استفاده از محبوبيت هنرمندان براي جمع كردن رأي بيشتر در انتخابات ايدهاي تكراري اما هنوز هم متداول است و هر بار با نزديك شدن به ايام انتخابات شاهد اظهار نظرهايي از جنس حمايت فلان بازيگر از جناح سياسي خاص و حضور يك چهره سياسي در جمع هنرمندان و نامه حمايتآميز عدهاي از بازيگران سينما در تأييد كانديداتوري شخصيتي سياسي هستيم
گروه سينما و تلويزيون - استفاده از محبوبيت هنرمندان براي جمع كردن رأي بيشتر در انتخابات ايدهاي
تكراري اما هنوز هم متداول است و هر بار با نزديك شدن به ايام انتخابات
شاهد اظهار نظرهايي از جنس حمايت فلان بازيگر از جناح سياسي خاص و حضور يك
چهره سياسي در جمع هنرمندان و نامه حمايتآميز عدهاي از بازيگران سينما در
تأييد كانديداتوري شخصيتي سياسي هستيم. در انتخابات پيش رو اصلاحطلبان
حساب ويژهاي روي سلبرتي بازي بازيگران سينما باز كردهاند.
به گزارش
بولتن نيوز به نقل از روزنامه جوان، هر روز
ميخوانيم كه فلان بازيگر زن كه مادر شوهرش قرار بوده كانديداي مجلس شود در
اينستاگرامش چه نوشت يا فلان كارگردان بيكار كه سه فيلم توقيفي كل كارنامه
هنرياش را تشكيل ميدهد نامه نوشته كه بياييد به جناح فلان رأي دهيد.
امسال هم سينماييها عزمشان را جزم كردهاند كه چند كرسي در مجلس داشته
باشند، حالا علت اينكه اينگونه اصرار دارند را فقط خدا ميداند و طبق قانون
هر كس كه صلاحيت دارد ميتواند در انتخابات نامزد شود. اما چرا اينقدر
اصلاحطلبان روي چهرههاي سينمايي حساب باز كردهاند و چرا بازيگران سينما
در پازلي كه اصلاحطلبها چيدهاند بازي ميكنند؟
وقتي به حرفهاي بازيگران
در مورد سينما نگاه ميكنيم شعار هنر براي هنر و جدايي هنر از سياست بارها
و بارها تكرار ميشود. با اين شعار هر چه فيلم سياه و نااميدكننده است
ساخته ميشود، به آرمانها و علائق ملت ريشخند زده ميشود و كلاً «هنر از
سياست جدا است» وسيلهاي ميشود براي پيدا كردن هر نوع سياستي. در نقطه
مقابل همين افراد كه تا ديروز شعار هنر براي هنر را سر ميدادند ميشوند
تبليغاتچيهاي جناحي سياسي و حاضرند به عنوان پياده نظام وارد ميدان
انتخابات شوند و از خرده شهرتي كه دارند براي جمع كردن رأي براي چهرههاي
سياسي استفاده كنند!
اين تناقض رفتاري چهرههاي شناخته شده سينمايي را
ميتوان اينگونه تعريف كرد كه يا اصلاً آنها معناي شعار هنر صرفاً براي هنر
و جدايي هنر از سياست را درك نكردهاند و نادانسته تا پيش از انقلاب در
بوق و كرنا شعار استقلال هنر را سر ميدادند يا اينكه آنقدر ساده هستند كه
جناحهاي سياسي و به خصوص اصلاحطلبان آنها را گول زده و با خود همراه
ميكنند! هر دو پاسخ بسيار محتمل است اما پاسخ دوم ميتواند جامعيت بيشتري
داشته باشد. پيش از اين نيز اصلاحطلبها توانسته بودند چهرهاي سينمايي را
با خود همراه كرده و به عنوان نماينده دوره ششم وارد مجلس كنند.
حضور اين
چهره سينمايي كه نشانهاي از پيوند سياسي هنر و اصلاحات بود در آخر به چه
چيزي ختم شد؟ آيا فضاي كار در سينما و حقوق اوليهاي مانند بيمه هنرمندان
پيگيري شد و به نتيجه رسيد؟ يا اينكه حق بازنشستگي و حمايت مالي در صورت از
كار افتادگي به صورت قانون در آمد؟ بودجه هنر افزايش پيدا كرد؟ همه اين
سؤالها تنها يك پاسخ دارد، «نه»! اصلاح طلبها آن سال هم بازياي را با
هنرمندان آغاز كردند كه امسال دارند پيش ميبرند و باز هم شاهد اين هستيم
كه شهرت بازيگران سينما دستاويزي براي ريختن آرا به نفع اصلاحات شده است.
موضوعي كه ميتوان آن را در سوءاستفاده اصلاحات از هنر و هنرمندان خلاصه
كرد!