به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، دوم آذرماه سال 91 مأموران پلیس حسینآباد در جریان کشف جسد مرد جوانی در اطراف بیابانهای صفادشت قرار گرفتند. تیم جنایی پس از حضور در محل با جسد فاسد شدهای روبهرو شد که کنارش یک گذرنامه متعلق به اکبر بود. خانواده اکبر از چند وقت پیش اعلام کرده بودند که پدرشان ناپدید شده است. دختر این مرد به دادسرا احضار و در جریان تحقیقات به بازپرس پرونده گفت:
پدرم سالها بود که به مواد مخدر اعتیاد داشت و به همین خاطر من و مادرم را رها کرد و برای زندگی نزد دوستش حبیب که باغی در حسینآباد دارد، رفت. احتمال میدهم حبیب قاتل پدرم باشد. همین سرنخ کافی بود تا پلیس برای دستگیری حبیب وارد عمل شود. حبیب وقتی دستگیر شد در بازجوییها گفت: وقتی اکبر برای زندگی نزد من آمد، آهی در بساط نداشت. من به او کمک کردم تا یک دستگاه خودروی وانتبار خرید و با آن کار میکرد. شب حادثه بین من و اکبر مشاجره لفظی درگرفت و چند سیلی به صورتش زدم.
او به رختخوابش رفت و خوابید. صبح وقتی صدایش زدم که بیدار شود، جوابم را نداد. وقتی رفتم و پتو را از روی او برداشتم دیدم بدنش سرد است. خیلی ترسیده بودم و نمیدانستم چکار کنم. بنابراین جسدش را در بیابانهای صفادشت بردم و آنجا رها کردم و به باغ برگشتم. باور کنید من او را نکشتم تنها چند سیلی به صورتش زدم و آن شب دو نفر از دوستانم نیز در باغ حضور داشتند. با اعترافات این متهم به قتل دادگاه این دو مرد را احضار کرد تا در اینباره شهادت دهند. اما به دلیل اینکه شاهد اصلی ماجرا در دادگاه حضور پیدا نکرد قاضی عزیزمحمدی رسیدگی به این پرونده را به وقت دیگری موکول کرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com