اندیشکده سلطنتی چتم هاوس انگلیس :
غرب باید تصمیم خود را بگیرد و سیاست هایش در خاورمیانه را تصحیح کند
یک اندیشکده انگلیسی با انتقاد از سیاستهای غرب در خاورمیانه عنوان کرد که بمباران جهادیهای داعش تنها موجب ایجاد گروههای جدید خواهد شد و بسیاری از مشکلات منطقه نیازمند اتخاذ یک رویکرد غیرنظامی است و توافق هستهای ایران میتواند الگویی مناسب برای پرداختن به مشکلات خاورمیانه باشد.
گروه بین الملل - یک اندیشکده انگلیسی با انتقاد از سیاستهای غرب در خاورمیانه عنوان کرد که بمباران جهادیهای داعش تنها موجب ایجاد گروههای جدید خواهد شد و بسیاری از مشکلات منطقه نیازمند اتخاذ یک رویکرد غیرنظامی است و توافق هستهای ایران میتواند الگویی مناسب برای پرداختن به مشکلات خاورمیانه باشد.
به گزارش بولتن نیوز، اندیشکده چتم هاوس انگلیس در یادداشتی به قلم سامی عبدالشافی به کشورهای غربی توصیه میکند که به جای عملیاتهای نظامی بیهوده برای از بین بردن داعش، ریشههای فرهنگی که موجب شکلگیری چنین گروههایی شده را مورد توجه قرار داده و در سیاستهای خود تغییر ایجاد کنند. در این یادداشت آمده است: امضای توافق هستهای بین ایران و شش قدرت جهان در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ خاورمیانه را وارد دوران بالقوه جدیدی کرد. صرفنظر از دیدگاههایی که در مورد این توافق وجود دارد، مهمترین جنبه آن، چگونگی دستیابی به توافق بود. مشارکت سرسختانه در جستجوی منافع مشترک که تفاوت بسیار زیادی با گزینههای نظامی داشت، موجب پیروزی قاطع مذاکرات شد. حال که این مذاکرات در مورد ایران نتیجهبخش بوده، باید به عنوان الگویی برای پرداختن به کل مسائل خاورمیانه مورد استفاده قرار گیرد، حتی اگر عامل ریشهای این موضوعات، پدیدهای به نام دولت به اصطلاح اسلامی باشد.
• عملیات نظامی به تنهایی نمیتواند ثبات را به منطقه بازگرداند •
در انگلیس و دیگر کشورهای غربی، مواضع سرسختانهای مبنی بر درخواست عملیات نظامی برای هدف قرار دادن پایگاههای داعش وجود دارد. اما حتی اگر این گروه مهار شود، بعید به نظر میرسد که عملیات نظامی به تنهایی بتواند ثبات را به منطقه بازگرداند. زیرا زمانی که این هدف حاصل شد، گروههای دیگری شکل خواهند گرفت و این تا زمانی که ناکامیهای آشکار سیاسی حلوفصل نشده ادامه خواهد یافت. در عوض، باید به درک بهتر احساسات اصلیِ عامل پیدایش داعش، نارضایتی عمیق از تشکیلدهندگان این گروه و اینکه چگونه این عوامل، محیطی را ایجاد کرده که در آن جنایات غیرقابل تصوری انجام میشود، پرداخت.
• استانداردهای متغیری که توسط غرب در خاورمیانه به کار گرفته میشود •
اولین موضوع، استانداردهای متغیری است که توسط غرب در خاورمیانه به کار گرفته میشود. فرآیند صلح اسرائیل- فلسطین هیچ دستاوردی به جز درگیریهای بیشتر نداشته است. درسهایی که از جنگ عراق گرفته شد، به ندرت در کشمکشهای بعدی به تصمیمات بهتر منجر شد. عملیات نظامی ناگهانی در لیبی و سپس توقف سریع آن، شکست دولت این کشور را به دنبال داشت. در سوریه چنین مداخلاتی صورت نگرفته، اما این کشور به زمینهای برای جنگ نیابتی بین قدرتهای جهان به منظور رقابت برای نفوذ در منطقه تبدیل شده است. آنها نه تنها در مورد منافع خود در سوریه و منطقه توافق ندارند، بلکه از این اوضاع فاجعهآمیز برای پیشبرد منافع خاص خود در موضوعات دیگر نظیر اوکراین بهرهبرداری کردهاند. اینها همان قدرتهایی هستند که در توافق هستهای با ایران با یکدیگر متحد شدند.
• جهان عرب باید در مورد سیاستهای غلط خود بیندیشد •
اکنون بیش از یک دهه است که قدرتهای غربی اقدام به لشکرکشیهای گستردهی نظامی در خاورمیانه کرده و تأثیرات فرهنگی ناشی از این اقدامات بر مردم منطقه را نادیده گرفتهاند. با تبدیل عراق، لیبی و سوریه به کشورهایی با آشوبهای دنبالهدار، غرور مردم عادی در سراسر منطقه عمیقاً جریحهدار شده است. میلیونها نفر ثبات شهر یا کشوری که بتوانند آن را وطن خود خطاب کنند از دست دادهاند؛ میلیونها نفر دیگر نیز در سراسر خاورمیانه، اگر نگوییم با خشم و عصبانیت، با نگرانیِ شدید نظارهگر این اوضاع هستند. در تمام این مدت، حاکمان عرب در محافظت از مردم خود در برابر حس از دست دادن هویت ناتوان بودهاند. اکنون زمان آن است که جهان عرب در مورد اینکه چگونه موجبات فروپاشی خود را به این شکل فراهم کرد، بیندیشد.
