگر سامانتا پاور نماینده آمریکا در سازمان ملل در تاریخ 15 فوریه
یعنی 26 بهمن 1394 در سرزمینهای اشغالی بیان داشت «بازگشت خودکار تحریمها (SNAPBACK) در
حالت فرضی شکست توافق هستهای یکی از تمهیدات «بهشدت بیسابقه» در توافق
هستهای است.» وی ادامه داد «با این بند، حق «وتو» از اعضای دائم شورای
امنیت، از جمله چین و روسیه برای جلوگیری از بازگشت تحریمها سلب شده است.»
مهار اقتصادی با پوستینی جدید: افزایش ریسک سرمایهگذاری در ایران
یکی
دیگر از ابزارهای آمریکا برای مهار ایران پروژه بالا بردن ریسک
سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در صورت سرمایهگذاری در ایران است. در اثنای
توافق ایران و 5+1 شرکتها و بنگاههای اقتصادی خارجی انتظار گشایش فضای
اقتصادی ایران برای ورود و سرمایهگذاری در این کشور را داشتند. اما برای
اجرای طرحهای سرمایهگذاری خود با یک مانع مواجه شدند و آنهم بیم مجازات
آمریکا بهواسطه سرمایهگذاری در ایران بود. آمریکاییها حتی بعد از اجرای
برجام نیز از وجود تحریمهای خود علیه ایران در رسانهها سخن به میان
آوردند و با استفاده از این ابزار تلاش کردند خطر سرمایهگذاری خارجی در
ایران را برای شرکتهای خارجی تبدیل به یک توهم کنند.
برای
مثال باراک اوباما در یک آوریل یعنی 13 فروردین 1395 در حاشیه نشست امنیت
هستهای واشنگتن اظهار داشت «ممنوعیتهای تجاری آمریکا، بهاستثنای موارد
محدود، پابرجا هستند. ما هم اجرای قاطعانه اجرای تحریمهای مربوط به
تروریسم، نقض حقوق بشر و برنامههای موشکی ایران را ادامه میدهیم.»
وی
همچنین خطاب به ایران اظهار داشت که «وقتی آنها موشک بالستیک با شعارهایی
برای نابودی اسرائیل شلیک میکنند، این شرکتها را مشوش میکند. برخی
خطرهای ژئوپلیتیک وجود دارند که وقتی آنها (شرکتها) میبینند این اتفاق
دارد میافتد، تشدید میشوند. اگر ایران به ارسال موشک به حزبالله ادامه
بدهد، این کار شرکتها را مضطرب میکند.»
در
همین خصوص رویترز با برشمردن بسیاری از تحریمهایی که علیه ایران باقی
مانده است، اینچنین درصدد پر کردن ایده ریسک سرمایهگذاری در ایران است
«بسیاری از تحریمهای ایالاتمتحده علیه ایران پابرجا باقی میمانند،
بهطور ویژه تحریمهایی که علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وضع شدهاند.»
میدل
ایست آنلاین با بیان اینکه «تحریمهای اولیه و اصلی علیه ایران هنوز باقی
مانده است» در خصوص موضوع باقی ماندن تحریمهای اصلی و اولیه علیه ایران
بیان میدارد که «منظور از تحریمهای اولیه بجای مانده در خصوص برنامه
هستهای ایران نیست، بلکه به موضوع تروریسم و حقوق بشر ایران مربوط
میشود.»
3. سیاست تغییر رفتار
این
البته، همهی آرزوهای مقامات آمریکایی نیست. پردهی دیگری از این آرزوها
را میتوان در اظهارنظرهای اخیر آنان مشاهده کرد. باراک اوباما، در سخنرانی
سال 2015 خود در سازمان ملل، بهصراحت اعلام کرد «شعار مرگ بر آمریکا در
ایران شغل ایجاد نمیکند و برای ایران امنیت نمیآورد.» جان کری، وزیر امور
خارجهی آمریکا نیز در پاسخ به این پرسش خبرنگار بیبیسی که «به نظر شما
دو طرف نهفقط ایران باید چه بکنند که فضا برای بهبود روابط ایجاد شود؟»،
گفت: «فکر میکنم همه میتوانند با تغییر لحن و کم کردن از شعارها شروع
کنند. اول از همه شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل. داشتن نقشهای برای
نابودی اسرائیل به این روند کمکی نمیکند.»
همچنین
«باراک اوباما»، رئیسجمهور آمریکا بامداد شنبه 2 آوریل یعنی 14 فروردین
1395 در یک کنفرانس خبری در حاشیه نشست امنیت هستهای واشنگتن ضمن اشاره به
محدودیتهایی که برای ایران در خصوص مبادلات تجاری با جهان وجود دارد،
عنوان کرد «ایران تاکنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق،
مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکتها سیگنالهایی بفرستد مبنی
بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریکآمیزی که شرکتها را
هراسان میکند، نخواهد کرد.»
وی
در همین نشست در خصوص پافشاریاش برای تغییر رفتار ایران اشاره کرد «ایران
باید آن چیزی که هر کشور دیگری در دنیا میفهمد را درک کند و آن اینکه
شرکتها میخواهند جایی بروند که احساس امنیت بکنند، جایی که شاهد مناقشات
گسترده نباشند، جایی که بتوانند مطمئن باشند مبادلات طبق روال معمول انجام
میشوند؛ و این هم سازگاریای است که ایران باید آن را انجام دهد.»
وی
چند ماه پیشتر نیز از این سیاست سخن گفته بود، آنجایی که در مصاحبه با
وبسایت میک بیان داشت «باید دوره گذار در ایران داشته باشیم، دوره گذاری
که شاید تدریجی باشد. در این گذار مردم باید درک کنند که فریاد مرگ بر
آمریکا یا انکار هولوکاست در میان رهبران ایران یا تهدید به نابودی اسرائیل
یا تسلیح حزبالله موجب نفرت جامعه جهانی از ایران میشود. و من میتوانم
تضمین کنم، لحظهای که رژیم ایران از این لفاظیها و رفتارها دست بکشد،
متناسب با اندازه، منابع و استعدادش با او برخورد میشود و قدرت و نفوذ او
در دنیا افزایش خواهد یافت. این مطلبی است که من به تحقق آن امیدوارم و این
امر تغییر در سیاست و رهبری ایران را میطلبد؛ طرز تفکری متفاوت در نسبت
با برخورد با دیگر کشورهای دنیا علیالخصوص ایالاتمتحده. و شاید این نسل
همان است که قادر به وقوع چنین امری است.»
فرجام سخن
از
سیاستهای تغییرناپذیر آمریکا در قبال جمهوری اسلامی میتوان بهعنوان
اولین درس برجام و متعاقب آن شعار سال سخن گفت. درسی که نه نیاز به مباحث
عمیق فلسفی دارد و نه تحلیلهای چندلایه. صرفاً کافی است رجوعی به گفتههای
نخبگان ارشد آمریکایی در قبال ایران در چندماهه پس از برجام داشته باشیم
تا بتوانیم به این مهم دست یابیم.
منبع:برهان