به گزارش بولتن نيوز،این گزارش بیشتر بر روی دوره استثماری متمرکز است تا بدین ترتیب به بررسی تصمیم بریتانیا در مورد این جزایر مورد مناقشه بپردازد. این گزارش به بررسی این موضوع میپردازد که چرا در زمانی که بریتانیا در سال ۱۹۶۸ به طور رسمی اعلام نمود که [از خلیج فارس] عقبنشینی خواهد کرد، موضع خود را به سمت ایران تغییر داد. و بخش دوم این مقاله نیز به بررسی دیدگاههای حقوقی امارات متحده عربی و ایران میپردازد تا بدین ترتیب بحثهای دو طرف را ارزیابی نماید.
• اهمیت استراتژیک بالای سه جزیره خلیج فارس •
سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ، و تنب کوچک در تنگه به لحاظ استراتژیک مهمِ هرمز قرارگرفتهاند که ۴۰ درصد از نفت جهان و بیشترِ نفتی که از منطقه خلیج [فارس] عبور میکند از آن میگذرد. این را نیز باید گفت که این سه جزیره به لحاظ اندازه و اهمیت تفاوت چشمگیری با یکدیگر دارند. تنب کوچک، کوچکترین جزیره در میان این سه جزیره است که وسعتی برابر با ۱۲ کیلومترمربع دارد. ابوموسی نیز بزرگترین جزیره است که وسعتی برابر با ۱۲۰ کیلومترمربع دارد و جمعیت آن ۵۰۰,۱ نفر برآورد گردیده است. بیش از یک سده است که معادن اکسید آهن قرمز در ابوموسی استخراج میگردد و این جزیره همچنین سرشار از منابع نفت و گاز طبیعی است که در حال حاضر میان شارجه و ایران تقسیم شده است. ابوموسی در طول تاریخ برای کاشتِ محصول و دامداری نیز به کار برده شده است.
• استفاده نظامی از این سه جزیره میتواند انتقال نفت و دیگر کالاها را مختل نماید •
تنب بزرگ تا حدودی [نسبت به ابوموسی] کوچکتر است و وسعتی برابر با ۹۱ کیلومترمربع دارد و در حالی که از آن برای کشاورزی استفاده میشود، از هیچ گونه منابع طبیعی برخوردار نیست. تنب کوچک به لحاظ اندازه بسیار کوچک و نیز غیرقابل سکونت است، چرا که برخلاف تنب بزرگ و ابوموسی هیچ منابع آبِ شیرینی ندارد. ابوموسی، تنب بزرگ، و تنب کوچک سه جزیرهای هستند که در تنگه هرمز قرارگرفتهاند که اگر برای مقاصد نظامی به کار گرفته شوند، میتوانند ” عبور و مرور در خلیج [فارس] را در دست گرفته و در عمل آن را کنترل کنند.” به علاوه، این کار میتواند مانع جریان نفت خام و دیگر کالاها از خلیج شود.
• اهمیت استراتژیکی و جغرافیایی بالای این سه جزیره برای ایران در طول تاریخ •
در سال ۱۹۷۱، شاه پیشین ایران – یعنی محمدرضا شاه – عنوان کرد که [این] جزایر "به همان اندازه برای ما از اهمیت استراتژیک بالایی برای ما برخوردار هستند که برای دولتهای خلیج فارس، و نیز برای صلح و امنیت منطقه ما. جایگاه جغرافیایی این سه جزیره میتواند آنها را به موضوعی با ارزش نظامی بسیار بالا تبدیل نماید.” ارتش ایالات متحده مسئله باز نگهداشتن تنگه [ی هرمز] را یکی از منافع حیاتی خود به شمار میآورد. طبق گفتههای پل ون رایپر، سرهنگ بازنشسته [ارتش] ایالات متحده، "این تنگه همواره کلیدِ ترفندهای مربوط به جنگ در خلیج [فارس] بوده است.” ایران در طول سالها به نظامی ساختن این جزایر و کنترل تنگه هرمز ادامه داده است. در سال ۲۰۰۸، ایران یک پایگاه نیروی دریایی جدید در [بندر] باسک احداث نمود تا بدین ترتیب قابلیتهای نظامی خود در خلیج [فارس] و تنگه هرمز را تقویت سازد.
• اظهارنظرهای گوناگون در مورد حقِ مالکیت بر روی ابوموسی، تنب بزرگ، و تنب کوچک •
– پیشینه تاریخی این سه جزیره در طول دوره پیش از استثمار
ایران ادعای [مالکیت] خود بر این سه جزیره را بر پایه زنجیرهای از مالکیتهای خود در طول امپراتوریهای گوناگون پارس در گذشته میداند که به شش سده پیش از مسیح برمیگردد. طبق گفتههای پیروز مجتهد زاده که از اساتید ژئوپلیتیک در دانشگاه تربیت مدرس تهران است، "جغرافیای سیاسی در شرق عربستان از همان بدو تاریخ از همان الگوی گسترش سیاسی در کل منطقه تبعیت نمود.” گیو میرفندرسکی، حقوقدانی که از ادعای ایران برای مالکیت این سه جزیره حمایت میکند مینویسد "سلطه سیاسی و بازرگانی ایران بر روی خلیج فارس در دوره سلجوقیها (۳۱۲-۱۵۰ پیش از مسیح)، پارتها (۲۳۸ پیش از مسیح تا ۲۲۴ پس از مسیح)، و ساسانیها (۶۴۱-۲۲۴ پس از مسیح) به این جمعبندی اشاره میکند که در دوران پیش از اسلام، [تنب کوچک و بزرگ] و ابوموسی به احتمال بسیار فراوان به ایران تعلق داشتند.” با این حال، ریچاردان شوفیلد تأکید میکند که ایران برخلاف ادعای خود مبنی بر سلطه ادامهدار خود بر خلیج [فارس] در بیش از دو هزار سال، "هنوز هیچ سند و مدرکی ارائه نداده است که نشان دهد این جزایر پیش از این دو هزار سال به ایران تعلق داشته است.”
• نظرات موافق در مورد مالکیت امارات متحده عربی بر جزایر مورد مناقشه •
اندیشمندانی که از ادعای امارات متحده عربی بر روی این جزایر پشتیبانی میکنند با این نظر که امپراتوری پارس به صورت پیوسته بر خلیج فارس حکمرانی کرده و تسلط داشته است، به ویژه پس از روی کار آمدن اسلام، مخالف هستند. برای نمونه، محمد عبدالله الروکِن که دانشیار حقوق عمومی در دانشگاه امارات متحده عربی است، میگوید که خلیج [فارس] "با فتوحات اسلامی در سده هفتم پس از میلاد، به دریاچهای کاملاً عربی تبدیل شد. حتی در دورههای پس از سقوطِ نخستین خلافت اسلام، قدرتهای محلی – به ویژه در عمان – زمام امور و قدرت مطلق در کل منطقه را به دست گرفتند.” توماس آر. ماتیر، مشاور امور خاورمیانه میگوید که از سال ۸۵۰ پس از مسیح به این سو، شهرهای بندری در سواحل پارس در خلیج [فارس] که اعراب بر آنها حکمرانی کردند – مانند هرمز قدیم و هرمز جدید – از مراکز اصلی تجارت در خلیج [فارس] به شمار میآمدند. وی در این باره گفت: "این قلمرو [هرمز جدید] که ناوگان دریایی و ارتش مخصوص به خود را داشت، بر روی بیشترِ بخشهای دو ساحل خلیج [فارس]، و نیز بر بیشترِ جزایر موجود در خلیج [فارس] فرمانروایی میکرد.”
