کد خبر: ۳۱۴۴۸۲
تاریخ انتشار:
ادبیات پارسی جلوه‌گاه سیرت حضرت محمد (ص)

که امشب نیمه‌شب خورشید می‌تابد

در ادبیات کهن فارسی بسیاری از شاعران بنام و تراز اول دست کم چند شعر در مدح پیامبر اعظم (ص) دارند و به حتم در میان اشعارشان، شعری برگزیده و دلنشین به حضرت محمد (ص) و مدح ایشان اختصاص داده‌اند.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از هنرآنلاین، در ادبیات کهن فارسی بسیاری از شاعران بنام و تراز اول دست کم چند شعر در مدح پیامبر اعظم (ص) دارند و به حتم در میان شعرشان، شعری برگزیده و دلنشین به حضرت محمد (ص) و مدح ایشان اختصاص داده‌اند که از میان خیل عظیم شاعران کهن در این مجال اندک اشعاری از حافظ شیرازی، شیخ اجل، عطار، سنایی، مولانا، جامی، خواجو، محتشم و ناصر خسرو برگزیده‌ایم.

در این میان دو شعر از دوره مشروطه و معاصر اثر ملک الشعرای بهار و سهیل محمودی نیز می‌خوانید.

حافظ

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد / دل رمیده ما را انیس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد

طرب سرای محبت کنون شود معمور / که طاق ابروی یار منش مهندس شد

ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا / فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

بصدر مصطبه‌ام ، می‌نشاند اکنون یار / گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد

سعدی

ماه فرو ماند از جمال محمد (ص) / سرو نباشد به اعتدال محمد (ص)

قدر فلک را کمال و منزلتى نیست / در نظر قدر با کمال محمد (ص)

وعده دیدار هر کسى به قیامت / لیله اسرى شب وصال محمد (ص)

آدم و نوح و خلیل و موسى و عیسى / آمده مجموع در ظلال محمد(ص)

عرصه گیتى مجال همت او نیست / روز قیامت نگر مجال محمد (ص)

عطار

یک شبی در تاخت جبریل امین / گفت ای محبوب رب العالمین

صد جهان جان منتظر بنشسته‌اند / در گشاده دل بتو در بسته‌اند

هفت طارم را ز دیدارت حیات / تا برآیی زین رواق شش جهات

انبیا را دیده ها روشن کنی / قدسیان را جانها گلشن کنی

اول آدم را که طفل پیرزاد / برگرفت از خاک و لطفش شیر داد

مولانا

هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست / ما بفلک می‌رویم عزم تماشا کراست

ما بفلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم / باز همانجا رویم جمله که آن شهر ماست

خود ز فلک برتریم وز ملک افزون تریم / زین دو چرا نگذریم؟! منزل ما کبریاست

جامی

مصطفایی به صفای دو رخ و لعل تو آل / ابرو و خال سیاه تو هلال است و بلال

صورت بینی سیمین تو اشک نبی است / که رُخت گشته دو نیمه است ازو ماه مثال

طرف رویت به خط سبز بود لوح کلیم / که برو کرده یدالله رقم آیات جمال

سنایی

روحی فداک ای محتشم لبیک لبیک ای صنم / ای رای تو شمس‌الضحی وی روی تو بدرالظلم

مایه ده آدم تویی میوۀ دل مریم تویی / همشهری زمزم تویی یا قبلة الله فی العجم

دانم که از بیت‌اللهی شیری بگو یا روبهی / در حضرت شاهنشهی بوالقاسمی یا بوالحکم

خواجو

سده مرقوع شرعت عقل را اعلی الذری / برج اوادنی زرخسارت پر از بدر منیر

بر سپهر لی مع‌الله عارضت ماهی تمام / آهوی مستت که دارد کحل ما زاغ‌البصر

حرفی از آیات تعظیمت رسول قد خلت / حلقه مفتول جعدت روح را حبل‌المتین

ناصر خسرو

گزینم قرآن است و دین محمد / همین بود ازیرا گزین محمد

یقینم که من هردوان را بورزم / یقینم شود چون یقین محمد

کلید بهشت و دلیل نعیمم / حصار حصین چیست؟ دین محمد

محتشم کاشانی

از بس که چهره سوده تو را بر در آفتاب / بگرفته آستان تو را بر زر آفتاب

از بهر دیدنت چو سراسیمه عاشقان / گاهی ز روزن آید و گاه از در آفتاب

گرد سر تو شب پره شب پر زند نه روز / کز رشک آتشش نزند در پر آفتاب

گر پا نهی ز خانه برون با رخ چه مهر / از خانه سر به در نکند دیگر آفتاب

گرد خجالت تو نشوید ز روی خویش / گردد اگر چه ریگ ته کوثر آفتاب

ملک‌الشعرای بهار

ای آفتاب گردون! تاری شو و متاب / کز برج دین بتافت یکی روشن آفتاب

بنمود جلوه‌ای و ز دانش فروخت نور / بگشود چهره‌ای و ز بینش گشود باب

شمس رسل محمد مرسل که در ازل / از ما سوی الله آمده ذات وی انتخاب

تابنده بد ز روز ازل نور ذات او / با پرتو و تجلی بی پرده و نقاب

مهدی سهیلی

شگفتی‌خانه ام‌القری در انتظار روی او بود / شب جهل و ستمکاری به امید طلوع پایداری بود

سراسر دستگاه آفرینش اضطرابی داشت / و نبض کائنات از انتظاری دمبدم می‌زد

که امشب نیمه‌شب خورشید می‌تابد / ز شرق آفرینش دختر امید می‌تابد


منبع: هنرآنلاین

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین