کد خبر: ۲۸۲۹۱۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
خسرو معتضد پاسخ می دهد؛

اولین امتیاز ایران به خارجی ها چه بود؟/ ستانده‌های ایران در چند قرن اخیر کدامند؟

در دوره ای کشور ما امتیازهایی به بیگانگان داد که اگرچه می توان آن را لازمه دوران خود خواند، اما به هر نحو امتیازاتی بود که در برخی از آنها عملا کشور به غارت رفت و ایران عرصه تاخت و تاز کشورهای بیگانه ای شد که تنها به فکر منافع خود بودند. اما به هرترتیب باید تاریخ را مطالعه کرد و از جزییات آن آموخت تا درسی شود برای آینده.

گروه سیاسی ـ تاریخ ایران همواره دارای فراز و نشیب هایی بوده است که با مرور آن انگشت حیرت به دهان می فشاریم. در دوره ای کشور ما امتیازهایی به بیگانگان داد که اگرچه می توان آن را لازمه دوران خود خواند، اما به هر نحو امتیازاتی بود که در برخی از آنها عملا کشور به غارت رفت و ایران عرصه تاخت و تاز کشورهای بیگانه ای شد که تنها به فکر منافع خود بودند. اما به هرترتیب باید تاریخ را مطالعه کرد و از جزییات آن آموخت تا درسی شود برای آینده.

اولین امتیاز ایران به خارجی ها چه بود؟/ ستانده‌های ایران در چند قرن اخیر کدامند؟

به گزارش بولتن نیوز، در این بین گفت و گویی داشتیم با خسرو معتضد، تاریخ نگار و پژوهشگر تاریخ؛ تا از جزییات امتیازها و علت حضور بیگانگان در ایران را در دوره های گذشته مورد بررسی قرار دهیم.

  • چه شرایطی باعث شد تا بیگانگان وارد خاک ایران شوند؟

یکی از مشکلات ایران این بود که، به یکباره از دوره قرون وسطی به قرون جدید وارد شدیم. متاسفانه قوم مغول و تاتار ارتباط ما را با دنیا قطع کرده بودند. در آن دوران کشور ما ملوک الطوایفی اداره می شد و همچنین شاهد کشتارهای فراوان و وحشتناک بودیم. جمعیت ایران در آغاز قرن هفتم هجری چیزی مابین 12 تا 15 میلیون نفر بوده است و این جمعیت به طور کلی از بین می رود. آغاز قرون جدید را می توان پس از فتح قسطنطنیه در سال 1453 توسط عثمانی دانست. در این بین ما به یکباره وارد قرون جدید شدیم که با اختراع توپ، سلاح آتشین، بزرگ شدن بادبان کشتی ها همراه شد. یعنی اینکه کشتی ها می توانستند از پرتغال حرکت کنند و وارد خلیج فارس شوند. این شرایط باعث شد تا ما ناچار شدیم، خودمان را با دنیا هماهنگ کنیم. کما اینکه ما اکنون نیز ناچاریم که موشک اسکاد داشته باشیم. بنابراین دولت ایران ناچار شد خودش را وارد یک مرحله جدید کند. وقتی که چهارصد و هفتاد نفر پرتغالی سراسر کرانه جنوبی خلیج فارس و دریای مکران(عمان کنونی) را فتح می کنند، دولت ایران می بینید که هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. از طرفی دیگر دولت عثمانی، که در آن دوران یک امپراطوری قدرتمند به حساب می آمد و شامل حدود صد کشور می شد، در همسایگی غربی ما قرار داشت. از طرفی دیگر در آن دوران کشوری وجود داشت به نام شیبانیه که ازبکان شیبانی در آن حضور داشتند که خود را از اولاد چنگیز و تیمور می دانستند. اینها وارد خراسان شدند و بیست و دو شهر ایران را تحت تصرف خود درآوردند. دولت ایران در آن دوران ناچار است تا با این شرایط هماهنگ شود. ایران به دلیل اینکه توپخانه ای نداشت به شدت در نقطه ضعف قرار داشت. شرایط به جایی رسیده بود که حتی تخت شاه اسماعیل را از زیر پایش کشیدند و به استانبول بردند که هنوز نیز این تخت در قصر توپکاپی استانبول قرار دارد. همسران شاه اسماعیل را گرفتند و به عثمانی بردند و آنجا شوهر دادند. در چالدران بیست و هفت هزار کشته دادیم. برای همین دولت ایران ناچار بود که به دنبال یک متحد باشد.

  • ایران چگونه وارد دنیای صنعتی شد؟

زمانی که برادران شرلی وارد ایران شدند، توپخانه را راه اندازی کردند. اینها باعث شدند که دولت ایران دارای سلاح آتشین شود و سیصد توپ برای ایران ساختند. سی نفر توپ ساز بودند و تعدادی از ایرانی ها را نیز برای این کار تربیت کردند. گفتنی است پیش از ورود برادران شرلی شاه طهماسب از ایوان مخوف روسی خواست تا به ایران توپخانه بفروشد. ایوان مخوف نیز از آلمان توپ می خرید و به ایران می فروخت. ما سی توپ نیز در ارتش شاه طهماست داشتیم. برادران شرلی زمانی که به ایران آمدند استخدام دولت ایران شدند و در آن دوران استعماری در کار نبود. آن زمان در نیروی زمینی، دریایی، اسلحه و مهمات سازی ناچار بودیم به خارجی ها روی آوریم. در آن دوران با حضور پرتغالی ها در جنوب ایران هیچ دسترسی به خلیج فارس و دریای مکران نداشتیم. اگر چیزی هم می خواستیم به اروپا صادر کنیم باید از طریق دریای خزر انجام می شد. این کالاها را نیز می توانستیم از طریق عثمانی ارسال کنیم اما عوارض وحشتناکی را از ما دریافت می کردند. این بود که ما مقدم شدیم تا اروپایی ها وارد ایران شوند. اروپایی ها در دوره ای که ایران رفته رفته قوی می شد در برابر عثمانی ها به ما یاری رساندند و توانست ترک ها را از ایران عقب براند. ایران در دوره صفویه با عثمانی ها به شدت درگیر بود زیرا سلطان سلیمان عثمانی هجده سال توانسته بود تبریز را از ایران جدا کند. یا سلطان مراد چهارم که در زمان شاه صفی به ایران حمله کرد و تا نزدیکی های اصفهان پیشروی کرد. از طرفی دیگر نیز ازبک ها به مشهد حمله کردند و سر مردم را از تنشان جدا کردند. این بود که ایرانی ها ناچار بودند که رو به سوی اروپایی ها بیاورند زیرا فکر می کردند که اینها به دلیل فاصله زیاد با ما کاری ندارند از همین رو بریتانیا با ما همکاری کرد تا بتواند دشمنان اطراف خود را شکست دهد. ولی باید تاکید کرد در آن دوران بحث استعمار مطرح نبود.

  • به نظر شما این عقب ماندگی به دلیل مردمان مان بود یا چیز دیگر؟ در آن دوران ما چه ضعف هایی داشتیم؟

در نگرش تاریخی نمی توانیم بگوییم که ما یک ملت ساده و ابلهی بودیم که استعمار انگلیس آمد و سر ما کلاه گذاشتند. ما ناچار شدیم زیرا همسایگان آزمندی به مانند الآن داشتیم. اکنون مشاهده می کنیم که یک کشور مدعی می شود استان شمال غربی ایران برای ماست، دیگری خوزستان را عربستان می نامد و یکی دیگر مدعی جزایر سه گانه ایران می شود. دولت ایران ناچار شد که یک کشورهایی را به کمک بطلبد.

اولین امتیاز ایران به خارجی ها چه بود؟/ ستانده‌های ایران در چند قرن اخیر کدامند؟

ایران در تاریخ خود همواره به پول و صنعت نیاز داشته است. شاردن در کتاب خود نوشته بود که ایرانی ها به هیچ عنوان به فکر نیروی دریایی نبوده اند. که این موضوع باعث شده است تا کشور ما همواره در اشغال بیگانگان بوده است. مقام معظم رهبری در سال 86 یک جمله بسیار زیبا گفته است که از دریا رد نشدیم، بلکه در کنار دریا ایستادیم و نگاه کردیم و دیگران آمدند و وارد خاک ما شدند.

در دوره صفویه اگرچه نیازهای زیادی داشتیم اما قوی بودیم. پس از آن ما در خواب رفتیم اما غربی ها بیدار ماندند و به سمت انقلاب صنعتی رفتند. در دوره ای که ما با افغان ها، دولت عثمانی و سیستم ملوک الطوایفی درگیر بودیم آنها قوی شدند. از اواخر قرن نوزدم ما دست تمنا به سوی آنها دراز می کنیم. آنها دیگر نوکر ما نبودند، آنها به مانند گذشته به ایران نمی آمدند تا استخدام شوند، نمی آمدند که از ابریشم ما استفاده کنند، نمی آمدند به ایران برای تجارت و یا برای قالی های دستبافت التماس کنند و ما رفته رفته شاهد روند معکوس این ماجرا بودیم.

  • چه دولتی برای نخستین بار به ما تجاوز کرد؟

اولین دولتی که به ایران تجاوز کرد دولت روسیه بود. روسیه از ابتدا به قفقاز نظر داشت. به دلیل اینکه در گرجستان ملکه و پادشاه نصرانی بودند، اینها در مقابل وضعی که در ایران پس از سقوط صفویه به وجود آمده بود خود را به دامان سن پترزبورگ انداختند. بنابراین از زمان کاترین کبیر تجاوز جدی به ایران آغاز شد. پیش از این نیز پتر کبیر دستور پیش روی می دهد و به مدت یازده سال گیلان را از ایران جدا کردند و تا منجیل سربازهای روس وارد ایران شده بودند. بعد هم کاترین دستور می دهد که گرجستان و قفقاز از ایران جدا شود. که این موضوع همزمان با آغاز شروع قاجاریه می شود. با حملاتی که روس ها به ایران انجام می دهد، قاجارها ناچار می شوند دست تمنا به سوی فرانسه دراز کنند که در آن دوران به مانند اکنون نیز دروغ گو بودند و همواره در طول تاریخ به ایران حقه و کلک زده اند. فرانسه در سال 1807 میلادی با ایران قرار داد فین کن اشتاین را امضا می کند تا از ایران در برابر روسیه حمایت کند و در قبال آن ما جزیره خارک را در اختیار فرانسه قرار می دهیم تا بتواند به هندوستان لشکر کشی کند، اما به فاصله یک ماه فرانسه با روسیه صلح می کند و هیچ قدمی برای ما بر نمی دارد و ایران را در دامان روسیه رها می کند. در آن دوران دست به دامان بریتانیا می شویم، بریتانیا در آن دوران برای سرکوب زبان شاه در افغانستان و تیپوصاحت در هندوستان نیاز داشت از ایران کمک بگیرد. زیرا ایران در این دو منطقه نفوذ فراوانی داشت. بنابراین ما با بریتانیا قرارداد همکاری می بندیم و قرار می شود که این کشور در مقابل روسیه سالی دویست هزارتومان به ایران کمک کند. تا چند سال این پول را پرداخت می کند اما پس از مدتی می گوید این کار را انجام نمی دهد چرا که بریتانیا با روسیه در آن دوران علیه ناپلئون متحد شده بود. بنابراین ایران در آن سال ها میان دو دولت قوی گیر می افتد، یکی روسیه و دیگری بریتانیا. ما ناچار هستیم که به آنها امتیاز دهیم. به این دوره می گویند دوره موازنه. یعنی اگر یک امتیاز به روسیه می دهید یک امتیاز نیز باید به بریتانیا داده داده شود.

  • قاجاریه چه تلاش هایی برای رها شدن از دست استعمارگران انجام می دهد؟

دولت ایران به کرات سعی می کند پای کشورهای دیگر را به ایران باز کند. در زمان امیر کبیر، نخست صحبت از حضور امپراتوری اتریش مجارستان در خاک ایران به میان می آید که تنها به دارالفنون ما کمک می کند و معلمانی به این مدرسه می فرستد. امیرکبیر در آن دوران متوجه امریکایی ها می شود. قراردادهایی با امریکا آماده می کند که بعد از امیر کبیر در استانبول به امضا می رسد. اما چندان اجرایی نمی شود.

اما این تلاش ها بر این مبنا بود که از قدرت روس و انگلیس در ایران کاسته شود. بعدها ایرانی ها سیاستی را به عنوان موازنه مثبت پیاده می کنند یعنی اینکه کاری می کنند که هر دو طرف راضی باشند و یک قدرت سومی نیز وارد کشور می کنند به نام آلمانی ها.

  • اولین امتیازهایی که به خارجی ها دادیم چه چیزی بود؟

اولین امتیازی که می دهیم قرارداد گلستان است که پانزده ایالت از کشور جدا می شود. چیزی در حدود سیصد هزار کیلومتر مربع از ایران در این قرارداد جدا می شود. بعد از سیزده سال در قرارداد ترکمانچای دو ایالات نخجوان و ایروان توسط روس ها از ایران جدا می شود. سپس امتیاز کاپیتولاسیون را دریافت می کنند و اجازه کشتیرانی جنگی به ایران نمی دهند. این به این معنی است که تمام اقوام آنسوی خزر می توانستند به راحتی حمله کنند. به مازندران، رشت، خراسان، یورش می بردند و زنان این مناطق را می دزدیدند و آنها را می فروختند.

سپس در دور امتیاز دادن های مالی افتادیم. به این معنی که روسیه به ایران فشار می آورد که دریای خزر را تماما به ما واگذار کنید و بگذارید وارد مرداب قاضیان شویم که ایران اجازه نمی داد، اما در نهایت روسیه به بهانه برقراری نظم و امنیت آشوراده را به مدت هفتاد سال از ایران گرفت و در طرف مقابل بریتانیا بحرین را از ایران گرفت. یعنی بحرین تا زمان نادر شاه از ایران اطاعت می کرد اما دولت بریتانیا بحرین را جدا می کند و تمامی قسمت های جنوبی خلیج فارس که نسبت به ایران ابراز ارادت داشتند، همگی تحت الحمایه بریتانیا می شوند.

  • مهمترین قرارداد تجاری که در دوره قاجار منعقد شد چه قراردادهایی بودند؟

قرارداد مهم تجاری که انعقاد می شود رویترز است. در این قرارداد بنا می شود که تمامی معادن ایران را استخراج کنند و خط آهن در کشور احداث نمایند. که همه آنها بیخود بود. این تاجر یهودی که بارون ژولیوس رویترز نامداشت، آلمانی تبار بود که تبعه بریتانیا شده بود و خبرگزاری رویترز را نیز بنیانگذاری می کند. او یک تعهد بیخودی به ایران می دهد که انجام شدنی نبود. بعد از یک مدت دولت ایران امتیاز تنباکو را می دهد. به دلیل اینکه ناصر الدین شاه انسان ولخرجی بود و درآمد ایران سالانه سه تا شش میلیون کرور بود. این پول ها نیز به مانند دوره ساسانیان از طبقات پایین دریافت می شد. گفتنی است که داشتن املاک در ایران منشا ثروت بود.

امتیاز تنباکو را نیز مردم زیر بار نمی روند و دولت روسیه نیز از این جریان ناراضی بود و امتیاز رژی نیز بهم می خورد. زیرا کمپانی بریتانیایی متعلق به فردی به نام ارنشتاین بود و می گفت کسی حق کشت تنباکو را ندارد و هرچه کاشته می شود باید تحویل ما شود. مردم ایران هم زیر بار نمی رفتند. علما و افراد فهمیده غیر وابسته به حکومت نیز به شدت از سرنوشت هندوستان می ترسند و اجازه چنین کاری را ندادند. یک امتیاز مهم دیگر که در اواخر قرن نوزدهم داده شد امتیاز تلگراف بود. این خط که به خط هند و اروپا معروف بود. یک شرکت انگلیسی به همراه یک شرکت آلمانی به نام هالسکه امتیاز تلگراف را گرفتند و ناصرالدین شاه فورا قبول کرد. این خط ظاهرا به نفع ایران بود، اما در حقیقت تبدیل به یکی از کانون های اطلاعاتی برای بریتانیا شد. امتیاز دیگر کشتیرانی در کارون بود که این را به بریتانیایی ها دادیم که موجب ورود کشتی های لینچ این کشور به ایران شد.

  • روند بانک های استقراضی در کشور چگونه بود؟

امتیاز بانک شاهنشاهی در سال 1266 هجری شمسی در دوره ناصرالدین شاه به بریتانیا داده شد. امتیاز مهم دیگر بانک استقراضی روس است که بر خلاف بانک شاهنشاهی انگلیس جنبه پولی نداشت بلکه بیشتر جنبه سیاسی داشت. زمانی که رژیم شوروی بر سر کار می آید این بانک ورشکست می شود. این بانک پنج میلیارد بنات به ایران وام داده بود. این بانک در حقیقت یک نهاد دولتی روسیه بود که به ایرانی ها وام می داد تا ایرانی ها نوکر و بنده روس ها باشند.

یکی دیگر از کارهایی که می کردند وام های کلان به پادشاهان ایرانی بود. ناصرالدین شاه امتیاز رژی را که داد مردم زیر بار نرفتند و مجبور شد 500 هزار لیره که اصلا چنین هزینه ای را نیز نکرده بودند خسارت دهد. اینها مجموع خرجشان در ایران 60 هزار لیره نشده بود اما دولت ایران ناچار شد از بانک شاهنشاهی 500هزار لیره وام بگیرد و به شرکت رژی پرداخت کند. حالا ایران چرا این پول را داد؟ برای اینکه گفتند ما رشوه دادیم و تمامی صورت رشوه ها را نیز برای گرفتن این امتیاز داریم و همه را به دادگاه سوئد یا نروژ ارایه می دهیم.

این خود نکته جالبی است، آنها امور رسیدگی به دعاوی حقوقی خود را به خارج از کشور انتقال می دادند و می گفتند که ما به ایران اطمینانی نداریم. زیرا در آن دوران دادگاهی وجود نداشت. دادگاه شرع بود که آنها نیز آن را قبول نداشتند. ایران این پانصد هزار لیره را داد و با بهره 900هزار لیره را برگرداند.

یکسری وام هایی را هم مظفرالدین شاه برای سه سفر خود به اروپا از بانک شاهنشاهی و استقراضی روس گرفت. مظفرالدین شاه چون هیچ پول و تنخواهی برای سفر نداشت مجبور به گرفتن وام بود. دولت مشروطه نیز از این بانک ها وام می گرفت برای کارهای جاری مملکت. یعنی وقتی که ایران مشروطه شد ما باز هم نیاز داشتیم.

  • امتیاز بزرگ ما در حوزه نفت بود آن را چگونه ارزیابی می کنید؟

بزرگترین امتیاز ما امتیاز نفت ایران بود که با یک مبلغ بسیار کمی به ویلیام ناکس دارسی به عنوان یک شخص حقیقی فروخته می شود. ولی دارسی بعد از مدتی این امتیاز را به پیشنهاد لرد فیشر فرمانده نیروی دریایی بریتانیا 51 درصدش را به دولت بریتانیا می فروشد و به یک باره مشخص می شود طرف اصلی ایران دولت انگلستان بوده است. در 1933 این قرارداد تمدید می شود و بیشتر به ضرر ایران تمام می شود که تبدیل به شرکت نفت ایران و انگلستان محدود تغییر نام می یابد. به این معنی که از 48 شرکتی که با سرمایه نفت ایران در خارج از ایران تاسیس می شود یک لیره به ما نمی دهند. بریتانیا 84 میلیون لیره درآمد سالانه از نفت ایران داشته است اما یک مبلغ کمی در حدود 16 میلیون لیره به ما می داده است و جالب اینجاست که در حدود 50 میلیون لیره ما به دولت بریتانیا مالیات می دادیم.

  • در مورد راه آهن شرایط چگونه بود؟

در خصوص راه آهن باید گفت که دولت روسیه و بریتانیا یک عهدنامه را با دولت ایران به امضا می رسانند که دولت حق کشیدن راه آهن ندارد و به مدت پنجاه سال مانع از کشیدن راه آهن در ایران شدند و هر زمانی که هر فرد خارجی که قصد داشت در ایران راه آهن بکشد مانع می شدند و تنها روسیه و یا بریتانیا حق کشیدن راه آهن در داخل ایران را داشتند. به نظر من هر دوی این کشورها روسیه و بریتانیا یکی بودند و هیچگاه این دو کشور را جدا از هم نمی دانم.

  • چه امتیازهای مهم دیگری ما در اختیار بیگانگان قرار دادیم؟

یکی از امتیازات مهم دیگر جنگل های ایران، معادن قره باغ، فیروزه خراسان و ماهی را در اختیار روس ها قرار دادیم. امتیاز صید ماهی به سه برادر ارمنی روسی به نام ریازانوف اعطا شد. آنها یک آقایی را پیدا کردند و فتوا داد که خاویار حرام است که بعد با فتوای حضرت امام این مساله حل شد. بعدها معلوم شد این فردی که چنین فتوایی داده است از اتباع روسیه بوده است بنابراین کاری کردند که ایرانی ها ماهی خاویار نخورند.

آثار عتیقه ایران را نیز فرانسوی ها برداشتند. دولت فرانسه در زمان ناصرالدین شاه یک خانمی را به ایران فرستاد به نام مادام گیولافوا به همراه همسرش به دربار ناصرالدین شاه رفتند و شاه از این زن خوشش آمد و اجازه داد که تمام جنوب ایران را غارت کنند. خود این خانم هم در خاطرات خود می گوید که ما به حدی آثار تاریخی خارج کردیم که خودمان خیلی خجالت کشیدیم. این آثار اکنون در موزه پاریس قرار دارد. اما در نهایت سال 1312 یک قانون به عنوان منع خروج عتیقات وضع می شود که جلوی این نوع غارت ها گرفته می شود.

  • ما واقعا فریب خوردیم یا با میل خود این امتیازها را به بیگانگان دادیم؟

ما در تمامی موارد در طول دوران تاریخی فریب خورده ایم. همین بازی را که می بینید، در لوزان، ژنو و وین در می آورند به همین نحو بوده است. همین کارها در طول تاریخ بر سر ما آمده که یکسری بر اثر نادانی و یکسری هم به دلیل رشوه بوده است. از طرفی در زمان رضا شاه تمام پول نفت به یک حساب خاصی برای خرید اسلحه می رفت. هواپیما، تانک، ضد تانک هرچیزی خریدیم هیچ استفاده ای نشد. حتی یک کارخانه کهنه قالب کردند به مانند ماشین پراید. این هواپیماها حتی یک بمب نتوانستند بر روی قوای متفقین بیاندازند. هواپیماهای بریتانیایی به درد ما نخورد و سپس رفتیم هواپیماهای کورتیس امریکایی را خریداری کردیم که به آبادان آمد و تخلیه شد ولی امریکایی ها به ایران نیامدند تا این هواپیماها را سر هم کنند تا از آنها استفاده کنیم. بریتانیایی ها پس از آغاز جنگ جهانی دوم و تصرف آبادان این جعبه های هواپیماها را بازکردند و در اندیمشک سوار کردند و در جبهه ژاپن و جاهای دیگر از آنها استفاده کردند. به طور کلی می توان گفت که در طول تاریخ سر ما کلاه رفته است. این موضوع به این دلیل بوده است که ما تابع احساسات هستیم، اهل منطقی اندیشیدن نیستیم، اطلاعات ما از دنیا کم است همین موضوع ها باعث شده است شرایط به نفع ما رقم نخورد. ما چه در دوره قاجار و چه دوره رضا شاه و محمدرضاشاه سرمان کلاه رفته است. ما تنها شانسی که آوردیم به دلیل وجود نفت برخی از ضررهای ما جبران شد. نتیجه گیری اینکه پرتغالی ها در کتاب های خود در زمان تصرف ایران می نویسند که هیچ چیزی وجود ندارد که ما به آن نیاز داشته باشیم و در ایران نباشد که در نهایت بدست بریتانیایی ها افتاد. این شرایطی بود که ما در طول دوران گذراندیم و این درسی است که باید از تاریخ بیاموزیم.

میثم سلیمانی - هفته نامه نقیب


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
بچه حزب الهی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۱
0
0
اقای معتضد از روزی که در سیما تاریخ کشورمان را می گفتی و تحلیل می کردی چیزهای خبلی زیادی یاد گرفتیم ولی الان موضوع یاد اوری تاریخ است . چرا دیگر در برنامه های سیما از شما استفاده نمی کنند .
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین