به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
افکار/علاقه سینماگران به «چهارشنبه»
افکارپرس: از میان روزهای هفته، «چهارشنبه» بیشترین سهم را در میان اسامی فیلمهای سینمایی دارد.
«چهارشنبه 19 اردیبهشت» ساخته وحید جلیلوند و «چهارشنبه خون به پا میشود» ساخته حماسه پارسا دو فیلم در حال اکران هستند که از کلمه چهارشنبه در عنوان شان بهره گرفتهاند و بستر اتفاق اصلی داستان در این روز روایت میشود.
حماسه پارسا گفت: من سال 87 اولین فیلمم را هم که ساختم عنوان «چهارشنبه لعنتی» داشت که اکران نشد و همان موقع اعلام کردم در سه فیلم از عنوان چهارشنبه استفاده میکنم.
وی درباره علاقهاش به روز چهارشنبه در متنی که به عنوان نریشن در فیلم اولش بیان شده اینگونه اعلام کرد: «چهارشنبههای لعنتی، همه اتفاقهای گند چهارشنبهها میافته. اولین بار تو مدرسه چهارشنبه کچلم کردند. چهارشنبهها جغرافی داشتیم، چهارشنبهها تصادف میکنم، چهارشنبه از دانشگاه اخراجم کردند، چهارشنبه استقلال قهرمان نشد، هرچی آدم گنده اولین بار آدم چهاشنبهها می بیندشون، هرچی آدم مزخرفه آدم چهارشنبهها دیگه نمیبیندشون. حالم از چهارشنبهها بهم میخورد نه اول هفته است نه وسط هفته نه آخر هفته، منافقه عین متولدهای بهار و پاییزه می مونه، وزه» .
علی سرتیپی مدیرعامل فیلمیران که پخش «چهارشنبه 19 اردیبهشت » را عهده دار است، با بیان اینکه همزمانی اکران دو فیلم که از چهارشنبه در نامشان استفاده کردهاند قطعا تاثیر منفی در جذب مخاطبان خواهد داشت به ایسنا گفت: ما درخواست کردیم که نام فیلم را تغییر دهند اما قبول نکردند.
اما «چهارشنبه» عنوان فیلم دیگری اولین ساخته بلند سروش محمدزاده است که چندی پیش اکران خصوصی آن برگزار شد.
در این فیلم ویدئویی هم اتفاقی در چهارشنبه میافتد و این روز را برای عدهای متفاوت میکند.
پیش از این هم حمید تمجیدی در سال 71 «چهارشنبه عزیز» را ساخت که عنوان یکی از شخصیتهای اصلی فیلم بود.
اصغر فرهادی هم در سال 84 «چهارشنبه سوری» را به عنوان سومین فیلمش ساخت که اتفاقات فیلم در روز چهارشنبه سوری رقم می خورد.
«جمعه» روز دیگری است که از آن هم در اسامی برخی فیلم ها استفاده شده است.
«جمعه» فیلمی به کارگردانی حسن یکتاپناه ساختهٔ سال 78 روایت یک کارگر افغانی به نام جمعه است.
«سربازهای جمعه» به کارگردانی در سال 82 داستان چند سرباز است که یک روز جمعه به همراه گروهبان خود به شهر میآیند و این روز تعطیل برای آنها حوادثی در پی دارد.
اطلاعات/ستاری: فرهنگ کارآفرینی را با پول نفت سرکوب کردهایم
معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری گفت: باید نگاه ۱۵۰ ساله به نفت را در تمامی حوزهها از قبیل بانکداری، آموزشی و اقتصادی در کشور کنار بگذاریم و باید تفکر کشور را به سمت فرهنگ دانش بنیان تغییر دهیم .
به گزارش ایرنا، دکتر سورنا ستاری در مراسم آغاز به کار نخستین نمایشگاه دستاوردهای خانواده فناوری دانشگاه شریف گفت: جوانان کشور سرمایههای این مملکت هستند نه چاههای نفت آن و جوانان ما میتوانند پایههای اقتصاد این کشور را تشکیل دهند. وی گفت: انقلابی که در صنعت دنیا ایجاد شده صنعت کارآفرینی است و ما متاسفانه این فرهنگ را در کشور سرکوب کردهایم و فرهنگ اصیل و قدیمی که در حوزه کارآفرینی داشتهایم را از بین بردهایم، دیگر با فروش سیمان و نفت نمیشود مملکت را چرخاند. دکتر سعید سهرابپور، قائممقام بنیاد ملی نخبگان هم گفت: اگر نخبگان در این حیطه وارد نشوند به خارج از کشور خواهند رفت و ایدههای خود را در خارج از کشور تجاریسازی خواهند کرد.
اطلاعات/صالحی امیری: به فکر کتابفروشیهای در حال تعطیلی باشیم
رئیس کتابخانه ملی در افتتاحیه همایش ملی کتاب و نشر گفت: در این شرایط نباید به ناشر به چشم یک تولیدکننده نگاه کرد بلکه باید به چشم یک طبیب دید که کانون بازتولید معرفت است.
به گزارش خبرنگار مهر، اولین همایش ملی کتاب و نشر صبح دیروز سهشنبه ۲۶ آبان در کتابخانه ملی آغاز به کار کرد.
در ابتدای این همایش، داریوش مطلبی دبیر علمی این همایش به ارائه گزارشی از فعالیتهای این همایش پرداخت. سپس سید رضا صالحی امیری رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی گفت: مولف، مترجم، مخاطب، کتاب، کتابخانه و کتابدار همگی در کنار اقتصاد نشر، ارتباط زنجیرهای دارند که نگاه همه جانبهای را در سیاست گذاری در این حوزه میطلبد.
صالحی امیری گفت: فکر میکنم مسائل بنیادی در حوزه نشر ایران مانند یک زنجیر است و نیازمند سیاستگذاری جامع در این زمینه هستیم که این سیاست هم در نظام فرهنگی جا دارد تا در این خصوص یک بحث جامع و کامل داشته باشیم.
وی افزود: هنوز مقوله ای به نام کتاب و کتابخوانی و نشر که دانههای یک تسبیح هستند، در مقایسه با سایر حوزههای اقتصادی کشور، نحیف و ضعیف است و کمتر به آن توجه شده است؛ گرچه در این دولت به این مساله توجه شده اما همچنان نحیف است. در کشور ما ۱۲هزار ناشر مجوز کار دارند ولی فقط ۴هزارتا از آنها فعال هستند.
یعنی از هر ۳نفری که مجوز گرفتهاند تنها یک نفر فعال است. هر روز هم فعالان حوزه نشر کمتر میشوند. به نظرم مساله فراتر از چند موضوع کوچک است و به همان سیاستگذاری که به آن اشاره کردم، بر میگردد. چطور است که برای سوخت و محیط زیست چندین هزار میلیارد هزینه میکنیم؟ در حوزه سلامت سرمایهگذاری بیش از ۱۰هزار میلیاردی انجام شده و انصاف نیست که وقتی ریزگردها و آلودگی هوا را میبینیم، آلودگی فرهنگی را نبینیم.
رئیس کتابخانه ملی ادامه داد: آلودگی هوا و ریزگردها مربوط به آلودگی جسمی و وضعیت کتاب و کتابخوانی مربوط به آلودگی روحی است. نمیتوان جامعه را بدون معرفت، اخلاق و همگرایی اداره کرد. اگر وضع به همین منوال پیش برود، با جامعه سرد و بی روحی روبرو خواهیم بود و در جامعه سرد و بیروح پدیده طلاق و ناامنی های مختلف به چشم میآید.
صالحی امیری گفت: طراحی سیاست در این زمینه، نیازمند تغییر نگرش در اولویت سنجی نیازهاست. مطمئن باشیم که حوزه معرفت از حوزه نفت، کم ارزش تر نیست. می توانیم فولاد و نفت و بنزین را وارد کنیم ولی نمی توانیم فضیلت و معرفت را وارد کنیم. چرا این روزها در جامعه ما وقتی افراد صبح از منزل بیرون میآیند، به هم سلام نمیکنند؟ گویی با هم بیگانه هستند. این نشان میدهد که ما به کتابخانه توجه نداریم پس نیازمند بازنگری هستیم. بیش از یک قرن از صدور اولین مجوز کتاب در ایران میگذرد. ۱۳۵سال پیش در دوره ناصری بود که اداره مربوط به کتاب تاسیس شد.
در مجموع ۲۲قانون، ۲۶آیین نامه، ۶۲تصویب نامه، ۱۹اساس نامه و ۲۵موافقت نامه در حوزه کتاب و نشر داریم ولی انباری از این قوانین کار ما را راه نینداختند چون کاغذهای بی روحی هستند که باید روح در آنها دمیده شود.
وی همچنین گفت: ما نیازمند بازنگری در صنعت فرهنگ هستیم. صنعت فرهنگ شامل کتاب، موسیقی، تئاتر، سینما و… میشود. صنعت فرهنگ میتواند جایگزین صنعت نفت شود. این تمدن، قطعا یکی از ۳تمدن بزرگ دنیاست و ظرفیت وسیعی برای صنعت فرهنگ دارد. این روزها اگر یک پالایشگاه تعطیل شود، همه متوجه می شوند و خیلیها نگران میشوند اما وقتی در تهران هر روز یک کتابفروشی بسته می شود، کسی احساس درد میکند؟ در تهران هر روز کتابفروشیها بسته میشوند و به جایشان پیتزافروشیها و نمایشگاههای ماشین مانند قارچ بیشتر میشوند.
در ایران کمتر از ۳هزار کتابفروشی داریم که کمتر از هزارتایشان در تهران هستند. از این تعداد هم کمتر از ۱۰۰تا، کتابفروشی بزرگ هستند و حدود ۵۰۰تا کتابفروشی کوچک اند. رئیس کتابخانه ملی در ادامه سخنانش گفت: پایین بودن سرانه مطالعه در ایران، دلایل زیادی دارد که یکی از آنها، اقتصاد نشر است. هنوز کتاب خریدن به یک ارزش ملی تبدیل نشده است. یکی از مسئولان چند روز پیش میگفت رهبر انقلاب در برنامه مطالعه روزانه شان، گاهی روزی ۳مرتبه مطالعه میکنند. آیا باقی هم همین طور هستند؟ اگر نیستند، نیازمند تحول هستیم. تا زمانی که مطالعه تبدیل به یک ارزش نشود، هیچ اتفاقی در نشر ما رخ نخواهد داد.
محمود آموزگار رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران نیز در این همایش گفت: آقای صالحی امیری مانند یک ناشر و کتابفروش صحبت میکنند و جان کلام را مطرح کردند که نیازمند یک سیاست جامع در زمینه کتاب و نشر هستیم. همه میدانیم که نشر و کتاب، مبنای همه هنرهاست و به طور کلی با مسائل فرهنگی جامعه گره خورده است. خوشبختانه هفته کتاب فرصتی را فراهم میکند که یادمان بیافتد مسائلی در این زمینه داریم.
وی گفت: در هفته کتاب امسال، بارقه های امیدی را میبینیم که ما را بر بقای این کار امیدوار میکند. این همایش هم قطعا تاثیر خود را خواهد گذاشت و امیدواریم که صدای آقای صالحی امیری هم به جاهایی که باید برسد.
در این مراسم پیام آیتالله علوی گرگانی به همایش ملی کتاب و نشر در قالب کلیپ برای حاضران پخش شد که در این پیام ضمن اشاره به اهمیت حمایت از فرهنگ کتاب و کتاب خوانی و فرهنگ بومی کشور، بر لزوم جهتدهی به افکار عمومی و القای افکار صحیح در قالب کتاب تأکید شد.
همایش ملی کتاب و نشر در قالب برگزاری پنلهای تخصصی ادامه یافت.
مراسم پایانی همایش ملی کتاب و نشر
در مراسم پایانی همایش ملی کتاب و نشر دکتر سید عباس صالحی معاون فرهنگی وزیر ارشاد با اشاره به اهمیت جایگاه کتاب در جامعه گفت: وضع نشر و کتاب را در دوساحت «آنچه در آن قرار داریم» و «آنچه پیش رو داریم» باید مورد توجه قرار دهیم. چشم اندازی از آنچه که در آن قرار داریم حتماً از مقالاتی که در این همایش ارائه شده پیداست.
در واقع وضع موجود شرایطی رنگین کمانی دارد و شامل ترقیات، ضعفها و رکودها از یک سو و از سوی دیگر اتفاقات خوب است. وی با اشاره به یکی از مصادیق این اتفاقهای خوب گفت: در همین آبان ماه رقم انتشار کتاب پس از انقلاب اسلامی از یک میلیون عنوان کتاب گذشت. البته ممکن است در میان این عناوین کتابهای نه چندان مطلوب و کتابسازی هم باشد ولی در میان آنها کتابهای خوب هم دیده میشود.
وی تصریح کرد: جریان تولید علم در ۳۵ سال گذشته پویا بوده است و نباید داشتههای خود را تحقیر کنیم. البته در عرصه کتاب حرفهای تلخ و سختی هم وجود دارد همان طور که مقام معظم رهبری در کلیپی که در این مراسم پخش شد، فرمودند تیراژ ۲ تا ۳ هزار جلد کتاب برای این مملکت ناراحت کننده است. متأسفانه باید گفت رقم تیراژ از ۲۰۰۰ نسخه هم پایینتر آمده است و متوسط آن در هفت ماه اخیر به ۱۸۰۰ نسخه رسید. آنچه که به همین میزان تیراژ هم کمک کرده کتابهای درسی و کمک آموزشی بوده است.
وی با اشاره به دوران پسا تحریم گفت: آینده پژوهی در بحث کتاب بسیار مهم است، اینکه بدانیم در دهه آینده چه اتفاقاتی در این عرصه رخ خواهد داد و چه عواملی در آن موثر هستند. در دوران پسا تحریم، اقتصاد و سیاست کشور وارد فضای جدیدی میشود. ما هم با نگاه داخلی و همچنین بینالمللی باید بحث پساتحریم را جدی بگیریم و در شرایط جدید نباید سر فرهنگ وکتاب کلاه برود. در دورهای اهل فرهنگ در مضیقه بودند ولی در دوران پسا تحریم نباید اهالی مظلوم فرهنگ را از امکانات دور نگه داشت.
وی با دعوت از اهالی فرهنگ، سیاست و رسانه و کسانی که متوجه جایگاه کتاب هستند، خواست که این مطالبات را به مطالبهای اجتماعی تبدیل کنند.
در این مراسم حجتالاسلام والمسلمین سالک رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هم گفت: موضوع کتابخوانی در نظام اسلامی مسألهای اساسی برای متحول کردن اخلاق و علم است.
در قرآن هم برعلم آموزی و کتابخوانی تصریح شده است. در آیه دوم سوره بقره آمده که قرآن، تنها کتاب «لاریب فیه» است. وی افزود: قرآن تنظیم کننده زندگی همه انسانهاست و البته منحصر به بخشی از تاریخ نیست و برای افراد بشر در سراسر طول تاریخ است.
در پایان این همایش ملی از نویسندگان مقالات برتر همایش تجلیل به عمل آمد.
ایران/سیدعباس صالحی در اختتامیه جشنواره «قدردانی از برگزیدگان ترویج کتابخوانی» تشریح کرد
نقش تشکلهای مردمی در بهبود وضعیت کتابخوانی
مریم شهبازی
بخشی از حاشیههای مراسم اختتامیه
دعوت از کردستان عزیزیانی، دخترک کردستانی برگزیده این جشنواره به عنوان عضو افتخاری در «انجمن ملی روابط عمومی ایران» به دلیل قدرت بیان قابل توجه وی.
غیبت وزیر ارشاد در مراسم اختتامیه با وجود اظهار تمایل قبلی وی برای حضور در این مراسم. علت این غیبت، طرح سؤالی از وزیر در مجلس شورای اسلامی بود
حضور دو ساعته پسر بچههای دبستانی در جلوی سن به عنوان بخشی از دکور برنامه در حالی که به شکلی نمادین مشغول مطالعه بودند!
انتخاب برگزیدگان از میان افراد و گروههایی از همه اقشار جامعه که در میان آنان نانوا و راننده تاکسی و مدرس دانشگاه دیده میشد
تأخیر 40 دقیقهای در شروع برنامه و فضای کوچک سالن در مقایسه با جمعیت حاضر در مراسم.
انتخاب دبیر دوره آینده قبل از انجام مراسم اختتامیه دومین دوره.
دومین دوره جشنواره قدردانی از افراد و گروههای برگزیده در ترویج کتابخوانی در حالی به کار خود پایان داد که معاون فرهنگی وزیر ارشاد از دستاندرکاران فرهنگی و کتاب خواست تا در جهت علاقهمند کردن و هدایت تشکلهای مردمی به فعالیتهای فرهنگی در حوزه کتاب تلاش کنند.
به گزارش «ایران» در این مراسم که ظهر دیروز در سالن همایشهای کانون پرورش فکری کودکان برگزار شد، سید عباس صالحی، معاون فرهنگی وزیر ارشاد گفت: « متأسفانه در دهههای اخیر بسیاری از ارزشها به ضد ارزش تبدیل شدهاند. در چنین شرایطی با وجود آنکه کتاب سرانه مطلوبی در جامعه ما ندارد اما هنوز هم از مطالعه به عنوان یک ارزش در میان مردم یاد میشود.»
وی ضمن مقایسه کتابخوانی با فضیلتهای اخلاقی افزود: «با توجه به همین نگاهی که هنوز متوجه کتاب است باید فرصت را مغتنم بشماریم و از آن در جهت جذب مردم به کتابخوانی بهره بگیریم. البته در این بین باید به سه نکته مهم توجه داشته باشیم تا در مسیر تحقق این هدف هر چه محکمتر گام برداریم.» «تلاش در جهت اطلاعرسانی مناسب کتابهای منتشر شده»، «تبلیغ مؤثر کتاب» و «ترویج آن» سه مبحثی به شمار میآید که به گفته صالحی باید در جهت رسیدن به مردمی کتابخوان از آنها بهره گرفت. معاون فرهنگی وزیر ارشاد در ادامه تصریح کرد: «باید تلاش شود تا از طریق راهانداختن جریانهای اجتماعی از میان خود مردم و با همراهی آنان موفق به تشکیل شبکههای کتابخوانی شویم. در این بین میتوان از توان دو گروه بهره گرفت. گروه نخست دولتیها و گروه دوم نیز تشکلهای مردمی هستند.»
به گفته صالحی اگر خواهان بهبود شرایط کتاب و کتابخوانی در کشورمان هستیم باید تلاش شود تا جریانهای مردمی از قدرت بیشتری در این زمینه برخوردار شوند. وی با اشاره به تفاوتهای کمی و کیفی این دوره با دوره قبل گفت: « افزایش قابل توجه تعداد افراد و گروههای شرکت کننده در این دوره گویای مشارکت هر چه بیشتر مردم و گروهها در این اقدام است که از ارزش بسیاری برخوردار است.»
کتابخوان شدن مردم خود به خود رخ نمیدهد
علی اصغر سید آبادی، مدیر کل دفتر مطالعات و برنامه ریزی وزارت ارشاد هم به عنوان یکی از سخنرانان این مراسم گفت: « وضعیت کتابخوانی در کشور ما با سطح مطلوب آن فاصله بسیاری دارد. شاید بخشی از این فاصله را بتوان از رقبای قدرتمند آن دانست اما بحثی که در همین رابطه نباید از آن غافل شویم این است که چرا کتاب در کشورهای پیشرفته که مهد تکنولوژی هستند چنین شرایطی ندارد!» سید آبادی هم ضمن تأکید بسیار بر لزوم توجه به بحث تبلیغ و ترویج کتاب افزود: «کتابخوانی اتفاقی نیست که خود به خود رخ بدهد. در کشورمان میان تولید و مصرف کتاب فاصله زیادی وجود دارد که باید با تبلیغ و ترویج آن را پر کرد.»
بنابر گفته متولیان برگزاری این جشنواره، در این دوره بیش از 450 طرح در مرحله نخست بررسی شده است. 150 طرح از این تعداد به مرحله بعدی داوری و 68 طرح نیز به مرحله نهایی راه پیدا کردهاند. در نهایت نیز 17 فرد و گروه به عنوان شایسته تقدیر و 13 نفر و گروه نیز به عنوان برگزیده انتخاب شدند که در این مراسم ضمن تقدیر معرفی شدند. مراسم اختتامیه جشنواره تقدیر از افراد و گروههای برگزیده در ترویج کتابخوانی ظهر دیروز در سالن همایشهای کانون پرورش فکری کودک و نوجوان با حضور جمعی از متولیان و اهالی فرهنگ به کار خود پایان داد.
اسامی گروهها و افراد برگزیدگان نهایی جشنواره
1. گروه رنگین کمان(مهد سالمند) از اصفهان؛ 2. گروه نخلک از آبادان؛ 3. کانون آموزش شهروندی برای توسعه از اهواز؛ 4. انجمن خیریه نیکگامان جمشید از بوشهر؛ 5. جایزه ادبی گوزن زرد (سیده ربابه غیاثی) از لواسانات؛ 6. کافه کتاب ترنج از سنندج؛ 7. مؤسسه نیکوکاری مهر پروین از تهران؛ 8. ساغر لطفینژاد؛ 9. محمدعلی مجیدی؛ 10. سارا نوشیر؛ 11. مهرناز قربانعلی و پروانه سادات سلیمانی؛ 12. سمیه قادری
ایران/امروز با… نجمه شبیری (مترجم)
وضعیت ترجمه آثار اسپانیایی فاجعه است
سایر محمدی
«نامههای پرتب و تاب» از خورخه لوئیس بورخس، سال گذشته با ترجمه نجمه شبیری چاپ و منتشر شد. نجمه شبیری در کارنامهاش ترجمه «خاله تولا» از میگل اونا مونو «شش داستان از امریکای لاتین» به قلم کارپانتیه، کورتازار، خوان رولفو و... «گفتههای بزرگان در سفر و در عشق» را دارد. او استاد دانشگاه علامه است و در روزهای 26 و 27 آبان کنگرهای تحت عنوان «میراث اندلس» را در دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار میکند که استادان و صاحبنظرانی از اسپانیا و دیگر کشورهای جهان سخنرانان این کنگرهاند.
خانم شبیری، پس از انتشار «نامههای پرتب و تاب» بورخس، آیا ترجمه دیگری هم در دست چاپ دارید؟
چند وقتی است که درگیر برگزاری هرچه بهتر همایشی تحت عنوان «میراث اندلس» هستم، بههمین خاطر فرصت نکردم کتاب «نسل 27» را آماده کنم و تحویل ناشر بدهم. حدود 10 سال این مجموعه را شروع کرده بودم. تقریباً به مراحل پایانی رساندم. حالا هم سه- چهار ماه فرصت لازم است تا کار را نهایی کنم. چون میخواهم تا عید نوروز آن را تحویل ناشر دهم.
شاعران نسل 27 شامل چه شاعرانی میشود؟
نسل 27 گروهی از شاعران برجسته و جوان اسپانیایی بودند که در سال 1927 در مراسم سومین سالگرد مرگ گونگورا، اسطوره ادبیات اسپانیا، گردهم آمدند که در میان آنها رافائل آلبرتی، خورخه گیین، آلونسو، پدرو سالیناس و لوئیس سرنودا حضور داشتند. پیوستن این گروه از شاعران به یکدیگر آغاز شکلگیری نسل شاعران 27 اسپانیا بود. این نسل، ادبیات اسپانیا را متحول کرد و دوران طلایی ادبیات رقم خورد.
با توجه به افزایش مترجمانی که از ادبیات اسپانیایی ترجمه میکنند، وضعیت ترجمه آثار اسپانیولی در ایران را چگونه میبینید؟
از من نخواهید که درباره ترجمه برخی مترجمان که آثار اسپانیایی را (شعر و رمان) ترجمه میکنند، نظر بدهم. چون فاجعه است. اما دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه علامه طباطبایی که دارند کار میکنند، خیلی خوبند و آینده درخشانی دارند. مثلاً وحید خدادادی با ترجمه کتاب «عصاکشی» یا علی فلاحی از کارلوس فوئنتس ترجمه میکند که ترجمهاش عالی است. خانم نازنین نوذری و دکتر جلال مقدم و... از جمله کسانیاند که مستقیماً از زبان اسپانیایی به فارسی ترجمه میکنند و به اعتقاد اغلب صاحبنظران بهترین ترجمهها را ارائه میدهند.
شما قبلاً گفته بودید لورکا تحت تأثیر ترجمههایی که از غزل حافظ به زبان اسپانیایی انجام شده بود، قرار داشت.
درست است. من پای این حرف ایستادهام و در همین کتاب نسل 27 هم به آن اشاره کردهام. لورکا در اواخر کار از ترجمه اشعار حافظ متأثر بود و خودش هم به آن اذعان داشت. در این زمینه من یک مقاله علمی- پژوهشی هم نوشتهام که چاپ شده است.
در مورد کنگره «میراث اندلس» بگویید.
این کنگره در روزهای 26 و 27 آبان تحت عنوان «میراث اندلس، ایران- ایبریا» برگزار میشود. برگزار کننده آن هم دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی است. در این کنگره تأثیراتی که اندلس در ایران و ایبریا میگذارد مورد بررسی قرار میگیرد. دانشگاه مادرید، دانشگاه سهویا، مرکز سه فرهنگ اسپانیا و سفارت اسپانیا در ایران در این برنامه مشارکت دارند و حوزه هنری هم یکی از اسپانسرهای این کنگره است. 18 نفر از خارج از کشور میآیند. 14 نفر از اسپانیا میآیند که استادان و صاحبنظران برجستهای هستند.
از ایران چه کسانی در این کنگره حضور دارند؟
حدود صد و اندی مقاله دریافت کردیم و چهل نفر از استادان هم در این کنگره سخنرانی میکنند. استادانی چون دکتر بهشتی، دکتر حیدری، دکتر مصلح، دکتر سلیمی، استاد باقر و... همه جزو بهترین چهرهها و استادان در ایرانند. بهترین مقالات این کنگره در قالب کتابی منتشر خواهد شد.
جام جم/کافه میرداماد
مهران رجبی: پدر دانا به فرزندانش عشق میورزد
سرشب است که به موبایلش زنگ میزنم. جواب میدهد مثل همیشه با خوشرویی، خودم را معرفی میکنم بهجا میآورد و یادآوری میکند، یادش بخیر برای فیلم زیر نور ماه هم با من مصاحبه کردی. مهران رجبی حضور ذهن خوبی دارد. مهربان است و میتوان درباره همه چیز با او گپ زد. خوش صحبت است، نگاهش به زندگی مهربان است. قرآن را از بَر است و اشعار زیادی حفظ است که از آنها به عنوان چاشنی صحبتهایش استفاده میکند. دو دختر 23 و 19 ساله و یک پسر 11 ساله دارد.
به گزارش جام جم سیما ، این بار با مهران رجبی درباره زندگی گپ زدیم. وقتی در چمخاله بود و داشت سیر و ماست برای شام شباش آماده میکرد.
چند ساله هستید؟
54 ساله! (با خنده) باز رفتید سر سن و سال؟!
به نظرتان سن شناسنامهای با سن روان چه نسبتی دارد؟
روان با جسم فرق میکند! روان پیر نمیشود، کامل میشود. آدم هر چه سنش بیشتر میشود، داشتههای درونیاش هم بیشتر میشود. هر چقدر زحمت کشیده باشی، مطالعه کرده باشی، به جهانبینی رسیده باشی، دنیا را دیده باشی و... روانت کاملتر میشود. سن شناسنامهای با جسم مرتبط است؛ با گذر عمر، جسم فرسوده میشود و این خانه به یکباره فرو میریزد...
دل آدم چی؟ چه ربطی با سن و سال دارد؟
دل همان روح است. به قول شاعر «آن یکی دالش لقب دادش آن یکی الف»! یکی میگوید دل، یکی میگوید، عشق. اما همه اینها یکی است. هر آدمی دو بخش دارد جسم و روح. برای همین میتواند روحانی و جسمانی باشد.
اینکه میگویند دل آدم باید جوان باشد...
یعنی روح و روانت جوان باشد. کسی که کامل میشود؛ طربانگیز میشود. به نظرم هیچ آدم پیری دوست ندارد به کودکی یا نوجوانی برگردد، من حداقل اینطوری نیستم .کوچکترین پسرم 11 ساله است وقتی او را میبینم خدا را شکر میکنم که من چقدر کاملتر از این بچه هستم. من زودتر به مقصد میرسم، او باید چقدر زحمت بکشد تا به سن من برسد. خیلی گرفتاری دارد بزرگ شدن. اگر 12 ساله بودم و میدانستم که زندگی این همه زحمت دارد و باید مدام در حال دویدن باشم، خودم را میکشتم! چون ما رنجها را بیشتر میبینیم. خوشیها که دیده نمیشود. برای همین است که میفرماید: انسان را در رنج آفریدیم. همه زندگی سختی و رنج است. هیچکس راحت سر به بالین نمیگذارد چه آن کسی که پولدار است و چه آن کس که فقیر است. طبع آدمیزاد اینجوری است، دست خودش هم نیست، طماع است.
گفتید پسرتان 11 ساله است و راه دراز و سختی در پیش دارد! شما برای راحت شدن راه او چه میکنید؟
باید برایش پدری کنم. البته نباید بهش بگویم که راه سختی در پیش داری. هر کسی در هر موقعیتی از زندگی که هست از آن لذت میبرد. بچه از بچگیاش لذت میبرد. نمیتوان به او گفت زود بزرگ شو من کار دارم! در این مسیر من وظیفه دارم برایش پدری کنم نه اینکه سرپرست خانواده باشم. تفاوت این دو خیلی ظریف است. پدر فقط وظیفهاش پول درآوردن و خرج کردن برای خانواده نیست. پدر بار معنوی دارد، نگاهش به فرزند جور دیگری است. علاوه بر این که مخارج او را تامین میکند، خدمات دلی هم دارد که پدر دانا آنها را میداند و انجام میدهد.
پدر دانا چه میکند برای بچههایش؟
پدر دانا با فرزندانش زمزمه میکند، با آنها حرف میزند، برایشان شعر میخواند و بخشی از اوقات فراغت فرزندانش را پر میکند. جوری رفتار میکند که بچهها متوجه معنویت او میشوند و با او عشقبازی میکنند و از همراهی با او لذت میبرند. این همراهی باعث میشود که بچهها هم قدر پدر و مادر را بیشتر بدانند. قدرشناسی والدین و فرزندان نسبت به یکدیگر یعنی به مقصد رسیدن است.
با این پرکاری و مشغله کاری چطور میتوانید برای فرزندانتان پدر دانا باشید؟
وقتم را مدیریت میکنم. بیشتر اوقات در تهران سرکار هستم و به اندازه کافی خانواده را میبینم. مثلا اگر راننده تریلی بودم کمتر وقت داشتم کنار خانواده باشم. اما الان وقت کافی دارم.
امروزه زندگی پیچیدهتر از گذشته شده، ما کمتر برای با هم بودن وقت میگذاریم ...
بله! ما حاشیههای زندگی را زیاد کردهایم برای همین باید مدام در حال دویدن باشیم. مرحوم سهراب رجبی سه پسر داشت؛ من، فرهاد و مهراب. همه ما در یک اتاق زندگی میکردیم و زمستانها زیر یک کرسی میخوابیدم. یک اتاق مهمان هم داشتیم و یک آشپزخانه. باز هم فکر میکردیم که خانه ما چقدر بزرگ است. اما الان خانهها آنقدر بزرگ است که هر کدام از اعضای خانواده یک گوشه آن زندگی میکنند. توقعمان خیلی زیاد شده و این خصلت تبدیل به آفت شده است. مثلا خانواده سه نفره در یک واحد آپارتمان 400 متری زندگی میکنند! این خیلی تلخ است که فاصله اعضای خانواده زیر یک سقف مثلا شده 20 متر شده 60 متر. پدر و مادر در یک طبقه زندگی میکنند فرزند آنها در طبقه دیگر. قدیمها روابط گرم بود چون به هم نزدیک بودیم با هم معاشرت داشتیم، صحبت میکردیم، درددل میکردیم الان از هم دور شدهایم.
و آدمها روزبهروز تنهاتر میشوند.
دقیقا ! وقتی میگویم داداشم! یعنی برادرم که کنارم هست، اما الان ماه به ماه خواهر و برادر یکدیگر را نمیبینند. تکنولوژی هم که رابطهها را ضعیفتر کرده است. تلفنهای هوشمند و گروههای مجازی جای صحبت کردن و رابطه چهره به چهره را گرفته است. حتی وقتی دور هم هستیم هر کسی سرش توی گوشیاش است.
شما سرشار از انرژی هستید، منبع این انرژی کجاست اینکه با همه میتوانید خوب ارتباط برقرار کنید؟
به نظرم همه اینها به 20 سال قبل از ازدواج پدر و مادر برمیگردد. نشاط یا غمی که در آدمها بهوجود میآید چیزی است که در پدر و مادر نهادینه شده و به بچهها منتقل میشود. نتیجهاش میشود یکی مثل اکبر عبدی که بانمک است و یکی هم میشود صدام آدمکش!
یعنی همه خصلتهای آدمی ریشه در پدر و مادر دارد؟
به نظرم دو بخش دارد. شهید دکتر مطهری درباره فرق اخلاق و روانشناسی میگوید: اخلاق یعنی اینکه به خودت نگاه کن. به رفتارت، به گفتارت و خودت را مواخذه کن. روانشناسی فرافکنی میکند که مثلا رفیق ناباب و محله بد و... من هر دو تا را در کنار هم میبینم. هم ذات آدمها و هم محیطی که در آن پرورش پیدا میکنند در رفتار و گفتار آدم نقش دارد.
جام جم/بهترین مدرس «درامز» جهان درباره موسیقی ایران چه گفت؟ + تصاویر
میزبانان ورکشاپ تخصصی درامز و کارشناسان موسیقی به بررسی حضور 3 روزه یاست نیکل در ایران پرداختند.
به گزارش جام جم نوا به نقل از آنا، یاست نیکل نوازنده پرآوازه درامز اهل کشور آلمان برای سه روز و برای برگزاری کارگاه تخصصی درامز به دعوت موسسه سرنا به ایران آمده است. وی روز شنبه 30 آبان ماه ایران را ترک میکند.
یاست نیکل درباره تصویر اروپائیان از موسیقی ایران و نه موسیقی ایرانی گفت: « ناآشنا بودنش با فضای موسیقی ایران موضوع عجیبی نیست چرا که در آلمان مردم حتی موسیقی پاپ و راک کشور همسایهشان یعنی فرانسه را هم نمیشناسند چرا که با آن زبان غریبهاند.»
وی ادامه داد: «اگر خواننده یا گروهی شعرهایش را به زبان انگلیسی بخواند یا موسیقی اینسترومنتال(بیکلام) ارائه کند و این موسیقی از کیفیت لازم برخوردار باشد شناخته میشود اما درباره موسیقی ایران در آلمان شناخت زیادی وجود ندارد.»
علاقه یاست نیکل به موسیقی ایران
نوازنده پرآوازه درامز همچنین اظهار کرد: «تصویری که از ایران در اروپا وجود دارد با واقعیت فاصله دارد و من علاقه دارم یک بار دیگر و این بار به اتفاق خانوادهام به ایران سفر کنم و شیراز و اصفهان را ببینم.»
وی درباره اینکه چقدر با ریتمهای نواحی مختلف ایران همچون جنوب و شهرهایی نظیر بوشهر و بندرعباس یا غرب کشور همچون صحنه و هورامان و یا ریتمهای خراسانی آشنایی دارد گفت: «تاکنون این ریتمها را نشنیدهام اما خیلی دوست دارم اگر فرصتش پیش بیاید با ریتمهای مراسمی همچون مراسم «زار»(جنوب ایران) آشنا شوم.»
علیرضا طباطبایی: نیکل مدرس نوازندگان برتر دنیاست
علیرضا طباطبایی نوازنده درامز گروه آریان و مدیر مدرسه درامز ایران که زمینه دعوت از یاست نیکل به ایران و برگزاری این ورکشاپ را فراهم کرده است درباره ضرورت برگزاری این ورکشاپ و همچنین علت دعوت از این نوازنده و آموزش دهنده برجسته دارمز برای این ورکشاپ تشریح کرد: «در 15 سال اخیر ساز درامز پیشرفت بسیار زیادی کرده است. دیگر مثل قبل نیست که شما صرفاً یک متد را مقابل خودتان قرار دهید و بر اساس آن پیش بروید. هم از لحاظ تکنیکی، هم از لحاظ ساخت ساز و هم از لحاظ صدادهی.»
وی افزود: «اصولا نوازندگان ایرانی این پبشرفتها را از طریق اینترنت دنبال میکنند و شانس زیادی ندارد که با این دگرگونیها از نزدیک آشنا شوند. به نظر من این نیاز وجود داشته که بچههای ایران به نوازندگی روز دنیا آشنا شوند و بدانند لهجههای ساز زدن امروز چیست.»
طباطبایی همچنین یادآور شد: «پیش از این ما کلاوس هسلر که نوازنده و آموزش دهنده فوقالعادهای بود را به ایران آوردیم، مباحثش واقعا سنگین بود و البته هنرجویان هم بسیار از روشهای او خوششان آمد، ولی یاست نیکل بسیار کارآمدتر از او با بچهها کار میکند. این درسهایی که در کلاسها میبینید که مربی آلمانی تدریس میکند همان چیزهایی است که هنرجویان ما با آنها درگیر هستند. نیکل به واقع مدرس قابل اعتنایی است، خیلی راحت مباحث را منتقل میکند و همانطور که میدانید وی اکنون مدرس نوازندگان برتر جهان است.»
نوازنده درامز: ورکشاپها نیاز به تنوع بیشتر دارند
در ادامه آرش مقدم نوازنده درامز که در این ورکشاپ نیز شرکت کرده است درباره خروجیهای مناسبی که ورکشاپ یاست نیکل و به طور کلی این نوع ورکشاپها میتواند داشته باشد عنوان کرد: «کلیات در همه ورکشاپها مشترک است و تاثیر مطلوبی بر عرصه نوازندگی میگذارد.»
وی افزود: «اینکه همه متوجه شوند شیوههای درست تمرین کدام شیوه است یا با چند طرح تمرین آشنا شوند. واقعا ساختن شخصیت نوازندگی با ابزارهایی که در دسترس ما است بسیار اهمیت دارد. اهمیت تمرینهای پایه قطعا بسیار بالا است.»
مدیرعامل موسسه «سرنا»: فرصت عقبگرد نداریم
سعید خورزنی که به عنوان مدیرعامل موسسه «سرنا» میزبان این ورکشاپ است درباره دلیل حمایت از برنامههای آموزشی زیر نظر اساتید صاحبنام بینالمللی تاکید کرد: «اگر نخواهیم حرفهای کلیشهای درباره ارتقای سطح فرهنگ و از این دست پاسخها بدهیم باید بگوییم که ما وارد مسیری شدهایم که نمیتوانیم دور بزنیم و به عقب برگردیم. اگر بخواهیم به پیشرفت دارمز و نوازندگی درامز در ایران فکر کنیم، وقتی ابزارهای لازم برای انجام فعالیت در این زمینه همچون تاسیس مدرسه درامز، فراهم شده است، ما هم سعی میکنیم با دعوت از مربیان و اساتید صاحبنام و حرفهای همچون یاست نیکل در همین راستا گام برداریم.»
وی افزود: «جوانان ایرانی که اینجا جمع شدهاند چنین افرادی را از نزدیک ندیدهاند و این فرصتی است تا ببینند، بشنوند و بدانند که سطح علمی این برنامهها بسیار بالا است.»
خورزنی بیان کرد: «دلیل اصلی برگزاری این ورکشاپ به نظرم حضور شخص علیرضا طباطبایی، مدیر مدرسه درامز و باس ایران است. ذوق ما برای برگزاری این ورکشاپ از وجود وی سرچشمه گرفته است. در بخشهای دیگر و سازهای دیگر هم اگر دوستانی مثل ایشان بیایند و حرکتی به مبحث آموزش بدهند ما قطعا از آنها حمایت میکنیم.»
عضو هیات مدیره شرکت سرنا: خوشحالی بابت شادی جوانان
سعید کزازی عضو هیات مدیره شرکت سرنا نیز درباره دعوت از مربیان درجه یک بینالمللی سازهای مختلف خاطرنشان کرد: «شاید با هیچ برنامهریزی از پیشتعیین شدهای این کار را شروع نکرده باشیم. ما ابتدا توسعه سختافزاری را در دستور کار قرار دادیم و بعد به نیاز هنرجوهای مدرسه درامز ایران در زمینه توسعه گستره آموزشی برخورد کردیم و به اینجا رسیدیم که علیرضا طباطبایی چنین پروژهای را تعریف کند. ما یک زمین بازی را فراهم کردیم تا بازیکنانی که شایستگیاش را دارند به خوبی در آن بازی کنند.»
وی ادامه داد: «این امر آثار جانبی هم برای ما دارد، نه اینکه فقط ما هزینهای از جیبمان پرداخت کرده باشیم، اما شاد کردن جوانها ما را هم خوشحال میکند. خیلی از افراد چنین امکانی در اختیار ندارند.»
علیرضا ایرانینژاد و فرصتی برای تشخیص سره از ناسره
علیرضا ایرانینژاد منتقد موسیقی و مدیر روابط عمومی شرکت سرنا در خصوص اهمیت ورکشاپهایی در این سطح گفت: «از زاویه اهمیت برگزاری اگر بخواهیم نگاه کنیم با ماجرای متفاوتی روبهرو میشویم. هنر در ایران معضلی به نام آموزش وجود دارد. نمیدانم بر چه اساسی یک نفر که فقط چند سال در عکاسی، نقاشی، موسیقی و...سابقه دارد، به خودش اجازه میدهد تدریس کند. متاسفانه به مرور همین شخص تبدیل به اسطوره میشود چراکه الگوی درستی در آن زمینه وجود نداشته است بنابراین در چنین شرایطی طبیعی است که همه چیز به بیراهه رود.»
ایرانینژاد تصریح کرد: «باید بپذیریم که درامز یک ساز وارداتی است. مثل سهتار نیست که الگوی ایرانی داشته باشد. درامز، بیس و گیتار الکتریک سازهایی غربی هستند و سرچشمههایشان در جای دیگری است و اهمیت چنین ورکشاپهایی از چشمه سیراب شدن و ایجاد توان قیاس در هنرجویان است. »
وی ادامه داد: «افرادی همچون یاست نیکل یا هسلر در ساز درامز معیارهایی استاندارد برای قیاس و تشخیص سره از ناسره هستند.»
این منتقد موسیقی افزود: «کسی که انتخاب میکند در چنین کلاسی شرکت کند صد درصد از نظر ذهنی و استدلالی آماده است و زحمت آنها که در حال فعالیت اصولی و استاندارد هستند به هدر نمیرود. شاید با حضور چنین مربیانی که در حد و اندازههای بینالمللی هستند،آ نها که در ایران اصولی تدریس میکنند به حق معنویشان دست یابند. مگر حق معنوی یک معلم هنر چیست؟ اینکه شاگردانش باورش کنند. دست کم در بدیهیات باید باورش کنند.»
جوان/هشتمين دوره جايزه جلال زير تيغ نقد
روشنفكرها جلال را به چاه ميكشانند
هشتمين جايزه جلال در حالي شنبه به كار خود پايان خواهد داد كه بهرغم موضعگيريهاي روشنفكرها درباره دولتي و حاكميتي بودن اين جايزه، بيشترين نامزدهاي اين جايزه از ميان انتشاراتيهاي با رويكرد روشنفكري و نويسندههاي منتسب به اين جريان است.
نویسنده : محمدصادق عابديني
هشتمين جايزه جلال در حالي شنبه به كار خود پايان خواهد داد كه بهرغم موضعگيريهاي روشنفكرها درباره دولتي و حاكميتي بودن اين جايزه، بيشترين نامزدهاي اين جايزه از ميان انتشاراتيهاي با رويكرد روشنفكري و نويسندههاي منتسب به اين جريان است. حتي جايزه جلال براي دوره آموزشي خود از نويسندگان اصلاحطلب دعوت كرده است، مسئلهاي كه انتقادهايي را به وجود آورده است.
جلال آلاحمد اگرچه عمرش كفاف نداد تا انقلاب اسلامي را درك كند اما نوشتههاي انتقادياش آنقدر قوت و قوام داشت كه نسلي كه انقلاب كرده است حساب وي را از حساب بسياري از نويسندگان پيش از انقلاب جدا كند و براي وي جايگاه ويژهاي قائل شود. خط فكري جلال را ميتوان در آثار بسياري از نويسندگان پس از انقلاب نيز مشاهده كرد. وي بدون اينكه خودش بخواهد باعث شد تا يك نسل انقلابي با آثار وي شكل بگيرد. در اواسط دهه 80 و براي پاسداشت وي پيشنهاد برگزاري جايزهاي به نام اين نويسنده و متفكر ارائه شد. اين پيشنهاد در روزهاي پاياني فعاليت دولت هشتم تصويب شد اما اجراي آن به دولت بعدي رسيد. شوراي عالي انقلاب فرهنگي اساسنامه جايزه ادبي جلال را در جلسه 23 آبان 1385 به تصويب رساند و در آن هدف از برگزاري اين جايزه «ارتقاي زبان و ادبيات ملي و ديني و تشويق نوشتهها با هويت و خاستگاه ايراني» عنوان شد. جملهاي كليدي اما بسيار كلي كه همين كلي بودن باعث ايجاد مشكل ميشود. جايزه به نام جلال آلاحمد است و لوگوي آن نيز شماي تصوير اين نويسنده است، پس آثاري كه قرار است برگزيده شود بايد حداقل نسبتي با تفكرات آلاحمد و به خصوص نقد روشنفكري ايراني داشته باشند.
جايزه جلال آلاحمد در چهار بخش برگزار ميشود؛ 1-رمان و داستان بلند، ۲- مجموعه داستان، ۳- نقد ادبي، ۴- مستندنگاري و تاريخنگاري.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، رئيس هيئت امناي اين جايزه است و دبيري آن براساس اساسنامه برعهده معاون فرهنگي وزير ارشاد قرار داده شده است، اما اجراي آن بر دوش بنياد شعر و ادبيات داستاني است.
با گذشت دو سال از مصوبه شورايعالي انقلاب فرهنگي، اولين دوره جايزه جلال برگزار شد. اهداي 110 سكه طلاي بهار آزادي براي برنده اين جايزه باعث شد به سرعت نام جايزه جلال بر سر زبانها بيفتد، گرانترين جايزه ادبي جمهوري اسلامي و وسوسه به دست آوردن 110 سكه باعث شد تا توجه نويسندگان به اين جشنواره جلب شده و هفت دوره پيشين برگزاري آن در كانون توجهها باشد، به خصوص اينكه در اكثر مواقع داوران جايزه جلال هيچ اثري را لايق دريافت جايزه 110 سكهاي ندانستهاند.
اما امسال، نه نويسندگان جبهه روشنفكري نه منسوبين به جبهه ارزشي، در موضعگيريهاي خود روي خوشي به جشنواره جلال نشان ندادهاند. محمدرضا سرشار رئيس انجمن قلم، ميگويد: داوران جايزه جلال بيسواد هستند. وي همچنين پيشنهاد ميكند كه به جاي بنياد شعر و ادبيات برگزاري جايزه به انحمن قلم سپرده شود، موضوعي كه وزير ارشاد زير بار آن نرفته است.
از سوي ديگر ليلي گلستان، عضو كانون نويسندگان جايزه ادبي جلال را فاقد ارزش ادبي ميداند. اين نويسنده ميگويد: وقتي اسم دولت روي يك جايزه باشد، جايزه كمكي به پيشبرد هنر و ادبيات نميكند حتي به نظر من كساني كه اين جايزه را بردهاند از قدرشان در جامعه هنري كاسته خواهد شد. من اگر نويسنده بودم و اين جايزه به من داده ميشد، آن را نميپذيرفتم.
فرزانه طاهري، مديرعامل بنياد گلشيري نيز با زير سؤال بردن خاستگاه دولتي جايزه جلال ميگويد: وقتي دولت به عنوان متولي وارد ميشود علاوه بر اينكه نگاه ايدئولوژيكش را به هنر تحميل ميكند، ميخواهد همه جريانات را راضي نگهدارد. هميشه قسمتي از جوايز به اين منظور كنار گذاشته ميشود تا اين رويكرد تأمين شود.
در
نقطه مقابل نظرات طاهري هستند، منتقداني نيز كه نداشتن ايدئولوژي انقلاب اسلامي را
در آثار منتخب جايزه جلال مهمترين ضعف اين جايزه ميدانند و معتقدند جايزهاي كه
به نام انقلاب و يك نويسنده با تفكراتي انقلابي به وجود آمده است، نبايد نسبت به
اصل خود بيتفاوت باشد.
در كنار اين ماجرا كه اغلب بر سر اجرا و چگونگي اجراي جشنواره جلال در سطح كلان است، منتقدان ديگري نيز هستند كه به طور اخص به دوره هشتم و برنامهاي اين دوره نگاه انتقادي دارند. در اين دوره قرار است پس از اجراي اختتاميه برنامهاي آموزشي براي نويسندگان جوان برگزار شود. يكي از مدرسان اين دوره مهدي يزدانيخرم است. يزدانيخرم، دبير بخش ادبيات نشريات زنجيرهاي و نويسندهاي متوسط به شمار ميآيد. «هفت راه» طي گزارشي به انتخاب اين نويسنده براي تدريس انتقاد كرده و مينويسد: تشت رسوايي شبهروشنفكران وطني خيلي وقت است كه از بام افتاده است. سياست با دست پس زدن و با پا پيش كشيدن آنها در قبال امكانات مختلف دولتي خيلي وقت است كه آبرويي براي آنها باقي نگذاشته است. آنها كه عموماً در نوشتهها و مصاحبههاي خود بد و بيراه نثار «فرهنگ حكومتي» ميكنند و به استهزاي اين نوع فرهنگ و امكانات در اختيار آن ميپردازند، وقتي فرصتش مهيا شود از كوچكترين امكانات دولتي و حكومتي براي عرض اندام غفلت نميكنند! نمونه اخيرش تدريس يكي از اين افراد در دورههاي داستاننويسي جايزه جلال است در حالي كه سال گذشته بدترين فحشها را نثار اين جايزه كرده بود!
در ادامه اين گزارش آمده است: يزدانيخرم در يكي از پروندههاي مطبوعاتي خود كه سابقاً در يكي از نشريات محمد قوچاني منتشر شد، با تيترهايي مانند «جايزهاي براي خوديها»، «رنگ پول»، «جايزهاي براي هيچكس»، «جايزه حاشيهساز»، «در جوايز ادبي نبايد ايدئولوژي وجود داشته باشد» به استقبال جايزه ادبي جلال آلاحمد رفته و آن را مورد طعن و تمسخر قرار داده بود. حال اينكه يكي از مهمترين سرشاخههاي ادبي و ژورناليستي محمد قوچاني قرار است در بنياد شعر و ادبيات داستاني و زير چتر نام جلال آلاحمد به داستاننويسان جوان، از ادبيات بگويد نيز خود از طنزهاي تلخ روزگار ماست.
جايزه جلال شنبه هفته آينده به كار خود پايان خواهد داد. آثار زيادي از نويسندگان شناسنامهدار كه تناسبي با اهداف جايزه ندارند در بين اسامي منتخبان بخشهاي مختلف اين جايزه ديده ميشود. آيا به گفته سرشار داوران با بيسوادي آنها را بر ميگزينند يا قرار است با ادامه تصدي بخش خصوصي بر مديريت جايزه جلال آلاحمد، نويسندگان جوان زير نظر نويسندگان نشريات اصلاحطلب آموزش خواهند ديد؟!
جوان/انتقاد از نشان دادن جزئيات تشييع و تدفين در سريال نفس گرم
مراقب تأثیرات روانی نمایش صحنههای تدفین روی کودکان باشیم
پخش جزئيات سكانسهاي تشييع و تدفين در سريال «نفس گرم» در شرايطي كه هيچ گونه هشداري از قبل در خصوص نشان دادن اين صحنهها به مخاطب داده نشده بود، انتقادهاي زيادي را به نمايش اينگونه صحنهها از رسانه ملي در پي داشت.
نویسنده : سپيده آماده
پخش
جزئيات سكانسهاي تشييع و تدفين در سريال «نفس گرم» در شرايطي كه هيچ گونه هشداري
از قبل در خصوص نشان دادن اين صحنهها به مخاطب داده نشده بود، انتقادهاي زيادي را
به نمايش اينگونه صحنهها از رسانه ملي در پي داشت.
ماجرا مربوط به امروز و ديروز نيست، سالهاست كه سكانسهاي تشييع و تدفين به يكي از ضرورتهاي تغييرناپذير سريالها و فيلمهاي تلويزيوني ما بدل شده است. كافي است كه كنترل تلويزيون را روي يكي از شبكههايي كه در حال پخش سريال هستند تنظيم كنيد و چند قسمتي از سريال را هم ببينيد، در اكثر قريب به اتفاق موارد سكانسهايي از تشييع و تدفين و نماهايي از غسالخانه و قبرستان خواهيد ديد. همه ما در تمام سالهايي كه پاي تماشاي فيلمها و سريالهاي تلويزيوني نشستهايم، بارها با اين سكانسها روبهرو شدهايم، سكانسهايي كه جز ايجاد اندوه و حالتهاي بد، تأثير چنداني در سير داستاني سريال ندارد و در غالب موارد كارگردان ميتواند بدون پخش چنين سكانسهايي سير روايي داستان خود را پيش ببرد. اما انگار براي اكثر كارگردانهاي فيلم و سريال، بدون سكانسهاي مربوط به مراسم تشييع و تدفين يك جاي كار ميلنگد و تمام تلاششان را به كار ميگيرند تا يكي از كاراكترهاي داستانشان فوت شود تا به اين بهانه بتوانند چند سكانس بيمارستان، ابراز تأسف پزشك پس از خروج از اتاق عمل، تشييع، غسالخانه و تدفين را در اثرشان بگنجانند. اين در حالي است كه به باور روانشناسان پخش صحنههاي مربوط به تشييع و تدفين باعث افسردگي و نااميدي در ميان مخاطبان ميشود. بهرغم تأثيرات رواني و اجتماعي منفي پخش سكانسهاي تشييع و تدفين در سريالها و فيلمهاي تلويزيوني اما انگار ممنوعيتي براي پخش چنين صحنههايي در تلويزيون وجود ندارد و هر كارگرداني ميتواند هر چقدر كه دوست دارد صحنههاي غمانگيز را در مجموعهاش جا دهد و در اين ميان تنها مسئلهاي كه انگار داراي كمترين درجه اهميت است، تأثير منفي تماشاي اين سكانسها در ميان مخاطبان، به خصوص كودكان و نوجوانان است. حميد يعقوبي، استاد دانشگاه و روانشناس در گفتوگو با ايسنا درباره تأثير پخش صحنههاي غمانگيزي همچون تشييع جنازه روي كودكان اظهار كرده است: «اين سريال در ساعتي نشان داده ميشود كه ساعت خواب كودكان است و ما در اين ساعت انتظار نداريم كه بيننده كودك داشته باشد، اما حرف من اين است كه يك كودك، جوان و بزرگسال نيز از تماشاي صحنه تشييع جنازه چه لذتي ميبرد و اصلاً چرا بايد اين صحنهها نشان داده شوند؟»
جوان/تكذيب سخنان سخنگوي ارشاد توسط فرزند آيتالله مكارمشيرازي
جنتی درخواست ملاقات نداد، اگر هم درخواست ميداد، نميپذيرفتيم
فرزند آیت الله مکارم شیرازی ادعای سخنگوی وزارت ارشاد را مبنی بر اینکه علت دیدارنکردن اين مرجع تقليد با وزیر ارشاد کسالت آیتالله بوده است، تکذیب کرد.
حسين نوشآبادي، سخنگوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در نشست هفتگي خود در پاسخ به سؤالي درباره عدم ديدار وزير ارشاد با آيتالله مكارمشيرازي طي سفر به قم گفته بود: وزير ارشاد ارتباط خوبي با حوزه و مراجع عظام تقليد دارند و هميشه تعامل ميانشان برقرار بوده است و ايشان تاكنون در طول دولت يازدهم هم با بزرگان حوزه ديدار داشتهاند.
در
سفر اخير هم با تعدادي از مراجع ديدار داشتند كه ملاقاتهاي خوب و ارزشمندي بوده
كه نتايج خوبي را هم در پي داشت، اكثريت مراجع عظام از اقدامات مثبت وزارت ارشاد
حمايت كردند و در عين حال توصيههايي را كه لازم بود، ارائه كردند و جناب جنتي هم
گزارشهاي خوبي به مراجع ارائه دادند.
سخنگوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بدون در نظر گرفتن ديدار محمدجواد ظريف در همان روز با آيتالله مكارمشيرازي در ادعايي عجيب اظهار داشت: اينكه با بعضي از مراجع ملاقات نداشتند به دليل برنامهريزي از قبل اين دفاتر بوده است. كسالت آيتالله مكارمشيرازي دليل عدم ديدار ايشان با وزير ارشاد بود و بحث اينكه آيتالله مكارم ايشان را نپذيرفتند، مطرح نبوده است. وزير امور خارجه نيز روز پنجشنبه به ديدار آيتالله مكارمشيرازي رفته بود. نوشآبادي درباره اين ديدار نيز گفت: اين دو ملاقات همزمان نبوده و گاهي ممكن است انسان در يك زمان حالش خوب باشد و يك ساعت بعد كسالت داشته باشد، در اين مورد اگر بحث ديگري بوده، بياطلاع هستم فقط ميدانم اين دو ديدار همزمان با هم نبوده است.
اين سخنان در حالي در نشست سخنگوي وزارت ارشاد رسانهاي شد كه بلافاصله فرزند آيتالله مكارمشيرازي به آن واكنش نشان داده و اينگونه توضيح ميدهد كه: «نه كتباً و نه شفاهاً از سوي دفتر ايشان(وزير ارشاد) از ما درخواست وقت براي ملاقات نشده بود، ولي اگر درخواستي هم ميشد آقا قبول نميكردند، هرچند اين درخواست انجام نشده بود.» حجتالاسلام مسعود مكارمشيرازي فرزند اين مرجع تقليد در ادامه توضيحات تصريح ميكند درخواست ملاقاتي نشده است.
ظاهراً آيتالله مكارم نسبت به مشكلاتي راجع به كتابهايي كه اجازه چاپ گرفتهاند و تكخواني زنها و موارد ديگر گلايهمند هستند.
جوان/سلام شبكه اجتماعي وطني «سلام» به كاربران ايراني
نرمافزار شبكه اجتماعي پيامرسان كاملاً ايراني با نام «سلام»، به عنوان شبكه اجتماعي جوانان ايراني فعاليت آزمايشي خود را آغاز كرد.
نویسنده : مصطفي محمدی
نرمافزار
شبكه اجتماعي پيامرسان كاملاً ايراني با نام «سلام»، به عنوان شبكه اجتماعي
جوانان ايراني فعاليت آزمايشي خود را آغاز كرد.
خيلي از نهادهاي مختلف جهاني و اينترنتي با اهداف گوناگون كه مهمترين آنها تجاري و تبليغاتي است، دست به راهاندازي شبكههاي اجتماعي زده يا درصدد خريد سهام مهمترين شبكههاي اجتماعي دنيا هستند. معمولاً شبكههاي اجتماعي ساختاري اجتماعي يا گروهي است كه از گروههايي (كه عموماً فردي يا سازماني هستند) تشكيل شده است كه توسط يك يا چند نوع خاص از وابستگي مانند دوستان و خويشاوندان به هم متصل ميشوند. شبكههاي اجتماعي در قالب يك نوع انقلاب در زمينه سرعت بخشيدن به مبحث و موضوع انتقال اخبار قابل ترجمه و تفسير هستند. بسياري از خبرگزاريها، امروزه در شبكههايي همچون توييتر، يوتيوب و فيسبوك فعاليت دارند و اخبار را با سرعت بالايي انتقال ميدهند. امروزه ديگر يك فرد به راحتي و تنها با خواندن تيترهاي اصلي مطالب در اين سايتها ميتواند از اخبار روز دنيا اطلاع پيدا كند. اين موضوع باعث شده است كه اخبار به وسيله كاربران صدها شبكه اجتماعي يا گروههاي مختلف تشكيل شده در فضاي مجازي بيدرنگ و فوري در سرتاسر دنيا منتشر بشوند. بنا بر اعلام دستاندركاران اين نرمافزار وطني، شبكه اجتماعي موبايلي كاملاً ايراني «سلام»، حاصل تلاش جمعي از اساتيد و دانشجويان ايراني و پژوهشكده فضاي مجازي است كه تاكنون هفت نسخه آن مورد آزمايشات مختلف و متعدد قرار گرفته است و اكنون نسخه هفتم و آماده به كار آن ديروز همزمان با روز بزرگداشت سلمان فارسي فعاليت خود را در فضاي مجازي آغاز كرد. پيامرسان «سلام» همچنين مانند همه شبكههاي اجتماعي متعارف و مورد استفاده كاربران داراي بخشهاي مختلف گفتوگوي خصوصي، چت گروهي، اشتراكگذاري تصاوير، امكان كمپينسازي و هشتگگذاري، جستوجو در بين كاربران و تگها و دهها قابليت ديگر را دارد و به زودي نسخه رايانهاي آن نيز عرضه خواهد شد. نكته جالب اينكه در نسخه 7 اين پيامرسان همچنين به مناسبت اربعين حسيني، افزونه ويژه اربعين فعال و امكانات ويژه اربعين شامل نقشههاي پيادهروي اربعين از مرزهاي مختلف كشور (شلمچه، چزابه، مهران)، نقشه شهرهاي كربلا، نجف، كاظمين، هتلهاي اقامتي، نكات ايمني سفر، دستورالعملهاي پيادهروي، معرفي اماكن زيارتي كربلا و نجف، زيارتنامهها و ادعيه بارگذاري شده است. بخش ويژه مسابقه اربعين نيز در اين شبكه فعال و به بهترين عكسها، فيلمها و دلنوشتههاي زائران اربعين امسال جوايز ارزندهاي تعلق خواهد گرفت.
حمایت/در همایش ملی کتاب و نشر مطرح شد
مسئله مهم تغییر سیاستهای حوزه نشر و کتاب است
صبح دیروز اولین همایش ملی کتاب و نشر با حضور «سید رضا صالحی امیری» رئیس کتابخانه ملی، «محمود آموزگار» رئیس اتحادیه ناشران و «همایون امیرزاده» با پیام آیتالله علوی گرگانی برگزار شد.
تغییر سیاست د رحوزه نشر الزامی است
رئیس کتابخانه ملی در این همایش ضمن اشاره به سیاستگذاری در حوزه نشر گفت: میتوان فرهنگ را به یک سرمایه بزرگ مادی و معنوی تبدیل کرد تا جایگزین صنعت نفت بشود.صالحی امیری افزود: باور من این است که ما نیازمند یک تغییر نگرش و سیاست در حوزه کتاب هستیم که زنجیرهای از مؤلف، ناشر، کتابدار و کتابخوان را شامل میشود. چراکه اقتصاد نشر گرهی وثیق به حوزههای دیگر دارد و ازاینجهت نگاه همهجانبه نگر و سیاستگذار به آن بسیار مهم است. وی ادامه داد: در مورد مسئله بنیادی نشر در ایران، باید یک تغییر سیاست شکل بگیرد. کتاب، کتابخوانی و نشر که همانند دانههای تسبیح با یکدیگر به هم وصل شدهاند، در مقایسه با سایر حوزههای اقتصادی کشور ضعیف هستند و کمتر به آن توجه شده است. البته بااینوجود که دولت تلاشهای زیادی انجام داده اما آمارها هنوز از ضعف در این حوزه حاکی است. به همین جهت میتوان گفت مسئله فراتر از موضوعات کوچکی است که اکنون بررسی میشود. در حقیقت مسئله مهم تغییر سیاستهای حوزه نشر و کتاب است.وی به نگاه به یک ناشر بهعنوان طبیب جامعه اشاره کرد و ادامه داد: نباید به یک ناشر به منظر کسی که در یک اتاق به تولید کتاب میپردازد نگاه کنیم بلکه به ناشر باید از منظر یک طبیب نگاه شود . کتابخانه هم بهعنوان یک فضای مقدس همچون مساجد باید دارای اهمیت باشد.
نشر کمتر از نفت ارزش ندارد
صالحی امیری اضافه کرد: اولین نیاز جامعه نشر طراحی سیاست و الگوی کلان برای این قشر و طبقه است، این طراحی نیازمند تغییر نگرش در اولویتهاست. مطمئن باشید که حوزه نشر ارزش کمتر از حوزه نفت ندارد. میتوانیم فولاد و سوخت را وارد کنیم اما نمیتوانیم فضیلت، اخلاق و معرفت را وارد کنیم. فضا بهگونهای شده است که انگار انسانها باهم بیگانه هستند و همسایه از همسایه خود بیاطلاع است. در تهران روزی 100 طلاق شکل میگیرد باید اینگونه باشد که وقتی یک خانواده فرومیپاشد جامعه بلرزد اما هیچ اتفاقی نمیافتد دلیل این موضوع این است که حوزه نشر و کتابخوانی اهتمام درست ندارد. برای مثال میبینید که 108 سال قبل آئیننامههای حوزه نشر شکلگرفته است 22 قانون، 26 آییننامه، 9 اساسنامه و 25 موافقتنامه چیزی بیش از 100 قانون در حوزه نشر را تشکیل داده است اما همه اینها را فراموش کردیم. این کاغذها خود روح ندارند و ما باید این روح را به آنها بدهیم. روح آن معلمی است که با سر قلم خود معرفت را تولید و کتابداری است که زمینه کتابخوانی را فراهم میکند.
نیازمند بازنگری در فرهنگ هستیم
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ما نیازمند یک باز مهندسی در صنعت فرهنگ هستیم. صنعت فرهنگ که خود شامل صنعت کتاب، موسیقی، سینما، صنایعدستی و... است میتواند جایگزین مناسبی برای صنعت نفت باشد. جامعه ما با داشتن صبغه فرهنگی درخشان و با اتکا به ظرفیتهای خود یعنی وجود انسانهای فرهیخته، وجود تمدن درخشان اسلامی و منابع انسانی قوی در صنعت فرهنگ استفاده کند و تبدیل به سرمایه بزرگ مادی و معنوی و جایگزینی برای صنعت نفت بشود. ما چقدر نگران صنعت نشر هستیم آیا نگران 8 هزار ناشر در کشور که فعالیتشان را متوقف کردند هستیم؟ آیا کتابفروشیهایی که هرروزه در تهران بسته میشود کسی برای آن احساس درد میکند. در تهران روزانه چندین کتابفروشی بسته میشود و بهجای آن پیتزافروشی، بنگاه املاک، نمایشگاه و آرایشگاه مثل قارچ رشد پیدا میکند. در ایران کمتر از 3 هزار کتابفروشی و در تهران کمتر از هزار کتابفروشی داریم. آیا با این آمارها میتوانیم ادعای توسعه فرهنگی داشته باشیم.
صالحی امیری همچنین به پایین بودن سرانه مطالعه در ایران پرداخت و خاطرنشان کرد: ما با چالشی بنیادی مواجه هستیم و آن پایین بودن سرانه مطالعه در ایران است. آمار سرانه مطالعه در ایران پایین است و دلیل آن اولاً به اقتصاد نشر و کتاب در سبد زندگی خانوادهها برمیگردد و دوم نیازمند یک کار فرهنگی است تا کتاب خریدن به یک ارزش ملی تبدیل شود. من از یک منبع موثق شنیدم که مقام معظم رهبری در برنامه روزانه خود 3 بار مطالعه میکنند آیا جامعه هم اینگونه است؟ اگر اینگونه نیست نیازمند یک کار زیرساختی فرهنگی داریم و این کار را باید از مدرسه و مهدکودک شروع کرد و در ادامه به خانواده و جامعه رساند.
وی همچنین اظهارکرد: تا زمانی که کتابخوانی ارزش ملی نشود نمیتوان انتظار پیشرفت داشت. صنعت نشر با کتابخوانی و کتاب خریدن گرهخورده است و در آنجا است که میتوان کتابخوانی را به ارزش تبدیل کنیم تا این چرخه خرید آغاز شد. برای کشور ما که فرهنگ تمدن عالی دارد شایسته نیست سرانه مطالعه کمی داشته باشد. باید بپذیریم که نیاز به یک بازنگری در سیاستهایمان داریم.
مسائل فرهنگی جامعه گره محکمی با موضوع کتاب و نشر دارد
«محمود آموزگار»، رئیس اتحادیه ناشران نیز در اولین همایش ملی نشر و کتاب گفت: ما نیازمند یک سیاست جدی و جامع که دربرگیرنده همه حوزههای مربوط به نشر و کتاب باشد داریم. نشر و کتاب مبنای همه هنرها است و بهطورکلی مسائل فرهنگی جامعه گرهی وثیق با موضوع کتاب و نشر دارد.وی ادامه داد: هفته کتاب موقعیتی را فراهم میکند تا مشکلات این حوزه را بررسی کنیم؛ اما واقعیت این است که در سالهای اخیر و در این هفته بارقههای امیدی را میبینیم که ما را به درصحنه ماندن امیدوار میکند.
روزان/فیلم «آوازهای سرزمین من» سفیر ایران علیه داعش
روزان نیوز- فیلم «آوازهای سرزمین من» به شهید سردار همدانی تقدیم شد.
امیرحسین شریفی تهیه کننده فیلم «آوازهای سرزمین من» این اثر سینمایی را به شهید سردار حسین همدانی و شهیدان حرم تقدیم کرد که توسط نیروهای داعش به شهادت رسیدند.
نشست رسانه ای فیلم سینمایی «آوازهای سرزمین من» به تهیه کنندگی امیرحسین شریفی و کارگردانی عباس رافعی صبح امروز ۲۶ آبان ماه برگزار شد.
در ابتدای این نشست امیر حسین شریفی درباره چگونگی تولید این فیلم گفت: این فیلم ابتدا در قالب طرح به چند مرکز ارائه شد اما مورد قبول نبود تا اینکه معاونت بین الملل سازمان صدا و سیما از این کار استقبال کرد و پیشنهاد داد تا در قالب تله فیلم جلوی دوربین برود.
وی افزود: باتوجه به اینکه ما به تولید سینمایی این اثر فکر می کردیم با این پیشنهاد موافقت نشد و سرانجام به این توافق رسیدیم که در تولید این فیلم سینمایی سازمان صداوسیما مشارکت داشته باشد. این فیلم با مشکلات زیادی ساخته شد و مصایب فیلمبرداری در لبنان بسیار زیاد بود چون از هر ارگانی که مجوز می گرفتیم نهادی دیگر مانع کار می شد. از طرفی همه بازیگران فیلم عرب بودند و ما در مرحله انتخاب بازیگر سختی های زیادی داشتیم چراکه برخی از آنان به خاطر موقعیت خود راضی به حضور در این پروژه نمی شدند.
