کد خبر: ۲۹۰۹۵۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

داستان فردی که پول یک نان را نداشت و حالا کارخانه دارد/کارخانه ای که در مسیر قاچاق انسان تاسیس شد

فردی که برای تامین یک عدد نان مجبور به مسافرکشی شده بود در در برنامه تلویزیونی روزآمد درباره مسیری که طی کرد تا به کارآفرینی موفق تبدیل شود توضیح داد.
داستان فردی که پول یک نان را نداشت و حالا کارخانه دارد/کارخانه ای که در مسیر قاچاق انسان تاسیس شد
گروه اقتصاد : در فاصله 65 کیلومتری شهر زاهدان و در جاده زاهدان- مشهد کارخانه تولید سیمانی واقع شده که اگر موقعیت جغرافیایی آن در موتور جستجوگر دنبال شود تا ده ها کیلومتر آن طرف تر بیایان واقع شده است. «تا مدت ها کارگران پیش از دیوارکشی کارخانه می ترسیدند در کانکس ها بخوابند چرا که مدام این هراس را داشتند که اتومبیل های قاچاقچیان با چراغ خاموش یکباره از روی این کانکس ها رد شود. این محدوده قاچاق انسان، مواد مخدر و صوخت انجام می شد و در حال حاضر هیچ ردپایی از آن نیست.» این خلاصه ای از شرایط روزهای نخستی است که محمدرضا احسان فر به عنوان کارآفرین تصمیم گرفت تا در یکی از شرقی ترین نقاط ایران کارخانه ای راه اندازی کند تا به این ترتیب از فرار سرمایه در سیستان و بلوچستان جلوگیری کند و از سوی دیگر زمینه توسعه این شهر مرزی فراهم شود.

داستان فردی که پول یک نان را نداشت و حالا کارخانه دارد/کارخانه ای که در مسیر قاچاق انسان تاسیس شد

( برای دیدنه این قسمت زوزآمد روی عکس کلیک کنید )

به گزارش بولتن نیوز ،احسان فر که در برنامه تلوزیونی روزآمد با اجرای محمدهیراد حاتمی که هر روز از شبکه پنج سیما پخش می شود در رابطه با جزییات کارآفرینی خود در این نقطه از جغرافیای ایران اینگونه توضیح داد:« پس از سفر مقام معظم رهبری در سال 1382 قرار بر این شد تا در نقطه شمالی استان یک واحد سیمانی افتتاح شود. آن زمان آقای جهانگیری که در حال حاضر معاون اول رییس جمهوری بودند در راس وزارت صنایع قرار داشتند. در حال حاضر در مجموع 652 نفر اشتغال مستقیم برای استان ایجاد شده است.»

این کارآفرین با تاکید بر اینکه من همیشه با رویاهایم زندگی کرده ام به مرور خاطره ای پرداخت که حکایت از گذراندن روزهای سختی در گذشته داشت:«در حالیکه ابتدای زندگی مشترک من بود و تازه عقد کرده بودم. کاری را در ایرانشهر شروع کرده بودم. یک پروژه ساختمانی بود. من پذیرفتم که بروم آن پروژه را احیا کنم. تامین مالی وجود نداشت و من با دست خالی فقط توانستم 50 هزار تومان به صورت قرض الحسنه پول دریافت کنم و به آن پروژه وارد شدم. من پول اینکه یک دانه نان ظهر بخرم نداشتم. یک خودروی لندرور را می راندم. سرم را روی فرمان گذاشته بودم که متوجه شدم عقربه بنزین هنوز این وضعیت را دارد که تعداد مسافر سوار کنم. رفتم و مسافر سوار کردم تا از این طریق تامین مالی داشته باشم.»

داستان فردی که پول یک نان را نداشت و حالا کارخانه دارد/کارخانه ای که در مسیر قاچاق انسان تاسیس شد

احسان فر در ادامه گفت:« من هر آنچه که در ذهنم پروراندم توانستم به آن دست پیدا کنم. تحت هیچ شرایطی آدم اجازه ندارد که نا امید شود. نه اینکه نا امید شود و به فکر چاره جویی باشد بلکه اصلا اجازه نداریم که نا امید شویم. »

او همچنین به فعالیت هایی که در سن پایین انجام داد اشاره کرد و گفت:«در زمان سابق در ایام تعطیلات می رفتیم جایی شاگرد می شدیم. به عنوان شاگرد صافکار کار کردم و به عنوان فروشنده در بوتیک سابقه دارم. »



برای مشاهده مطالب اقتصادی ما را در کانال بولتن اقتصادی دنبال کنیدbultaneghtsadi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
عبدالله
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۳
0
0
تو گفتی من هم باور کردم
برای یک کار یکی دو ماهه هشت سال است در جهاد کشاورزی ای این میز به ان میز پاسکاری می شوم . اگر هشت سال قبل می دانستم که همه سرمایه و توانائی ام در این بیراه و در این سراب از بین می رود ، غلط می کردم که پا در این راه بگذارم .
من به این نتیجه رسیده ام که در کشور ما دست هائی هست که نمی گذارد کسی کار کند . تو هم اگر توانستی کاری کنی با فراموش کردن خدا در برخی مقاطع و . . . به اینجا رسیده ای .
اگر کسی ادعا می کند که خلاف گفته ام ایمیل من موجود است . بیاید تا برخی ناگفته ها را برایش بگویم
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین