نگارنده به عنوان یک شاهد عینی از فقر زمان ازدواجش چنین مینویسد: بنده که در سال 72 ازدواج کردم، دل فقر برایم می سوخت. با دویست وپنجاه هزارتومان ازدواج کردم که مبلغ بالایی از آن بدهی بود. وسایل منزلم را با پیکانی به قم آوردم (فقط فرشی 6متری و کمدی را با ماشینی دیگر فرستادم). بسیاری از لوازم منزل را نداشتیم و...
گروه اجتماعی: در یادداشت پیش رو که محمدصادق محمدی وفایی آنرا نگاشته، نویسنده از دو دلیل مهم جوانان برای ازدواج نکردن سخن رانده است و به عنوان یک شاهد عینی از فقر زمان ازدواجش چنین مینویسد: بنده که در سال 72 ازدواج کردم، دل فقر برایم می سوخت. با دویست وپنجاه هزارتومان ازدواج کردم که مبلغ بالایی از آن بدهی بود. وسایل منزلم را با پیکانی به قم آوردم (فقط فرشی 6متری و کمدی را با ماشینی دیگر فرستادم). بسیاری از لوازم منزل را نداشتیم و... مرغی را که می خریدیم یخچالی نداشتیم تا الباقی مرغ را در آن قرار دهیم به ناچار آن را به یخچال دوستی می سپاردم.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر است:
به اطرافم نگاه می کنم جوانانی را می بینم که سفیدی موی سرشان خودنمایی می کند. از آنان می پرسم چندسال دارید؟ می گویند 29،28، 30 و 33 و...!
چرا مجردید؟! مگر نمیدانید از نظر اسلام جوان چون میوه ای بر درخت است که اگر به وقت چیده نشود فاسد می شود؟
لبخند برلب می گوید سی و سه سال سن دارم. زیبایی طرف برایم بسیار مهم است. موردی مناسب نمی بینم!
برادرم!
ای کاش به مرتبه ای پایین تر از زیبایی رضایت می دادی تا اکنون دهمین سال ازدواجت راجشن می گرفتی.اگر این همه وسواس به خرج نمی دادی اکنون برای چندمین فرزند و چندمین سال جشن تولد فرزندانت را می گرفتی.
جوانی دیگر، آهی سرد می کشد و می گوید مدرک فوق لیسانسم را گرفته ام، مورد تحصیل کرده مناسب سراغ دارم اما دلپسند خانواده ام نیست! بسیاری از جوانان هم دودلیل برای ازدواج نکردنشان ذکر می کنند:
دلیل اول: فقر اقتصادی
میگویند: زندگی سرشار از رنج شده است. هزینه های زنده ماندن و زندگی بسیاربالا رفته است. چگونه ازدواج کنیم، در صورتی که برای ازدواج مسکن نیاز است. حداقل پول رهنی لازم است. جد و جهد دولتها هم درپرداخت مبلغی ناچیز تحت عنوان وام ازدواج خلاصه شده است و گرفتن آن وام نیز با دهها دردسر در آمیخته است! از لابه لای گفتار برخی از والدین نیز فهمیده میشود چون پول جهیزیه ندارند هر خواستگاری را رد میکنند!
جواب اول:
هرچند نمی توان به جوانان گفت هزینه زندگی بالا نیست. نمیتوان گفت پول رهن و اجاره ضرورتی ندارد. حتی نمیتوان گفت چند میلیون وام دولتیان ساده و بی دردسر گرفته میشود. ولی می توان گفت خداوند راستگوترین است و هرگز خلف وعده نخواهد داشت.
اگر شخصی مورد اعتماد به جوانی بگوید ازدواج کردن از شما، و پرداخت هزینه از بنده، به یقین آن جوان به وعده او اعتماد میکند، حال اگر خداوند صادق الوعد، وعده ی بی نیازی بدهد، آیا می توان به وعده او بی اعتماد بود؟!
