گروه بین الملل: این دیدارها که در ژنو بین مقامات آمریکایی و محمدجواد ظریف، نماینده وقت ایران در سازمان ملل و وزیر خارجه کنونی، انجام شد حتی پس از اشغال بغداد توسط آمریکا در آوریل 2003 نیز ادامه یافت.
به گزارش بولتن نیوز، زلمای خلیلزاد، سفیر پیشین آمریکا در عراق، افغانستان و سازمان ملل، در کتابی با عنوان «فرستاده» نوشت: «ما خواهان تعهدی بودیم مبنی بر اینکه اگر یک هواپیمای آمریکایی به صورت اتفاقی وارد خاک ایران شد هدف نیروهای نظامی این کشور قرار نگیرد.»
وی مینویسد: «ظریف موافقت کرد. ما همچنین امیدوار بودیم که ایران شیعیان عراق را تشویق کند تا نقش سازندهای در استقرار دولت جدید این کشور ایفا کنند.»
مایکل گوردون، روزنامهنگار نیویورکتایمز، که در مقالهای به محتویات این کتاب پرداخته میگوید: خلیلزاد به همراه رایان کراکر به ظریف اطلاع دادند دولت بوش میخواهد یک دولت دموکراتیک در بغداد مستقر سازد که در صلح با همسایگانش به سر خواهد برد - فرمولی که هدف از آن اعلام عدم برنامهریزی آمریکا برای گسترش عملیات نظامی به داخل خاک ایران بود.
خلیلزاد می نویسد که ظریف نیز ایدههای خود را درباره چگونگی هدایت عراق پس از جنگ داشت. وی از انتقال سریع قدرت به سیاستمداران در تبعید عراق حمایت میکرد، خواهان این بود که نهادهای امنیتی عراق از نو ساخته شوند، و همچنین خواستار پاکسازی گسترده اعضای حزب بعث عراق بود. وی همچنین با اشغال این کشور توسط آمریکا نیز مخالفت کرد.
زمانی که مسأله تروریسم در ماه می 2003 بر روی میز قرار گرفت، ظریف از آمریکا خواست تا رهبران گروهک منافقین (سازمان مجاهدین خلق) را که توسط صدام حسین در عراق پناه گرفته بودند، تحویل دهد. خلیلزاد نیز در مقابل مدعی شد برخی مقامات القاعده شامل پسر بنلادن در ایران به سر میبرند.
خلیلزاد مینویسد: متعاقب این گفتگوها ایرانیها «احتمال مبادله مستقیم رهبران مجاهدین خلق را با رهبران القاعده مطرح کردند.» دولت بوش این پیشنهاد را رد کرده و یک ماه پس از اینکه حمله تروریستی در ریاض را به اعضای القاعده در ایران نسبت داد، این کانال ارتباطی را بست.
خلیلزاد میگوید: پس از اینکه در سال 2005 به عنوان سفیر آمریکا در عراق منصوب شد تلاشهایش برای باز کردن کانال ارتباطی با ایران را ادامه داد.
مقامات عراقی که به تهران سفر میکردند به سفارت آمریکا اطلاع دادند ایران آماده گفتگو است و در سال 2006 نیز موقعیتی پیش آمد که طی آن ظاهراً سیاستهای آمریکا و ایران با یکدیگر همپوشانی داشتند: به گفته خلیلزاد هر دو کشور به این نتیجه رسیده بودند که ابراهیم الجعفری، نخستوزیر وقت عراق، باید کنار گذاشته شود. خلیلزاد مدعی است قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران، به صورت مخفیانه به بغداد رفت تا پیام لزوم کنارهگیری جعفری را ابلاغ کند.
سفیر پیشین آمریکا در کتابش مینویسد: پس از این رویدادها «عبدالعظیم حکیم به ایران سفر کرده و به آیتالله خامنهای پیشنهاد ادامه گفتگوها را داد. رهبر ایران این پیشنهاد را پذیرفت و ایرانیها تیمی متشکل از اعضای وزارت خارجه و سازمانهای اطلاعاتی را برای گفتگوهای بغداد آماده کردند. یک مقام ایرانی نیز به صورت علنی حضور کشورش در این مذاکرات را اعلام کرد.»
خلیلزاد میگوید: «بنا به دلایلی که برای من نامشخص است، واشنگتن این دیدار را در دقیقه آخر لغو کرد، حکیم به من اطلاع داد که [آیتالله العظمی] خامنهای از این رویداد چنین نتیجه گرفت که به آمریکا نمیتوان اعتماد کرد.»
سفیر پیشین آمریکا در عراق مینویسد که دولت بالاخره گفتگوها با ایران درباره عراق را تأیید کرد و وی به همراه کراکر مسئول این گفتگوها در بغداد شدند، اما مذاکرات ثمربخش نبودند.