کشورهای منطقه توجه داشته باشند که آمریکا بازیگر نقش ناجی برای حل مشکلات اعراب و ایران نیست بلکه عامل تفرقه و ثبات زدا در منطقه است و به بهانه های مختلف به دنبال خالی کردن جیب کشورهای عربی و فروش اسلحه بیشتر به آنها است.
گروه بین الملل - برخی کشورهای غربی، به طراحي اطلاعاتی-رسانه ای براي تحريك كشورهاي عربي برای موضعگيري عليه ايران مشغول شده اند و به طور معمول هر روز از سوي يكي از مقامات عربي نکاتی را مطرح می کنند.
به گزارش بولتن نیوز، برخی کارشناسان معتقدند که اين نوع رفتارها مي تواند برگرفته از سناريوی آمريكا براي برخي تغييرات در معادلات منطقه باشد .
زیرا در راستای همین سناریو مقامات آمريكايي به كرات تاكيد دارند كه كشورهاي عربي از ايران در هراس هستند.
به ادعاي افرادي مانند اوباما، كري و اشتون كارتر، كشورهاي عربي از يك سو از آينده فعاليتهاي هستهاي ايران در هراس هستند و از سوي ديگر اقدامات و جايگاه ايران در منطقه را برگرفته از اقدامات ثبات زدا عنوان مي كنند .
برای مقابله با این طراحی ها، کشورهای منطقه باید هوشیار باشند زیرا درگیر شدن ظرفیت کشورهای اسلامی منطقه علیه یکدیگر و عدم همسویی منافع تنها به نفع شرکت های اسلحه سازی و رژیم صهیونیستی تمام خواهد شد و لذا روشنفکران و رسانه های منطقه، باید نسبت به این موضوع تذکر دهند که موضوع ایران هراسی، تنها بازی غرب برای فروش اسلحه بیشتر به عربستان و کشورهای دیگر است و کشورهای عربی و مسلمان به جای پرداختن به جنایات صهیونیست ها، نیروی خود را به هدر داده و صرف ایجاد ناآرامی و خرید اسلحه و تقویت گروه های تروریستی کرده اند.
حال آن که منافع کشورهای اسلامی ایجاب می کند که به جای ابزار دست غربی ها شدن، واقعیت را درک کنند و توجه داشته باشند که بدون حضور کشورهای منطقه، نمی توان مشکلات را حل کرد و بدون ایران نمی توان به آرامش و صلح دست یافت لذا به جای توجه به هدایت غربی ها، باید آرامش و همکاری را در منطقه تقویت کرد.
کشورهای عربی توجه داشته باشند که نتیجه حمایت از گروه های تروریستی در منطقه موجب افزایش هزینه های حامیان آنها شده است و این نگرانی را بوجود آورده که در آینده خود نیز هدف این گروه ها قرار گیرند وآمریکایی ها و غربی ها با ایجاد تنش در منطقه خاورمیانه، عملا آتش جنگ و اختلاف را از اروپا و آمریکا دور کرده و در سوریه و عراق تقویت کرده اند.
کشورهای منطقه توجه داشته باشند که آمریکا بازیگر نقش ناجی برای حل مشکلات اعراب و ایران نیست بلکه عامل تفرقه و ثبات زدا در منطقه است و به بهانه های مختلف به دنبال خالی کردن جیب کشورهای عربی و فروش اسلحه بیشتر به آنها است.
در واقع آمریکا و سایر قدرت های فرامنطقه ای با راهبرد تفرقه افکنی تلاش دارند تا ذهنیت های تصمیم گیرندگان و دولت مردان کشورهای خاورمیانه را طوری جهت دهی کنند که موجب تسلط رهیافت هابزی و نگرش خصمانه بر سامانه خاورمیانه و خلیج فارس شود. از همین رو ذهنیت اکثر قریب به اتفاق تصمیم گیرندگان بر این محور بنا شده است که کشورها دارای منافع متعارض هستند و بهترین روش برای حیات بخشیدن به امنیت، انباشت مداوم قدرت است. بر اساس همین درک است که منطقه آسیای جنوب غربی یکی از نظامی ترین مناطق در خارج از جهان غرب می باشد. حجم وسیعی از منابع کشورهای منطقه به بودجه نظامی تخصیص داده شده است. بسیاری از کشورهای منطقه، نزدیکی به یکی از قدرت های مطرح را چه از طریق خرید تسلیحات و چه از طریق واگذاری پایگاهها، یکی از پایه های حیات دهنده الگوی امنیتی خود قرار داده اند
علی رغم بسط مفهوم امنیت در دوران بعد از جنگ سرد (امنیت نظامی) سیاست ها و دخالت های قدرت های فرامنطقه ای در امور منطقه خاورمیانه سبب گشته است که این منطقه هنوز تلقی سنتی از امنیت در بین دولت ها از اولویت و ارجحیت برخوردار باشد به عبارت دیگر هنوز مسائل سیاست حاد(High Policy) نسبت به مسائل سیاست سفلی(Low Policy) از جایگاه ویژه ای برخوردار است و مقوله امنیت در چارچوب مضیق امنیت نظامی نگریسته می شود و برداشت موسع از مفهوم امنیت در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی چندان قابلیت کاربرد ندارد و از این نظر تحولی در مفهوم امنیت در خاورمیانه صورت نگرفته است و البته این چندان به دلیل وجود تعارض های طبیعی میان کشورهای منطقه نیست بلکه عمده این تعارضات مصنوعی و برساخته تمایلات مداخله جویانه قدرت های فرامنطقه ای بویژه آمریکا در ایجاد تنش میان روابط کشورهای اسلامی منطقه است تا از این طریق بتواند منافع خود را تامین نماید.
آمریکایی ها دریافته اند که برای استیلا بر آینده سرمایه داری و جلوگیری از چرخش رهبری آن به سوی قطب های رقیب، باید نبض اقتصادی جهان را(خاورمیانه و خلیج فارس) در کنترل داشته باشد. مضافا اینکه آمریکا با در اختیار داشتن چاهای نفت و قیمت آن، به راحتی قادر می شود تا تحرکات رقبای خود را، که بسیار نیازمند به نفت هستند، زیر نظر بگیرد. لذا تسلط آمریکا و جلوگیری از ظهور هرگونه رقیب یا اتحادیه مشکل ساز در این منطقه، مسئله حیاتی برای آمریکاست، زیرا پیدایش چنین وضعیتی به اعتقاد رهبران آمریکا به مثابه تهدید رهبری این کشور و جایگزینی رقبا به شمار می آید.
آمریکا در حکم یک عامل فرامنطقه ای برای تحقق اهداف خود در منطقه، همواره از اختلافات درونی کشورهای منطقه بهره برده است. آمریکا برای جامه عمل پوشاندن به الگوی امنیت دلخواه خود تلاش کرده است با تبلیغات وسیعی در زمینه تهدیدهای امنیتی ایران، کشورهای منطقه خلیج فارس را زیر رهبری مستقیم خود نگه دارد. معرفی ایران به عنوان تهدیدی برجسته و بلند مدت در چند سال گذشته بر ضد امنیت کشورهای کوچک خلیج فارس با توجه به ضعف داخلی و احساس ناامنی و بی اعتمادی آن کشورها، آنها را از لحاظ امنیتی کاملاً به آمریکا وابسته کرده است.
دخالت های دولت های فرامنطقه ای بویژه آمریکا در امور منطقه خاورمیانه موجب شده است که همکاری و ثبات در خاورمیانه دائماً به تعویق افتد.
1 فروش تسلیحات نظامی خود در منطقه
2 درگیری بین کشورها و قومها در منطقه در نتیجه تضعیف انها سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن چرچیل3فشار لابی صهیونیستی به مجلس امریکا برای ایجاد درگیری در منطقه و در نتیجه امنیت اسراییل بخاطر تضعیف کشورهای اسلامی
4مقابله و دشمنی تاریخی غرب با اسلام بمانند جنگهای صلیبی5 از درگیریهای بوجود امده بهانه ای برای مداخله و غارت اموال کشورها استفاده بکنه.