گروه سياسى: در ياد داشت اين هفته مسئله مهم و حياتى لزوم برخوردارى مردم از"درد دين" و "درد دنيا"مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و تعهد، لازمه مسئوليت و مسئوليت، از ملزومات شفقت و تعهد و مسئوليت و شفقت، مستوجب درك درد و ادراك دردمندى، باعث آبادانى اين كوى و آبادانى آن كوى تعريف مى شود.
به گزارش بولتن نيوز، محمدتقى فرجى نويسنده "تفسير هفته" در يادداشت امروز خود، علت وجود بسيارى از مشكلات و نابسامانىهاى كنونى اين ملك و ملت را ناشى از بى دردى و بى مسئوليتى برخى مسئولان امر و متوليان امور كشور مى داند و مى نويسد، "كسى كه درد ندارد، هرگز در پى درمان درد برنمى آيد و درد بى دردى علاجش آتش است".
در ادامه "تفسيرهفته" را با هم مى خوانيم،
در کلام خداوند آمده است که پیامبران باید صبورتر از دیگران باشند و در میان تمامی پیامبران الهى، پيامبر خاتم (ص) از صبر و شکیبایی بسيارى برخوردار بوده است و او درد و رنج مردم را بیش از خود آنها تحمل مى كرد، در هنگام معراج پیامبر(ص) وقتى كه پروردگار از وی می خواهد آرزویی خود را مراد كند، پيامبر(ص)، آرزوی شفاعت گناهکاران امتش را با پروردگارشان در میان میگذارد و براى مردم، بهترين ها را آرزو مى كند،
خطاب آمد که ای مقصود درگاه
هر آن حاجت که مقصود است درخواه
سرای فضل بود از بُخل خالی
برات گنج رحمت خواست حالی
گنهکاران امت را دعا کرد
خدایش جمله حاجتها روا کرد
چو بسته از کرامت خلعت خاص
بیامد باز پس با گنج اخلاص
درد مسئوليت داشتن و شفقت بر خلق، البته در قرآن هم مكرر آمده است و خداوند پیامبر(ص) را نرم خو و او را فردى معرفى مى فرماید که از خطاى دیگران در مىگذرد،
"فَبِمَا رَحْمِةٍ مِن اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لأَنفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاْعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْلَهُمْ وَ شَاوِرْهم فِى الأمَرِ .... "
"پس به برکت رحمت خداوندى، با آنان نرم خو شدى، و اگر تند خو و سخت دل بودى، قطعا از پیرامون تو پراکنده مىشدند، پس از آن ها درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن ...........".
مولانا در دفتر پنجم مثنوی در حکایتی خواندنی، تصویر زيبايى از صبر و بردباری پیامبر(ص) ترسيم مى كند، تصویری که در آن شفقت بر آدمیان (حتی کافران) بروز و ظهوری حیرت انگیز مییابد، تا مشخص شود که این همه شیفتگی و عشق در طی قرون و اعصار متوالى، نتیجه چنین دلبردگی ها و دلبری هاست.
گفت ای یاران من قسمت کنید
که شما پُر از من و خوی منید
و
شه یکی جان است و لشگر پُر از او
روح چون آب است و این اجسام جو
آب روح شاه اگر شیرین بود
جمله جوها پُر ز آب خوش شود
که رعیّت دین شاه دارند و بس
این چنین فرمود سلطان عَبَس
امام على(ع) در نامه خود به امام حسن(ع) مى فرمايد،
"پسرم! هر چند من به اندازه ی همه ی آنان که پیش از من بوده اند نزیسته ام، اما در کارهایشان نگریسته ام و در سرگذشتهاشان اندیشیده٬ و در آنچه از آنان مانده رفته و دیده ام تا چون یکی از ایشان گردیده ام، بلکه با آگاهی که از کارهاشان به دست آورده ام، گویی چنان است که با نخستین تا پسینشان به سر برده ام".
هدف از خلقت جن و أنس، قبل از هرچيز بندگي و عبادت است،
"وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون".
"من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند و البته از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند".
دين اسلام يك دين جامع و كامل است، از اين رو، عبادات در دين نيز از جامعيت بر خوردار است و دنيا و آخرت را مورد اهتمام تام و تمام قرار مى دهد و به فرد و اجتماع توجه كافى و وافى دارد و آرامش و شادي را در دل آدم پديد مي آورد.
بارزترين جنبه ي اجتماعي عبادت، "درد دين" و 'درد دنيا" داشتن است، يعنى خدمت به مردم و برآوردن نيازهاي آنان، از اهم امهات عبادات به حساب مى آيد. توجه به خلق و رفع هم و غم آنها به قدري انسان ساز و نشان از انسانيت دارد كه خداوند پيامبر(ص) را به خاطر آن مي ستايد و مى فرمايد،
« به يقين، رسولى از خود شما بسويتان آمد كه رنج هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است»
پيامبر(ص) مى فرمايد:
«كسي كه هر روز به امور مسلمانان همّت نگمارد، مسلمان نيست.»
