حسین علیزاده در این یادداشت که به مناسبت هفته دفاع مقدس و اتفاقات مرتبط با آن نگاشته شده است از سوی خودش و جانبازان از رامبد جوان تشکر می کند و می نویسد: شاید این آخرین بار بود که ما چهرههایی را در صحفهی تلویزیون دیدیم که همیشه سعی میکنند و حتی سعی میکنیم ندیده بگیریمشان. اما همین یکبار هم غنیمت است.
گروه فرهنگی: حسین علیزاده در این یادداشت که به مناسبت هفته دفاع مقدس و اتفاقات مرتبط با آن نگاشته شده است از سوی خودش و جانبازان از رامبد جوان تشکر می کند و می نویسد: شاید این آخرین بار بود که ما چهرههایی را در صحفهی تلویزیون دیدیم که همیشه سعی میکنند و حتی سعی میکنیم ندیده بگیریمشان. اما همین یکبار هم غنیمت است.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
ویلچر، چفیه، حرفهایِ به شدت تکراری و شنیده شده، و مدیرانی که سالی یک بار نیاز به این ویترینِ پُر برکت دارند. تصوّر رایجِ همهی ما از جانباز همینهایی است که رسانهها برایمان ساختهاند. اما تا به حال جانبازی که به قولِ ابولفضلِ سپهر "اون بابایِ مهربون، فُحش میده به بچههاش" رو تصوّر کردید؟ هیچ نسبتی با آنچه که همیشه جلویِ چشممان است و همیشه برای افتتاح و تجلیل میآورند، ندارد. جانبازانی که حال و روز خوبی ندارند، حرف نمیزنند، اگر هم گاهی حرف بزنند یکی در میان یا فحش میدهند یا بدوبیراه میگویند.
رنج، از اندازهای که بگذرد همدردی به همراه ندارد، ندیده گرفته میشود. برای ما "جانباز" همانهایی هستند که مرغِ عزا و عروسیِ مدیرانمان بودهاند. رسانهها و بهتبع آنها خود ما چشممان را بستیم از دیدنِ بقیه. ما دلمان نمیخواهد به آسایشگاهِ ثارالله فکر کنیم تا مجبورنباشیم یاد رنجِ از حد گذشتهمان بیفتیم. موجیها، اعصاب و روانیها، همینهایی که رفتارهای سلامتی ندارند و برای همهی ما بهتر است اینها را دیوانههایی فرض کنیم مثل بقیه تا اینکه قهرمانانی به این روز افتاده، اینطوری وجدانمان هم راحت میخوابد.
دیشب اما رامبُد جوان در برنامهی به زور خندهدارش دست به کار سختی زده بود، تعدادی از همین جانبازهای ندیده و نشنیده را آورده بود توی برنامه؛ به احترامشان فشفشههاش را روشن نکرد، ساز جنابخاناش را کوک نکرد و صدای آهنگاش را بلند نکرد و تا پایان برنامه استرس تویِ نگاهش موج میزد، سعی میکرد آرام باشد لبخند بزند و "کارِبزرگ" را به خوبی و خوشی به اتمام برساند و رساند.
شاید این بین حرفهای کلیشهای هم زده شد، شاید این هم مثل بقیهی برنامههای مناسبتی همین یکبار بود و رفت تا سال یا سالهایِ بعد، و شاید این آخرین بار بود که ما چهرههایی را در صحفهی تلویزیون دیدیم که همیشه سعی میکنند و حتی سعی میکنیم ندیده بگیریمشان. اما همین یکبار هم برای تلویزیونی که حالِ زحمت ندارد و کارِ سخت نمیکند و همان گزارههای خطِ اول برایش کافیست تا هفتهی دفاع مقدّس هم به خیر و خوشی تمام شود و گزارش اقدامات به مدیران بالادستی داده شود غنیمت است.
از طرفِ همهی موجیها، اعصاب و روانیها و همهی آنهایی که اسمشان رامبُد نیست و فارغ از همهی بازیها و سیاسیکاریها و دست و جیغ و هوراهایِ این روزهای خندوانه، خُدا قوّت رامبُد.