در دنیا هیچ چیز بیدلیل نیست؛ اگر یکی میشود کارلوس کروش و دیگری میشود یکی دیگر، اصلاً بیدلیل نیست.
به گزارش بولتن نیوز؛كارلوس كروش براي اينكه تبديل به مربي بزرگي شود، به الكس فرگوسن نگاه ميكند كه وقتي ديويد بكام برايش شاخ شد، كفش استوك را به سمتش پرت كرد.
حتماً ميدانيد بكام در منيو چه جايگاهي داشت و پرتاب استوك براي تنبيه اين بازيكن، چه شهامتي ميخواست.
كروش با ديدن الكس فرگوسن اصولي را در عالم مربيگري براي خود تعريف كرد و با خود تصميم گرفت هرگز در قالب بينظمي يا هر اتفاق ناخوشايند ديگري از مواضعش عدول نكند.
كروش در تيمملي ايران اين نظم و انضباط را چگونه تعريف كرد؟ آيا او بازيكنان مغضوب را بخشيد؟ بازيكناني كه حتي از كروش و مردم ايران عذرخواهي كردند و براي بازگشت به تيمملي هر كاري كردند اما كروش يك كلام را ختم كلام دانست و كار را يكسره كرد.
حتي حاضر شد براي ايجاد نظم در تيمملي و پافشاري بر عقايدش بازيكنان تازهاي را كشف كند؛ به اين ترتيب در رقابتهاي جامجهاني از دروازهباني استفاده كرد كه شايد هرگز خود او هم فكر نميكرد به چنين جايگاهي برسد.
مردان بزرگ، با اخلاقها و شيوههاي رفتاري خود است كه سري در سرها درميآورند. آنها، اتفاقي بزرگ و تبديل به سلبريتي نميشوند.
در فوتبال ما اما چه رفتارها و چه شيوههايي حاكم است؟ ما در اين فوتبال سالهاست كه به روشهاي هيأتي روي آوردهايم. ما ميخواهيم هر اتفاق ناگواري را با كدخدامنشي حل كنيم. درست مثل محلههاي دهه 40 تهران كه كلانتري در آن دخل و تصرفي نداشت و محل را چند ريشسفيد و چند كلاهمخملي، با مرام و مروت خود ميچرخاندند.
بازيكني در يكي از تيمهاي ليگ دست به هر كاري ميزند. هر كاري ميكند كه اخراجش كنيم. به هر عملي دست ميزند تا ما قاطعيت از خود نشان بدهيم و بگوييم بفرما برو به سلامت!
اما ما چه ميكنيم؟ اداي آدمهاي متمدن را درميآوريم و او را به كميته انضباطي معرفي ميكنيم. بعد به او ياد ميدهيم كه با يك معذرتخواهي ساده كار را تمام كند و با طرفي كه ديروز ميگفت عددي نيست، داداش شود.
اين شده روشها و شيوههاي مديريتي در فوتبال ايران؛ آنوقت ما از كروش و مديريت او در تيمملي ايراد ميگيريم و ميگوييم اين مرد هيچي بلد نيست اما وقتي نوبت به خودمان كه ميرسد...
منبع:خبرورزشی