• تعبیر گوناگون ایرانیها و اعراب از تاریخ •
اما متأسفانه، ایرادی در مورد تعبیر ایرانیها و اعراب از تاریخ وجود دارد: این که هیچ مدرکی که از دوره پیش از استثمار در مورد فرمانروایی بر روی این سه جزیره بخصوص بر جای مانده باشد وجود ندارد. به هر ترتیب، در دوره پیش از نقش آشکار و برجسته بریتانیای کبیر در خلیج فارس، کاوشگر پرتغالی دوارت باربوسا، وضعیت موجود در سال ۱۵۱۸ را [اینگونه] توصیف نمود: بیشترِ جزایر در سواحل جنوبی خلیج بخشی از قلمروی هرمز جدید بودند و به طور پیوسته توسط اعراب اداره میگردیدند. یادداشتهای باربوسا به نظر میرسد با ادعای توماس آر. ماتیر مبنی بر این که هرمز جدید اداره قلمروهای منطقه که جزایر مورد مناقشه در آن قرار دارد را در دست داشت همراستا باشد، اما باربوسا به طور خاص به حکمرانی بر روی ابوموسی و تنبها [ی بزرگ و کوچک] اشاره نمیکند. البته به این موضوع نیز اشاره شده است که سلسله یاروبا در عمان، زمانی فرمانروایی بر روی این جزایر را در دست داشت، اما در نیمه نخست سده هجدهم بود که سلسله یاروبا [در عمان] و سلسله صفویها در سرزمین پارس سقوط کرد.
• قدرتگیری نسبی قبایل عرب ساکن جنوب سرزمین پارس در زمان کریمخان زند •
در سال ۱۷۴۷ بود که نادرشاه، پادشاه صفویها در سرزمین پارس به قتل رسید و کشمکشی میان تیره زند و قاجار بر سر قدرت درگرفت. در حالی که زندیها و قاجاریان بر سر دستیابی به قدرت در سرزمین پارس میجنگیدند، تیره قواسی از سواحل جنوبی خلیج [فارس]، خود را در جزیره قشم و شهرهای بندری لینه و شیاس در سواحل جنوبی تثبیت نمودند. طبق گفتههای مجتهد زاده، سلسله کریمخان زند چندان با قواسیها در شارجه و رأس الخیمه دشمنی نداشت: "شاه زند برخلاف نادرشاه ترجیح میداد که در جریان درگیریاش بر سر قدرت در سرزمین [پارس]، از دوستی و همکاری اعراب در هر دو ساحل [شمالی و غربی] برخوردار باشد. همین مدارا و نرمش وی نسبت به قبایل عرب بسیار به [قواسیها] برای دستیابیشان به سلطه در دوره بعدی کمک نمود. و این کار این امکان را به قواسیها داد تا نفوذ خود در بازرگانی دریایی را به نحوی چشمگیر اعمال نمایند.”
• ابهام در مورد مالکیت جزایر مورد مناقشه پیش از اواسط سده نوزدهم •
بنابراین، این گونه به نظر میرسد که سقوط دودمانهای یاروبی و صفوی منجر به ایجاد یک خلأ قدرت در منطقه گردید که جنگهای داخلی در سرزمین پارس و قدرتگیری قواسیها به عنوان یک قدرت دریایی از ویژگیهای آن بود. به علاوه، قواسیها در سواحل شمالی ایران محبوب نبودند، اما در همین حال، متحد زندیها – که اداره سرزمین پارس را در دست گرفته بودند – به شمار میآمدند. و این مسئله برخی اندیشمندان ایرانی را بر این داشته است تا این گونه عنوان کنند که قواسیها در اصل مستقل نبودند، بلکه عوامل [دودمان زند در] سرزمین پارس به شمار میرفتند. اما نگرش شوفیلد [در قبال این مسئله] بیطرفانهتر است. وی میگوید: "اداره سیاسی و ارضی مناطق پایینی خلیج [فارس] پیش از وارد شدن بریتانیا به صحنه – که پس از آمدن به منطقه تا مدت زیادی نیز در آنجا حضور داشت – بسیار با بیثباتی و ناپایداری همراه بود. به بیان دقیق، تقریباً میتوان گفت که سند و مدرکی مبنی بر مالکیت [ایران یا اعراب] بر جزایر واقع در آن منطقه پیش از اواسط سده نوزدهم وجود ندارد. به لحاظ تاریخی نیز باید گفت که پیوندها و تبادلات چشمگیری میان قبایل ساکن در سواحل خلیج [فارس] و جمعیت عرب در هر دو سو وجود داشت، و این پیوندها به طور سنتی در هر دو سوی این تنگه در جریان بود.”
منبع:اشراف
متن کامل این گزارش را میتوانید از لینک زیر دانلود نمایید:
جزایر مورد مناقشه میان امارات متحده عربی و ایران ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در تنگه هرمز
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
.
.
هر کی حرف بزنه خفه میشه
.
.
بی تعارف