اصول گرایان اگر دچار اشتباه محاسباتی درباره رفتار حریف نمی شدند باید در شش ماه آخر مجلس طرح های اقتصادی ملموسی از قبیل طرح پرداخت های نقدی به اقشار آسیب پذیر را در مجلس به تصویب می رساندند
به گزارش
بولتن نیوز،در تحلیل دلایل شکست مطلق لیست اصول گرایان در تهران، نباید نقش غافلگیر
شدن جریان اصول گرا را نادیده گرفت. در واقع اصول گرایان برآورد درستی از
رفتار اصلاح طلبان در این دوره نداشتند و همین باعث شد تا نتوانند در صحنه
رقابت استراتژی های مناسبی را برای جلب رای مردم به کار گیرند.
برآورد
اصول گرایان از صحنه انتخابات و رفتار اصاح طلبان این بود که با رد صلاحیت
گسترده نامزدهای اصلاح طلب همچون سه دوره مجلس هفتم تا نهم بخش اصلی
اصلاح طلبان داخلی از انتخابات قهر کرده و اصلاح طلبان ضعیف تر بدون
پشتیبانی جریان اصلی داخل و خارج وارد رقابت خواهند شد. در آن صورت شکست
دادن آن ها کار چندان سختی نیست. همان طور که در دوره هشتم و نهم این طور
شده بود.
این بار اما اصلاح طلبان از همان ابتدا با نقشه رو دست زدن به
اصول گرایان وارد کارزار انتخابات شدند. ابتدا حداکثری در انتخابات شرکت
کردند در حالی که کاملا آگاه بودند که بسیاری از چهره های اصلی آن ها رد
صلاحیت خواهند شد. اما ثبت نام و رد صلاحیت آن ها برای بسیج رسانه ای لازم
بود. هاشمی رفسنجانی با انتقاد از رد صلاحیت سید حسن خمینی، آغاز کننده این
جریان بود.او خود رهبری کل جریان را برای پیروزی در انتخابات به دست گرفت و
در این راه حتی رای ریس جمهور را نیز متعلق به خود دانست. با عدم اعتراض و
یا واکنش منفی ریس جمهور به سخنان هاشمی علی رغم تلاش زیاد رسانه های اصول
گرا در تحریک ریس جمهور برای واکنش، قدرت هاشمی در رهبری جریان افزایش
یافت. بلافاصله تمام سرمایه های اجتماعی و ظرفیت رسانه ای برای بسیج جامعه
برای رای دادن به لیستی ناشناخته به کار گرفته شد.
اصول گرایان حالا
کاملا غافلگیر شده بودند با این حال شانسی برای رای آوردن افرادی که حتی در
جستجوی گوگل هم مطلبی درباره آن ها پیدا نمی شد قایل نبودند. در این میان
تحلیل های فعالان رسانه ای اصول گرا ( به صورت خاص روزنامه وطن و کیهان)
از زمینه مثبت رای آوری مخالفت با انگلیس باعث شد تا اصول گرایان تلاش کنند
با تغییر شعار خود وضعیت را به نفع خود تغییر دهند. در نتیجه در عمل شعار
معشیت به ضدیت با مداخله انگلیس تغییر کرد. این عوض کردن اسب در میانه راه،
بیش تر از آن که به نفع اصول گرایان شود به ضرر آن ها تمام شد ، چرا که
نتوانست در جلب رای اقشار مستضعف و محروم شهر تهران که تنها شانس اصوگرایان
برای غلبه بر اصلاح طلبان بود موثر شود.( این درس احمدی نژاد بود که هیچ
وقت جدی گرفته نشد.) در نتیجه اصول گرایان با هواداران ائدولوژیک خود تنها
ماندند.
البته حتی اگر آن ها شعار معشیت را نیز در دستور کار داشتند باز
هم در شهری چون تهران شانسی برای جلب رای این قشر جامعه نداشتند. این
شعار بیش از حد کلی است و در 12 سال گذشته بسیار مورد استفاده قرار گرفته و
قدرت انگیزه بخشی خود را از دست داده است.
اصول گرایان اگر دچار
اشتباه محاسباتی درباره رفتار حریف نمی شدند باید در شش ماه آخر مجلس طرح
های اقتصادی ملموسی از قبیل طرح پرداخت های نقدی به اقشار آسیب پذیر را در
مجلس به تصویب می رساندند و با عدم اجرای آن توسط دولت می توانستند با وعده
پیگری اجرای آن در مجلس آینده شانس خود در جلب رای اقشار متوسط به پایین
شهر تهران را بالا ببرند ، اما آن ها بیش از حد به رد صلاحیت شورای نگهبان و
قهر انتخاباتی حریف حساب باز کرده بودند و تحلیل های غلط از ظرفیت رای
آوری مخالفت با انگلیس نیز مزید علت شد.
به این موارد، اختلاف در رهبری
اصول گرایان، عدم مشارکت بدنه اصول گرا در تهیه لیست پیشنهادی و... را نیز
باید اضافه کرد که باعث شد عملا بدنه مذهبی اصول گرایان با انگیزه های کم
تری برای جلب رای اصول گریان تلاش کنند. البته آنها نیز غافلگیر شده بودند و
تصور نمی کردند لیست ناشناخته اصلاح طلبان شانسی برای رای آوردن داشته
باشد.
منبع:خانواده ایرانی
باید خودشان را اصلاح کنند و گرنه در 96 شکستی سنگین تر خواهند خورد.