کد خبر: ۳۰۱۹۰۹
تاریخ انتشار:
تحلیل مهدی محمدی از نظر رهبر انقلاب درباره مصوبه شورای عالی امنیت ملی

فرمان فرجامين؛ بررسی استراتژی آمریکا در اجرای برجام و رابطه با ایران

اکنون جمهوری اسلامی ایران یک سلسله شروط روشن و یک تفسیر قدرتمند از متن برجام در دست دارد که اولا اجرای موفق برجام و عمل طرف مقابل به تعهداتش را تضمین می کند، ثانیا حین اجرا، مجاری نفوذ تعبیه شده در برجام را مسدود می سازد و ثالثا تبعات نقض برجام از سوی هر یک از طرف های مقابل را شفاف می کند.
گروه سیاسی - به دنبال فرمان تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی در روز چهارشنبه، و تحلیل استراتژی آمریکا در مورد برجام و انجام تعهدات غرب، مهدی محمدی در یادداشت روزنامه وطن امروز، با عنوان«فرمان فرجامين»  به تحلیل ابعاد و نکات مهم این فرمان تاریخی پرداخته و در بخشی از این یادداشت تاکید کرده: این فرمان می گوید نه فقط استراتژی امریکا تا اینجا موفق نبوده بلکه از این به بعد اگر امریکا خواهان حفظ توافق است باید خاتمه استراتژی تحریم-پایه خود را اعلام و از پیگیری آن در همه حوزه ها صرف نظر کند والا ایران هرنوع تحریم جدید را به عنوان نقض برجام در نظر خواهد گرفت و نه فقط در حوزه های دیگر وارد تعامل با امریکا نخواهد شد بلکه به تعامل نصفه و نیمه شکل گرفته در همین موضوع هسته ای هم خاتمه خواهد داد. 
متن یادداشت روزنامه وطن امروز با عنوان «فرمان فرجامين» در ادامه آمده است:
 
فرمان فرجامين؛  بررسی استراتژی آمریکا در اجرای برجام و رابطه با ایران



اول- مصوبات شورای عالی امنیت ملی در ایران معمولا در بالاترین سطح ممکن طبقه بندی می شود. نه اصل این مصوبات، نه جزئیات آن و نه حتی شماره آن، در بسیاری موارد نه به اطلاع مردم و نه حتی محرم ترین کارگزاران حاکمیت نمی رسد.

با این حال دولت و بسیاری دیگر از بخش های دیگر نظام در ایران، شبانه روز، با مصوبات شورای عالی امنیت ملی زندگی می کنند و در کلیدی ترین و بغرنج ترین مسائل، این مصوبات است که گره های پیش پای نظام را باز می کند و کارها را به پیش می برد.

شاید برای اولین بار در طول تاریخ نظام جمهوری اسلامی نه فقط یک مصوبه مهم شورای عالی امنیت ملی درباره یکی از حساس ترین مسائل کشور علنی می شود، بلکه فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی در صدر آن مصوبه نیز تمام و کمال منتشر می شود.

مهم ترین سوال اکنون این است که چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی انتشار چنین متن مهمی را ضروری دانسته اند؟
 قبل از هر چیز مهم ترین پیام این اتفاق مهم و تاریخی –که شاید پس از انقلاب اسلامی بی نظیر است- تصحیح یک اشتباه محاسباتی بسیار مهم است که نشانه های مهمی از شکل گیری آن در سیستم تصمیم سازی استراتژیک امریکا درباره ایران آشکار شده بود.

 طرف امریکایی پس از برجام به سمت این دیدگاه متمایل شده بود که موفق شده تحت فشار اجتماعی محاسبات ایران را در یک موضوع مهم مرتبط با امنیت ملی تغییر بدهد.

به تعبیر صریح تر امریکایی ها مایل بودند از برجام اینگونه نتیجه گیری کنند که تصمیم گیرندگان اصلی ایران در حوزه های امنیت ملی ضعیف شده اند و نوعی انفعال و گسستگی حاکمیتی در ایران رخ داده و لذا می توان ایران را در حوزه های دیگر هم منفعل کرد.

اولین و مهم ترین پیام این اتفاق این است که راس هرم تصمیم سازی استراتژیک در ایران کاملا قدرتمند، هوشمند و دارای ابتکار عمل است و هرگونه سوء تفاهمی در این باره که ایران ضعیف شده یا شیرازه کار از دست در رفته و راه برای تحمیلات بیشتر باز شده، صرفا یک اشتباه محاسباتی است که اگر امریکا آن را مبنای تصمیمات خود قرار بدهد، با غافلگیری های مهمی مواجه خواهد شد.


دوم- در گام دوم، این ابتکار عمل مهم، یکی از اصلی ترین زیرساخت های برنامه پسابرجام امریکا در ایران را منهدم می کند.

امریکا برای اینکه بتواند برجام را به زیرساخت براندازی در ایران بدل سازد بیش از هر چیز نیازمند آن است که انسجام درونی ملت ایران بویژه پیوندهای درونی نیروهای انقلابی را از میان برده و آنها را گرفتار سوء تفاهمات، منازعات داخلی و درگیری های درونی کند.

این مسئله اخیرا به نحو فزاینده ای موجب نگرانی شده بود که در اثر برجام آنچه حقیقتا تخریب می شود نه زیرساخت برنامه هسته ای ایران، بلکه انسجام درونی جریان انقلابی به عنوان هسته سخت مقاوم در مقابل توطئه های آتی امریکاست.

فرمان تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی بی شک می تواند و باید یک مبنای اجماعی برای وحدت همه نیروهای انقلابی –که اکثریت ملت ایران را در بر می گیرد- و پایان دادن به کشمکش هایی باشد که تداوم آنها بزرگترین خدمت به راهبرد براندازانه امریکا در دوران پس از توافق است.

فرمان فرجامين؛  تحلیل استراتژی آمریکا در اجرای برجام و رابطه با ایران

سوم-
فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی مجموعه ضوابط استراتژیکی را معین می کند که می تواند با کفایت و موفقیت برجام را از پازل امریکا خارج کرده و به بخشی از برنامه راهبردی-مقاومتی ایران اسلامی بدل کند.

این همان ماموریتی است که مجلس موظف به انجام آن بود ولی به دلایلی که دیگر ضرورتی به بحث درباره آن نیست، نتوانست آن را محقق کند.

پیش از مجلس، دولت هم وظیفه داشت تفسیری قدرتمند از متن توافق ارائه کند که آن هم به دلیل دلبستگی فراوان برخی دوستان به متن توافق و تلاش برای توجیه همه بخش های آن به هر قیمت، میسر نشد.

اکنون جمهوری اسلامی ایران یک سلسله شروط روشن و یک تفسیر قدرتمند از متن برجام در دست دارد که اولا اجرای موفق برجام و عمل طرف مقابل به تعهداتش را تضمین می کند، ثانیا حین اجرا، مجاری نفوذ تعبیه شده در برجام را مسدود می سازد و ثالثا تبعات نقض برجام از سوی هر یک از طرف های مقابل را شفاف می کند.

بدون این فرمان تاریخی، اجرای برجام می توانست خسارت های متعددی را به کشور وارد کند بی آنکه کشور از تنها موهبت ادعایی آن یعنی کاهش واقعی تحریم ها بهره مند شده باشد.

بنابراین، مشروط سازی حقیقی و توافق هسته ای، که استراتژی نظام جمهوری اسلامی حین اجراست، اکنون به طور کامل رخ داده و ایران می تواند مطمئن باشد با این شروط، امریکا قادر نخواهد بود برجام را بدل به زیرساخت انقلاب زدایی از ایران کرده و یا آن را برای یک حمله فرجامین تضعیف کند. (توجه به این نکته هم لازم است که فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی در این متن، به شروط مندرج در مصوبه شورای عالی امنیت ملی (که علنی نشده) و همچنین شروط درج شده در قانون مجلس اضافه شده نه اینکه جایگزین آنها شده باشد.)


چهارم- از حیث راهبردی، یکی از مهم ترین دلالت های اتفاق بسیار مهم روز چهارشنبه این است که ازامریکا می خواهد فراتر از توافق هسته ای، یک تصمیم استراتژیک درباره ایران بگیرد و معین کند که آیا همچنان می خواهد به استراتژی تحریم-پایه خود علیه ایران (که هدف نهایی آن براندازی است) عمل کند یا اینکه آماده یک چرخش راهبردی در موضع خود درباره ایران است. این موضوعی فوق العاده مهم است.

فرض طرف امریکایی تا امروز این بوده که برجام نتیجه راهبرد ایجاد تغییر محاسباتی آن از سال 89 تاکنون و تایید کننده آن، و همچنین تقویت کننده آن در آینده خواهد بود.

