در اين ميان هم، افرادی به عنوان شاعر، از اين نعمت عالی طبع شعر و ذوق، سوء استفاده نموده، و با سرودن اشعار مبتذل، به ترويج فساد اخلاق و گمراهكردن مردم و مدح ستمگران پرداختند، و به جای شكر اين نعمت، كفران نعمت نمودند.
گروه ادبیات، نشر و رسانه: 27 شهریورماه در روزشمار جمهوری اسلامی ایران به نام روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شده است. نامیدن این روز به این عنوان، نشان از اهمّیّت شعر و ادب و نقش عظیم آن در جهتدهی تاریخ دارد.
به گزارش بولتن نیوز، نظر به این اهمّیّت، یادداشت مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدظله الوارف که مشتمل بر مطالب مهمّی درباره شعر و اثر آن در تاریخسازی و تحوّل افکار مردم است را از نظر میگذرانیم:
آيات خداوند متعال و نشانههاي قدرت و حكمت الهي، بيرون از حدّ شمار و احصاء است. در قرآن مجيد ميفرمايد: «قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً»
اين آيات، احصاناپذير است، و چنانكه شاعر با معرفت گفته است:
هر گياهي كه از زمين رويد وحده لاشـريك له گويد
همهي كوه و صحرا، درختان، ستارگان و منظومهها و كهكشانها، درياها و جنبندگان كه با چشمهاي مسلّحِ به ذرّهبين هم ديده نميشوند، و موجوداتی كه به سالهای نوری در حدّی از ما دورند كه آنها نيز با چشمهای مسلّحِ به دوربين ديده نمیشوند و ذرّه و اتم، همه آيات خدا هستند كه انسان، در معرفت آنها و ذات آنها با اين همه دانشی كه به دست آورده، مات و مبهوت مانده است، و بالاخره هر كس باشد و تا هر كجا و هر زمان صدها و هزارها سال، مَركب انديشه و تحقيق را براند میگويد:
دل گرچه در اين باديه بسيار شتافت يك موی ندانست و بسی موی شكافت
انـدر دل من هــزار خــورشـيد بتافت و آخر بـه كمال ذرّهای راه نـيافت
چه لذّتبخش و نشاطآفرين است تفكّر در اين كاينات، و چه اندك و كم است آنچه بر انسان كشف شده است در برابر آنچه نامكشوف مانده است.
اميرالمؤمنين عليهالسلام به خداوند عرضه ميدارند: «سُبْحَانَكَ مَا أَعْظَمَ مَا نَرَى مِنْ خَلْقِك؛ منزّهی تو. چقدر بزرگ است آنچه که از مخلوقات تو مشاهده میکنیم.»
و ما بايد بگوييم چه اندك و كم است تفكّر ما در اين آياتي كه میبينيم، و شب و روزمان مستغرق در آنها هست. و چهقدر كم است آگاهی ما از آنها در كنار آنچه از آن علیالدّوام غافليم.
قال الله تعالي: «وَ كَأَينْ مِنْ آيةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يمُرُّونَ عَلَيها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُون. صَدَقَ اللهُ العَلِی العَظِيمُ»
يكی از اين آيات عظيمه انفسيه - كه اگر چه بيشتر يا همگان با گوش و هوش خود با آن آشنا هستند، ولی در عظمت آن، كم انديشه میشود، و ابعاد وسيع آن بسيار عميق است- ذوق و قريحه و طبع شعر و ميل به سخنسرايی موزون و لطيفهگويی و سخن به نظم و نظامگفتن است كه در تعريف كامل آن، اين الفاظ، گويای حقيقت نيست.
البته برای انسانهای با معرفت كه فقط به ظاهر دنيا نمینگرند، و مثل حيوانات - كه از سبزه و گياهان خوشرنگ و زيبا، به همان ظاهر و استفاده جسمانی از آن اكتفا میكنند- نيستند، و نيروی درّاكهای دارند كه باطن اشياء را با آن درك میكنند، جمال همه اشياء بر انسان، لذّتبخش و شور و شوقآفرين است؛ شكوفههای درختان، مرغزارها و سبزهزارها و آبشارها و گلهای رنگارنگ و آواز و الحان پرندگان و حركت ماهيان دريا و هزاران هزار كايناتی كه میبينند، آنها را به پرواز در میآورد و از خود بیخود میسازد.
اين قريحه و ذوق شعری و ادبی از هيچكدام از آنها كمتر نيست كه برای بسياری بيشتر و بالاتر است. گاه برای اهل معرفت و ذوق، درك و بينشی كه از يكی آيات قرآن كريم فراهم میشود، برای بقيّه فراهم نمیشود.
شوق و ذوقی كه برای اهل معرفت و معنی در وقت شنيدن و خواندن خطبههای اميرالمؤمنين عليهالسلام از نهج البلاغه حاصل میشود، از تماشای سبزه و گلزار فراهم نمیگردد.
راجع به شعر و ادب و فنون و رموز آن كه يكی از فنون جميله و آيات الهيّه است، سخن بسيار است. يكی از ابعاد بسيار مهمّ شعر كه كمتر مورد توجه است، بُعد دلالت آن بر وجود عالم غيب و باطن وجود انسان میباشد.
همانطور كه آيات آسمان و زمين، همه و هر كدام، كتابهای بزرگ معرفتبخش است، اشعار شعرا در ستايش و سپاس خدا، در مدائح پيغمبر خدا حضرت محمّد مصطفی و اهل بيت آن حضرت سلامالله عليهم اجمعين، در مواعظ و نصايح و آداب و اخلاق، در دعوت به خير و تحريك به مهر و رحمت و احسان، در بيان عظمت كاينات زمين و آسمان و وصف طبيعت، و رشتههای فنّی شعر و ادب، بسيار عجيب است.
بايد همانطور كه وقتی يكي از آيات تكوينيه ظاهری را ميبينيم، زبان به تكبير و تعظيم و ستايش قدرت الهی باز میكنيم، از شنيدن اشعار شعرای بزرگ نيز همين تسبيح و تعظيم را داشته باشيم.
اين معانی كه خدا میداند چند هزار سال يا چند صد هزار سال پيشتر بوده است و به زبانهای مختلف و الفاظ و جملههای جداگانه گفتهاند، و اين استعارات، اين تشبيهات، اين حقايق و اين لطايف از كجا میآيد؟ و چگونه است كه تمامشدنی نيست و چگونه در انديشه میآيد؟ غير از اين است كه هر انديشمندی میفهمد كه انسان، اين گوشت و پوستِ در استخوان نيست، و حقيقتش بسيار والا و بالا است. خودش، خود را كم گرفته است، و اسير ظاهر و لذّات ظاهر نموده است. اين شعرای عرب و عجم، هر بيت شعرشان، كلمهای از كلمات خدا و آيتی از آيات خدا است.
آيا مثل اين شعر از آيات الهي نيست؟ اگر سنگ و كلوخ و كوه و ابر و آب و برگ هر درخت، آيتی الهی است، اين ابيات به اين عنوان سزاوارترند:
ســپاس و حـمـد بیحد است خدا را كــه از كـــتم عــدم آورد مـــا را
خداوندی كه وحدت پــايهی او است زمــــين و آسمان در سايهی او است
بــسيطی خــارج از تـركـيب و پيوند محــيـطی پـاك از هــمـتا و مــانند
چــسان ايـن بــنده حمـدش را نمايد؟ كه بـر هــر حـمد، حـمـدی لازم آيد
به پيش آن كه بیپيوند و خـويش است هرآن را معرفت بيش است پيش است
يكی ديگر از ويژگیهای شعر، نقش و تأثير آن در روح و انديشه شنونده است كه گاه بسيار شگفتانگيز است، و بسا كه اثر يك بيت شعر، شخص را عوض كند، و سالها و تا عمر دارد باقی بماند.
به اين جهت، نقش شعرای متعهّد در تربيت جامعه و هدايت همگان خصوص نسل جوان و تحوّل فكری، عامل مهمّي به شمار میآيد؛ بسا يك شعر در معارف، در اخلاق و در مواعظ به گونهای مؤثّر شود كه سخنرانیهای متعدّد، آن اثر را ندارد.
در حركتهای بزرگ تاريخ، در تهييج اقوام و در دعوت به كارهای نيك، و اقدامات بزرگ سرنوشتساز، در اظهار حقّ و كوبيدن باطل، كاری كه از شعر بر میآيد با صرف هزينههای كلام فراهم نمیشود.
برای اشعار شعرای صدر اسلام، مثل حسان، لبيد، و يا اشعاری مثل قصيده ميميمه فرزدق در آن موقعيت حسّاس كه كسی زبان به بيان حقّ باز نمیكرد، و يا اشعار سيد حميری و دعبل و كميت و صدها شعرای شجاع و خود نفروخته، نمیتوان ارزشی معيّن نمود. اين اشعار، هميشه در طیّ مرور قرون و اعصار، آموزنده و انسانساز بوده است.
شعرهای شعرای فارسیزبان در الهيّات و مدايح حضرت رسول اكرم و ائمّه طاهرين صلواتالله عليهم اجمعين و بيان حقايق و مواعظ، و وصف حال طبيعت و قدرت الهی، و هم در مراثی مخصوصاً در موضوع عاشورا، نيز سازنده و وسيلهی انتقال حقايق و حفظ هويّت فرهنگی اسلامی و مذهبي بوده و هست.
در اين ميان هم، افرادی به عنوان شاعر، از اين نعمت عالی طبع شعر و ذوق، سوء استفاده نموده، و با سرودن اشعار مبتذل، به ترويج فساد اخلاق و گمراهكردن مردم و مدح ستمگران پرداختند، و به جای شكر اين نعمت، كفران نعمت نمودند.