گروه سبک زندگی - در جوامع مختلف بشری اعم از جوامع سنتی و یا جوامع مدرن، خانواده به عنوان کوچک ترین واحد و در عین حال به عنوان زیربنایی ترین و مهم ترین واحد تشکیل جامعه شناخته می شود. خانواده در طول تاریخ منشأ همه فرهنگ ها و تمدن های مختلف بشر بوده و هویت هر فرد در بستر آن شکل گرفته و رشد می نماید و همه ارزش ها و مولفه های هر جامعه ای در آن، به فرد منتقل می شود.
همچنین چه در فرهنگ بومی و ملی ایرانیان و چه در مبانی و آموزه های اسلامی، خانواده از نقش ویژه و اصیلی برخوردار بوده است. اسلام، کانون خانواده را نه تنها محترم شمرده، بلکه در قرآن به آن قسم خورده و از بین بردن این کانون را در قالب طلاق، منفورترین اعمال دانسته است.
به گزارش بولتن نیوز، در طول تاریخ و در جوامع مختلف نیز شاهد بوده ایم که هر کجا بنیان این واحد اجتماعی محکم تر و مستحکم تر بوده، آسیب های کمتری دامن آن اجتماع را گرفته و فضای عمومی آن جامعه سالم تر بوده است.
در سالهای اخیر و با رشد فزاینده تکنولوژی و مدرنیته شاهد افزایش آسیب های فراوانی در خانواده های ایرانی هستیم که شاید یکی از مهم ترین این آسیب ها افزایش طلاق باشد.
در این زمینه تاکنون آمارهای متفاوت و مختلفی از سوی نهادهای گوناگون متولی امر ارائه شده که متاسفانه همه این آمارها از افزایش صعودی میزان طلاق در جامعه خبر می دهند. هرچند تاکنون از این موضوع آمار واحدی ارائه نشده؛ اما همه این آمارهای مختلف در یک وجه مشترک بودند که آن وجه مشترک نیز افزایش درصد طلاق در بین زوج های ایرانی است.
بر اساس یکی از این آمارها در پنج سال 1385 تا 1390 آمار طلاق از 94 هزار به 143 هزار افزایش یافته و در سال 1392 این آمار به بیش از 144 هزار مورد رسیده است. آمار طلاق رسمی و ثبت شده تهران نیز از 16567 مورد در سال 1383 به 26662 مورد در سال 1392 رسیده است. در سال 92 میزان طلاق ها 4/3 درصد نسبت به سال 91 از افزایش برخوردار بوده است که 2/14 درصد طلاق ها مربوط به سال اول زندگی و حدود 50 درصد طلاق ها مربوط به 5 سال اول زندگی است. در سال 92 به طور متوسط در ازای هر 5 ازدواج یک طلاق و در مقابل هر صد ازدواج، 1/20 طلاق به ثبت رسیده است.
همچنین معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان درباره روند طلاق و ازدواج در کشور، اظهار داشت: ۲۴ میلیون جوان در کشور وجود دارد که بر اساس ازدواجهای ثبت شده در سال ۹۳ که ازدواجهای بالای ۱۵ سال هستند، از ۲۴ میلیون نفر، ۳.۵ درصد در سال گذشته ازدواج کردهاند که معادل ۷۴۰ هزار نفر است.
رستمی افزود: بر این اساس نزدیک به ۹۵ درصد از جوانهایی که میتوانند ازدواج کنند، ازدواج نکردهاند که باید به دنبال دلایل و ریشههای این جریان باشیم که نمیتواند صرفا اقتصادی باشد.
وی تصریح کرد: به ازای هر ۴.۴ ازدواج به طور میانگین یک طلاق در کشور وجود دارد که ۵۰ درصد آنها در پنج سال اول اتفاق میافتد.
معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان گفت: در استانی مانند سیستان و بلوچستان که مشکلات اقتصادی وجود دارد، نسبت ازدواج به طلاق ۱۵ به یک است ولی در تهران تقریبا از هر سه ازدواج، یک طلاق رخ میدهد.
همه این آمارها یعنی آژیر طلاق؛ آژیری که در پس صدای گوش خراشش خبر از صدمه های فراوانی می دهد که بر پیکره خانواده ایرانی و به تبع آن بر پیکره جامعه ایرانی وارد می شود.
تاکنون برای چرایی افزایش آمار طلاق در جامعه ـ آن هم جامعه ای همچون ایران که هنوز مولفه های بومی و دینی در آن زنده و موثر هستند ـ دلایل مختلفی ارائه شده است، اما در کنار همه این علل و عوامل، شاید بتوان تغییر در شیوه های سبک زندگی مردم امروز جامعه ایران را از مهم ترین این دلایل برشمرد.
کمی دقت و توجه در آمارهای فوق به ویژه آمارهای ارائه شده از سوی معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان به خوبی نشان می دهد که آمار طلاق در مناطق توسعه یافته و به اصطلاح مدرن تر کشور، بالاتر از مناطق محروم و کمتر مدرن شده کشورمان است و حتی در استان های محرومی همچون سیستان و بلوچستان و ایلام ضمن آنکه مشکلات اقتصادی بیشتری دیده می شود، اما این آمار به شدت کمتر است.
در شهرهایی همچون تهران که نمادهای غرب گرایانه و تمایل به سبک زندگی غربی بیشتر دیده می شود، آمار طلاق تقریبا 5 برابر مناطقی است که بنیان های بومی و ایرانی و مولفه های دینی در زندگی افراد همچنان قوی و پررنگ است.
تغییر سبک زندگی که در پس مدرنیزم حاصل از توسعه بی مهابا و بی قید، به ویژه در شهرهای بزرگ کشورمان در سالهای اخیر رخ داده، سبب اشاعه و فراگیری مولفه های سبک زندگی مبتنی بر مدرنیته شده و شاهدیم در این شهرها و مناطق به شکل روزافزون مواردی همچون فردگرایی و یا تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه در قالب های گوناگون فرهنگی و اجتماعی در زندگی افراد و خانواده ها رخ نمایی می کند.
دکتر سعید منتظر القائم در مقاله ای پیرامون علت افزایش آمار طلاق با اشاره به تاثیر فردگرایی در افزایش این آمار در ایران می نویسد: «رواج روزافزون فردگرایی، زندگی شهری و استفاده روزافزون از فناوری های دیجیتال و فضای سایبر و... از یکسو، و عدم پرورش مهارت های تعاملی و نیز رواج «خود محوری» از دیگرسو، موجب افزایش فردگرایی و کاهش «معاشرت اجتماعی» شده است. به همین سبب، برای گروهی از زوج های بریده از پیوند و معاشرت با بستگان، سر به سر هم گذاشتن، گیردادن به یکدیگر و ایجاد دعوا و تنش به «محرکی جایگزین» معاشرت تبدیل شده است. آنان «هوشیار» و «ناهوشیار» یکدیگر را آزار می دهند و خلا ارتباطی خود را اینچنین پر می کنند.
از آن گذشته، فردگرایی زمینه را برای خودخواهی و از میان رفتن بخشش و ایثار و همراهی مهیا می سازد. هریک از آنان تا بدانجا پیش می روند که قادر به دیدن مسائل از دریچه چشم دیگری نیستند و جرم شکاف میان آنان روز به روز عمیق تر می شود.»
فردگرایی به عنوان نمادی از سبک زندگی غربی که در جای جای این فرهنگ و شیوه زندگی ـ از فست فود گرفته تا خانه های مجردی و ... ـ دیده می شود؛ مدتی است سایه شومش را بر جامعه ما انداخته و روز به روز شاهد افزایش و حتی ترویج آن هستیم.
افزایش خانه های مجردی، افزایش سن ازدواج، پدیده عجیب و غیر شرعی ازدواج سفید، جشن طلاق، مدگرایی افراطی، آمارهای وحشتناک و اعجاب آور مصرف مواد آرایشی در بین زنان ایرانی، روابط و نامتعارف بین زنان و مردان و دختران پسران، رواج فساد و بی بند و باری و ده ها آسیب دیگر که همگی به عنوان نماد و یا نتیجه سبک زندگی غربی شناخته می شوند؛ موضوعاتی هستند که ضمن آسیب های جبران ناپذیر بر روح و جان نهاد خانواده، سبب افزایش میزان و آمار طلاق در سطح جامعه شده اند.
بی شک در کنار همه دلایلی که از سوی کارشناسان از چرایی افزایش آمار طلاق ارائه می شود، موضوع سبک زندگی و تغییر آن از سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی به سبک زندگی غربی جایگاه ویژه ای دارد که بررسی مولفه های مختلف آن و تلاش برای آگاه سازی مردم به ویژه نسل جوان پیرامون آسیب ها و خطراتش از اهمیت به سزا و تاثیرگزاری برخوردار است.
اگر خواهان کاهش آمار طلاق در جامعه هستیم باید فکری به حال سبک زندگی این روزهای جامعه مان کنیم. قطعا با تغییر در شیوه های نادرست و نامتناسب سبک زندگی و بازگشت به سبک بومی و دینی در سطح جامعه، شاهد کاهش آمار این منفورترین حلال خواهیم بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
1. حضور پررنگ زن در اجتماع. زنی که دارای کسب درآمد شد، تحمل "تحت اختیار دیگران بودن" را ندارد و به دنبال کوچکترین بهانه هایی، در سدد رهایی از آن (: طلاق) می شود.
2.پدیده شوم فمینیسم و تبیلغ اینکه، زن و مرد کاملا باهم مساوی اند. کثرت چنین تبلیغی، زن را به این باور می رساند که باید آزاد و رها (: طلاق) باشد. توضیح شومی آن: اگر در یک اداره ای، در گوش کارمند به کرات خوانده شود که: " تو هیچ فرقی با رئیس نداری، پس چرا باید، تو زیر دست باشی و معطل امضای او". نتیجه اش فروپاشی اوضاع آن اداره و فشل شدن آن می شود.
3. قوانین مصوبی که مردهای مجرد را به ترک ازدواج تشویق می کند. مثلا وقتی پسری می بیند برادرش و یا دوستش بخاطر مهریه های نامعقول به زندان می افته ولی در عوض، درخواست تمکین همسر آن فرد بلاجواب می مونه(دادگاهها میگن: درخواست تمکین، قابل اجرا نیست. یعنی نمیشه زن رو مجبور کرد به خانه شوهر بره!؟. همین باعث میشه، زن بشینه خونه باباش و مهریه رو بذاره اجرا .) نتیجه میگیره ازدواج به دردسرش نمیارزه.......
......
ودختران در جامعه کاردرکنار مرد قرارگرفتن.آمار طلاق رفت بالا خودشون با مرد یکی دانستند زن وظیفه زنانگی شو فراموش کرد.وخودش رو مانند مرد دید.هنرخانه داری رو عار . بچه داری رو وقت تلف کردن دونست.احترام به شوهر و تو سری خوردن دونست چشم هم چشمی با دیگران ریخت پاش رو الگو قرار داد.قناعت کردن رو خاری دونست امار طلاق بالا رفت بخدا اقتصاد بهانه است من خیلی فقرا میشناسم کنار هم خوشبختن چون برای خودشون زندگی میکنن نه چشم مردم