گفتگوی امسال در پی بررسی بحرانهای متعددی که منطقه را به مخاطره انداخته و همچنین ابراز همبستگی در میان تهدیدها از تمام جوانب بوده است. یکی از نتایج این نشست اتفاقنظر در میان مقامات دولتی و نیز عدم تمایل به انتقاد از ایالات متحده آمریکا یا کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به دلیل وضعیت ناخوشایند بود. پیام مهم این نشست مشخص بود: "اوضاع به حدی بحرانی و جدی است که ما میباید با همدیگر متحد باشیم”.
• گفتگوی ۲۰۱۵ سال جازی در مهمترین شرایط امنیتی منطقهای برگزار شد•
در واقع، از ده سال گذشته که این نشستها آغاز شد، گفتگوی ۲۰۱۵ در مهمترین شرایط امنیتی منطقهای برگزار شد. درحالیکه نشست سال گذشته بر تهدیدهای بحرانی داعش متمرکز بود، بحثهای امسال در سایه بسیاری از تحولات چشمگیر نظیر توافق هستهای ایران، مداخله نظامی روسیه در سوریه و اتحاد با ایران، مداخله عربستان در یمن، بحران سیاسی در ترکیه، مناقشه بالقوه بین اسرائیل و فلسطین، و ترس خروج آمریکا از منطقه یا روابط امنیتی با تهران برگزار شد. این نشست به شیوههای مختلف حس جدیدی از همبستگی و هدفمندی بین ایالات متحده آمریکا، همپیمانان اروپایی و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نشان میدهد که چهار رهبر از شش رهبر این شورا با عدم شرکت در نشست کمپدیوید دولت آمریکا چند ماه پیش اعتراض خود به تعلیق برنامه هستهای ایران را ابراز کرده بود.
• حضور مقامات ارشد آمریکایی و انگلیسی در این نشست•
میزان حضور و توجه در نشستهایی نظیر این نشست در سطحی فراتر از افسران نظامی، نمایندگان شرکتهای دفاعی و مقامات شورای همکاری خلیج فارس عموماً بیانگر سطح اهمیت مسئله بین کشورهای درگیر و رسانههای بینالمللی است. حضور بالا و بیسابقه در نشست امسال توسط مقامات ارشد و روزنامهنگاران نشاندهنده اهمیت زیاد این مسئله است.
این کنفرانس با سخنرانی رئیسجمهور مصر عبدالفاتح السیسی آغاز شد. هرچند که اظهارات وی معمولی بود—شاید بیشتر همراستا با دیدگاه سرمایهداران شورای همکاری خلیج فارس بود تا با سیاستهای واقعی وی در مصر—اما صِرف حضور وی نشاندهنده اهمیت و جذابیت نشست امسال بود. ایالات متحده آمریکا نیز هیئت قدرتمندی به رهبری رییس فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا ژنرال لویید آستین و معاون وزیر امور خارجه آنتونی بلینکن را فرستاد. در حالی که از میان مقامات اروپایی وزیر دفاع آلمان اورزولا فندرلاین و فیلیپ هاموند وزیر امور خارجه بریتانیا در این نشست شرکت کردند. از میان مقامات خاورمیانه وزیر امور خارجه عربستان عادل الجبیر بود که مستقیماً از مذاکرات سوریه در وین شرکت میکرد و پویاترین حضور در این نشست بود.
