گروه تربیت اسلامی - عصر خونبار عاشورا از راه رسید و ذوالجناح، بی سوار، به خیمه ها بازگشت. خیمه ها در آتش کینه و غفلت سوخت و بر دست و پای اهل حرم زنجیر اسارت بسته شد.
حسین ابن علی (علیه السلام) در عصر خونبار عاشورا به شهادت رسید و خون گرم او و یارانش بر خاک تفتیده و بلاخیز کربلا ریخته شد تا شاید خنکایی باشد بر تفتیدگی وجود این سرزمین و آبی باشد برای عطشناکی وجود همه آنان که در پی راه سعادتند و عَلَمی همیشه برافراشته برای همه آنان که دل به آزادگی سپرده و در جستجوی حقیقتند.
به گزارش بولتن نیوز بعضی ها عاشورا را پایان کار ابی عبدالله (علیه السلام) و قیام او می دانند، اما برای خیلی ها غروب روز دهم محرم، آغازی بر یک زندگی سراسر شور و حسینی بر مبنای آموزه های نابی است که سید الشهداء (علیه السلام) در طول زندگی درخشان 57 ساله خود، برای همه انسانها به ارمغان گذاشته است.
«ماجرا فقط در ظهر عاشورا تمام نشد؛ در واقع از ظهر عاشورا یک جریانی در تاریخ شروع شد، که همچنان رو به افزایش و گسترش است.» (رهبر معظم انقلاب؛ ۱۳۹۰/۰۹/۰۶)
عاشورا در گذر ایام و روزها بر ما گذشت و اکنون این ماییم و صدها و هزاران نکته و درس کوچک و بزرگ از قیامی به عظمت تاریخ. این ماییم و عظمت جریانی که در طول 1300 سال گدشته، همیشه و همه وقت منبع و الهام بخش حرکت ها و جریان های بزرگ و سازنده فردی و اجتماعی تاریخ شیعه بوده است. عاشورا تمام شد، اما طوفان قیام حسینی دوباره وزیدن گرفت تا کاخ همه ظالمین تاریخ را درنوردد و خوشا آنان که طاغوت وجودشان را در پی این قیام بزرگ به مذبح می برند و با عاشورائیان همراه می شوند.
همراهی با عاشورا جز به آموختن و فهم آموزه ها و درس های ناب آن نیست. پس از عاشورا، دل و جان عاشورائیان و عزاداران حضرت ارباب (علیه السلام) صیقلی به زمزم اشک وجودشان، آماده تر از هر وقتی برای فهم و عمل به درس های عاشورا می شود و در این بین، تعلل و غفلت، حسرتی به بار خواهد آورد به بزرگی حسرت توابین.
یکی از مهمترین و بزرگترین درس های قیام کربلا که در عین حال یکی از اصلی ترین دلایل وقوع حادثه مصیبت بار عاشورا نیز هست، لحظه شناسی و حرکت صحیح و به وقت و انجام تکلیف و عمل در لحظه است.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) در سخنرانی های متعددی پیرامون بررسی چرایی وقوع قیام عاشورا به تبیین و بیان اهمیت لحظه شناسی و عمل به هنگام اشاره داشته اند:
«مشکل برخی از افراد و مجموعهها این است: بیایمان نیستند، بیشوق و بیمحبت هم نیستند؛ اما لحظهشناس نیستند. لحظه را باید شناخت، نیاز را باید دانست. فرض بفرمائید کسانی در کوفه دلهاشان پر از ایمان به امام حسین بود، به اهلبیت محبت هم داشتند، اما چند ماه دیرتر وارد میدان شدند؛ همهشان هم به شهادت رسیدند، پیش خدا هم مأجورند؛ اما کاری که باید بکنند، آن کاری نبود که آنها کردند؛ لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند؛ در زمان، آن کار را انجام ندادند. اگر کاری که توابین در مدتی بعد از عاشورا انجام دادند، در هنگام ورود جناب مسلم به کوفه انجام میدادند، اوضاع عوض میشد؛ ممکن بود حوادث، جور دیگری حرکت بکند. شناسائی لحظهها و انجام کار در لحظهی نیاز، خیلی چیز مهمی است. ۲۹ /۱۰/۸۸ عدّهی توّابین، چند برابر عدّهی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! بهخاطر اینکه در وقت خود نیامدند. کار را در لحظهی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند. ۲۰/۳/۷۵ شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظهی مناسب و مورد نیاز؛ این اساس کار است که مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن کاری را که باید انجام بدهد، بتواند انجام بدهد.۱۳۸۸/۱۰/۲۹
لحظهها را باید شناخت. اگر چنانچه انسان وقتشناس نباشد، نداند کدام کار را در کجا باید انجام داد، ممکن است خطاهای بزرگی از انسان سر بزند.۱۳۸۹/۰۸/۰۲ این هشیاری، موقعسنجی، لحظه را به حساب آوردن، خصوصیت برجسته و مهمی است که باید ملت ما در همهی موارد متوجه باشند؛ آنجائی که دشمنی و توطئهی دشمن حس میشود، به صورت لحظهای باید همه حساسیت نشان بدهند.۱۳۹۱/۰۷/۱۹ ببینید نیاز لحظه چیست، هنر این است. می دانید در عالم اسلام هزاران نفر بودند که حسین بن علی (علیه السلام) را و پدر و مادرحسین بن علی (علیه اسلام) را و خاندان آنها را دوست داشتند؛ یزید و یزیدیان را و همه کسانی را که در ماجرای کربلا شرکت داشتند، دشمن داشتند؛ حاضر بودند در رکاب حسین (علیه السلام) تلاش کنند؛ اما آنها حبیب بن مظاهر نشدند، زهیر نشدند، آن غلام تازه مسلمان نشدند، در بنی هاشم کسانی بودند که ابوالفضل و علی اکبر نشدند؛ چرا؟ چون در لحظه نیاز، حضور پیدا نکردند.
وقتی دین به من احتیاج دارد، اگر من نیاز آن وقت را نشناسم و به آن نیاز پاسخ ندهم، چه فایده که خودم را آماده و مستعد کمک برای دین بدانم؟! وقتی بیمار به این علاج فوری و به این داروی فوری و فوتی احتیاج دارد، تو زمانی می توانی افتخار کنی که در آن لحظه آن دارو را بدهی؛ والّا آن لحظه که گذشت، اگر صد برابر آن دارو را هم آوردی، چه فایده دارد؟ مهم این است.11/6/1364»
شناخت میدان و عرصه و اقدام به موقع و در لحظه، بر اساس نیاز و وضع موجود، یکی از مهمترین درس ها و نکته هایی است که در قیام عاشورا به وضوح دیده می شود.
این موضوع مهم در دیگر حرکت های تاریخی به ویژه در تاریخ معاصر ایران نیز به شکل پررنگی وجود دارد. آنجا که در قیام مشروطه علمای بزرگی همچوم شیخ فضل الله نوری (ره) بر دار می روند و یا آن هنگام که خواست مشروعه ملت ایران به سمت و سوی خواسته های غرب گرایانه عده ای روشنفکر مئاب منحرف شده و نهضت عدالتخانه برخواسته از مبانی دینی تبدیل به مشروطه برآمده از دیگ های پلوی سفارت انگلستان می شود، و یا آنجا که علمایی همچون آقا نورالله اصفهانی و یا شهید مدرس به قربانگاه می روند و یا کاشانی ها مجبور به خانه نشینی می شوند، در همه این قضایا و حوادث، یک موضوع بیش از هر چیز به چشم می آید و آن عدم اقدام درست، به موقع و در لحظه عموم مردم به ویژه موثرین و خواص است.
اگر در لحظه و درست در زمان مناسب، اقدامی که باید انجام شود، صورت نگیرد، قطعا سر حسین (علیه السلام) به روی نیزه خواهد رفت و آنگاه ده ها قیام، همچون قیام توابین نیز دردی از دردها دوا نخواهد کرد.
لحظه شناسی و حضور به وقت در صحنه ها و اقدام به موقع بر اساس تکلیف و وظیفه، درس مهمی است که قیام عاشورا سرفصل های آن را پیش روی همه ما گشوده است. درسی که اگر خوب درک و فهم شود، دیگر شاهد وقوع مجدد عاشورا نخواهیم بود. حماسه 9 دی سال 88 خود نمونه ای از این درک درست و لحظه شناسی به موقع و انجام به وقت وظیفه است.
دهه محرم به پایان رسید، اما عاشورا همچنان در امتداد سرخش ادامه دارد و این مائیم و یک دنیا درس و انتخاب.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com