کابوس‌های قاتل فراری در جزیره قبرس

به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، اول شهریور ماه سال 87 مأموران پلیس قلعه‌حسن خان در جریان جنایت خونینی قرار گرفتند که در آن مرد جوانی با ضربات چاقو از پای درآمده بود.

تجسس‌ها نشان داد که قربانی مردی به نام صفی‌الله بود که در برابر خانه مرد آشنایی به نام محسن از سوی وی هدف قرار گرفته است. با توجه به فرار محسن از صحنه جنایت وی تحت تعقیب قرار گرفت و سرانجام با گذشت یک سال از این جنایت در حالی‌که هیچ سرنخی از عامل قتل نبود محسن با عذاب وجدان تسلیم پلیس شد و فاش کرد بعد از جنایت از مرز ترکیه به قبرس گریخته و همیشه عذاب وجدان داشت تا این که تصمیم گرفت به ایران برگشته و تسلیم شود.

این مرد جنایتکار که روز 25 تیرماه سال 88 در فرودگاه امام خمینی(ره) نزد مأموران رفته بود در برابر تیمی از کارآگاهان جنایی ایستاد و گفت: روز حادثه از محل کارم به خانه آمدم، مادرم به من گفت که امروز چند بار صفی‌الله به خانه‌مان آمد و سراغ تو را گرفته‌است. از آنجا که او چندبار به تلفن همراه خودم نیز زنگ زده بود، وقتی این حرف را از مادرم شنیدم، دلشوره گرفتم. همان لحظه به مادرم گفتم اگر دوباره به در خانه آمد بگوید من خانه نیستم که همزمان صفی‌الله سررسید و با داد و بیداد مرا تهدید کرد. به ناچار از خانه بیرون رفتم و به او گفتم رشوه‌ای را که من به‌خاطر کارغیرقانونی گرفته‌ام به او می‌دهم. اما دیگر دست از سرم بردارد.

او عصبانی بود و با چاقویی که در دست داشت به سمت من حمله‌ور شد دستش را گرفتم. همزمان مرد روی زمین افتاد که ناگهان چاقو به شکمش فرو رفت.

وقتی دیدم او خون‌آلود شد، از ترس پا به فرار گذاشتم خودم را به مرز ترکیه رساندم و از آنجا به قبرس گریختم.

در مدت این یک سال که فراری بودم، روزگارم سیاه و دچار عذاب‌ وجدان شدم. پس از صدور کیفرخواست این مرد در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت و با توجه به اقرارهایش با اصرار خانواده قربانی به قصاص نفس – اعدام- محکوم شد و پس از اینکه قضات دیوانعالی کشور این حکم را تأیید کردند، محسن توانست با پرداخت دیه 450 میلیون تومانی رضایت اولیای دم را جلب کند و از قصاص رهایی یابد. صبح دیروز، محسن در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک به ریاست قاضی عبداللهی و دو قاضی مستشار از جنبه عمومی تحت محاکمه قرار گرفت. این مرد در آخرین دفاع گفت: بشدت از عملکرد خود پشیمانم چرا که این جنایت ناخواسته اتفاق افتاد و من دستم به خون همکارم آلوده شد و از طرفی هم خانواده‌ام دار و ندارشان را فروختند تا بتوانند از مرگ حتمی مرا نجات دهند و رضایت اولیای دم را جلب کنند. بنا بر این گزارش در پایان سه قاضی عالی رتبه با هم وارد شور شدند و قرار شد محسن با احتساب ایام بازداشتی تا شب عید از زندان آزاد شود.