• آنچه کشورهای غربی بر عراق و فلسطین تحمیل کردند •
مجموعهای از ناامیدیها نیز بر دیدگاه عموم مردم عرب نسبت به دنیا تأثیرگذار بوده است. اسرائیل تا به امروز به طرح صلح عربی که اتحادیه عرب در سال ۲۰۰۲ پیشنهاد داد پاسخی نداده است، طرحی که در ازای عقبنشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی، روابط عادی با این رژیم را پیشنهاد میدهد. تهاجم به عراق به رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۳، نه تنها بیش از ۱۰ سال ادامه داشت، بلکه در مأموریت، گسترهی عمل و تاکتیکهای آن چندین تغییر وجود داشت و همه اینها به قیمت زندگی مردم عراق بود. فلسطین نیز زمانی مورد توجه قرار گرفت که فلسطینیها در سال ۲۰۰۶ در یک انتخابات آزاد و دموکراتیک اکثریت را به حزب جنبش اسلامی حماس واگذار کردند و غرب از پذیرفتن نتایج این انتخابات خودداری نمود. آنچه وخامت اوضاع را بیشتر کرد، قوانین گروه چهارجانبه خاورمیانه متشکل از آمریکا، سازمان ملل، اتحادیه اروپا و روسیه بود که بر حماس تحمیل شد. اعضای گروه چهارجانبه این قوانین- یا عملاً شرط و شروط- را قابل اجرا تشخیص میدادند، زیرا از طریق آنها نوار غزه و جمعیت یک میلیون و هشتصد هزار نفری آن در تنگنا قرار میگرفت. از اواخر سال ۲۰۰۸، غزه دستخوش سه جنگ به شدت نابرابر شده است که در آخرین آنها، اسرائیل شیوههای فوقالعاده وحشیانهای را در پیش گرفت.
• آسیبهای ناشی از معیارهای دوگانه غرب در خاورمیانه •
وقتی جوانان عمدتاً تحصیلکرده و بیکار بطور فزایندهای احساس خشم و ناامیدی کنند به این معناست که مشکل بزرگی وجود دارد. وقتی این افراد احساس کنند که کل منطقهی آنها در حال از همگسستگی و غارت شدن است و رفتار ناعادلانهای با آن میشود، اوضاع بالقوه فاجعهآمیز خواهد شد. بسیاری از رهبران جهان پذیرفتهاند که داعش نماینده اسلام یا مردم خاورمیانه نیست. اما این کافی نیست. آنها باید آسیبهای ناشی از معیارهای دوگانه را پذیرفته و در سیاستهای خود در منطقه تغییر ایجاد کنند. همچنین جای شگفتی نیست که شهروندان کشورهای غیرعربی برای پیوستن به داعش به خاورمیانه سرازیر شدهاند. این واقعیت که بسیاری از این افراد از کشورهایی با اقتصادهای شکوفا و موفق هستند نشان میدهد که آنها چقدر از مشاهده اینکه کشورهایشان بطور بیشرمانهای معیارهای دوگانه وضع کردهاند، احساس سرخوردگی میکنند.
• آنچه قدرتهای جهان و شرکای آنها در خاورمیانه باید انجام دهند •
در صورتی که اروپا، ایالات متحده و همپیمانان عرب آنها همچنان از تأثیرات فرهنگی سیاستهای غربی بر خاورمیانه چشمپوشی کنند، به تعقیب شبح داعش و تحولات آن ادامه خواهند داد. اگر به احساسات عمیقی که به ایجاد این گروه انجامیده پرداخته نشود، تنها میتوان انتظار داشت که گروههای اینچنینیِ بیشتری تشکیل شوند.
چگونگی پرداختن به منطقه خاورمیانه و مردم آن، طول عمر داعش و میزان آسیبهای ناشی از آن در آینده را تعیین خواهد نمود. قدرتهای جهان و متحدان آنها در خاورمیانه میتوانند با فرونشاندن هرجومرج در عراق، پایان دادن به محاصره غزه و دنبال کردن فرآیند متزلزل صلح از جایی شروع کنند که سیاست شکست خورده است و در موضوع سوریه و لیبی نیز تصمیم خود را بگیرند. اظهارنظرهای امیدبخش جامعه بینالمللی در مورد میزان اهمیتی که برای رفاه و آسایش مردم خاورمیانه قائل است و در عین حال، حفظ سیاستهایی که موجب بدبختی و فلاکت این مردم شده، نیازمند یک بازنگری است. بدیهی است که اگر شرایط غیر از این بود، کسانی که اکنون امیدی به جز انتقام کورکورانه ندارند، آرزوهایی در سر میپروراندند که همسن و سالانشان در هر کشور متمدن دیگری دارند. منبع: اشراف