نيز مى فرمایند:
«محبوب ترين بندگان نزد خداوند، آن كسي است كه سودش بيشتر به مردم برسد».
خدمت به خلق و درد مردم، موجب پاداش و ثواب است، چنان كه پيامبر(ص) مى فرمايند،
"من رفع حجراً عن الطريق كتبت له حسنة".
"هر كس سنگى را از راه مردم بردارد، براى آن حسنه و ثوابى نوشته مىشود".
همچنين پيامبر(ص) به امام على(ع) فرمود،
"لئن يهدى اللَّه على يديك رجلاً خير لك مما طلعت عليه الشمس و غرب".
"اگر خداوند به دست تو كسى را هدايت كند، براى تو از همه چيز كه خورشيد بر آن طلوع و غروب كند بهتر است".
علاوه بر اجر و پاداش ناشى از خيرخواهى و شفقت بر خلق، درد و دردمندى، از نشانه هاى مردى و مردانگى است.
"مردانگی مرد کامل نشود، مگر آن گاه که در دینش فقیه ودانا شود، در زندگی اش میانه روی پیشه کند، در برابر پیشامد های سختی که به او روی آورد شکیبا باشد و تلخی که از سوی برادرانش به او می رسد گوارا یابد".
مرد را دردی اگر باشد خوش است، زيرا عالمان بى درد، نويسندگان بى درد، سياست مداران بى درد، هنرمندان بى درد، مسئولان بى درد، سرمايه داران بى درد و بلاخره مردان بى درد، هر يك در عالم بى دردى، كماهوحقه احساس مسئوليت نمى كنند و بايد و شايد به وظيفه خطيرى كه بر دوش مى كشند، جامه عمل نمى پوشانند.
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت، کین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت، آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم
زانکه می گفتی نیم با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
با چنین دعوی چرا ای کم عیار
برگ خود می ساختی هر نو بهار
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بى دردى يعنى بى مسئوليتى!
بى دردى بعنى بى تعهدى!
بى دردى يعنى بى خيالى!
بى دردى يعنى ولنگارى
بى دردى يعنى آخر دردها!
اينجور بحث هاى ارزشى و مسئولانه باعث ارتقاء سطح دانش و معرفت جامعه مى شود.
به نكته بسيار جالبى پرداختين ، درد موجب مسئوليت و مسئوليت باعث تعهد و خيرخواهى مى شود، همان جورى كه بى دردى موجب فرار از مسئوليت و ولنگارى مى شود. اميدوارم آقاى فرجى در نوشته هاى بعدى خود نيز به اين نوع مباحث بيشتر بپردازند.
درد بى دردى علاجش آتش است
هم از استاد و هم از برادران مسئول در بولتن نيوز بسيار تشكر مى كنم.
درد بى دردى علاجش آتش است
از استاد فرجى و سايت مردمى بولتن نيوز خيلى خيلى ممنونم كه به سوژه بسيار مهمى مى پردازند، به اميد ياد داشت هاى دردمندانه تر شما در تفسير هفته هفته هاى آتى ....... دست على همراهتان
رواياتى كه نويسنده محترم بولتن نيوز از پيامبر خدا و امام على آورده بود، بسيار جالب و خواندنى است، تشكر تشكر
سلام
جالبه كه شما مطالب خيلى فرعى و پيش پا افتاده ديگران رو در صدر سايت كار مى كنين و به مدت طولانى بالا نگه مى دارين، اما تفسير هفته خودتون رو كه هم يواش يواش جا افتاده و هم به موضوعات مهم و جالبى مى پردازه، خيلى ضعيف كار ميشه و زودى هم از صفحه برمى دارين!؟
وگر غم اندکی بودی چه بودی
شاعر اگر از درد و رنج میگه منظورش درد دوری از محبوب یا معشوق است نه دردی که شما به آن همواره اشاره میکنید!!!
برای هر دردی باید دنبال درمانش بود و باید به کسی که درد و رنجی ندارد تبریک گفت نه حسادت.
این نوعی سفسطه بازیست که راه انسانهای خوشبخت را با انسانهای حقه باز و دزد یکی دونست!!! خجالت بکشید.
سعی کن کمی بزرگ شی تا مفهوم حقیقی لغات رو بفهمی نه صوری و ظاهریشونو!!!!
آدم بهتره کودک تیز باشد تا بزرگسال ساده لوح!
نمیدونم چجوری بگم تا سانسور نشه! اگه غیرمستقیم بگم که مطمئناً درکش نمیکنید و اگه مستقیم بگم هم سانسور میشه!
پول و ثروت لزوماً خوشبختی نمیاره ولی برای خوشبخت شدن پول و ثروت ضروریست!
همه ی افرادی که بدنی سالم دارند خوشبخت نیستند ولی خوشبختی بدون داشتن سلامت بدنی نشدنیست!
هر کس که درد و رنج ندارد لزوماً خوشبخت نیست ولی خوشبختی با درد و رنج سنخیت ندارد.
دانستن مفهوم حقیقی لغات به تنهایی هیچ ارزشی ندارد و گاهی لمس نکردن یا دوری از آنها کمال تیزهوشی و درایت است.
فرض کنید دو نفر در حال تماشای یه فیلم یکسان هستند، فرد اول فکر میکند که خدای فیلم است اونقدر که در تمام اصول فیلم سازی سررشته و مطالعه دارد و هزاران فیلم دیده است، در حین دیدن فیلم بقدری به نورپردازی، نوع جلوه های ویژه فیلم، گریم کاراکترهای فیلم و غیره توجه میکند که نمیتواند فیلم را باور کند و کاملاً میداند که فیلمی که دارد میبیند فقط فیلم است چون بیش از حد به جزئیات توجه میکند لذا لذتی از دیدن فیلم نمیبرد چون نتوانسته با روح فیلم ارتباط برقرار کند.
فرد دیگر اصلاً در فیلم سازی سررشته ای ندارد و اگر هم دارد سعی میکند در هنگام دیدن فیلم خودش را به نادانی بزند تا بتواند فیلم را باور کند و اونو حداقل در زمان دیدن فیلم حقیقی فرض کند اینجاست که دیدن این فیلم برایش بسیار لذت بخش میشود.
به نظرم فرد دوم هزاران بار باهوشتر از فرد اول است چون توانسته با فیلم ارتباط برقرار کند و به هدف اصلی فیلم که لذت دیدن است دست پیدا کرده در حالیکه فرد اول فکر میکند که باهوش و داناست!!! فقط فکر میکند ولی در اصل در دسته ی خنگان قرار دارد.
کسانی که درد، رنج، نیستی، مرگ، بدبختی و غیره را تبلیغ میکنند و آنها را ارزش میدانند خود شکست خورده ی روزگارند و باید از آنها دوری کرد تا آتش عقده و حسادتشان دامن انسان را نگیرد.
تفسیرالمیزان دانشمند بزرگوار مرحوم علامه طباطبائی ره
بسم اللّه الرحمن الرحيم
لا اقسم بهذا البلد (1) و انت حل بهذا البلد (2) و والد و ما ولد (3) لقد خلقنا الانسن فى كبــــــــد (4) ايحسب ان لن يقدر عليه احد5 يقول اهلكت مالا لبدا (6) ايحسب ان لم يره احد (7..تا آه 21....
ترجمه آیات :به نام خداى رحمان و رحيم،
گو اينكه حاجت به سوگند نيست ولى به اين شهر (مكه ) سوگند مى خورم (1).شهرى كه تو در آن ساكن هستى (2).
و سوگند به آن پدرى كه اين شهر را بنا نهاد و فرزندى كه پديد آورد (3).كه ما انسان را در رنج آفريده ايم (4).
آيا گمان مى كند احدى بر او قدرت ندارد؟ (5).
تفسیر: اين سوره بيانگر اين حقيقت است كه خلقت انسان بر اساس رنج و مشقت است، هيچ شانى از شوون حيات را نخواهى ديد كه توام با تلخى ها و رنج ها و خستگى ها نباشد، از آن روزى كه در شكم مادر روح به كالبدش دميده شد، تا روزى كه از اين دنيا رخت بر مى بندد هيچ راحتى و آسايشى كه خالى از تعب و مشقت باشد نمى بيند، و هيچ سعادتى را خالص از شقاوت نمى يابد، تنها خانه آخرت است كه راحتى اش آميخته با تعب نيست.
بنا بر اين، چه بهتر به جاى هر تلخى و ناكامى و رنج، سنگينى تكاليف الهى را تحمل كند، در برابر آنها صبر نمايد صبر بر اطاعت و بر ترك معصيت، و در گسترش دادن رحمت بر همه مبتلايان كوشا باشد، كسانى را از قبيل ايتام و فقرا و بيماران و امثال آنها كه دچار مصائب شده اند مورد شفقت خود قرار دهد، تا جزو (اصحاب ميمنه ) شود، وگرنه آخرتش هم مثل دنيايش خواهد شد، و در آخرت از (اصحاب مشئمه ) خواهد بود كه (نار موصده ) مسلط بر آنان است و سياق آيات اين سوره شبيه به سياق سوره هاى مكى است، و همين سياق مكى بودن آن را تأييد مى كند.