رویکرد بنده نسبت به مذاکرات؛ نگاه مثبت نسبت به اصل مذاکرات، تعاملات و گفتگوی سازنده همچون اکثریت جامعه ایران است؛ این رویکرد محصول تجربه و مشاهده پیگیرانه ی 37 سال مناقشه ایران با جهان، محاسبه سود و زیان ادامه این فرایند، برآورد مخاطرات، توجه به منافع ملی و آینده نگری جامعه سیاسی ایران است
در این مقاله بجای پیگیری و تکرار بحث و گفتگوها و اظهار نظرهای عمومی در باره مذاکرات هسته ای از منظر روابط بین الملل، سیاست خارجی و دولت و سیاست قدرت (به عبارتی تحلیل و بررسی از بالا) تلاش خواهد شد از منظر جامعه ی سیاسی، نیروها و گروه های اجتماعی، با عطف توجه به تجربه های تاریخی- جامعه شناختی (به عبارتی تحلیل از پایین)، مذاکرات ایران با 5+1 مورد طرح و بررسی قرار گیرد. همچنین کوشش می شود در این عرصه پیامدها و دستاوردهای موضوع مورد طرح و بررسی قرار گیرد.
رویکرد بنده نسبت به مذاکرات؛ نگاه مثبت نسبت به اصل مذاکرات، تعاملات و گفتگوی سازنده همچون اکثریت جامعه ایران است؛ این رویکرد محصول تجربه و مشاهده پیگیرانه ی 37 سال مناقشه ایران با جهان، محاسبه سود و زیان ادامه این فرایند، برآورد مخاطرات، توجه به منافع ملی و آینده نگری جامعه سیاسی ایران است. قطعا این یک زاویه دید نسبت به مسائل حیاتی کشور است و نفس برگزاری چنین جلساتی را که امید است آغازگر مذاکرات ملی در بسیاری از دیگر مسائل داخلی کشور و با همه ی نیروهای سیاسی باشد. با این باور که تکیه بر خرد جمعی زمینه ساز کاهش بسیاری از مشکلات سیاسی- اجتماعی کشور خواهد بود. صد البته به شرط آنکه این نشست ها ویترینی، تزیینی و نمایش نباشد و اراده لازم برای توجه و اعمال و اجراء نیز وجود داشته باشد، را مغتنم ارزیابی می نماید. در این سخنرانی تلاش خواهد به برخی از مهمترین نتایج، پیامدها، دستاوردها و چشم اندازها از منظر جامعه شناسی سیاسی و تاریخی پرداخته شود.
نکته اول: ایجاد و گسترش حس امیدواری
امیدواری نسبت به حل وفصل یکی از مهمترین مناقشات ایران با غرب و پیامدهای ناشی از دستیابی به تفاهم، جامعه سیاسی ایران را تا حدودی سرزنده، شاداب و با انگیزه ساخته است. "امید" و "نشاط" دو وجه مهم سیاست ورزی در دوران کنونی است که گوهری نسبتا کمیاب در عرصه سیاست ورزی ایرانی است و گهگاه ظرفیت هایی ظاهر ولی به دلیل عدم استمرار و دستیابی به چشم انداز مورد انتظار، امید و نشاط از جامعه رخت بر می بندد و جای خود را به سردرگمی و روزمرگی می دهد. سیاستمداران ایرانی باید مدنظر داشته باشند که جامعه سیاسی ایران در حال حاضر امیدوار تر از هر زمانی به آینده می نگرد. به بهبود وضعیت معیشت و کسب و کار از پی رفع تحریم ها و کاربست تدبیرها، امیدوار به گشایش بیشتر فضای سیاسی و آزادی های مدنی و اجتماعی، امیدوار به مسئولیت پذیری و پاسخگویی بیشر مقامات و مسئولین، امیدوار به شفافیت ها و دوری از رانت جویی و رانت خواری ها از طریق شایسته سالاری، امیدوار به دور شدن کابوس جنگ، حمله و تحریم، امیدوار به تحقق وعده های دولت و...است. پاسداشت این امید ونشاط یک وظیفه ملی است. هر چند نباید فراموش کرد نیروهایی در سطح بین المللی، منطقه ای و داخلی به دنبال سرخوردگی، و دلمردگی و ناامیدی و غم در سطح ملی اند. در واقع، در کنار "کاسبان تحریم"، باید "کاسبان غم و گریه و عزا" را به دشمنان این ملت افزود.
نکته دوم: شکاف در انحصار تصمیم گیری های حیاتی
تجربه تاریخی ایران معاصرحکایت از آن دارد که مهمترین تصمیمات سیاسی سرنوشت ساز این مملکت فارغ از هرگونه ارزشگذاری و توجه به نتایج آن تنها توسط معدودی افراد گرفته شد. از واگذاری امتیاز توتون و تنباکو تا واگذاری امتیاز دارسی و متعاقب آن انعقاد قرارداد 1933، از تعطیلی نظام چند حزبی و تاسیس نظام تک حزبی رستاخیز تا پیگیری سیاست های هسته ای در زمان محمد رضاشاه تاکنون، فرایند سیاستگذاری در مسایل مهم و حیاتی کشور، کمتر ملی و عمومی بوده است و سیاستگذاری ها و تصمیمات حیاتی پشت در های بسته صورت پذیرفته است و پس از اتخاذ تصمیم یا اعلام عمومی آن، ملت را به پایکوبی و جشن پیروزی فراخواندند! به عبارتی؛ تصمیمات مهم و سیاستگذاری های حیاتی کشور بعضا با مشارکت ملت و نمایندگان واقعی مردم نبوده است. در این مورد به طور مشخص، ملت پس از اتخاذ تصمیم و شروع به اجراء از آن مطلع شده و سود و زیان تصمیمات مسئولین و رهبران خود را بردوش گرفته و پرداخته اند. بدین لحاظ، حتی با پذیرش و اتخاذ بهترین تصمیمات و سیاستگذاری ها، ملت آن تصمیمات را از آن خود و برای خود ارزیابی نمی نمود؛ لذا احساس دین و مسئولیتی در قبال آنها احساس نمی کرد. مشخصا؛ بنظر می رسد روند متصلب و بسته ی سیاستگذاری و تصمیم گیری در مذاکرات اخیر دچار شکاف شده است.
نکته سوم: ایجاد فضا و ظرفیت های گفتگویی و به ویژه گفتگوی انتقادی
یکی از مهمترین ویژگی های مهم شرایط جدید ایجاد فضای بحث و گفتگو در مورد یکی از مهمترین مسائل ملی است. ایجاد "ظرفیت های گفتگویی و گفتگوی انتقادی" یکی از دستاوردهای شرایط جدید است که باید مغتنم شمرده شود و به فال نیک گرفته و امیدوار باشیم که با درس آموزی از این شیوه ی حسنه، الگوی سیاستگذاری در تمامی مسایل کلیدی و مهم کشور بدین گونه باشد. در واقع به دلیل پیامدهای غیر قابل انکار تصمیمات مهم، حیاتی و ملی واگذاری مسئولیت تصمیم گیری به یک تیم و حتی یک فرد هر چند نخبه و یگانه ی دهر اشتباه تاریخی است. شرایط جدید به ویژه دیپلماسی عمومی و آشکار بجای دیپلماسی پنهانی و ظرفیت های گسترده اطلاعاتی و ارتباطی باعث حضور فعالانه تر نیروهای اجتماعی در فضاهای رئال و مجازی شده و امکان بحث و نظر را فراهم ساخته است.
نکته چهارم: برسمیت شناخته شدن حقوق ملت برای مشارکت در تصمیم گیری های حیاتی
از جمله معدود مواردی است که جامعه ملی احساس می کند که به رسمیت شناخته شده و در یکی از نفس گیرترین و حساس ترین مذاکرات تاریخی، لحظه به لحظه با تیم مذاکره کننده بوده و از صمیم قلب برای توفیق آنان و برای توفیق ملت ایران دعا کرده است، جامعه سیاسی ایران با درک شرایط حساس تاریخی، ملی و منطقه ای و با اشراف به محدوده ها و محدودیت ها، با توجه به عملکردهای دولت های گذشته و با احساس مسئولیت نسبت به شرایط حساس منطقه ای، بصورتی واقع بینانه و فراتر از شعارهای خیالی و توهمی، توفیق نسبی تیم هسته ای ایران را در یک بده و بستان تاریخی می پذیرد.
نکته پنجم: رویکرد همدلانه ی جامعه ملی با تیم مذاکره کننده به مثابه سرمایه ای ملی
رویکرد همدلانه ی جامعه ملی از اقشار و طبقات مختلف با تیم مذاکره کننده در مذاکرات 5 + 1 در تاریخ ایران بی سابقه است. ظهور بروز این احساس که اولا؛ تیم مذاکره کننده برای سرنوشت ملت تصمیم می گیرد و همگان مسئولیت تاریخی در دفاع روحی،روانی، قلبی و قلمی و قدمی از تیم هسته ای دارند، غیر قابل انکار و تردید است. ثانیا؛ این رویکرد همدلانه جامعه ملی با ائتلاف طبقاتی و وحدت اجتماعی اقشار مختلف اجتماعی همبسته شده است و در این آوردگاه تاریخی و حیاتی، ملت، دولت را تنها نگذاشته است.
نتیجه آنکه؛ "افزایش اعتماد اجتماعی و ملی" و تا حدودی رضایت نسبی از فرایند مذاکرات، "افزایش سرمایه اجتماعی" و گسترش تعامل و نزدیکی دولت با ملت؛"کاهش یکی از شکاف های تاریخی در مناسبات دولت – ملت" ارزیابی می شود که در نوع خود کم نظیر است.
نکته ششم: واقع بینی، صلح جویی و مدارا طلبی جامعه سیاسی ایران
صلح، صلح و بازهم صلح مهمترین منفعت واقع بینانه ی جامعه سیاسی ایران است. تجربه تاریخی موید "روح صلح طلبی و مدارا جویی ایرانیان" است. واقع بینی مفرط و حزم اندیشانه ی جامعه سیاسی ایران در آشفته بازار خون و آتش و دود در منطقه خاورمیانه که از هر سو صدای توپ و تفنگ و فغان ملت ها شنیده می شود و کم و بیش جامعه ایران را در معرض مخاطرات جدی قرار داد، تحسین برانگیز است. احتیاط، حزم اندیشی و واقع بینی سیاسی حکم می نماید که کشور و جامعه را از احتمال بروز جنگ هر گونه جنگی دور بسازیم. آلام و مصائب جنگ ها فراتر از تصور است و مخاطرات ناشی از آن غیر قابل محاسبه.
جامعه سیاسی ایران واقع بینانه ارزیابی می نماید؛ هزینه ی بروز یک جنگ، حتی یک جنگ محدود در داخل مرزهای کشور چقدر است؟ به عنوان نمونه؛ هزینه ها، صدمات، آلام ومصائب جنگ و حتی عدم النفع ها و از دست رفتن فرصت های اقتصادی - اجتماعی برای ملت های عراق، سوریه، یمن چقدر است؟ این ملت ها تاوان چه سیاست هایی را می پردازند؟ لذا جامعه سیاسی ایران در آشفته بازار سیاست ورزی در سطح منطقه، منطق مذاکره و تعامل را بر منطق اسلحه ترجیح داد.
منش، روش و فرهنگ جامعه سیاسی ایران "مداراجویی، صلح طلبی و تعامل سازنده با جهان" است. جامعه سیاسی ایران به لحاظ انتظارات ارزشی و گذشته پر افتخار خود، خویش را فراتر از وضع موجود می داند و شایسته بهترین ها به لحاظ شان، پرستیژ، ثروت، قدرت و جایگاه منطقه ای و بین المللی می داند.دور شدن از فضای نظامی- امنیتی و کاهش قدرت و مانور نیروهای افراطی و رادیکال یک دستاورد برای جامعه سیاسی صلح طلب و مداراجوی ایران تلقی می شود.
نکته هفتم: رویکرد مثبت جامعه روشنفکری به مذاکرات هسته ای
در جامعه ای که مخالف خوانی با سیاست های دولت معمولا رایج و ساری و جاری است و گاه به مثابه یک ارزش محسوب می شود. همچنان که نقد و مخالفت ناظر برمتفاوت دیدن، عمیق و فراتر از ظواهر نگریستن محسوب شده، در جامعه ای که همراهی با سیاست های دولت، حکومتی شدن، قلم به مزد شدن شدن محسوب می شود و معمولا مرسوم نیست؛ حمایت بخش های زیادی از جامعه روشنفکری از مذاکرات هسته ای یک نقطه عطف محسوب می شود. "عملگرایی، واقع بینی و تعاملات جامعه روشنفکری با سیاست های ملی" یک دستاورد تلقی می شود که باید آنرا پاس داشت.
جامعه روشنفکری ضمن انتقاد سازنده، از روند کلی مذاکرات و تعاملات با جهان خارج استقبال نموده و این مذاکرات را آغازگر فرایندی می داند که در دراز مدت موجبات تعمیق توسعه سیاسی، گسترش آزادی های سیاسی، اجتماعی و محدود شدن نهاد قدرت خواهد شد.
نکته هشتم: گذار از مذمومیت تاریخی – اجتماعی و سیاسی مذاکرات سیاسی
یک از دستاوردهای مذاکرات هسته ای "گذار از مذمومیت تاریخی – اجتماعی مذاکرات سیاسی" است. جامعه سیاسی ایران در دوران معاصر هیچگاه نظر مساعدی نسبت به مذاکره با بیگانگان بر سر منافع حیاتی کشور و جامعه نداشته است. پاشنه آشیل دولت مصدق در ملی کردن صنعت نفت، پاسخ منفی به انواع و اقسام پیشنهادات واصله و از جمله پیشنهاد بانک جهانی بود. علیرغم ظرفیت های مثبت پیشنهاد بانک جهانی برای حل و فصل مساله نفت و تمایل باطنی مصدق به این راه حل، وی با تمکین به نظر مشاورین خود که در صورت مذاکره از سوی منتقدین و حزب توده خائن شمرده می شود از توافق با بانک جهانی سرباز زد، حال آنکه پذیرش این توافقات حداقل چند سالی به جنبش ملی شدن صنعت نفت توش و توان تازه ای می داد.
در دوران پس از انقلاب نیز مذمومیت مذاکره، به ویژه مذاکرات رودرو در خصوص حل و فصل مساله گروگان ها، جنگ تحمیلی و با ایالات متحده آمریکا موجب تطویل مناقشات شد. بنظر می رسد جامعه سیاسی ایران در حال عبور از این مذمومیت تاریخی است.
نکته نهم: تقویت گفتمان اعتدال و میانه روی
هر چند انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 نشانی از نیاز و تایید رویکرد اعتدالی و میانه روی از سوی اکثریت جامعه سیاسی ایران است. توفیق در کارزار مذاکرات هسته ای تقویت کننده وزن نیروهای میانه رو و مصالحه جو در درون جامعه ایران است. واقعیت این است که رادیکالیزم، افراط گرایی، بنیادگرایی عرصه را بر نیروهای میانه رو نه تنها در ایران، بلکه در سطح منطقه خاورمیانه تنگ کرده است. رویکرد ایدئولوژیک به سیاست، جایی برای منافع ملی باقی نگذارده است. مذاکرات ماه های اخیر به ویژه مذاکرات لوزان نشان داد می توان فراتر از رویکرد ایدئولوژیک، سیاست ورزی کرد. عرصه سیاست و به ویژه سیاست ورزی علمی و حرفه ای فراخ تر از دایره محدود سیاست ورزی ایدئولوژیک است. در حالی که سیاست ورزی ایدئولوژیک شکننده و بشدت آسیب پذیر است؛ سیاست ورزی علمی و حرفه ای انعطاف پذیر و مصالحه جو است.
نکته دهم: تعمیق توسعه سیاسی
"تنش پرهیزی" مهمترین بستر توسعه سیاسی در جامعه ایران محسوب می شود. هرگونه زمینه سازی برای عدم دستیابی به آرامش و امنیت ملی و حتی منطقه ای، ضدتوسعه و توسعه سیاسی ارزیابی می شود. وجود تنش و ناامنی مهمترین بهانه نیروهای اقتدارگرا در همه جهان و از جمله ایران است که آزادی های سیاسی- مطبوعاتی، رسانه ای، نهادهای مدنی، حقوق شهروندی در قانون اساسی و شفافیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، دسترسی آزاد به اطلاعات و شبکه های اطلاع رسانی را برنمی تابند و منتظر بهانه ای برای از بین بردن همه دستاوردهای جوامع ملی اند. بنظر می رسد؛ "گریز آگاهانه و هوشیارانه از تله های خشونت زا و تنش زا یک وظیفه ملی و دینی" از سوی نیروهای آزادیخواه در سطح جهان، منطقه و ایران است. قطعا، آتش افروزی به نفع نیروهای دلسوز اجتماعی و مصلح نیست. بدین لحاظ، "کمپین صلح جویی و آرامش طلبی" یک نیاز منطقه ای است. حفظ دستاوردهای توسعه ای در سطح منطقه بشدت متشنج خاورمیانه و در میان کشورهای مسلمان جز از طریق نیروهای صلح جو و ضد جنگ امکانپذیر نیست. باید امیدوار باشیم که مذاکرات ایران با 5+1 ضمن کمک به تنش پرهیزی در دراز مدت بستر ساز توسعه سیاسی باشد.
نکته یازدهم: انتظار بهبود وضعیت کسب و کار و ارتقاء وضعیت و جایگاه طبقه متوسط
علیرغم افزایش کمی و بهبود وضعیت کیفی و رو به صعود طبقه متوسط جدید در طول دوران سازندگی و اصلاحات؛ سال های 1384 تا 1392 برای طبقه متوسط، به ویژه طبقه متوسط شهری و حقوق بگیر بیشتر به یک کابوس شبیه بود. به موازات افول وضعیت کسب و کار و وابستگی بیش از پیش اقتصاد کشور به درآمدهای حاصل از فروش نفت و کسب نزدیک به 600 میلیارد دلار درآمد ارزی و فرصت سوزی های تاریخی دولت در این ارتباط، طبقه متوسط شهری نیز افول وضعیت اقتصادی و شان اجتماعی - فرهنگی و منزلت سیاسی خود را نظاره گر بود. طبقه متوسط در چنین وضعیتی سیاست صبر و انتظار را پیشه خود ساخت تا در شرایط مساعد بر سیاست و فرهنگ ایرانی تاثیرگذار باشد. قطعا توفیق در تعاملات هسته ای با 5+1 در دراز مدت آن فرصت مورد انتظار را برای طبقه متوسط فراهم خواهد آورد تا یکبار دیگر شاهد بهبود کسب و کار و ارتقاء جایگاه، شان اجتماعی – فرهنگی و تاثیرات بیشتر این طبقه باشیم.
نویسنده: مجتبی مقصودی دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی. واحد تهران مرکزی
منبع: روزنامه ایران، شماره 5910 ، سه شنبه اول اردیبهشت 1394