• سوریه و نه داعش مهمترین مشکل بحرانی است•
بحران سوریه برجستهترین محور گفتگو بود با نقش مهم خالد خواجه رییس ائتلاف ملی نیروهای انقلابی و مخالف سوری. در آن سخنرانی، جبیر شرح دقیقی از مذاکرات وین ارائه داد. هرچند که او خوشبین بود، اما تصریح کرد مذاکرات توفیق خاصی نداشته است و مقامات سعودی همچنان معتقدند که راهحل به دو اولتیماتوم خلاصه میشود: "چه زمان بشار اسد میرود؟” و "چه زمان نیروهای اشغالگر (به تعبیر وی ایران و روسیه) سوریه را ترک میکنند؟ در مورد سوریه او به امکان مصالحه اشاره کرد. اما بر یک زمانبندی مشخص تأکید داشت—بیش از ۶ ماه برای تشکیل یک دولت جدید بدون اسد و ۱۸ تا ۲۴ ماه برای آنکه دولت جدید قانون اساسی جدید را تنظیم کرده و انتخابات را برگزار کند. وی جایگاه ایران و روسیه در وین را اینگونه تعریف میکند: "اس در صورتی کنار خواهد رفت که در صورت برگزاری انتخابات رأی نیاورد”، بحثی که جبیر صریحاً رد کرد.
بلینکن همچنین مصرانه بر محور "کنار رفتن اسد” تأکید داشت؛ اما به جزئیات وارد نمیشد. او خطمشی متعارف دولت اوباما را ارائه کرد که روسها در سوریه پیشرفتی نداشتهاند و به زودی با هزینههای بالا و کاهش روابط با جهان عرب به مشکل برخواهد خورد. در اینجا بسیاری از مخاطبان او را به چالش کشیدند—زمانیکه او به واگذاری موضوع سوریه به روسها (با این تصور که خستگی مبارزه در نهایت آنها را به مصالحه در خصوص سرنوشت اسد وادار خواهد کرد) متهم شد، وی به تأثیر غیرمستقیم و بالقوهای که مبارزان ضد داعش تربیتشده آمریکا بر رژیم اسد خواهد داشت اشاره کرد. اما زمانیکه وی مجدداً مورد مداقه قرار گرفت، نتوانست روشن کند که اگر آن مبارزان برای جنگ مستقیم با نیروهای اسد بروند، دقیقاً سیاست واشنگتن چه خواهد بود. او و جبیر هر دو پیشنهاد کردند که مواضع سعودی و ایالات متحده آمریکا در وین در بیشتر مسائل نزدیک به هم بوده است؛ هرچند که دیدگاههای دیگر از منابع مسئولان ترکی حاکی از آن است که با وجود اتخاذ خطمشی ملایمتری در مورد زمان برکناری اسد واگرایی بیشتری بین مواضع آنها وجود دارد.
• تأکید بر ستیزهجویی ایران به جای توافق هستهای•
علیرغم تمرکز خاص بر سوریه، نگرانی حقیقی بیشتر شرکتکنندگان تهدید ناشی از تخاصم ایران در برنامهی هستهای (یا به تعبیر جبیر "سی سال سابقه ستیزهجویی”) بود. مداخله روسیه انتقادات سنگینی را برانگیخت از آن رو که بسیاری آن را توانمندسازی تعمدی ایران در معادلات منطقهای میدانستند. بلینکن تصدیق کرد که ایالات متحده آمریکا آماده مواجهه با فعالیتهای بیثباتکننده ایران در خاورمیانه است و مثالهای زیادی از همکاری با همپیمانان منطقهای در مسائل نظامی، اطلاعاتی، و دیپلماتیک نظیر یمن ذکر کرد. برنامه هستهای فینفسه توجه کمی را به خود جلب کرد. جبیر حداقل به طور موقت مسئله را مسکوت گذاشت با این ادعا که این توافق به تهدید هستهای ایران به طور موقت رسیدگی کرده است. بلینکن خاطرنشان کرد که نقش آمریکا در اِعمال محدودیت هستهای برای ایران گواه مداخلهی آمریکا در امنیت منطقهای است. وی همچنین عنوان داشت که توافق صرفاً مذاکراتی است و مانع عدم تمایل ایالات متحده به رویارویی با ایران نخواهد بود.
• بازگشت احتمالی آمریکا به منطقه•
در حالی که گمانهزنیها در خصوص نیات آمریکا و بر سر قدرت ماندن در میان مخاطبان جریان داشت، بلینکن مؤکدا بر مداخله واشنگتن تأکید داشت. پیام وی به نحوی مبهم بود زمانیکه دو بار اصل قدیمی دولت آمریکا را یادآوری کرد که آنهایی که به دنبال نقش نظامی فعال آمریکا در منطقه هستند اساساً خواستار باتلاق جدید عراق هستند (زمانیکه او از "مداخلات باز و گسترده” و "عواقب ناخواسته فراگیر” سخن میگفت). اما او و ژنرال آستین هیچ فرصتی را برای تأکید بر تعهد و حضور آمریکا از دست ندادند.
در اینجا مجدداً جبیر عملاً بر محور”آمریکا هنوز با ماست” تأکید میکرد. او بحثها پیرامون اینکه خروج موقت ناو هواپیمابر آمریکا از منطقه نشانه بزرگتری از کنارهگیری است را رد کرد و زمان قابلتوجهی را صرف بازتاب تمجید بلینکن از همکاریهای اطلاعاتی و نظامی آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس کرد که از زمان نشست کمپ دیوید جریان گرفته است (که ملک سلمان به صورت کنایهآمیزی در آن شرکت نکرد). او حتی عنوان داشت که همکاری دوجانبه علیه ایران به سطح بیسابقهای رسیده است. تحرکات اخیر نظامی آمریکا (نظیر تصرف مجدد کوندوز، نگهداشتن نیروها در افغانستان، شرکت نیروهای ویژه در حمله به شمال عراق، و تصمیم اعزام نیروهای ویژه به سوریه) بیشک نقش مهمی در شکلدهی جو همبستگی بازی کرد.
• داعش فراموش نشده است•
زمان قابلتوجه و انرژی زیادی از سخنرانان در گفتگو به داعش و افراطیگری خشونتآمیز اسلامی آن اختصاص داده شد. نقش هاموند وزیر امور خارجه بریتانیا بهویژه در این مورد برجسته بود. فندرلاین نیز که نهضتی را برای ترغیب کشورش برای تأمین کمکهای نظامی علیه گروه داعش ایجاد کرده بود تأثیر فوقالعاده مثبتی را به جای گذاشت. بیشتر توصیههای رسمی و غیررسمی ژنرال آستین نیز بر شکست داعش متمرکز بود. تلاش عراق علیه گروه داعش نیز به اشکال مختلفی عنوان شد. وزرای امور خارجه و دفاع عراق برای سخنرانی دعوت شدند (هرچند که سخنرانی وزیر امور خارجه کنسل شد)، و بسیاری از حضار اصلاحات داخلی و تلاشهای حیدرالعابدی علیه داعش را تمجید کردند و جبیر قول داد سفیری را ظرف چند روز به عراق گسیل کند. حتی افغانستان، که اغلب در نشستهای عرب-محور بعداً اضافه میشود، ارائه خوبی داشت و وزیر امور خارجه آن به نشست ویژهای در مورد مبارزه با افراطیگرایی پیوست.
• عدم توافق احتمالی در مورد مسئله اسرائیل-فلسطین•
علیرغم برخی مسائل ضروریتر در دستور کار، سیاستگذاران لازم است در خصوص مشکلی که در کنفرانس منامه به وجود آمده هوشیار باشند. بسیاری از نمایندگان دفاعی عرب تأکید بیش از حدی بر خشونت نگرانکننده اما نسبتاً محدود بین اسرائیل و فلسطینیها کردند و متأسفانه توسط برخی از حضار اروپایی نیز منعکس شد. هرچند بلینکن آمادگی آمریکا برای مداخله مجدد به شرط جدی بودن همپیمانان در مورد صلح را تصدیق کرد، اما او به طور جدی با این فرض متداول که "همه تقصیرها با اسرائیل است” مخالفت کرد. هنوز نگرانیهایی که در کنفرانس منامه مطرح شد نشانگر آن است که واقعیت همکاری حیاتی آمریکا با شرکای منطقهای خود در برابر هرجومرج بیسابقه میتواند تحت تأثیر آنچه در اسرائیل و نوار غزه اتفاق میافتد قرار گیرد.
منبع:اشراف
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com