در قرآن کریم آمده است:«وَاءَنكِحُواْ الاْيَمَى مِنكُمْ وَالصَّلِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَآئِكُمْ إِن يَكُونُواْ فُقَرَآءَ يُغْنِهِمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللّهُ وَسِعٌ عَلِيمٌ»؛ پسران و دختران بى همسر و غلامان و كنيزان شايسته ى (ازدواج) خود را همسر دهيد. (و از فقر نترسيد كه ) اگر تنگدست باشند، خداوند از فضل خود بى نيازشان مى گرداند. خداوند، گشايشگر داناست. (او از فقر و نياز شما آگاه است وبر كفايت شما وعده داده است و در عمل به وعده اش قدرت دارد.» با توجه به این آیه شریفه پیامبراکرم (ص) فرموده اند: «اگر كسى به خاطر ترس از وجود اهل و عيال ازدواج را ترك كند پس به خدا بدگمان گرديده است...» البته در این که دولت اسلامی باید به فکر جوانان باشد و بسیاری از دلسوزیهایش را صرف ازدواج و جوانان کند، تردیدی وجود ندارد.
جواب دوم:
استفاده از تجربه دیگران خرد پسند است و همگان در هر موردی سعی می کنند از تجربه دیگران استفاده کنند. در همین جامعه و در میان همین مردم، بسیاری از ازدواج ها در زمانی انجام شده که زوجین در کویر فقر به سر می بردند اما بعد از ازدواج، زندگیشان دگرگون شد و از فقر به ساحل بی نیازی رسیدند.
بنده که در سال 72 ازدواج کردم، دل فقر برایم می سوخت. با دویست وپنجاه هزارتومان ازدواج کردم که مبلغ بالایی از آن بدهی بود. وسایل منزلم را با پیکانی به قم آوردم (فقط فرشی 6متری و کمدی را با ماشینی دیگر فرستادم). بسیاری از لوازم منزل را نداشتیم و... مرغی را که می خریدیم یخچالی نداشتیم تا الباقی مرغ را در آن قرار دهیم به ناچار آن را به یخچال دوستی می سپاردم.
هر چند ذهن مشغولی به بدهی سخت بود و طلب بقیه ی مرغ آسان نبود و مدتی ذهنم به بدهی های ازدواج مشغول بود ولی به لطف الهی بعد از مدتی فقر چشیدن، وعده خداوند نمایان شد و در زندگیمان هر روز گشایشی حاصل می شد. اکنون همه ذرات وجودم می گویند: ای جوانان با اعتماد به وعده ی الهی « إِن يَكُونُواْ فُقَرَآءَ يُغْنِهِمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ.» به سوی ازدواج بشتابید.
علاوه بر این جوانى به خدمت پيامبر اسلام (ص) رسيد و از فقر مالى شكايت نمود. آن حضرت فرمود: « تُزَوِّج ، فَتَزَّوجَ فَوَسَّعَ عَلَيهِ.» ازدواج كن ، او هم ازدواج كرد و به گشايش هايى در زندگى نائل گشت. امام صادق(ع) نیز فرمودند:« الرَّزقُ مَعَ النِّساءِ وَالعَيالِ . روزى و رزق انسان با وجود زن و فرزندان افزايش پيدا مى كند.
ای کاش در این زمینه تحقیقی جامع صورت گیرد تا روشن شود، چند درصد از جوانان نسل های گذشته با جیب هایی سرشار از پول ازدواج کردند؟ چه تعدادی فقیر و نیازمند بودند ولی با توکل بر وعده الهی عروسی کردند و سپس بی نیاز شدند؟
البته در دنیا ماندن چه به صورت مجردی و چه متاهلی غم و رنج ها خاص خودش را دارد؛ زیرا قران کریم می فرماید:«انسان در رنج آفریده شده است».
از پیامبر اکرم(ص) نیز پرسیدند خداوند چه چیزی را خلق نکرده است؟ فرمود راحتی خالص آفریده نشده است.بنابراین مشکلات و رنج و مصیبت بوده و خواهد بود ولی مهم استقامت در مقابل مشکلات است .شكسپير فرموده اند: «سعادتمند كسى است كه به مشكلات و مصائب زندگى لبخند بزند.»
دلیل دوم :
برخی از جوانان نا امیدانه حرف می زنند و میگویند اخلاق و روحیات بسیاری از دخترها ،تغییر کرده است. بعضی از دخترها روحیه سازش ندارند فقط چند روز بعد از عروسی خواهان قطع ارتباط با پدر و مادر و دیگر بستگان هستند! برخی از آنها دوست پسر دارند و بعضی به حدی بد پوشش و بداخلاق شده اند که تا آخر مجرد ماندن بهتر از زندگی کردن با چنین دخترانی است.
آنان می گویند: شما در زمانی ازدواج کردهاید که دختران ساده زیست و اهل زندگی کردن و قناعت پیشه و مقاوم در برابر سختیها بودند. چند درصد از دامادهای آن زمان به خاطر عدم پرداخت جهیزیه، زندانی شدند؟ اما اکنون سری به زندانها بزنید تا دریابید چه بسیارند جوانانی که زندانی جهیزیه اند!
دختران نیز از برخی پسران گله های مشابهی دارند و آنها را به بی وفایی و مرد زندگی نبودن و ... متهم می کنند. برخی از پدرها (دختران) نیز میگویند بسیاری از پسران اهل زندگی نیستند. برخیها معتاد یا خلافکار هستند. جوانانی هم که دانشگاه رفته اند و مدرکی گرفته اند، شغلی ندارند.
نقد و جواب:
در این که در میان دختران و پسران ، ناپاکان و بی غیرتهایی وجود دارد تردیدی نیست. بی غیرت بودن برخیها، از همان مراسم عروسیشان نیز آشکار است. زیرا همین بعض هستند که برای اقوام و دوستان کارت دعوت می فرستند و سپس عروسشان را به آرایشگاه میبرند بعد ازآرایش و آراسته شدن عروسشان، او را با لباسی زننده و سر و کله ای برهنه، دست در دست هم از جلوی انواع و اقسام دعوت شدگان (چشم پاکان و ناپاکان) رژه می روند!
راستی اگر شخصی چند روز بعد از مراسم عروسی به درب منزل این نوع از زوجین برود و به داماد بگوید الهی عروسیتان مبارک باشد بنده به علت مسافر بودن نتوانستم در مراسم جشنتان شرکت کنم و خانمتان را ببینم! اکنون به خانمتان بگویید تشریف بیاورند تا به او نگاهی بکنم، چه خواهد گفت؟ به یقین مخالفت خواهند کرد. پرسش این است چرا در مجلس جشن پوشش لازم نیست و نگاه کردن به هرتعداد آزاد است ولی اکنون ممنوع است؟ چرا از اول غیرتی نبودید؟!
علاوه بر این، دختران نیز در این رابطه گله ها دارند آنان نیز می گویند برخی از پسران دوست دختر دارند و نمی از وفا در وجودشان دیده نمی شود. غیرت زندگی و گاه غیرت دینی هم ندارند.
از سویی هر چند در هر زمانی بعضی از دختران روحیه سازش ندارند و گاه بد پوشش نیز هستند. ولی بسیاری از دختران پاک و اهل زندگی هستند. باید رفت و تحقیق کرد و دختر اهل زندگی را پیدا کرد.
چگونه بعضی ها برای یافتن ماشینی بدون رنگ و با کیفیت پرسوجوهای لازم و دقت های کافی انجام میدهند، و از کارشناس و ابزارپیشرفته برای فریب نخوردن استفاده می کنند ولی برای یافتن یاردائمی زندگی دقت های کافی و مشورتهای راهگشا طلب نمی کنند؟!
البته باید توجه داشت یکی از راههای انتخاب شدن، دیده شدن است با این حال عده ای، از دختران پاک و با حجاب کمتر خود را در معرض دید قرار می دهند. چه اشکالی دارد پاکان نیز در مجالس عمومی و با رعایت مسائل شرعی و عرفی، حضور داشته باشند؟
خاتم پیامبران فرموده اند: «اگر امید را از مادری که بچه شیر دهی دارد، بگیرند، هرگز به بچه شیرخوارش شیر نمیدهد.» پس یادمان باشد هرگز ناامیدانه حرف نزنیم. البته برخی از عروسی ها روشمند انجام نمی شود به طلاق و عوارضات شوم دیگری مبتلا می شوند.
جامعه شناس شهير «ويل دورانت» مى نويسد: «چون ازدواج زن و مرد در اجتماع جديد، به معناى صحيح صورت نمى گيرد; زيرا تنها بر اساس رابطه جنسى استوار است، نه بر مبناى احساس پدرى، از اين رو به زودى به تباهى كشيده مى شود; چون چنين ازدواجهايى كه فاقد همبستگى با همنوع و با زندگى است، به سرعت گسسته مى گردد و آنگاه زن و مرد كه گويى دو جزء كاملاً جدا از همند، هر يك سر به گريبان خود فروبرده و در نتيجه، نوع دوستى كه در عشق وجود دارد، به خود پرستى كه بر اثر تحريك و فشار ماسكهاى دروغين پديد مى آيد، مبدّل مى گردد. در اين صورت، تمايل مرد كه هر روز طعمه تازه اى مى يابد، به او باز مى گردد; چون ديگر آن انس كه وجودش را، سبكبار و آرام مى كند، فاقد گشته و همسرش چيز تازه و جديدى ماوراى آنچه تا كنون داشته و عرضه داشته، ندارد...»
واقعا نمیدونید این چیزها رو ؟؟؟؟
الآن دقیقا تهمت زدی چون خیلی از دخرها و پسرهایی رو می شناسم خیلی پاک و مؤمنن اما ازدواج نکردن حالا بهر دلیلی . ولی مطلقا اینگونه که شما گناهشونو شستین نیستن.
همچنین بنده در نظرم از کلمه "برخی " استفاده کردم که گویا در شهر شما به معنای "اکثریت" است.
در ضمن به روایت آمار منتشر شده توسط مجلس 75 درصد از جوانان (قبل از ازدواج) تجربه های جنسی با جنس مخالف خود را دارند.
بنده دور و برم جوانهایی هستند که ازدواج نکرده اند و در عین حال بسیار پاکند کاش شما هم بجز دور و برتون یه سری به محل اجتماع جوونها میزدین و کاش معنی کلمات وقیحانه و غیر منصفانه رو درک می کردید که اگر چنین بود با قاطعیت حکم نمی دادید...
من هم در همین جامعه زندگی میکنم!
من تا کنون در چند 6 کارخانه کار کردم و چیزی که مشاهده کردم جزء تلاش و کار ایرانیها نبوده است در مورد جامعه کارگری می تونم بگم که به جای 8 ساعت 16 ساعت مفید کار می کنند! چون هر ساعت کار این کارگران برابر با 2 ساعت کار در کشورهای غربی است!!
خواهشا در مورد چیزی که تجربه ندارید نظر ندهید.
ولی چیزی که باعث نمود پیدا کردن بیکاری میشه اینه که:
ما نیروی تحصیل کرده بسیاری داریم که حاضر به انجام هر کاری نیستند ، در واقه توازن نیروی های تحصیل کرده و عادی به هم خورده و الان زیر هر سنگ رو بلند می کنی چهارتا لیسانس میپره بیرون! هر چند که حق تحصیل باید برای همه باشه!
در ضمن این نیروی های تحصیل کرده دارای کیفیت علمی بسیاری پایینی هستند.
در شهرهای بزرگ پسران حاضر نیستیند برای پایه حقوق 700 هزار تومان به سرکار بروند و بیشتر جذب شغلهای راحتر می شوند از قبیل مسافر کشی ، فروشندگی و .... می شوند.
چند وقت پیش از چند کارخانه تولیدی بازدید کردم که در برخی از آنها تا 70 % کارگران را زنها تشکیل می دادند.
اینکه زنها جذب این شغلها می شوند دارای 2 منشا است:
یکی این که درآمد شوهران و پدران خانواده کفاف مخارج را نمی دهد و دیگری این که مردان علاقه چندانی به اینچنین شغلها ندارند.
در ایران شغل هست ولی درآمدها بسیار پاین است.
تا وقتی که یک دلال ، یک بغال ، یک سیگار فروش و یک مسافر کش از یک کارگر ساده درآمده بیشتری دارد وضعیت ما همین است.
در خیابان اصلی شهر اندیشه کرج به تعداد تمام بغالی ها و مغازه های خوارکی و پوشاکی مشاور املاک وجود دارد و این یعنی فاجعه.
مردان حاضر نیستند که با پایهد حقوق 700 هزار تومنی وارد محیط های کارگری شوند و ترجیح می دهند که به کارهای راحتر مشغول شوند.
در حال حاضر خانم ها در محیط های ریخته گری ، جوشکاری ، پرسکاری های سنگین ، آبکاری قطعات فلزی که همه از کارهای سنگین و مضر برای سلامتی محسوب می شوند وارد شده و در حال کار کردن هستند
بسیاری از این خانمها از نوع مطلقه یا بیوه میباشند و یا خانمهایی هستند که از سن ازدواجشان گذشته است!!
این خانمها باید خرجی زندگی را از چه راهی در بیاورند.
همچنین خانمها مجرد ی که پدرشان مکنت مالی ندارد چطور باید خرج پوشاک و تفریحات خود را تامیین کنند.
