گروه سیاسی: محمدرضا عشوری مقدم: سخنان تند «ابو قتادة فلسطینی» علیه «ابوبکر بغدادی» و انتقادها درباره عملکرد گروه سَلَفی داعش، آنقدرها هم برای این گروه، جدید و دور از انتظار نبود. تقریباً از همان نخستین روزهای عرض اندام داعشی ها در عراق و سوریه، شیوخ جریان «سلفی جهادی» و ایدئولوگهای القاعده همانند شیخ «ابو محمد المَقدِسی» همواره انتقادات تندی را علیه «دولت اسلامی عراق و شام» به راه انداختند.(1) با این حال، شاید کسی فکر نمی کرد که با وجود آغاز حملات نظامی ائتلافِ آمریکایی به مواضع داعش در استان «رقه» سوریه و کردستان عراق، این انتقادات ادامه داشته باشد.
به گزارش بولتن نیوز، هم أبوقتاده و هم مَقدسی هر دو فلسطینی تبار اند و بارها از آنها با عنوان «مفتیان القاعده» نام برده شده است.(2) عملکرد خشونتآمیز و غیرقابل دفاع «بغدادی» بارها انتقادات مقدسی که استاد «ابو مصعب زرقاوی» رهبر معدوم القاعدهِ عراق نیز بوده را بر انگیخته است.
در این اواخر هم که ابوقتاده آب پاکی را روی دست بغدادی ریخت و او و پیروانش را «گمراه» و «سگهای آتش جهنم» خواند.(3) هر چه حملات نظامی علیه داعش شدیدتر میشد انتقادات شیوخ سلفی هم شدت می گرفت تا جایی که در میان محافل رسانهای به «مفتیان ائتلاف» آمریکایی (4) مشهور شدند. مسئلهای که حاکی از وجود یک شکاف شدید ایدئولوژیک بین دو گروه داعش و القاعده است که اجازه نمی دهد حتی در شرایط بحرانی ائتلافی اقلاً استراتژیک تشکیل دهند.
رهبران داعش البته همواره در مواضع اعلامی خود در قبال حلقه مرکزی القاعده، اقلاً نسبت به شخصِ «ایمن الظواهری» به نوعی محافظه کار بودهاند. آنها حتی اعلام کردند که به «حکمیت» الظواهری در اختلافات و درگیری های خود در عراق و سوریه گردن می نهند. با این وجود واضح آن است که محبوبیت القاعده بویژه در میان گروههای سلفی جهادی در مقایسه با گروهِ تازه تأسیسِ داعش بسیار بیشتر بوده است. همین واقعیت نیز باعث شد تا داعشی ها از اِبراز اختلافات ایدئولوژیک خود با القاعده پرهیز کنند.(5) شاید تعبیر «تقیه سیاسی» مناسبت ترین عبارت برای سیاست محافظه کارانه رهبران داعش در قبال ایدئولوژی الظواهری باشد. شاهد مثال این قضیه، اقدام داعش در مجازات «أبو مصعب تونسی» امیر این گروه در دیرالزور سوریه است که در پیامی، رسما الظواهری را تکفیر کرد.(6)
هر چه حملات نظامی علیه داعش شدیدتر میشد انتقادات شیوخ سلفی هم شدت می گرفت... مسئله ای که حاکی از وجود یک شکاف شدید ایدئولوژیک بین دو گروه داعش و القاعده است. |
واقعیت آن است که داعش را به لحاظ ساختاری باید امتدادی از القاعده در عراق به شمار آورد. با این حال، آنچه که زرقاوی و دیگر نمایندگان القاعده در عراق از خود به جا گذاشتند، کارنامه قابل توجهی نبود و با کشته شدن «بن لادن» نیز فقدان رهبری کاریزماتیک در میان سلفیان جهادی کاملا احساس می شد. علاوه بر این، گشوده شدن جبهه هایی جدید در سوریه و عراق فرصتی طلایی به داعش داد تا از عدم حضور منسجم القاعده در این منطقه نهایت بهره را ببرد. بویژه آنکه بعد از ناامیدی از جبهه عراق، الظواهری نیز رغبت خاصی برای گسترش حوزه فعالیت خود در سوریه نداشت. هر چند القاعده تلاش کرد در گیر و دارِ درگیری های سوریه، با پشتیبانی از جبهه النصره حضور خود را در سوریه اثبات کند اما واقعیت آن است که پیشروی های داعش توانسته بود تعداد بسیار بیشتری از پیکار جویان را به سوی خود جلب کند.
هنوز تنش ها بین بغدادی و جولانی رهبر النصره، بر سر زعامت گروه های جهادی منطقه فروکش نکرده بود که «اعلان خلافتِ» خودخوانده ابوبکر بغدادی، سیل پیکارجویانِ خواهان جهاد را از اروپا و دیگر کشورها روانه موصل کرد. نیروهای داعش خیلی زود توانستند مناطق تحت سیطره النصره از دیرالروز تا رقه را نیز تحت کنترل خود درآوردند.
سکوت معنادار القاعده در قبال زیاده خواهی های داعش اما هیچگاه به معنای فروکش کردن نزاع ایدئولوژیک آنها نبود به ویژه آنکه حوزه قدرت داعش به پشتوانه نفوذ سنتی القاعده در منطقه در حال گسترش بود و اتفاقا پیشروی های داعش نیز به حساب القاعده نوشته می شد. ایدئولوگ های القاعده شاید از آنجا احساس خطر می کردند که شخص «بغدادی» را در سودای زعامت «سلفیان جهای» یافتند.(7) بالا گرفتن جنگ لفظی بین دو طرف، خیلی دور از انتظار نبود و القاعده تلاش کرد تا بار دیگر نفوذ از دست رفته خود در منطقه را بازیابد و مانع آن شود تا گروه های زیرمجموعه اش به این گروه تازه تأسیس بپیوندند.
اختلاف مبنایی اما در مسئله «اولویت دشمن دور یا دشمن نزدیک» بود. جایی که «بغدادی» به تبَع نظریه پردازان سلفِ مصریِ خود (8)، جنگ با دشمن نزدیک (شیعیان و دولت عراق) را اولویت خود می دانست و الظواهری، جنگ با کشورهای فرا منطقه ای را راهبردی تر می دید. مسئله ای که برخلاف القاعده، گرایشی کاملا «طائفه ای» به داعش داد.(9) با این وجود، فاکتورهای دیگری نیز به عنوان عوامل محوری در اختلافات فکری داعش و القاعده تاثیرگذار بوده است.
الف) مسئله تکفیر عاذر: مسئله فقهیِ «عذر بالجهل» همواره از مسائل موثر و مهم مورد اختلاف بین دو گروه بوده است. این مسئله در واقع ناظر به حکم "کسی است که عملی مخالف عقیده اسلام انجام می دهد در حالی که علم به حرمت آن ندارد." البته این مفهوم، پیش از این نیز موجب بروز نزاع میان گروه های مختلف «سلفی جهادی» بوده است.
اختلاف مبنایی اما در مسئله «اولویت دشمن دور یا دشمن نزدیک» بود. جایی که «بغدادی» جنگ با دشمن نزدیک (شیعیان و دولت عراق) را اولویت خود می دانست و الظواهری، جنگ با کشورهای فرامنطقه ای را راهبردی تر می دید. |
بر این اساس، گروه هایی که قائل به «جواز عذر بالجهل» هستند، «عامل به حرام» را مسلمان می دانند اما وی را در ردیف «فاسق» جای می دهند و حال آنکه گروه هایی که عذر به جهل را نمی پذیرند همانند گروه داعش، اساسا «عامل حرام» را «کافر و مرتد» می پندارند.
در این زمینه ذکر یک نمونه از منازعات درونی داعش قابل توجه است. «ابو عمر الکویتی» حاکمِ شرع داعش در ولایت حلب سوریه بود که از سوی خود این گروه، احکام حبس و به نقلی، مجازات اعدام علیه وی صادر شد. ظاهرا جرم الکویتی آن بود که ایمن الظواهری را تکفیر کرد چرا که الظواهری حاضر نبود شیعیان را تکفیر کند و با شیعه بر اساس مبنای پذیرش عذر بالجهل رفتار می کرد (10) و حال آنکه الکویتی قائل به این عذر نبود.
شاید زمانی که «احمد الحازمی» شیخ سلفی سعودی به بسط نظریه «تکفیر عاذرِ بالجهل» پرداخت کسی فکر آن را نمی کرد که این مسئله، آن قدر در میان محافل سلفی تاثیرگذار باشد که بهانه ای برای تکفیر رهبر القاعده و اختلاف مبنایی میان «گروه های جهادی» باشد.
ب) تکفیر: عنصر تکفیر یکی از شاخصه های گروه های «سلفی جهادی» است که از این حیث در مقایسه با دیگر گروه های اسلامگرا دارای شدت و حدت بیشتری هستند. با این حال به نظر می رسد داعش حتی در مقایسه با القاعده نیز از این حیث افراطی تر است. اقدام این گروه در قتل و کشتار گسترده و وحشیانه مخالفان، نمود بارزی از نوع نگاه تکفیری این گروه در برخورد با مخالفان است. عملکرد برخی داعیان داعش در تکفیر حتی صدای خلیفه خودخوانده را نیز درآورد تا جایی که وی دستور بازداشت «ابوجعفر حطاب» یکی از اعضای «کمیته شرعی» را به دلیل تندروی در تکفیر فرماندهان گروه «جبهة اسلامی» و «ارتش آزاد سوریه» صادر کرد.(11)
ج) «حق بیعت»: حق اولویت در اخذ بیعت برای امر خلافت و امارت نیز یکی دیگر از مسائل اختلاف برانگیز بین دو گروه است. به گونه ای که گروه القاعده «اخذ بیعت» برای خود از سوی تمامی گروه های جهادی از جمله گروه داعش را حق خود می داند. از همین باب باید القاعده را اولین گروهی دانست که اقدام به اخذ بیعت کرد و خود را نسبت به تمامی گروه های جهادی در این زمینه «اولی» دانست. با این حال، داعش هرگز خود را زیر مجموعه ای از القاعده حساب نکرد و از همین رو دست به اقدامی بی سابقه یعنی اعلان خلافت زد. مشکل اینجا بود که از این پس، سران القاعده باید با بغدادی به عنوان «خلیفه» بعیت می کردند.(12)
بغدادی در این ادعا دو شاخصه مهم داشت: یکی اینکه به گفته خود، «قریشی» بود و دیگر آنکه از سوی «حاملان عَلَم جهاد» برای وی «بیعت» گرفته شده بود.
با استناد به گفتمان نظریه خلافت، رهبران داعش «قریشیت» را «شرط صحت» خلافت و نه «شرط کمال» اعلام کردند به گونه ای که خلافت بدون دارا بودن این شرط اساسا صحیح نباشد.(13) این در حالی است که شیوخ القاعده، قریشی بودن را شرط کمال می دانند و همین مسئله نیز باعث شد تا در دوره ای، اعضای طالبان با «ملا عمر» که نه قریشی بود و نه عرب بیعت کرده و وی را به عنوان امیر «امارت افغانستان» معرفی نمایند.(14) طبیعی بود که القاعده در اینباره نیز احساس خطر می کرد چرا که بر پایه این نظریه، بغدادی بر ظواهریِ غیر قریشی اولویت داشت. از همین رو است که داعش همواره در بیانیه های خود بر استفاده از صفت قریشی در کنار «الخلیفه البغدادی» اصرار داشته است.
د) موضع نسبتا متفاوت دو گروه در قبال اقلیت ها، طوائف و ادیان (مثل شیعة، علویان، ایزدیان و مسیحیان) نیز یکی دیگر از عوامل اختلافی بوده است. بر پایه عقاید داعش، تمامی اقلیتهای غیرسنی به مثابه «کافر اصلی» به شمار می روند که احکام شرعی کامل کافر بر آنها بار می شود. و حال آنکه در القاعده نوعی تسامح در این زمینه دیده می شود اقلا در مقایسه با داعش. به ویژه آنکه القاعدهای ها بر خلاف داعش قائل به تفکیک هستند و بین کافر اصلی و غیر اصلی تفاوت قائلند. شیوخ القاعده حتی بین علما و عوام شیعه نیز در اینباره قائل به تفکیک هستند.(15) این سازمان در قبال غیرمسلمانان از قبیل مسیحیان و ایزدیان نیز قائل به کافر اصلی بودن آنها هستند اما اعلام کرده اند که غیر از اخذ جزیه، نیازی به قتل آنها مگر در حالت محاربه نیست.
ه) مشروعیت دموکراسی: به گفته داعشیان، الظواهری پس از به زندان افتادن محمد مرسی رئیس جمهور مخلوع و اخوانیِ مصر از وی حمایت کرد و آشکارا به «طاغوت دموکراسی» گردن نهاد و نه تنها مرسی را تکفیر نکرد بلکه از وی تقدیر نیز کرد. (16)
هرچند به باور القاعده ای ها نیز دموکراسی هیچگاه جایگاهی مشروع در اندیشه سیاسی آنها نداشته با این وجود آنها نشان داده اند که در مواردی چرخش هایی استراتژیک در قبال این مسئله داشته اند. گروه داعش در بیانیه های خود همواره اعلام کرد که اعتقاد آنها بر این است که هر کسی را که به حکومت طاغوت(دموکراسی) گردن بنهد باید تکفیر کرد و گروه القاعده به رهبری الظواهری، سران اخوان المسلمین را تکفیر نکرد، اخوانی که به ادعای أبو محمد عدنانی سخنگوی داعش «خبیث تر از سکولارها» هستند. (17)
اندیشه «تکفیر» به عنوان یک رویکرد فکری منشعب از تفکرات سلفیگرایانه و متاثر از نظریات داعیان وهابی مسلک حجاز، مهمترین شاخصه گروه های موسوم به جهادی در منطقه از جمله القاعده و داعش است. هرچند ممکن است در نگاه نخست اینگونه به نظر رسد که رویکرد القاعده در قبال تحولات منطقه و نوع جهانبینی این گروه نسبت به طوائف، اقلیتها، مناسبات و گرایش های سیاسی و فرهنگی دولتها، نسبت به داعش قابل هضم تر است اما باید این نکته را مد نظر داشت که داعش را باید در هر صورت ادامه نطفه القاعده دانست که در لباسی متفاوت در منطقه رخ نمایانده است. هر دو گروه القاعده و داعش بر این واقعیت اشراف داشته اند که سلاح فکر همواره عاملی تعیین کننده و تاثیرگذار در میان جریانهای اسلامگرا در منطقه است و پیروز این نزاع ایدئولوژیک، همه چیز را از آن خود خواهد کرد. هنوز معلوم نیست چه آینده ای در انتظار ایدئوژی گروه "دولت اسلامی" خواهد بود. با این وجود به نظر می رسد با ادامه این روند، این گروه، با دیگر گروه های جهادی به توافق نخواهد رسید و البته حالتی خطرناک تر نیز متصور است و آن اینکه با ادامه این نزاع فکری، ممکن است در آینده شاهد ظهور گروههای جهادی جدیدی البته با شدت خشونت و تندروی بیشتر باشیم. تجربه گروه های سلفی جهادی نشان داده که هرگاه دچار نزاع فکری شوند به ناچار به نوعی افراطیگری پناه می برند که ممکن است حتی القاعده و داعش نیز زیر سایه این افراط قرار گیرند.
پی نوشت:
[1]- «المقدسی یدین داعش من سجنه الأردنی ویهاجم فتاوى بیعة أبو بکر البغدادی»، صحیفة الحیاة، ١٣ /01/٢٠١٤
http://alhayat.com/Details/592574
[2]- علاء الفزاع، «من هو أبو قتادة مفتی القاعدة المثیر للجدل»، جریدة الشبیبة، مسقط، 18/08/2014.
[3]- «أبو قتادة: البغدادی کذاب ضال وأتباعه کلاب النار»، صحیفة الدستور، عمان، 8 /12/2014.
[4]- وائل عصام، أبو قتادة مفتی الحلف الدولی للحرب على الإرهاب، القدس العربی، 12/12/2014.
[5]- نک: بیانیه داعش با عنوان «بیان موقف الدّولة الإسلامیة من مقالة المفترین»، صادره به تاریخ 1/ 30/ 2014.
[6]- صور الذبح: تراجع أم محاولة لتحیید الشارع، السفیر، بیروت، 30-08-2014
http://assafir.com/Article/369280/MostRead
[7] : نک Baghdadi vs. Zawahri: battle for global jihad, Bruce Riedel al-monitor, November24.
[8] - عبدالسلام فرج، «الجهاد الفریضة الغائبة»، 1995 ، بی جا. ص 15.
[9] - نک: محمدرضا عشوری مقدم، زمینه های گفتمانی تعامل داعش در قبال اسرائیل و مسئله فلسطین، فارس، 1393/05/18
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930515000396
[10]- نک: اعدام نظریهپرداز و آغاز بحران هویت در داعش، پایگاه شبکه العالم، 19 شهریور 1393.
http://fa.alalam.ir/news/1630834
[11] - نک: عماد الدین الجبوری، هل الخلاف الداعشی والتخطیط الأمریکی مستهل تراجع التنظیم، مرکز المزماة للدراسات والبحوث، 13/09/2014.
http://www.almezmaah.com/ar/news-view-6763.html
[12]- ماهر الخطیب، «ما بین القاعدة وداعش: الظواهری یتجاهل إعلان الخلافة»، موقع النشرة اللبنانیة،06 /09/2014.
[13]- نک: کتاب «القول الصافی فی صحة بیعة أبی بکر القرشی البغدادی»، أبی الزهراء الأثری، مؤسسة البتَّار الإعلامیة الکترونیة.
[14]- نک: بیانیه بن لادن در بیعت با ملا عمر، «تسجیل لبن لادن ینسف أدبیات الخلافة» السفیر، 16/07/2014.
[15]- أبو محمد المقدسی السلفیة الجهادیة، قناة الجزیرة، 2005/7/10
[16]- ابو محمد العدنانی سخنگوی داعش در بخشی از یک پیام ویدئویی خود در 11 می 2014، با مرتد خواندن محمد مرسی از ظواهری خواست تا از رئیس جمهور مخلوع مصر، تبری بجوید.
[17] - عدنانی در بخشی از پیام ویدئویی خود با عنوان «السلمیة دین من»، اخوان المسلمین را یک "حزب سکولار با پوشش اسلامگرایانه" دانست که "شرورتر و خبیث تر از سکولارها" هستند. وی همچنین از اخوان المسلمین و حزب سلفی نور خواست تا نسبت به رجوع به دموکراسی توبه کنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com