به تعبیر دقیق تر، امریکایی ها برجام را به مثابه اولین و البته یکی از مهم ترین فرآورده های استراتژی فشار از بیرون- سازش در درون در نظر گرفته و ابراز اطمینان می کردند که تداوم این استراتژی به زودی دستاوردهای دیگری نیز در سایر حوزه های مواجهه راهبردی ایران و غرب نیز تولید خواهد کرد.

فرمان تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی امریکا را بر سر یک انتخاب استراتژیک قرار می دهد. این فرمان می گوید نه فقط استراتژی امریکا تا اینجا موفق نبوده بلکه از این به بعد اگر امریکا خواهان حفظ توافق است باید خاتمه استراتژی تحریم-پایه خود را اعلام و از پیگیری آن در همه حوزه ها صرف نظر کند والا ایران هرنوع تحریم جدید را به عنوان نقض برجام در نظر خواهد گرفت و نه فقط در حوزه های دیگر وارد تعامل با امریکا نخواهد شد بلکه به تعامل نصفه و نیمه شکل گرفته در همین موضوع هسته ای هم خاتمه خواهد داد.

این امر، از هوشمندی استراتژیک فوق العاده صاحب این فرمان حکایت می کند که به تغییرات تاکتیکی در رفتار دشمن و وعده های فریبکارانه آن اعتماد نکرده و شرط تداوم این مصالحه تاکتیکی را اتخاذ یک تصمیم استراتژیک از سوی طرف مقابل اعلام می کند.

فرمان فرجامين؛  تحلیل استراتژی آمریکا در اجرای برجام و رابطه با ایران


پنجم- مسئله بعدی درباره فرمان منتشر شده از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی این است که بخش های مختلف این فرمان به ما می گوید نه دو سال مذاکره هسته ای و نه توافق برآمده از آن، ارزیابی ایران را از ماهیت امریکا تغییر نداده بلکه برعکس ایران را در این ارزیابی که امریکا اساسا به مذاکرات و توافق هسته ای نیز –همانند بسیار موضوعات دیگر- صرفا به عنوان ابزاری برای تشدید عداوت خود با ملت ایران نگاه می کند جازم تر کرده است.

از این منظر، مطابق این فرمان، نتیجه راهبردی برجام و اولویت برنامه ریزی امنیت ملی در دوران پسابرجام نمی تواند بر اساس مفهومی به نام تعامل با امریکا یا به تعبیر مندرج در گزارش کمیسیون ویژه بررسی برجام تلاش برای رسیدن به «تعریف های دوجانبه» درباره کم و کیف سایر موارد اختلاف با امریکا باشد.

معنی دیگر این سخن آن است که اگر کسانی در ایران به گونه ای سخن می گویند یا احیانا آدرس هایی به طرف غربی ارسال کرده اند که از آن بوی بدل شدن برجام به مدلی برای نشست و برخاست بیشتر و عمیق تر با امریکا به مشام می رسد، همگان باید بدانند که این موضع رسمی نظام جمهوری اسلامی نیست و صرفا هوس های سیاسی کسانی است که از ابتدا هم این توافق را سکویی برای پرش به سمت عادی سازی روابط با امریکا می دانستند نه ابزاری برای حل مشکلات مردم در حوزه مسائل اقتصادی و تحریم ها.


ششم- شکل دهی به انتظارات دوران پسابرجام نیز یکی از مهم ترین ویژگی های این فرمان استراتژیک است.

به انحطاط کشاندن اولویت های اجتماعی در دوران پسابرجام و متمرکز کردن افکار عمومی روی موضوعات انحرافی یا تولید آدرس های غلط درباره گام های بعدی، یک برنامه تدوین شده از سوی امریکا و مذاکره شده با برخی طرف ها در داخل ایران است.

این فرمان، گزینه های پیش روی سناریو نویسان برای دوران پسابرجام را به یک سناریو یعنی ایجاد رونق اقتصادی با تمرکز بر اقتصاد مقاومتی تقلیل می دهد و به صراحت روشن می کند که هر سناریوی دیگری از جمله موکول کردن تلاش برای باز کردن گره های معیشتی مردم به تعامل و سازش بیشتر با امریکا به معنای خدعه با ملتی است که از برخی از مهم ترین حقوق خود صرف نظر کرده تا دولت را به مسیر حل مشکلات خود و نه پیگیری بازی های سیاسی و رسانه ای هدایت کند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین