وَمَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ(النساء – 100)
با عرض تسلیت به ساحت مقدس حضرت بقیة الله الاعظم (عج) و نیز به رهبر دلسوخته و داغدارمان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای و به پیشگاه ملت شریف و بزرگ ایران و خانوادههای تمامی جان باختگان فاجعه غمبار منا، از آنجا که با گذشت هفت روز از این واقعه تأسف بار و جستجوی بی وقفه و شبانه روزی تمامی بیمارستانها و مراکز درمانی در شهرهای مکه، جده و طائف و مناطق منا و عرفات، وضعیت مصدومین و مجروحین این حادثه دردناک کاملاً مشخص و اعلام شده است، با کمال تأثر و تألمی عمیق بدینوسیله تعداد حجاج عزیز ایرانی که در حال احرام و انجام مناسک حج در منا به آسمان پر کشیده و ملتی را عزادار نمودند 464نفر اعلام می شود.
بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت که خود سخت در ماتم از دست دادن این عزیزانند، به خانواده های داغدار حاجیان عروج کرده به ملکوت مجدداً تسلیت گفته و با همه ی توان تلاش می کنند با بکارگیری تمامی ظرفیت ها نسبت به بازگرداندن اجساد مطهر این عزیزان به آغوش میهن هرچه سریع تر اقدام نمایند.
روابط عمومی بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
مثنوی «شور عشق» تقدیم به رهبر دلیر و آزادۀ ایرانِ اسلامی و ولیِ امر مسلمین جهان، سید علی خامنهای دامت برکاته در تفهیم به آل سعود که : اگر ایران تصمیم به واکنش بگیرد، اوضاع مسئولان عربستان خوب نخواهد بود و این واکنش سخت و خشن خواهد بود.
مثنوی «شورِ عشق».
کامِ یمن تشنۀِ، صُبحِ ظهورِ وَلا - میرسَدَم از مِنا، بویِ خوشِ کربلا
از یمن و از مِنا تا به عِراق و دمشق - غُلغُلهای در جهان، کرده به پا شورِ عشق
نعره جَرَس میزند، می رسد از رَه کَسی - او که به در دیدۀ، منتظرانش بَسی
سِرِّ سحر میشود، فاشِ، به لبهای نور - میخورد آخر تَرَک، تُنگِ بُلورِ ظُهور
جانبِ چَشمش سَحَر، میدوَد آسیمه سَر - تا که کُند غُسلِ دَر، چَشمۀِ خورشیدِ زَر
این شب دور و دراز، این غمِ جانها گُداز - میرسد آخَر به سَر، در سَحَری دِلنواز
گَشته به پا کربلا، بارِ دگر در یمن - بارِ دگر میبُرَد، سَر ز مَلَک، اَهرِمَن
کُشته به خاکِ یمن، خفته به خون بی کَفن - دشت ِ شقایق شده، چشمِ اُویسِ قَرَن
می تَپَدم دل به خون، جان به لَب از غَم کُنون - بس که زِ خاکِ یمن، لاله زند سَر بُرون
چَشمِ اُوِیسِ قَرَن؛ خون شده از درد و داغ - بس که شقایق زند، سر زِ گریبانِ باغ
کُشت غم و محنت و داغِ یمن، شیعه را - ما به تماشایِ این، کرب و بلا از چرا
آمدنش را مگر ما نه دعا خواندهایم - او به یمن میرود، ما به چه جا ماندهایم
او به یمن میرود، بیکس و بییار و تَک - بارِ دگر کوفیان، کرده دریغ از کُمَک
حِسِّ بدی دارم، از شهره به کوفی شدن - کاش که سهمم شود، یارِ یمن آمدن
داغِ گرانِ یمن، میشِکَند پُشتِ ما - تا به کجا از بَلا، کرده گِرِه مُشتِ ما؟
تا به کجا تا به کِی؛ خَشمِ فُرو خورده را؟ - تا به کجا طاقت این، قومِ دل آزُرده را؟
تا به کجا از مِنا، بویِ فراقم رسد ؟ - تا به کجا نِفخۀِ؛ غَم زِ عِراقم رِسَد؟
تا به کجا خون چِکد، از سر و رویِ دمشق؟ – کی و کجا میزند، سَر زِ فَلَق، نورِ عشق؟
تا به کجایم به جا، بر چه ببندم رَجا ؟ - دستِ دل و دامَنِ، صبحِ ظهورش کجا؟ ......................... ......
سحرگاه پنج شنبه نهم مهرماه 1394- منصور نظری