کمی واقع نگر باشید.
صرف اینکه خانم ها سر کار نروند چاره ساز نیست!
همچنین خلا آقایون در محیط های کارگری باعث حضور بانوان در این زمینه شده است.
و حالا که می خواهم سوابق خدمت سربازی را به بیمه تامین اجتماعی اضافه کنم باید 4 میلیون پول بپردازم!
آیا این انصاف است؟؟؟؟؟!!!
همه چی آرومه..! پسرم لنگش کن!!
منتقدین محترم !
بنده دو دلیل ذکر کردم « قرآن و روایات» و تجربه .
لطفا بفرمایید آیا با تجربه مخالفید؟ یا برای آیه قرآن کریم و روایات تفسیر دیگری سراغ دارید؟
در ضمن عزیزی نوشته اند وضعیت اقتصادیت خوب نبود به به قم که آمدی خوب شد...؟!
آری به قم آمدم خیلی خوب تر شدم ولی نه به ان معنایی که در ذهن شماست . اکنون هم کوخ نشینم و در میان کوخ نشینان هستم اما در همین قم بعد از گذشت سالها مالک یخچال و تلوزیون شدم و آن بدهی دویست تومانی ازدواج را پس دادم .
او نگهداراتان و خدا دینمان را حفظ کند
سلام
ضمن تقدیر از شروع نقد در بحثی جدی که به واقع معضلی در جامعه است توجه شما را به نکات ذیل جلب می نمایم:
مطمئناً جنابعالی نیز تصدیق می فرمایید که در کنار دو دلیلی که بیان فرموده اید دلایل دیگری نیز برای ازدواج نکردن جوانان وجود دارد ولی چون از منظر دلایل فوق بحث را پیش برده اید من هم ناگزیر گریزی به این دو خواهم داشت.
اینکه فقر اقتصادی در عدم اقدام به ازدواج، مؤثر است انکارناپذیر است ولی اینکه با این همۀ تأکید قرآن و روایات بر این که به خداوند توکل کنید باز هم جوانان ما از ترس ادامۀ فقر در زندگی به امر ازدواج تن نمی دهند جای بسی واکاوی دارد. ببینید جناب وفایی، این آشی که در حال پختن است در کدام دیگ و روی کدام اجاق است. مقصود من این است که بایستی کم کاری کسانی که مسؤولیت تبیین اصول و ارزشهای الهی را در جامعه دارند (به شکلی که بتوان با ایمان کامل به آن اقتدا کرد) را پذیرفت. افزونی منابر و منادیان، دلیلی بر افزونی موصّلان و متوسّلان به آیات نخواهد بود.
در رابطه با اتکا به تجربیات نیز ظاهراً شاهد هستیم که بیشتر جوانان به تجربیات تلخ برخی در امر ازدواج اقتدا می کنند تا تجربیات شیرین از زندگی موفق دیگران. برای نمونه شما اگر یکی از مجلات مربوط به خانواده را نهیه بفرمایید خواهید دید که چندین و چند داستان دربارۀ جدایی، خیانت و... در آن وجود دارد و در مقابل تنها نمونه های کوچکی از زندگیهای موفق را درج می فرمایند. این نمونه ای از خروار است.
هرگز ننوشته ام ما اصول را خوب بیان کرده ایم و یا به وظیفه خود عمل کرده ایم ولی بر این باورم یکی از کارهایی که اثرات بسیار فراوانی برجامعه دارد و می توان از راه آن فرهنگ سازی کرد صدا و سیماست .
اگر فیلم های متعدد و متنوعی در مورد ازدواج کوخ نشینان ساخته شود عزیزانی که حقیقتا در دل فقر بودند ولی به سخن دین اعتماد کردند اما بعد از عروسی به زندگی موفقی رسیدند اثر فراوانی خواهد گذاشت.
اگر همه طلبه های قم در مورد حضرت یوسف کتاب می نوشتند و سخنرانی می کردند معلوم نبود به اندازه فیلم حضرت یوسف در جامعه اثر می گذاشت.
از سویی خانواده در تربیت معنوی فرزندانشان نقش مهمی دارند اگر واقعا بسیاری به سمت خاطرات تلخ می روند، باید تحقیق شود که برخی ها به چه علت و عواملی از خاطرات و زندگی های شیرین عبور می کنند و تلخ را انتخاب می کنند؟
ممنون از لطف و محبت شما
او نگهدارتان