شریفی اظهار کرد: با همه این مسایل فیلم تولید شد و علی رغم جوایز جهانی که به دست آورد در جشنواره فیلم فجر سال گذشته مورد بی مهری قرار گرفت و اگرچه علی جنتی وزیر فرهنگ تاکنون دوبار فیلم را دیده و در راستای حمایت از این اثر دستوراتی هم صادر کرده اما شاید دوستان مسوول از گرین کارت های شان ترسیدند که هیچ حمایتی از «آواز های سرزمین من» نکردند. همه جا شعار می دهیم که باید فیلم های ارزشی ساخته شود ولی در عمل هیچ اتفاقی نمی افتد و حتی ممانعت هم ایجاد می کنند.
وی افزود: چندی پیش از طرف ریاست جمهوری چچن دعوتنامه ای مبنی بر نمایش فیلم در این کشور ارسال شد و با اینکه این اثر مورد توجه کشورهای دیگر است اما مسوولان خودمان انگار آن را نمی بینند. این فیلم را از صمیم قلب به سردار حسین همدانی و شهیدان حرم تقدیم می کنم که توسط نیروهای داعش به شهادت رسیدند. من از نزدیک با سردار همدانی آشنایی داشتم و می دانم امروز در جایگاه رفیعی هستند.
در ادامه عباس رفیعی گفت: جمهوری اسلامی ایران از سوی کشورهای دیگر به تروریست بودن متهم شده و این عنوان بارها از رسانه های خارجی دیده و شنیده می شود. در گفتگوهای دیپلماسی به شکل های مختلف وزرا و دیپلمات های ما علیه این تهمت ها ایستادگی و دفاع کرده اند اما متاسفانه در عرصه فرهنگ متولیان حوزه ادبیات، نمایش و سینما واکنشی نشان نمی دهند.
وی ادامه داد: ما در این فیلم تلاش کردیم خاستگاه سیاسی و اجتماعی داعش را همانگونه که هست نشان دهیم و بگوییم اینها هیچ نسبتی با اسلام راستین ندارند. با اتکا به تحقیقات قبل از فیلمبرداری نشان دادیم همان کسانی که ما را به تروریست بودن متهم می کنند برای داعشی ها اسلحه و مهمات می آورند. هیچ گروهی تا الان حاضر به نمایش چنین واقعیاتی نشد. ما حتی دو سال پیش در این اثر پیش بینی کرده بودیم که این فاجعه چگونه عاقبت دامن خودشان را می گیرد و همانطور که متاسفانه در کشور فرانسه شاهد هستیم این واقعه امروز در رسانه ها منتشر شده است.
رافعی گفت: «آوازهای سرزمین من» یک اثر داستانی است که کاملا به مدیوم سینما وفادار مانده و در این قالب سعی دارد داستانی کاملا واقعی را به نمایش بگذارد. ما با تولید این فیلم سعی کردیم به دنیا نشان دهیم که تروریست پشت در خانه تان ایستاده و باید هوشیارتر از این عمل کرد. ما در این فیلم نشان می دهیم که زنان در اردوگاه داعش چه شرایطی دازند و این فیلم سینمایی دقیقا همان ماجراهایی را رویت می کند که امروز در رسانه های دنیا تصاویرش منتشر می شود.
در ادامه این نشست محسن صادقی مدیر جبرائیل فیلم گفت: اکران این فیلم از پنج هفته دیگر آغاز خواهد شد. ما همین الان هم آمادگی داریم با مسئولیت خودمان «آوازهای سرزمین من» را در هر جای دنیا اکران کنیم. همچنین برای نمایش داخلی همزمان با اکران از محیط های اندیشمندانه ای مثل دانشگاه هم استفاده خواهیم کرد چرا که دیده شدن این فیلم بیش از هر موضوع دیگری برای مان اهمیت دارد.
همچنین عباس رافعی اشاره کرد: این فیلم به دلیل نداشتن بازیگر چهره ایرانی قطعا اکران سختی خواهد داشت اما آنچه برای ما مهم است انتقال پیام فیلم و داستانی است که باید همه در جریانش قرار بگیرند.
شریفی نیز ادامه داد: این فیلم در مجلس شورای اسلامی و کمیسیون فرهنگی و امنیت ملی نمایش داده شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. این اثر به زبان عربی تولید شد و با زیرنویس فارسی اکران می شود همچنین دوبله روسی و زیرنویس انگلیسی آن هم آماده است و بعد از اکران با همکاری معاونت بین الملل صداوسیما برای پخش تلویزیونی هم آماده می شود.
رافعی در ادامه بیان کرد: سال های گذشته معاونت سینما نسبت به جریانات منطقه واکنش نشان می داد و از زمان تولید «بازمانده» تا «۳۳روز» شاهد این جریان بودیم اما متاسفانه در دوره جدید مسئولان حساسیتی نسبت به اتفاقات منطقه نشان نمی دهند. آنها سینما را به عصر یخبندان سوق داده اند. با اینکه برای سومین بار است در لبنان فیلم می سازم اما تا کنون هیچ مشکلی بابت ویزا نداشتم چون ما سینماگر هستیم و سیاستمدار نیستیم که از چنین مسایلی واهمه داشته باشیم. تلاش کردم تا این اثر مصرف داخلی نداشته باشد و بتوانیم همه جای دنیا آن را در معرض نمایش بگذاریم.
شریفی در این نشست اظهار کرد: خوشحالم جوایزی که از این فیلم گرفتم نشان صلح و دوستی و سرباز مقاومت از کشورهایی مثل روسیه بود که گرفتن این نشان و وحدت و همدلی بین ادیان برای من بیش از جایزه فجر ارزشمند است. امیدوارم در پخش دوستان همکاری و حمایت کنند تا «آوازهای سرزمین من» آن طور که شایسته است دیده شود.
وی در پایان با تشکر از امیر بوالی برای مشاوره در فیلم، گفت: این فیلم سفیر ایران علیه داعش است. اگر مسوولان بخواهند این سفیر را داشته باشند باید از آن حمایت کنند ضمن اینکه بر اساس دستور مستقیم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ سهمیه ای به این اثر تعلق نخواهد گرفت و تنها با سرگروه اکران خواهد شد.
این نشست با حضور سارا صوفیانی مشاور تاریخی پروژه، جعفری صمدی و مهدی شریفی مدیران تولید برگزار شد.
سیاست روز/رائفیپور مطرح کرد
استعمارگران دیروز مدیران امروز رسانههای جهان
کارشناس رسانه و ارتباطات گفت: بمبگذاریهای اخیر در پاریس مشابه حملات ۱۱ سپتامبر رقم میخورد.
به گزارش نسیم، علیاکبر رائفیپور در جمع دانشجویان دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی اظهار کرد: کشورهای استعمارگر به اهمیت رسانه پی بردهاند و امروز مدیریت رسانههای جهان در اختیار استعمارگران دیروز است. وی در ادامه افزود: بمبگذاریهای اخیر در پاریس مشابه حملات ۱۱ سپتامبر رقم میخورد و رسانهها طوری به مردم القا میکنند که حاضر باشند از آنها جاسوسی و مکالماتشان شنود شود اما امنیتشان بازگردد.
این کارشناس رسانه با اشاره به تغییرات متعددی که فضای مجازی و رسانهها در زندگی مردم داشته است خاطرنشانکرد: معماری خانههای قدیم ایرانی دارای اندرونی و بیرونی و مطابق با فرهنگ ما بود، اما امروزه خانهها به شکل یک مستطیلی درآمده که همه جایش با هم در ارتباط است و این طراحی جدید، سبک زندگی غربی را میطلبد.
رائفیپور
ادامه داد: از مقتضیات رسانه است که هر چه مخاطب بیشتر در محتوای آن مشارکت داشته
باشد، بیشتر اثر میگیرد و در همین راستا ساختن سریالهای ترکیهای مطابق میل
مخاطب باعث شده این کشور در این زمینه پیشرفت کند. وی وسعت و ماندگاری پیام را از
ویژگیهای رسانه خواند و اظهار داشت: همه ما، بازیگران شخصیتهای ماندگاری چون
مالک اشتر و مختار را به این اسمها میشناسیم و در صورت مشاهده عکس و فیلمشان به
یاد آن نقش میافتیم.
کارشناس رسانه و ارتباطات گفت: در فضای مجازی و در برنامههایی مانند فیسبوک و تلگرام، تولید محتوا به خود کاربران سپرده شده که باعث میشود هر انسانی آن شبکه را از خودش و جزوی از وجودش بداند. وی افزود: در برنامههای مذکور انسانها تلاش میکنند به چشم بیایند و کار به جایی میرسد که برای دیده شدن، «لایک» در بستههای چندتایی خرید و فروش میشود که این، توهم دیده شدن را ایجاد میکند.
رائفیپور با اشاره به اهداف رسانههای غربی در جهتدهی به افکار عمومی جهان تصریح کرد: شبکه خبری مانند بیبیسی که به کشور انگلیس تعلق دارد، در این کشور ۱۵۰ پوند برای ارائه خدمات از بینندگانش پول میگیرد اما به ۳۷ زبان و برای همه مردم دنیا به صورت رایگان پخش میشود. وی ادامه داد: حتی زمانی که هنوز تلویزیون و ماهواره مطرح نبود، بیبیسی در رادیو پیشتاز بود و معروف است که رمز عملیات کودتای ۲۸ مرداد از رادیو بیبیسی در کشور ما پخش شد.
این استاد دانشگاه به ترفندهای این رسانه نیز اشاره داشت و گفت: شبکه بیبیسی هنوز از لفظ پیکارجویان به جای تروریست برای داعش استفاده میکند.
وی ایجاد آمادگی در مقابله با تهاجمات نرم دشمن را در گرو سواد رسانهای دانست و افزود: در گذشته آموزش شمشیرزنی و سوارکاری میدیدند تا بتوانند در جنگها پیروز شوند، سالهای اخیر آموزش کار با اسلحههای گرم برای دفاع نیاز بود و البته هنوز هست؛ اما ابزار مقابله در جنگهای امروز سواد رسانهای بالا و آشنایی به فضای مجازی است.
رائفیپور با اشاره به یکی از تاثیرات رسانه و شبکههای ماهوارهای توضیح داد: شروع درگیریهای سوریه با چند شبکه ماهوارهای بود و بلایی بر سر امنترین کشور خاورمیانه آوردند که بیشتر شهرهای آن خرابه است؛ کشوری که هم توریست سیاحتی بسیاری داشت و هم توریست زیارتی اما چند ماه پیش که آنجا بود هیچکس باور نمیکند که اینجا، همانجا باشد.
وی اظهار داشت: در سراسر کشور ما از آذربایجان و ترکها تا کردها وعربها تا برسید به جنوب و بعد بلوچها، تا خراسان و ترکمنها، برای هر بخش نقشه ویژه آن قسمت تعیین کردهاند و با رسانه مشغول فعالیت هستند، به همین خاطر در تبریز بحث در مورد شیعه و سنی نیست ولی بر سر نژاد و زبان، زمینهسازی میکنند و زمانی که برنامهای تلویزیونی، اشتباه غیرقابل قبولی را انجام میدهد نتیجه آنها فعالیتهای دشمنان در قالب اغتشاش بروز پیدا میکند.
فرهیختگان/«حکایت عاشقی» اکران نشد
آیا پای بهرام رادان در میان است؟
گروه ادبوهنر: قرار بود از امروز اکران سراسری «حکایت عاشقی» به کارگردانی احمد رمضانزاده و تهیهکنندگی، مسعود جعفریجوزانی شروع شود. گرچه تبلیغات این فیلم شروع شده بود، اما دیروز شورای صنفی نمایش از اکران آن جلوگیری کرد. «جوزان فیلم» که پخش این فیلم را به عهده داشت، اعتراض خود را نسبت به این اقدام به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسانهای کرد. بعد از این اعتراض بود که غلامرضا فرجی، سخنگوی شورای صنفی نمایش اکران نشدن این فیلم را به دلیل تراکم بالای فیلمها دانست و گفت: «به دلیل تراکم بالای فیلمها شورای صنفی نمایش تصمیم گرفته است که در گروه آزاد هیچ فیلمی اکران نشود.» فرجی همچنین توضیح داد: «قراردادی نیز برای اکران فیلم حکایت عاشقی به شورای ارائه نشده و در آن مقطعی که این قرارداد باید ارائه و ثبت میشد، این قرارداد ارائه نشده است.» در فیلم حکایت عاشقی که نسبت به نسخه نمایش داده شده در جشنواره فیلم فجر، 10 دقیقه کوتاهتر شده است، بهرام رادان، قطبالدین صادقی، بهمن زرینپور، شیلان رحمانی و شوان عطوف بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون اقلیم کردستان و عراق و... بازی میکنند. «حکایت عاشقی» داستان عشق یک خبرنگار ایرانی به یک رزمنده شیمیایی است که در مسیر این عشق برایش اتفاقاتی میافتد. این فیلم فاجعه بمباران شیمیایی را در بستری عاشقانه روایت میکند. «حکایت عاشقی» نخستین فیلمی است که اینقدر صریح و واقعی به مساله عشق و حلبچه میپردازد. این فیلم که روایتی عاشقانه دارد و برای بیان قصه آن، زبانی نو انتخاب شده است، داستان یک عکاس ایرانی را روایت میکند که اولین نفری است که بعد از بمباران شیمیایی حلبچه، وارد این شهر میشود و از آن عکاسی میکند. این عکاس طی این سفر، با دختری آشنا میشود و ماجراهای عاشقانهای میان آنها اتفاق میافتد. برخی گمانهزنیها علت این توقف را به بازی بهرام رادان نسبت دادهاند. شایعهای نیز درباره پخش نشدن برنامه ضبط شده بهرام رادان در خندوانه منتشر شده که این شایعه از سوی رامبد جوان تکذیب شده است. این در حالی است که رادان در صفحه شخصیاش خبر از رفتنش به برنامه خندوانه داده بود.
فرهیختگان/گفتوگو با آرنه برو در حاشیه سیودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران
بیان شخصی در مستند
سیودومین جشنواره فیلم کوتاه لحظات پایانی خود را سپری میکند و در کنار پخش فیلمهای مختلف، کارگاههایی نیز برپا شده است. در حاشیه برگزاری این جشنواره مراسم بزرگداشت منتقد فقید سینما، زاون قوکاسیان هم اجرا شد. از استادان بسیار خوب سینمای ایران، احمد الستی نیز در این نشستها و جلسات شرکت کرده بود و سخنانی را درباره چگونگی فیلمسازی بر زبان راند. اما یکی از جالبترین نشستها و کارگاهها، حضور یک زوج فیلمساز دانمارکی در این دوره بود. آرنه برو و همسرش، لاته میک مایر میهمانان مهم این دوره بودهاند. نکته جالب این است که اگر به سوالها و نحوه برخورد جوانان علاقهمند به این کارگردانان دانمارکی توجه میکردید، از کم بودن «مطالعه» و همچنین ضعف «اندیشه انتقادی» آنها تعجب میکردید. کارگردان «انگیزه» (۱۹۸۳) بسیاری از سوالها را بیپاسخ میگذاشت و سعی میکرد تمرکز خود را با چنین پرسشهای پیدرپی و آشفتهای مغشوش نکند. به هر حال، بعد از نشست «زبان شخصی فیلمساز» که در سالن چارسو و با تدریس آرنه برو برگزار شد، به سوی این کارگردان صاحبفکر در مستندسازی رفتم و گفتوگویی با او انجام دادم که آن را پیش رو دارید.
شیوه «personal language» (زبان شخصی) چه نوع اندیشهای در فیلمسازی مستند است؟
این شیوه بیشتر یک متد فیلمسازی است که ما در آن بر زبان شخصی خیلی تاکید میکنیم. اولین چیز مهم برای این شیوه «فضا» است. هر انسانی، فضایی مخصوص به خود دارد. مثلا اگر شما میخواهید با یک انسان دیگر دست بدهید، وارد فضای یک انسان دیگر میشوید. شما یا وارد فضای یک دیگری میشوید یا فضای او را میشکنید. برخورد با یک اثر هنری هم چنین است. اگر یک نفر «خجالتی» است؛ از سوژههایش فاصله میگیرد و سعی میکند موضوع خود را از نظری دور و فضایی بیرونی به تصویر بکشد. یا موضوعات خود را در یک هاله قرار میدهد. اما وقتی یک انسان برونگرا است و علاقه دارد به موضوعاتش نزدیک شود، سعی میکند به لایههای درونی آن نفوذ کند. او سعی میکند فضای موضوع خود را بشکند. شما باید آن زبان شخصی خود را پیدا و همان را تقویت کنید. من فیلمهایی از یک مستندساز خجالتی را در کارگاه خود نشان دادهام و به هنرجوها گفتهام ببینید از فیلم او مشخص است که او فردی خجالتی است. اما او در فیلم آخرش توانسته است زبان شخصی خود را کشف کند و به تصویر بکشد.
برخورد شما با هنرجوها چگونه است؟
به نظر من یک هنرمند باید با خودش راحت باشد و سعی کند از زندگی لذت ببرد و روی دغدغههایش کار کند. یک فیلمساز باید به زبان شخصی خودش برسد و صدای خودش را به نمایش بگذارد.
اگر زبان شخصی استیلای بسیار زیادی بر هنر فیلمسازی انداخت، چگونه میشود؟ مخاطب از دست نمیرود؟
شما کار خود را انجام بدهید و سعی کنید زبان و شیوه خود را پیدا کنید. بالاخره آدمهایی هستند که مثل فیلمساز فکر و با او ارتباط برقرار کنند و قسمتهایی از فیلم شما را بفهمند.
شما در بخش اعظم ورکشاپتان فیلم نمایش دادهاید، چرا اینگونه بوده است؟
من در ابتدا کمی صحبت میکنم و توضیح میدهم چه چیزی را میخواهم بیان کنم. عنوان میکنم که نظراتم چیست. سپس براساس فیلمی که به نمایش درآمده است، شیوه کارگردانی و شخصیت خود کارگردان را بررسی میکنم.
درواقع «personal space» (فضای شخصی) برای شما بسیار مهم است؛ حتی نظریههای پسااستعماری در اندیشه شما بسیار رسوخ دارد. درست است؟
هر کارگردانی یک فضای شخصی و دنیایی مختص به خودش دارد. حتی، شناسایی فضای «خارج از قاب» بسیار روی شناخت مخاطب از کارگردان تاثیر میگذارد. ما به «adaptation» [انطباق و وفق] هنرمند یا موضوع مورد بررسیاش بسیار بها میدهیم. فیلمهای جدید تبدیل به یک کاتالوگ فرهنگی شدهاند. درواقع شما میتوانید کاتالوگ یک انسان را حین دیدن آن فیلم ورق بزنید.
قدس/ا «محمدرضا ورزی» درباره علاقه بیحد و مرزش به ژانر تاریخی و تازهترین سریالش «معمای شاه»؛
گاهی دکمه سر آستین بازیگر در کار تاریخی می شود گاف!
حامد مظفری - محمدرضا ورزی جزو معدود کارگردانان ایرانی است که خیلی زود تکلیفش را با سینما و تلویزیون مشخص کرد...
او دانشآموخته تاریخ بود و علاقه به تاریخ بود که او را به خواندن این درس در دانشگاه رهنمون کرد و سبب ساز آن شد که وقتی پا به عرصه تصویر میگذارد چه در کمدی، چه در درام، ژانر تاریخی را دنبال کند؛ البته این تأکید بر ژانر تاریخ خیلی زود هم خودش را نشان داد.
در شرایطی که بعد از علی حاتمی بجز حسن فتحی و معدود تجربیاتش، کسی جرأت آن را نداشت که سراغ گونه تاریخی برود و دردسرهای مختلفی را - که این ژانر دارد- تجربه کند؛ همین که ورزی توانست حدود یک دهه در این گونه بماند و البته پله به پله جلو آید باعث مباهات است.
اولین تجربه سینمایی ورزی، داستانی تاریخی - مذهبی بود؛ داستانی درباره زندگی حضرت ابراهیم (ع) و تلاشهایی که وی برای ساختن خانه کعبه و اتمام رسالتش انجام میداد. این فیلم «ابراهیم خلیلا... (ع)» نام داشت و ورزی کوشید حین ساخت آن با کمک بخش عمده بازیگرانی که در سالهای قبل و بعدتر، آنها را در رسانه ملی دیده بودیم، اثری در حد و اندازه یک جوان سی ساله خلق کند.
البته گرفت و گیرهای دراماتیک «ابراهیم خلیل ا... (ع)» و بخصوص خطی بودن بیش از حد داستان آن در برخی جاها آزاردهنده میشد، اما همین که ورزی جوانی بود در آغاز راه باعث میشد، بسیاری از مشکلات بر وی بخشیده شود. این شد که ورزی دومین کار سینمایی خود «مظفرنامه» را نیز در گونه تاریخی و این بار با مایههای طنز ساخت. «مظفرنامه» بازه زمانی ترور ناصرالدین شاه تا امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه را روایت میکرد.
اکران نه چندان قابل قبول «ابراهیم خلیلا...(ع)» و «مظفرنامه» اما سبب ساز آن شد که ورزی سومین فیلم سینمایی اش را در گونه کمدی بسازد؛ اثری به نام «نظام از راست» با خط داستانی تکراری جابهجایی یک دزد و پلیس با بازیهای اکبر عبدی و میرطاهر مظلومی هرچند به لحاظ علقههای تاریخی چیزی برای ورزی نداشت، اما سازوکار سینمای گیشه پسند را به وی آموخت.
اما این نقطهای نبود که ورزی از ماندن و امتداد آن لذت ببرد. این طور شد که باز هم به تلویزیون رفت و این بار سریالی با عنوان «تبریز در مه» را ساخت؛ سریالی که یکی از پرحرف و حدیثترین ادوار تاریخی معاصر ایران زمین یعنی جنگهای ایران و روسیه تزاری را روایت میکند. ورزی در این مجموعه تلویزیونی، ماجرای جنگهای ایران و روسیه را در زمان فتحعلی شاه و عباس میرزا به تصویر کشیده و روایتگر جنگهای این دو کشور از آغاز تا مرگ عباس میرزا بود. در این سریال او کوشش فراوانی کرد تا مطالعات آکادمیک تاریخی خود را به منصه ظهور برساند و تا حدودی نیز موفق بود.
از اینجا به بعد، دیگر تمرکز کامل ورزی بر تصویرسازی تاریخی بود و او آثاری چون «عمارت فرنگی» و «معمای شاه» را کارگردانی کرد که در هر دوی اینها مروری دارد بر اتفاقات مربوط به سلطنت پهلوی اول و دوم. «معمای شاه» تازهترین سریال ورزی که بتازگی هم پخش آن آغاز شده، پروسه طولانی تولید را پشت سر گذاشته و حین فیلمبرداری به دلیل گرفت و گیرهای مالی چندین باری معلق شد اما بالاخره از نیمه آبان ماه، روی آنتن رفت.
با ورزی درباره وقفههای پیش آمده حین تولید «معمای شاه» و برخی ویژگیهای این سریال و همین طور علایق سریال سازیاش گفتوگو کرده ایم؛ که هم اینک، پیش روی شماست.
از «معمای شاه» شروع کنیم. این سریال حین تولید چند بار به دلیل مشکلات بودجه متوقف شد. آیا این توقفها شما را اذیت نمیکرد که قید کار را زده و سراغ کار دیگری روید؟
چون کار را خودم شروع کرده بودم و بیشتر از نیمی از آن را هم گرفته بودم اینکه رها میکردم و به سراغ پروژه دیگری میرفتم واقعاً با روحیاتم سازگار نبود. شاید اگر در هفته یا ماه ابتدایی فیلمبرداری، این کمبودها و گرفت و گیرها به وجود میآمد راحتتر میشد قید کار را زد و سراغ کار جایگزین رفت اما وقتی نیمی از فیلمبرداری را انجام دادهای مثل این است که فرزندی را تا 5 سالگی خودت پرورش دادهای و ناگهان رهایش کنی در میان یک مشت غریبه. این شد که سعی کردم با همه کمبودها کنار بیایم و خودم پای کار باشم و شده هفتهای یک دقیقه فیلم بگیرم، اما کار را رها نکنم. خوشحالم که آن صبر و استقامت سرانجام جواب داد و کار روی آنتن رفت.
یادمان میآید علی حاتمی هم به هنگام ساخت مجموعه «هزاردستان» بارها به دلیل کمبودهای مالی، کارش به بن بست خورد و در این میان میکوشید با دست گرفتن فیلمهایی مانند «کمال الملک» وقتش را بهتر صرف کند و به بیان بهتر از اتلاف وقت جلوگیری کند.
من نمیدانم مرحوم حاتمی در چه وضعیتی کار میکرد، اما اینکه بخواهی در دل یک پروژه بناگاه سراغ پروژه دیگری بروی بیش از هر چیز نیازمند آن است که شما تکلیف کار را بدانی. من وقتی حتی از یک هفته آینده خودم هم خبر نداشتم، طبیعی بود که نمیتوانستم برنامه ریزی کنم برای انجام یک کار موازی. حاتمی اگر حین «هزاردستان» میرود و «کمال الملک» را میسازد، قطعاً برنامه زمانی لازم برای این کار را احتساب کرده اما من و گروه تولید واقعاً نمیدانستیم چه زمانی پول میرسد که براساس آن بازه زمانی، برنامهریزی کنیم برای استفاده بیشتر و بهتر از فراغت پیش آمده. پس نتیجه اینکه منتظر میماندم تا بودجه برسد.
آیا این کمبودهایی که هنگام کار به وجود آمد، باعث از هم پاشیدگی گروه نشد؟ یعنی مجبور نشدید بازیگری را جایگزین کنید؟
به
هر حال من قبلاً هم برای رسانه ملی کار کرده بودم و میدانستم کار کردن طولانی مدت
برای مدیوم تلویزیون چه دردسرهایی دارد، بخصوص وقتی برخورد کنید با تغییر مدیریت
که به تبع آن مدیریتهای میانی را دچار تغییر میکند و همین، عاملی میشود برای آن
که کار، گره بخورد اما خوشبختانه آمد و رفت مدیران جدید رسانه ملی به نفع کار تمام
شد. محمد سرافراز مدیر تازه رسانه ملی نیز با روی باز و نگاه مثبت به این سریال
نگاه کردند و کوشید مشکلات را مرتفع کند تا سریال، زودتر آماده شود. این نکته خیلی
ویژهای بود که بهار امسال مدیر رسانه ملی شخصاً به پشت صحنه «معمای شاه» سرزده و
با عوامل، خوش و بش کردند و البته سعی کردند درباره کمبودها و نقصانها از ما
اطلاعات بگیرند.
جالب است که مدیر رسانه ملی در آن دیدار بر اهمیت برههای از تاریخ که محور داستانی «معمای شاه» بود، به صراحت صحبت کردند.
خوشبختانه ایشان دید بازی دارند و بر وقایع تاریخی مهم مملکت ما اشراف دارند و واقعاً آمدنشان سرصحنه به نفع ما و گروه شد که بتوانیم دستکم بخشی از درددلها را برایشان بازگو کنیم و ایشان نیز انصافاً تمام تلاش خود را کردند تا مشکلات حل شود و چرخ سریال به درستی بچرخد. یادم میآید مدیر رسانه ملی در آن دیدار، اهمیت روایت «معمای شاه» را از چند جنبه دانسته بود؛ یکی از جنبه حضور مردم در دل مبارزات علیه رژیم شاه مخلوع و دیگری نحوه زندگی دربار و سیر و سلوک شاه و دیگری روش مبارزاتی امام خمینی(ره) و نهضتی که موسوم شد به نهضت امام(ره). مدیر رسانه ملی اینها را ارکان مختلفی میدانست که داستان را پیش میبرند و مرتب بر این امر تأکید داشت که اگر یکی از این ارکان درست و بجا در دل داستان قرار نگیرد همه سریال ممکن است زیر سؤال برود.
«معمای شاه» ابتدا بنا بود 50 قسمت باشد. چه شد که به ناگاه به 80 قسمت رسید؟ آیا این بالا رفتن تعداد قسمتها به افت کیفی نمیانجامد؟
در ابتدا بنا بود 50 قسمت سی دقیقهای داشته باشیم اما چون باید زمان تیتراژها را هم احتساب میکردیم، خواه ناخواه از مقدار داستان هر قسمت کم شد و این شد که تعداد قسمتها بالا رفت و زمان آنها پایین آمد، اما این قول را به شما میدهم که این 80 قسمت هم تک تک زمینه لازم برای کشش مخاطب را دارند و هیچ گاه سعی نکرده ایم بیدلیل و خدای نکرده با آب بندی، وقت مخاطب را تلف کنیم.
در «معمای شاه» بازیگران مختلفی داشته اید، آن هم در سنین مختلف که از جوان گرفته تا پیشکسوت را شامل میشود. کار کردن با این همه بازیگر دردسر نداشت؟
وقتی بناست سریال تاریخی بسازید باید به این نکته هم دقت کنید که برای ملموس بودن وقایع چارهای ندارید جز آن که بخش عمده شخصیتهای تأثیرگذار تاریخی را وارد داستان کنید و وقتی شخصیتها وارد داستان میشوند کنار هر کدام، شخصیتهایی فرعی قرار میگیرند و به این ترتیب همیشه کاراکترها زیاد میشوند. داشتن کاراکتر زیاد، از یک طرف بازیگردانی را دشوار میکند و از طرف دیگر شخصیت پردازی را. درباره شخصیت پردازی سعی من بر این بود که با کمک دستیارانم حتی جزییترین اسناد تاریخی را که پیرامون یک شخصیت وجود دارد، بیرون بکشیم و براساس آن شخصیت را پیریزی کنیم. در «معمای شاه» حدود 1600 شخصیت داشتیم و دلم هم نمیخواست حتی یکی از آنها هرز برود، پس تا توانستم بر شخصیت پردازی کاراکترها در پیش تولید وقت گذاشتم و وقتی به مرحله انتخاب بازیگر رسیدم دیگر شمایی کلی از هر کاراکتر را برای بازیگر تشریح میکردم. این کار باعث میشد بازیگران هم با خیال راحت جلوی دوربین بروند. درباره اینکه دردسر نداشت؛ مطمئناً هر کار تاریخی کاری سخت و دشوار است. اینکه در آپارتمان، دوربین تان را بکارید و فیلمی معاصر بسازید به مراتب راحتتر از زمانی است که دارید کار تاریخی میکنید و میخواهید کاری هم کنید که حتی یک مورخ سختگیر هم نتواند از شما گاف بگیرد.
شاید علت اینکه در سینما و تلویزیون ما آدمهای زیادی سراغ ژانر تاریخی نمیروند، همین دردسرها باشد؟
قطعاً همین است. در کار تاریخی، دقت مخاطب به چندین برابر میرسد. حالا مهم هم نیست خودش در آن بازه زمانی که داستان شما میگذرد زندگی کرده باشد یا نه. کافی است نکتهای را مثلاً درباره دکمه سر آستین در آن دوره شنیده باشد تا همان بشود برایتان گاف و دیگر تا آخر داستان را باور نکند. برای همین، تولید فیلم و سریال در ژانر تاریخی کار پردردسری میشود بخصوص که اگر برخی از منتقدان تاریخی هم مخاطب سریال شما باشند که در آن صورت دردسرهایتان چند برابر میشود. مثلاً درباره گویش کاراکترها در دوره پهلوی دوم هم هنوز نمیدانیم چطوری باید ادبیات را لحاظ کنیم.
البته شما انگار کوشیده اید زیاد عقب نروید و از همین ادبیات معاصر و مرسوم در دوران حاضر استفاده کنید.
من حین تحقیقاتم فهمیدم شهروندان در آن دوره به لحاظ گویش، بیشترین شباهت را به زمان کنونی داشته اند و به جای اینکه به سمت ادبیات کتابی برویم، سعی کردم ادبیات محاورهای را در دستور کار قرار دهم. برخی از ضرب المثلها و عبارات هم که برآمده از تاریخ ادبیات ایران است و ربطی به دوره خاصی ندارد و این است که این ضرب المثلها را هم میتوان بیتغییر، وارد دیالوگها کرد.
در سریالها یا فیلمهایی که با محوریت زندگی پیامبران میگذرد، این انتخاب بازیگر نقش پیامبر است که اهمیتی دوچندان دارد. درباره «ابراهیم خلیل ا... (ع)» از محمد صادقی که یک بازیگر آکادمیک است در این نقش استفاده کردید و در «مظفرنامه» از اکبر عبدی در نقش مظفرالدین شاه بهره بردید. میخواهم بدانم در انتخاب بازیگران این نقشها بیشتر به سمت بازیگران علاقهمند به تاریخ میروید یا آنهایی که چهرههایشان گریمخور خوبی دارد؟
به نظرم جفتش باید رعایت شود. بدیهی است بازیگری که علاقهای به شخصیتی تاریخی نداشته باشد، هرچقدر هم که بازیگر ماهری باشد باز هم یک جای کار شما را لنگ میگذارد؛ پس ترجیح آن است که به سراغ علاقهمندان به تاریخ بروید؛ البته که علاقه به تاریخ به معنای آشنایی با تاریخ به صورت علمی آن نیست. به نظرم بازیگران فیلمهای تاریخی بد نیست که با تاریخ و نقشهایی که بازی میکنند آشنایی داشته باشند، اما اگر این آشنایی بیش از حد باشد ممکن است حتی برایشان دردسرآفرین هم بشود. در «معمای شاه» دو کاراکتر مهم داشتیم یکی رضا شاه بود که جعفر دهقان با خیال راحت برایم ایفا کرد و دیگری محمدرضا پهلوی که آن را به حسین نورعلی سپرده بودیم.
درباره جعفر دهقان که از قدیم او را میشناخته اید بحثی وجود ندارد. حسین نورعلی را چطور آماده نقشی تا این حد خطرناک کردید؟
منظورتان از خطرناک چیست؟
...یعنی نقشی که ممکن است آینده حرفهایاش را دستخوش تغییر کند؛ یعنی یا آن قدر خوب از کار دربیاید که مواجهش کند با انبوهی نقش مشابه، یا آن قدر بد از کار دربیاید که از بازیگری محوش کند. خطر کلیشه شدن هم که همیشه وجود دارد.
اگر یادتان باشد، حسین نورعلی در «عمارت فرنگی» هم نقش محمدرضا پهلوی را بازی کرده بود و همان جا فهمیدم بازیگر مستعدی است و گریم هم که روی صورتش جواب داده بود؛ پیش خودم گفتم چه بهتر که خودش را برای «معمای شاه» هم داشته باشم؛ البته که امیر دژاکام از استادان تئاتر ایران هم خیلی روی او کار کرد و مدتها به او آموزش داد. او الآن یک بازیگر خوب شده است، چون هم از نظر تجربی یکی از سختترین نقشهای عمرش را گذرانده و هم از نظر آکادمیک، زیر نظر دژاکام که نام معتبری است کار کرده. بعد از این سریال، باید فقط کمی باهوش باشد.
یکی از بزرگترین ایرادهای سریالهایی که تعداد قسمتهایشان بالا میرود، آن است که داستانها بیشتر از حد کش پیدا میکند تا به واسطه آن ردیف بودجهای که در اختیار کار قرار گرفته توجیه لازم را پیدا کند. میخواهیم بدانیم درباره «معمای شاه» هیچ گاه مجبور نشدید از این ترفند برای پوشش مشکلات مالی استفاده کنید؟
ما در این پروژه مشکل مالی خیلی داشتیم و از ماههای پنجم و ششم مرتب درگیریهای مالی داشتیم که البته برایمان غیرطبیعی هم نبود، اما به دنبال آب بندی به سریال نبودیم به یک دلیل مهم و آن هم اینکه دلم میخواست حاصل کارم قابلیت ماندگاری در آرشیو تلویزیون را داشته باشد. میخواستم اگر 10 سال بعد یک دانشجوی تاریخ آمد و خواست درباره پهلوی دوم تحقیق کند یک دامنه تصویری خیلی خوب جلوی رویش باشد. برای همین تا توانستم از اضافات کم کردم و به اصل اضافه کردم. مخاطب سریال را قبل از همه خودم دیدم و وقتی خودم را گول نزدم، طبیعی است که کسی نمیتواند ادعا کند او را گول زدهام.
از امیر دژاکام گفتید. چطور شد مسؤولیت انتخاب و هدایت بازیگران را به وی سپردید؟
دژاکام از حدود چهار سال قبل که وارد پیش تولید و پروسه انتخاب بازیگر شدیم کنارما بود. هم با بازیگران انتخابی کار میکرد و هم اینکه سعی میکرد، بازیگران مفید و مؤثری را که کمتر دیده شده بودند، جذب کار کند. دژاکام دقت بالایی دارد و بسیاری از ریزه کاریهایی را که شاید کارگردان یک کار نبیند، میبیند و البته ساعتها میتواند درباره دلایل انتخابش با شما گپ بزند. او یکی از تئاتریهای اصیل است و من به انتخابهایش احترام میگذارم.
تعدد لوکیشن یکی دیگر از سختیهای پروژه بوده است. شما در لوکیشنهای مختلفی فیلمبرداری کردید، از کاخ گلستان گرفته تا کاخ نیاوران و موزه عبرت. هماهنگیهای استفاده از چنین لوکیشنهایی چقدر باعث تأخیر در کار میشد؟
بسیاری از این کاخها در زمره مدیریت سازمان میراث فرهنگی هستند و طبیعی است که برای استفاده از آنها باید هماهنگی با میراث فرهنگی را میداشتیم. کاخ سعدآباد، نیاوران، کاخ موزه گلستان، شمس العماره و موزه عبرت از جمله لوکیشنهای ما بود که البته سعی شد با طراحی صحنه درست و اصولی شرایط استفاده درست از آنها را فراهم کرد. به مانند همیشه بخشهایی از لوکیشنها هم در شهرک سینمایی غزالی بود که سالهاست به لوکیشن ثابت آثار تاریخی ما بدل شده است. برای استفاده از تک تک این لوکیشنها نیاز داشتیم به هماهنگیهای قبلی و این هماهنگیها نیز باعث میشد، بخشی از پروسه فیلمبرداری صرف نامه نگاریهای مربوط به استفاده از این لوکیشنها شود.
ساخت آثار تاریخی زمانبر و انرژی بر هستند و همین باعث میشود چهرههایی که در این ژانر کار میکنند بخصوص در کشور ما که نظام استودیویی درستی برای تولید این قبیل کارها وجود ندارد، خیلی زود خسته و دلزده شده قید کار را بزنند. این خستگی برای شما حین پیشبرد پروژه به وجود نیامد؟
خستگی که هست، اما بستگی دارد به اینکه چقدر عاشق کارتان باشید. اگر ژانر تاریخی ژانری باشد که واقعاً به آن علاقه داشته باشید، سختیهایش هم برایتان کمتر میشود و مطمئناً میتوانید در درازمدت هم بیاموزید و هم لذت ببرید و به عبارت بهتر آموزش توأم با لذت داشته باشید، اما اگر به این کار به چشم یک تکنسین نگاه کنید، حتماً اذیت میشوید بخصوص در ساز و کار حاکم بر کشور ما که نه سینما صنعت شده و نه تصویربرداری تلویزیونی. در این راه قطعاً شکست میخورید، اگر عشق و علاقه قلبی برایتان وجود نداشته باشد. شخصاً به همه جوانان فیلمساز علاقهمند به گونه تاریخی توصیه میکنم تا میتوانند مطالعه کنند و وقتی وارد کار شدند هم تا میتوانند صبر داشته باشند. منتظر نباشند یک شبه نتیجه کارگردانی که سالیان سال است کار کرده برایشان حادث شود. آرام پیش بروند، اما با ممارست.
ادامه کار خودتان را چطور میبینید؟ آیا آدمی هستید که ژانر تاریخی را ادامه میدهید یا آنکه ممکن است شما هم به مانند بسیاری دیگر تغییر مسیر دهید و سینما یا سریال بعدیتان را در ژانری کم دردسرتر بسازید؟
راستش را بخواهید سختیهای کار آن قدر هست که بعد از تولید هر کدام از آثار تاریخی همین به فکرم رسیده که قید این کار را بزنم، اما بعد که مدتی گذشته و خستگیها برطرف شده و واکنشهای مثبت مخاطبان را دیدهام پیش خود گفتهام وظیفهام این است که از تجربهای که برایم فراهم آمده استفاده بهتری داشته باشم.
قدس/شاعران پیشکسوت انجمن ادبی رضوی، میهمان ویژه کنگره شعر عاشورایی می شوند
سی امین کنگره شب شعر عاشورایی شیراز با حضور سیدرضا موید خراسانی و محمدرضا غفورزاده(شفق)، دو شاعر پیشکسوت انجمن ادبی رضوی، برگزار می شود.
به گزارش قدس آنلاین به نفل از پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی، کنگره شب شعر عاشورایی شیراز، امسال در سی امین دوره برگزاری، با 25 برگزیده بخش اصلی، 11 میهمان از استان فارس، 9 میهمان از بخش آفرینش ها و خیمه شعر عاشورا و 12 میهمان شاعر کشوری و عضو هیئت داوران، در تاریخ چهارم و پنجم آذر ماه در شیراز برگزار می شود.
سیدرضا موید خراسانی و محمدرضا غفورزاده(شفق)، دو شاعر پیشکسوت انجمن ادبی رضوی و دارای تالیفات متعدد در حوزه شعر آیینی از جمله افرادی هستند که در داوری آثار نقش داشته و در این کنگره به شعرخوانی می پردازند.
به مناسبت سی امین کنگره شب شعر عاشورایی شیراز که موضوع محوری آن فضایل و مناقب امام حسین(ع) است، کتاب «امام حسین(ع)؛ امام فضیلت و زیبایی» در اختیار هنرمندان شعر آیینی قرار گرفته است تا شاعران با مطالعه این کتاب که ناگفته هایی از زندگانی امام سوم بیان می کند، اشعار خود را به دبیرخانه کنگره ارسال کنند.
لازم به ذکر است؛ کنگره شب شعر عاشورایی شیراز، در سی امین سال برگزاری، با بخش هایی چون نقد شعر با هدف تنویر اذهان شاعران و بررسی ابعاد و زوایای مختلف شعری، نشست های علمی، کارگاه های تخصصی و حلقه های مختلف ویژه شعرا، میزبان شعردوستان و هنرمندان کشور است.
مردم سالاری/وزير فرهنگ و ارشاد اسلاميدر صحن علني مجلس:
ممنوعيت به کارگيري اساميو اصطلاحات بيگانه قانون است
وزير فرهنگ و ارشاد اسلاميبا اشاره به قانون ممنوعيت به کارگيري اساميبيگانه گفت: اجراي اين قانون نيازمند هماهنگي و همکاري دستگاههاي مرتبط است. به گزارش برنا، علي جنتي در نشست علني ديروز مجلس شوراي اسلاميدر پاسخ به سوال ملي علي مطهري با بيان اينکه پاسداري از زبان فارسي و ممنوعيت به کارگيري اساميو اصطلاحات بيگانه يک قانون است گفت: اين قانون در سال 1375 به تصويب رسيده و در سال 78 به صورت يک آييننامه در دولت تصويب شده است که به دستگاهها و نهادهاي دولتي همانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت کشور، فرهنگستان زبان و ادب فارسي و برخي نهادهاي انقلاب اسلاميابلاغ شده که اين قانون بايد اجرا شود.
وي با اشاره به اينکه در حوزه مطبوعات بسته حمايتي تصويب شده در سال 93 برخي از امتيازات براساس محتوا به نشريات داده شده است، افزود: نشريات و خبرگزاريهايي که اقتصاد مقاومتي، ترويج زبان و ادبيات فارسي، فرهنگ ايراني و عقايد اسلاميو قرآني را رعايت کنند مشمول اين بسته حمايتي ميشوند. وزير فرهنگ و ارشاد اسلاميافزود: از زمان تشکيل دولت يازدهم از همه دستگاههايي که در اين زمينه فعاليت ميکنند همانند شهرداري، صداوسيما، فرهنگستان زبان و ادب فارسي دعوت به عمل آمده و بقيه دستگاههايي که در اين زمينه مسئوليت داشتهاند درخواست همکاري شده است. عضو کابينه دولت يازدهم با اشاره به اينکه با حضور معاون اول رئيسجمهور جلسهاي براي حل اين مشکلات تشکيل شد ادامه داد: در اين جلسه وزير آموزش و پرورش، علوم، کشور، صنعت و معدن و تجارت، حداد عادل نماينده رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي، سالک رئيس کميسيون فرهنگي، سازمان ثبت اسناد شرکت داشته و اشکالات آن براي آنها بيان شد. جنتي با بيان اينکه براي داشتن ضمانت اجرايي اصلاحيهاي به دولت داده شده است، اظهار داشت: اين اصلاحيه در کميسيون فرهنگي دولت تصويب شده تا الزام اجرايي براي همه دستگاهها ايجاد کند. وي با بيان اينکه سامانهاي براي عدم استفاده از اصطلاحات و عناوين بيگانه طراحي شده است افزود: در اين سامانه از نظارت مردمياستفاده ميشود تا کالاها و فروشگاههايي که از اساميخارجي استفاده ميکنند به اطلاع مسوولان برسد. جنتي با اشاره به اينکه در حوزه مطبوعات بسته حمايتي تصويب شده در سال 93 برخي از امتيازات براساس محتوا به نشريات داده شده است، افزود: نشريات و خبرگزاريهايي که اقتصاد مقاومتي، ترويج زبان و ادبيات فارسي، فرهنگ ايراني و عقايد اسلاميو قرآني را رعايت کنند مشمول اين بسته حمايتي ميشوند. وزير فرهنگ و ارشاد اسلاميبا بيان اينکه در طرح رتبهبندي روزنامهها و خبرگزاريها که براي اولين بار اجرا ميشود يکي از شاخصها پرهيز از استفاده واژگان بيگانه است ادامه داد: نشريات، روزنامهها و خبرگزاريهايي که کمتر از واژگان و اصطلاحات بيگانه استفاده کردهاند ميتوانند رتبه بهتري احراز کنند. وي با اشاره به اينکه سالانه يک روزنامه سراسري، استاني و خبرگزاري به عنوان رسانه برتر انتخاب ميشود اظهار داشت: در جشنواره مطبوعات رسانهاي که کمتر از واژگان، عناوين و اصطلاحات بيگانه استفاده کرده بود به عنوان رسانه برتر انتخاب شد. جنتي با بيان اينکه ابلاغ تخلفات به دستگاههاي ذيربط وظيفه وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامياست افزود: ما به طور مداوم و مستمر تابلوهاي خياباني را رصد ميکنيم و برخي از آنها که با قانون مغايرت داشته باشد به نيروي انتظاميمعرفي ميکنيم.
وي با اشاره به اينکه براي استفاده از کلمات جايگزين بيگانه از فرهنگستان زبان و ادب فارسي استعلام ميشود ادامه داد: همه دستگاهها بايد همکاري کنند تا از زبان فارسي که تأکيد مقام معظم رهبري است پاسداري شود. وزير فرهنگ و ارشاد اسلاميبا بيان اينکه اشکالات وارده نسبت به استفاده از لغات، اصطلاحات و عناوين فارسي مورد قبول وزارت فرهنگ است تصريح کرد: قانون تمام دستگاهها را موظف کرد که از کلمات فارسي استفاده کند اما متأسفانه حتي در مکالمات و مکاتبات اداري، فارسينويسي و فارسيگويي رعايت نميشود. وي افزود: براي رفع اين اشکال چه بايد کرد؟ تمام کارها و وظايف در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلاميخلاصه نميشود از کارهاي جديد دولت لايحه اصلاح قانون تبليغات است که 15 ماده آن در دولت تصويب شده است. وزير فرهنگ و ارشاد اسلاميبا بيان اينکه سازمان ثبت شرکتها، شهرداري، صداوسيما نقش موثري در اجراي اين قانون ميتوانند ايفا کنند اظهارداشت: در خارج از کشور نمايندگيهاي ما براي گسترش زبان فارسي فعاليت موثر و مفيدي انجام ميدهند که اميد است با حمايت نمايندگان در خصوص لايحه قانون تبليغات بر اين مشکل فايق آييم.
مردم سالاری/مجري سابق برنامه هفت با انتقاد از بهروز افخمي:
افخميبايداز زردبازي و حاشيه دور شود
محمود گبرلو مجري سابق برنامه هفت بعد از گذشت چند ماه سکوت، درباره برنامه هفت و نحوه جدايياش از اين برنامه صحبت کرد. وي با اشاره به آمارهاي بينندگان برنامه هفت بهروز افخمي گفت: نبايد به اين آمارهاي دروغين استناد کرد، اين دروغها نبايد به کل بدنه رسانه ملي تعميم پيدا کند، چطور ظرف 3 هفته «هفت» افخمي به 15 ميليون مخاطب رسيده است، به نظر من اين مجري از حاشيه و زردبازي مطبوعاتي پاي خودش را کنار بکشد، زماني اجرا اين برنامه بر من واگذار شد که با احترام تمام با فريدون جيراني برخورد کردم و همانطور که مخاطبان برنامه تماشا کردند زماني که جيراني در برنامه حاضر شد، نشستن بر صندلي اجرا برنامه را به ايشان واگذار کردم.
مجري سابق برنامه هفت با گلايه از بهروز افخمي، ادامه داد: فعلا نبايد انتقاد يا تحليل خاصي را نسبت به اين برنامه ارائه داد ولي از مجري برنامه گله مند هستم، چطور مخاطبان برنامه من 1 ميليون و مخاطبان برنامه وي 15 ميليون بوده است، منبع اين آمار کجاست، اصلا هيچ آمار دقيق و درستي در صداوسيما وجود ندارد، همان کساني که به وي از آمار 15 ميليوني برنامه سخن گفتند به من هر هفته از امار مخاطب 20 ميليوني برنامههاي بنده سخن ميگفتند. محمود گبرلو گفت: نحوه جدايي من از «هفت» حاصل بداخلاقي يا کجانديشي مدير شبکه بود. وي در گفتوگو با برنا، با اعلام اينکه اين برنامه ارثيه پدري من نبوده و براي هيچکس هم نخواهد بود، اظهار داشت: اصراري براي نشستن در صندلي برنامه هفت نداشتم ولي اي کاش مديران شبکه سه برخورد محترمانهتري را لحاظ ميکردند. اين اشتباه را مدير شبکه مرتکب شد که براي خود وي هم تبعاتي را به بار آورد، لذا بدون کوچکترين صحبتي با بنده برنامه را قطع کردند و مجبور به مصاحبههاي در اين رابطه شدند که براي خود شبکه حاشيههاي را به وجود آورد، با اين حال براي تيم اجرايي فعلي «هفت» آرزوي موفقيت ميکنم. همچنين وي در رابطه با قراردادي که با مدير شبکه سه جهت اجراي برنامه انعقاد کرده بود، گفت: براي اجراي اين برنامه قراردادي با من بسته شده بود که تقريبا زمان يا تاريخ اين قرارداد رو به پايان بود، مطمئنا خيلي راحت و در فضاي آرام ميتوانستيم قطع همکاري کنيم و در يک فضا مطلوب اجراي برنامه را به گروه بعدي محول ميکرديم. اين نحوه جدايي حاصل يک بداخلاقي و کج انديشي مديران شبکه مربوطه بود.گبرلو يادآور شد: اين مسئله و حواشي مخصوص به آن نبايد به صداوسيما تعميم پيدا کند، مطمئنا هستم اگر جناب سرافراز و پور محممدي از اين مسئله باخبر ميشدند، حتما از بروز چنين مسائلي جلوگيري ميکردند. اين مجري با اعلام اينکه به هيچ وجه قصد دخالت يا تحليل نسبت به شمايل جديد برنامه «هفت« نخواهم داشت، يادآور شد: هنوز خيلي زود است که نسبت به محتوا فعلي اين برنامه بپردازيم، نظر خاصي هم در اين رابطه ندارم، همانطور که تحليل مشخصي را درباره مديريت اين برنامه سينمايي توسط فريدون جيراني نداشتهام.
وي ادامه داد: بهروز افخميهم سلايق خودش را دارد و در درجه اول مهم خدمت به سينما ايران پس از آن تاثير و بازخورد برنامه مهم است، 220 برنامه با اجراي گبرلو به روي آنتن رفت که اين آمار در زمان فريدون جيراني به توليد 100 برنامه انجاميد، تمام تلاش خود را به کار گرفتم تا ميزان آرامش و وحدت را در بين اهالي سينما ارتقا بدهم، چون احساس ميکردم اگر چنين حرکتي را انجام بدهم هنر سينما ايران را شکوفا خواهم کرد، هنرمند در فضا آرام ميتواند از استعدادهاي خود استفاده کند. تفرقه و اختلاف بين سينماگران تنها به مردم و سينما ايران ضربه ميزند، هنرمند هيچوقت نبايد درگير مسائل درون صنفي شود و نبايد فضا اين چنيني به وجود آورد، شايد به قول برخي از منتقدان گبرلو در «هفت» هيچ کاره بود که يک واژه هم توسط يک فرد کم هوش و سطحي گر نسبت به من مطرح کرد مبني بر اينکه «هفت گبرلو» خنثي و بيخاصيت است، اگر حضور بنده در جريان کل برنامه بي خاصيت بود، اين همه از هنرمندان در برنامه حاضر نميشدند. جذابترين و داغترين مناظرههاي «هفت« مانند همايون اسعديان و محمدحسين فرح بخش يا ماني حقيقي و مسعود فراستي شکل نميگرفت يا به مسئله خانه سينما خيلي راحت و بي پرده نميپرداختيم. وي در ادامه بيان کرد: طي جلسه اي که با رييس وقت صداوسيما برگزار کرديم از جناب ضرغاميپرسيدم استراتژي شما براي فضا تحليلي در برنامه «هفت« چيست که ايشان گفتند: بايد فضا و بستر را براي صحبتهاي مخالفان و موافقان فراهم کنيد تا اصحاب سينما و منتقد آزادانه به گفتوگو بپردازند، نهايتا خود مخاطبان برنامه يا مردم قصاوت کنند. ولي مجري موضع خاصي در اين برنامه از خود نشان ندهد که مورد موافقت من هم اين مسئله قرار گرفت. وي با ابراز خوشحالي از اينکه اين استراتژي بدون موضع وي در «هفت» جواب داد، گفت: خوشبختانه از اين نحوه برخورد با چالشها بهترين جواب را دريافت کردهام که مصداق آن حضور تعداد بي شماري از سينماگران در اين برنامه است، مقطعي که توسط فريدون جيراني اين برنامه روي آنتن ميرفت، کانون کارگردانان نامه مبني بر حضور نداشتن فيلمسازان در اين برنامه منتشر کرده بود يا انجمن منتقدان ديگر ماهيت اين برنامه را سينمايي قلمداد نميکرد. طي 3 سال اجرا هفت که بر عهده من واگذار شده بود، هيچوقت شاهد بروز چنين مسائلي نبوده ايم و شاهد حضور منتقد و تحليلهاي مستقل آنها بودهايم، هنرمندان و منتقدان مشتاقانه به استوديو برنامه هفت ميآمدند، خيلي جالب است که بگويم به هيچ يک از مهمانان برنامه هديه نقدي يا غير نقدي داده نميشد.
مردم سالاری/خسرو سينايي در سيودومين جشنواره بينالمللي فيلم کوتاه تهران:
سينما نوکر ادبيات نيست
سخنان خسرو سينايي در نشست «کتابوسينما» و تقدير از اين کارگردان سينما، پايان بخش سيودومين جشنواره بينالمللي فيلم کوتاه تهران شد. به گزارش ايسنا، 25 آبان ماه در روز پاياني جشنواره فيلم کوتاه تهران علاوه بر نمايش فيلمهاي شرکتکننده، شاهد برگزاري نشست تخصصي «کتاب و سينما» با حضور خسرو سينايي و احمد مسجد جامعي (عضو شوراي شهر تهران) بود. در اين نشست که در هفته کتاب و به مناسبت همزماني اين هفته با جشنواره فيلم کوتاه تهران در پرديس «چهارسو» برگزار شد، خسرو سينايي درباره اهميت قصه و خواندن کتاب در فرايند فيلمسازي توضيح داد و گفت: در کودکي براي ما قصههايي تعريف ميکردند و اين قصهها در ذهن ما فضاهايي ميساخت که براي هرکس منحصر به فرد بود و ما از اين راه، خيال کردن را ياد گرفتيم بنابراين قصه، پايه اصلي آموختنِ و خيال کردن است. وي ادامه داد: جملات کتابها ذهني هستند؛ يعني ذهن را آزاد ميگذارند که هرطور دوست داشت فضاها را بسازد اما در سينما شخصيتها ساختهشده و آماده هستند، بنابراين اگر از کودکي قصه نخوانده باشيم و ذهنمان ساخته نشده باشد وقتي به سينما ميپردازيم تخيل قدرتمندي نخواهيم داشت. اگر ميخواهيد سينماگر باشيد، بايد تخيل خود را تقويت کنيد. اگر ذهن را نساخته باشيم نميتوانيم سينماگر خوبي باشيم حتي اگر بهترين ابزارها را در اختيار داشته باشيم. خيال اصل ماجراست. کارگردان «عروس آتش» افزود: اگر قوه تخيل را توسط کتاب، شکوفا کنيم، حتما ميتوانيم با کمي شانس فيلمساز خوبي شويم؛ در غير اين صورت با يکي دو ايده کارمان تمام ميشود. خسرو سينايي در مورد بحث اقتباس ادبي در سينما نيز توضيح داد: من معتقدم سينما نوکر ادبيات نيست و بايد بتواند مستقل باشد. در تاريخ هنر، گاهي هنر متکي به ادبيات است و گاهي فارغ از آن. مشکل اساسي ما اين است که از يک بعد به سينما در مملکت ما توجه شده است و ما هم آن را تنها با قصه ميسنجيم. اما ابعاد ديگر را نديدهايم. ميشود فيلمهايي ساخت که اصلا قصه نداشته باشد. گرچه نميتوان گفت که آن فيلمي که قصه دارد بهتر است يا آنکه که ندارد. هر کدام جايگاه خود را دارند. سينمايي که قصه ندارد مثل موسيقي است که ملودي ندارد يا نقاشي که فيگور ندارد و براي ديدنش بايد نگاهي مخصوص به آن داشت. وي ادامه داد: فيلمي که بر اساس کتاب ساخته ميشود، در عين حال که نبايد به کتاب لطمهاي بزند، بايد به زبان سينما برگردد. ذهن سينماگر و نويسنده اگر با هم رشد کرده باشد مشکلي نخواهد بود، زيرا ذهن نويسندهاي که براي سينما تربيت نشده است، با ذهن نويسنده سينما تفاوت دارد.
وطن اموز/نگاهی به نمایش «پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی»
روایتی از غارتگری
«پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی» یکی از آثار شاخص ماتئی ویسنییک، نمایشنامهنویس چیرهدست رومانیایی بوده که شکل نگارش آثارش عمدتا رئالیسم جادویی و گاه فانتزی است. در عرصه هنر تئاتر درباره نسلکشی و قتلعام مسلمانان در بوسنی یک متن بشدت میدرخشد؛ «پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی». چنانکه نمایشنامه ماتئی ویسنییک، نویسنده رومانیایی در زمان انتشار خود مورد اقبال قرار گرفت. در این اثر، رئالیسم تلخ و گزنده جنگ، کشتار و تجاوز، به نوشته فضایی رسمی، جدی و واقعگرایانه شکل میدهد و در طول روایت، تقریباً به هیچ نشانه استعاری برنمیخوریم. روایت مانند گزارشهای یک ژورنالیست از میادین جنگ بوسنی و بهصورت برشهایی کاملاً تصویری جلو میرود. گزارشهایی که بهدلیل روان و یکدست بودن نثرشان، ما را بهیاد فضاهای داستانی همینگوی میاندازد. داستانی از دورا، زنی از اهالی بوسنی که در یک آسایشگاه در سوییس و متعلق به ارتش آمریکا بستری است. او با هیچکس صحبت نمیکند تا آنکه کیت، روانشناسی اهل بوستون، دورا را به عنوان یک مورد مطالعاتی درمان میکند. دورا و کیت آرام آرام به یکدیگر نزدیک میشوند اما این نزدیکی زخمهای عمیق میان این 2 زن را باز میکند. دورا حامله است و این حاملگی در راستای پاکسازی قومی صربها صورت گرفته است. در مقابل کیت 2 «بیان نمایشی» همرسانی کند. روایت او از این موضوع یک روایت دراماتیک است اما قطع نظر از برخی ضعفهایی که ویژگی ذاتی هر روایت است، زیرا امر واقع، بویژه امر واقع فاجعهبار در قالب تنگ و محدود «روایت» نمیگنجد، ساحتهای فلسفی- اخلاقی، بویژه بعد روانکاوانه کار او پیچیدهتر از آن است که بتوان این اثر را در حد یک درام ساده فروکاست. به گزارش تسنیم، پانتهآ میرفصیحی، کارگردان جوان با انتخاب این متن، نمایشی مدرن از اثر ماتئی ویسنییک ارائه کرده است. مدرن بودن این نمایش از چند منظر قابل بررسی است؛ نخست آنکه نمایش در محلی اجرا میشود که به هیچوجه نمودهای یک سالن نمایش را ندارد. کارگردان با عدول از چارچوبهای مرسوم، نمایشش را در یک زندان اجرا میکند؛ زندان قصر. بند سیاسی زندان سابق قصر که در دوران ما یک موزه محسوب میشود، مکانی است که میرفصیحی برای اجرا انتخاب کرده است. انتخاب زندان به مثابه مکان رخداد وقایع، میتواند در قالب یک نشانه مکانی در خدمت اجرا باشد. البته این نشانه تواناییهای خود را از بطن متن به دست آورده است. دورا به عنوان فردی که ناخواسته در آن آسایشگاه بستری است، بارها از گریز و رهایی سخن میگوید. او توانایی این انتخاب را ندارد که از آن چهاردیواری فرار کند. به علاوه جنینی که روحش را آزار میدهد، او را در یک زندان فرزندش را رها کرده و خواهان آن است نوزاد دورا را با خود به آمریکا ببرد. دورا نسبت به آمریکا نفرت دارد؛ نفرتی که در دیگر آثار هنری مردم بوسنی نیز مشهود است. ویسنییک کوشش میکند، این موضوع را با میانجی روایت هنری و به صورت مشخص فیزیکی - روانی اسیر کرده است. این مساله درباره کیت نیز صادق است. ناخودآگاه کیت پر است از تصاویری از ایرلند؛ کشوری که در اسارت کشوری دیگر به سر برده است. برای القای درد زندان، اجراگران از مخاطبان میخواهند در سلولها ساکن شوند و اجرا در فضای راهرو رخ میدهد. در سلول بسته میشود و به شکل مجازی تماشاگر در سلول خود اسیر میشود. اگرچه به شکل نمادین چنین کاری میتواند ذهن مخاطب را درگیر کند اما او را به سمت تهییج نمیبرد و حتی کارکردی فاصلهگذارانه ندارد. شاید اگر به در سلول قفلی زده میشد و توجه مخاطب به قفل کمی معطوف میشد، هراسی در دل او پدید میآورد. دومین نشانهای که نمایش را از قالب کلاسیک خارج میکند، تغییرات صحنه است. راهروی زندان مکانی سلب برای یک اجراگر به حساب میآید. فضای تنگ قدرت مانور را از اجراگر میگیرد؛ پس هنرمند دست به خلاقیت میزند و به جای تغییر صحنه، مکان تماشاگر را تغییر میدهد. شاید این رویه از گونههای تئاتر خیابانی به عاریه گرفته شده باشد ولی کارکردش در اینجا کاملاً متفاوت است. این بار خروج تماشاگر از یک سلول و ورودش به سلول دیگر کارکرد فاصلهگذارانه دارد؛ آزادی و دوباره اسارت. شاید نمایشنامه ویسنییک چنین پویایی نداشته باشد ولی انتخاب این شیوه اجرایی کمک شایانی به تمرکز کردن مخاطب روی اثر میکند. حرکت کردن، برداشتن صندلی و انتقال از یک مکان به مکان دیگر، به عنوان زمانهای تنفس کمک شایانی به وضعیت مخاطب نسبت به اثر دارد، بویژه آنکه در بازی بازیگران چندان فراز و فرودی وجود ندارد.
اگرچه شخصیت دورا در ابتدا به آرامی زبان میگشاید ولی بخش عمدهای از نمایش بیان عقدههای سربرآورده این 2 زن در فضایی عصبی است. میرفصیحی با خوانشی زنانه از متن نمایشنامهنویس بوسنیایی، چه در مقام کارگردان و چه در مقام بازیگر، به آن ابعاد احساسی داده است. نمونه مهم این خوانش زنانه توجه زیاد او به زن به مثابه یک نشانه است؛ همانگونه که نام نمایشنامه با عنوان «پیکر زن» آغاز میشود. با توجه به اینکه نمایش «پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی» اولین کار حرفهای پانتهآ میرفصیحی است، پارهای از نواقص اثر قابل اغماض است. برای مثال پرده پایانی نمایش که به سمت ویدئوآرت میرود خنثی است و با توجه به اینکه پیشتر در کلیت نمایش، نوشتهها از طریق پخش صدا منتشر میشد، حرکت به سمت ویدئو چندان منطقی نیست.
وطن امروز/انتقاد حمیدرضا نعیمی، کارگردان تئاتر در نشست نمایش «ترور»:
آقای رئیسجمهور بیایید و تئاتر ببینید
حمیدرضا
نعیمی در نشست خبری «ترور» با گلایه از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از وی پرسید چرا
در سال تئاتر تنها 20 درصد بودجه تئاتر بدان اختصاص
یافته است. وی در این نشست از کاستیهای تئاتر شهر سخن گفت ولی افزود تئاتر شهر از
امنیت صددرصدی برخوردار است. این کارگردان شناختهشده تئاتر افزود: «کجاست حمایت و
توجه رئیسجمهور به تئاتر؟ آقای رئیسجمهور بیایید و تئاتر ببینید. بدون محافظ
بیاید، چرا که در تئاتر کسی به شما گزندی وارد نخواهد کرد و بدانید تئاتر اتفاق
خوبی است». وی با اذعان به این مساله که در ایران کسی که تئاتر کار میکند یک درد
دارد و کسی که تئاتر کار نمیکند هزاران درد، از هزاران زخمی که طی به سامان رسیدن
این پروژه متحمل شده است سخن گفت و افزود: «90
روز به مدت 8 ساعت در دخمهای به نام
پلاتوی شماره یک تمرین کردیم که به گفته کارشناسان از بهترین مکانهای تمرین در
جهان است؛ ولی بازیگرانم با ماسک تمرین میکردند».
وی با انتقاد از مسؤولان فرهنگی که محقق شدن وعدههای عملی نشده را منوط به رفع تحریم میدانستند، تاکید کرد تا 100 سال پس از برداشته شدن تحریم، فرهنگ اولویت آقایان نخواهد بود و گفت: «در ترکیه در یک سال کتابی 3 بار به تعداد میلیونی منتشر میشود. کشور یاشار کمال به کجا رسیده و کشور چوبک و جلال و هدایت به کجا رسیده است. خواهش میکنم کار کنید و بگذارید کار کنیم. ما هم خواهیم مرد و خیالتان راحت خواهد شد». وی در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه مخاطبان نسبت به تئاتر مذهبی گارد دارند و ممکن است با دیدن نمایش سالن را ترک کنند، گفت: «هر تماشاگری به محض ورود از سالن بیرون رفت، چون نمایش درباره شهادت حضرت علی(ع) است، پولش را بدهید». وی با فاجعه خواندن عدم انتشار کتابی درباره شخصیتهایی همچون شمر و ابنملجم که آنان را همواره در قالب انسانهایی احمق و بیشعور به تصویر میکشند، تاکید کرد «ترور» نمایشی برای دشمنشناسی است و افزود: «باورهای ما نسبت به اولیا احساسی است چون دشمنشناسی نکردیم. میخواستم در این نمایش ابنملجم شناخته شود تا بتوانیم به زیبایی امام را بشناسیم».
وطن امروز/تکذیب سخنان سخنگوی ارشاد
توسط فرزند آیتالله مکارمشیرازی
فرزند آیتالله مکارمشیرازی ادعای سخنگوی وزارت ارشاد مبنی بر کسالت آیتالله مکارم شیرازی را که سبب عدم دیدار وزیر ارشاد با ایشان در پنجشنبه گذشته شد به صراحت تکذیب کرد. به گزارش فارس، سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشست خبری با ادعایی عجیب اظهار داشت: اینکه با بعضی از مراجع ملاقات نداشتند به دلیل برنامهریزی از قبل این دفاتر بوده است. کسالت آیتالله مکارمشیرازی دلیل عدم دیدار ایشان با وزیر ارشاد بود و بحث اینکه آیتالله مکارم ایشان را نپذیرفتند مطرح نبوده است. این سخنان در حالی بیان شد که فرزند آیتالله مکارمشیرازی به آن واکنش نشان داده و اینگونه توضیح میدهد: «نه کتبا و نه شفاها از سوی دفتر ایشان(وزیر ارشاد) از ما درخواست وقت برای ملاقات نشده بود، ولی اگر درخواستی هم میشد آقا قبول نمیکردند هرچند این درخواست انجام نشده بود». وی پیرامون مواردی که آیتالله مکارم نسبت به آنها گلایهمند هستند، گفت: مشکلاتی راجع به کتابهایی که اجازه چاپ گرفتهاند و تکخوانی زنها و موارد دیگر از جمله این موضوعات است.
وطن امروز/اطیابی فیلمی درباره فتنه 88 میسازد
سیدمسعود اطیابی گفت: فیلم جدیدم درباره رویدادهای سال ۸۸ است و مخاطب شاهد ماجرایی انسانی در دل اتفاقی سیاسی خواهد بود. به گزارش فارس، سیدمسعود اطیابی در ارتباط با پروانه ساخت فیلمنامه «ماهگرفتگی» که به تازگی دریافت کرده است، گفت: در حال حاضر در پیشتولید به سر میبریم و هنوز به طور دقیق مشخص نیست چه زمانی وارد پروسه تولید خواهیم شد اما اگر همه چیز طبق برنامهریزیای که انجام دادهایم، پیش برود هفته آینده فیلم را کلید میزنیم. وی در ادامه افزود: لوکیشن فیلم «ماهگرفتگی» در تهران و مشهد است و همچنین برخی صحنهها را در قطار فیلمبرداری خواهیم کرد. اطیابی در ارتباط با قصه فیلمش گفت: «ماهگرفتگی» ماجرایی انسانی است که در دل یک واقعیت سیاسی رخ میدهد و مخاطب شاهد آن خواهد بود البته در این فیلم به حوادث و رویدادهای سال 88 میپردازیم و میتوان گفت فیلمی «پلیسی - معمایی» را شاهد خواهیم بود. این کارگردان در ارتباط با انتخاب بازیگران فیلمش گفت: قطعاً از بازیگران چهره استفاده خواهیم کرد و تمام تلاشمان این است بتوانیم فیلممان را به سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر برسانیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com