حیوانی که در ادامه قصد داریم به شما معرفی کنیم، یکی از عجیب ترین
شیوه ها را برای سیر کردن شکم خود برگزیده. این موجود ماهی مکنده (Lamprey)
نام دارد که به لحاظ ظاهری شبیه به مارماهی هاست و مایه هلاکت بسیاری از
جانوران رودخانه ای از جمله قزل آلا به شما می رود.
به گزارش بولتن نیوز، ماهی مکنده همانطور که از نامش پیداست خود را به بدن موجودات دیگر می چسباند و خون آنها را می مکد، در پاره ای از موارد هم جانور، آنقدر از گوشت قربانیانش می خورد که به استخوان می رسد.
ماهی مکنده، در دریاچه های آمریکای شمالی نوعی تهدید به شمار می رود و حتی باعث شده که کار و کاسبی ماهیگیران هم به شدت کساد شود و از رونق بیافتد.
اما بهتر است در مورد جنبه های خوب و مشخصات قابل توجه ماهی مکنده نیز برایتان بگوییم. این آبزی برای مدت بیش از 360 میلیون سال کوچکترین تغییری به خود ندیده و می توان آن را انگل با استعدادی خواند که به ابزاری کارامد و قابل توجه برای بقا مجهز گشته است.
ماهی های مکنده به سه قسم هستند: گوشت خواران، خونخواران و انواعی که کار خاصی انجام نمی دهند. جالب است بدانید که مورد آخر، بین سه الی 7 سال را در مرحله لاروی سپری می کنند و بعد از دگرگونی و تبدیل شدنشان به بزرگسال، تنها 6 ماه زندگی می کنند.
در این بازه زمانی، آنها نیازی به غذا خوردن ندارند و تنها زنده اند تا تولید مثل کنند و بمیرند (سرنوشتی وحشتناک و غیرقابل باور).
دو گونه دیگر اما، زندگی ماجراجویانه تری دارند. نوع گوشت خوار و خون خوار به لحاظ شکل و ظاهر دهان، تفاوت زیادی با موردی که پیشتر برایتان گفتیم ندارند اما از دیدگاه کلاود ریناد، تاکسونومیست موزه طبیعت کانادا، تخصص های دهانی دو گروه یاد شده کاملا مشهود و قابل رویت است.
در مرکز دندان های قلابی شکل این جانوران ساختاری شبیه به زبان وجود دارد که به آن پیستون گفته می شود و از سه قسمت خرد کننده تشکیل شده. دو بخش از آن به طرفین حرکت می کنند و بخش میانی هم به بالا و پایین می رود.
آنطور که ریناد می گوید این زبان نوعی ساختار محدب دارد و خرد کننده میانی آن بسیار قوی و بزرگ است و به جانور امکان می دهد گوشت طعمه ها را به داخل بدن خود هدایت کند.
دندان میانی گونه گوشت خوار این ماهی، شکلی شبیه به U دارد (درست برعکس نوع خون خوار که شبیه به W است). انواع خونخوار اما، دندان های ظریف تر با قد و قواره یکسان دارند و به همین خاطر دندان W شکل آبزی نقش نوعی سوهان را ایفا کرده و به آن امکان می دهد که بافت روی بدن قربانی را تراشیده و به رگ های خونی آن برسد.
تفاوت دیگری که میان این دو گروه وجود دارد شکل بدنی شان است. نوع خونخوار باید کاری کند که خون قربانی همچنان جریان داشته باشد تا از دلمه شدن آن جلوگیری نماید و به همین خاطر است که در ناحیه گردنی آنها تعدادی غده وجود دارد که ماده ضد انعقاد به داخل فضای دهانی ماهی ترشح می کنند.
البته گونه گوشتخوار هم این غده ها را دارد منتها با این تفاوت که ابعادشان کوچک تر است و بیشتر به دنبال گوشت هستند نه خون. در هر حال، ماهی مکنده به هر گروهی که تعلق داشته باشد، لازم است که در وهله اول، طعمه خود را بیابد. اگر جانور از نوع خونخوارش باشد، به قسمت تحتانی بدن قربانی خود می رود چراکه آن بخش بزرگ ترین منبع خون را در خود جای داده و اگر هم گوشت خوار باشد روی بدن قربانی قرار می گیرد که گوشت بیشتری دارد.
بعد از آنکه ماهی مکنده روی بدن هدف خود نشست، کار خود را آغاز می کند. در ابتدا، جانور دندان های قلابی شکل خود را به داخل بدن قربانی فرو کرده و سپس با استفاده از ساکشن خود را به بدن آن می چسباند تا در حین غذاخوردن از آن جدا نشود.
در داخل فضای دهانی این آبزی دو ساختار حلقه ای شکل وجود دارد: یکی پره دهانی خوانده می شود و اجزای آن از نظر ظاهری شبیه به برگ هستند. این ساختارها در ادامه به پوست قربانی می چسبند و عمل اصلی را انجام دهند.
حلقه دیگر اما که از ساختارهای مخروطی شکل موسوم به پاپیل تشکیل شده به جانور امکان می دهد بهترین نقطه برای متصل شدن به بدن قربانی را تشخیص دهد و این مخروطی ها آنقدر حساس هستند که مارماهی می تواند از طریق آنها، رگ های خونی زیرین آن لایه را تشخیص دهد.
بعد از آنکه ماهی مکنده در جای خود محکم شد، از چند ساعت تا یک روز را در آنجا باقی می مانند و شروع به سوهان زدن پوست ماهی می کند. پس از این مرحله مدتی را استراحت می کند و سپس مجددا کار تراشیدن یا کندن گوشت قربانی را از سر می گیرد.
نوع خونخوار به نحوی تغذیه می کنند که قربانی شان زنده بماند چراکه کشتن میزبان به هیچ وجه به نفع انگل نخواهد بود و اگر چنین اتفاقی برایش رخ دهد، جانور دیگر نمی تواند از آن تغذیه کند.
از طرفی، میزبان در صورتی می تواند خون تولید کند که زنده باشد با این همه، برخی قربانیان در نتیجه عفونت هایی که به خاطر این زخم ها روی بدنشان ایجاد می شوند، جان خود را از دست می دهند.
نوع گوشت خوار اما تا این اندازه از خود ملایمت به خرج نمی دهند و بیشتر هم به دنبال ماهی های کوچک و جوان نظیر شاه ماهی هستند و آنقدر از بدن قربانی تغدیه می کنند تا به اسکلت آن برسند. در ادامه ماهی یا به خاطر از دست دادن حجم بالای خون بدنش می میرد، یا عفونت یا از دست دادن توده بدنی اش.
خبر خوب برای میزبانان این انگل آنکه، جانور تنها نیمی از عمر خود را به عنوان یک بزرگسال سپری می کند (شاید از هفت سال، سه سال آن را). ما بقی این سال ها نیز به عنوان لارو و در بستر رودخانه ها سپری خواهد شد و جانور در حالی که بخش قابل توجهی از بدنش در داخل تخم قرار دارد و در لابه لای شن ها و ماسه ها گم شده، سرش بیرون آن قرار دارد و در حالی که هیچ جا را نمی بینید، منتظر خرده های غذا می ماند تا به واسطه جریان آب به سمتش بیایند.
غذای این لاروها را هم عمدتا پلانکتون ها و جلبک ها تشکیل می دهند که به ناگهان در داخل دهان نعل اسبی شکل لارو به دام افتاده و خورده می شوند (البته در نظر داشته باشید که این دهان در دوران بزرگسالی جانور به همان شکل حفره ای شکل و وحشتناکش در می آید).
غذا وارد نوعی سیستم فیلترینگ با ساختارهای منشعب می گرد و به دام نوعی رشته مخاطی شکل افتاده و به درون دل و روده جانور راه پیدا می کند.
عجیب است بدانید این لاروها هستند که بزرگسالان را برای تخم ریزی به سمت بسترهای بهینه و مناسب سوق می دهند.
رناد می گوید: لاروها قادرند نوعی فرومون را در داخل آب بریزند و وقتی گونه های بزرگسال تصمیم به تخم ریزیی می گیرند آن ماده را از طریق سیستم بویایی خود دریافت کرده و به طرف مقصدی می روند که بهترین جا برای تخم ریزی شان است.
بنابراین ظاهر اینگونه است که نوزادان اینطور به والدینشان می گویند: این بهترین جا برای تخم ریزی است و ما می توانیم در آن موفق شویم.
جالب است بدانید ماهی های سمون بعد از تخم ریزی مجددا به محل زندگی اولیه خود باز می گردند، حال ممکن است که آنجا دیگر منطقه ایده آلی برای زندگی شان نباشد اما چون دل تنگ خانه هستند، به آنجا باز می گردند.
در مقابل، ماهی های مکنده که تحت فرمان نوزادان و لاروهای خود هستند، می توانند مطمئن باشند که برای پرورش نوزادان خود بهترین جا را انتخاب کرده اند و دیگر به آشیانه باز نمی گردند.
باز گردیم به خطرات این موجود. در کانادا و آمریکا، ماهی های مکنده نیمی از زمان خود را در آب های شور سپری کرده و نیم دیگر را در آب های شیرین می گذرانند. آنها که تصادفا در اوایل صده 20 میلادی سر و کله شان در این منطقه پیدا شد، به تدریج به شیطان این منطقه شهرت پیدا کردند.
تا قبل از آنکه ماهی های مکنده وارد دریاچه های عظیم و متصل به هم در ایالات متحده آمریکا شوند،، سالانه 7500 تون ماهی از آنها صید می شد. در اوایل دهه 60 و بعد از آنکه ماهی های مکنده جای پای خود را در این منطقه تثبیت کردند، میزان صید آنها به 150 تون تقلیل یافت، بنابراین گونه خونخوار اگرچه مانند انواع گوشت خوار خطرناک نیستند، اما زیان های مالی زیادی را بر پیکر اقتصاد این منطقه وارد کرده اند.
مقامات رسمی آمریکا تلاش دارند که این ماهی ها را در خلیج نگه دارند و از ورودشان به سایر بخش ها جلوگیری نمایند. در اواخر دهه 50، این مهم صرفا با به دام انداختن آنها محقق می شد و در ادامه از سپرهای الکتریکی برای این منظور کمک گرفته شد و حالا اما دانشمندان در پی راهکارهای بهتری برای پیشگیری از گسترش حضور این ماهی ها هستند.
به لطف تلاش های صورت گرفته، جمعیت ماهی های مکنده در آمریکا و کانادا حدودا 95 درصد در دریاچه های عظیم (Great Lakes) کاسته شده اما آنطور که ریناد می گوید، همان 5 درصد باقی مانده قادر است در اندکی زمانی جمعیت این موجودات را به میزان اولیه اش برساند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com