علاوهبر احساس ضرورت و نیاز، شرکای مؤسسات ادغامشونده باید نخست خود را در ترازوی سنجش قرار دهند و وزن شرکا از نظر توانمندی دانش حرفهای، تشکیلاتیبودن و بازاریابی کار، معیار ادغام قرار گیرد که شاخصه درآمد مؤسسات بهعنوان یکی از این معیارها میتواند مدنظر قرار گیرد. بدیهی است درآمد مؤسسات در شرایط فعلی، تنها معیار باکفایت ادغام نیست، چراکه ظرفیت برخی مؤسسات در صورت آزادشدن، میتواند بلافاصله یا طی دوره کوتاهی، بهسرعت افزایش یافته و اثرات آن از طریق درآمد مؤسسه تبلور یابد.
گروه اقتصادی - موضوعاتی مانند توسعه، ادغام، چابک سازی، کوچک سازی و... در چند دهه اخیر با هدف کاهش هزینه تمام شده، بهبود رونق و سود، تداوم حیات شرکت ها و موسسات مالی و اقتصادی و... مورد توجه کارشناسان و صاحب نظران بوده است.
به گزارش بولتن نیوز، در برخی سال ها، رونق موجود باعث توسعه فعالیت های مالی و اقتصادی موسسات شده و در برخی سال ها نیز رکود اقتصادی باعث ادغام و کاهش هزینه ها، کوچک سازی، تعدیل نیرو و... بوده است.
در شرایط حال حاضر اقتصاد ایران نیز مفاهیم ادغام موسسات و تشکیل موسسات بزرگتر، توسعه، و درمواردی انحلال و کوچک سازی، مورد ارزیابی قرار گرفته تا راهکاری برای بهبود شرایط موسسات باشد.
از آن جا که بسیاری از فعالان اقتصادی ومدیران خود را برای شرایط تداوم تحریم ها یا شرایط پسا تحریم و رونق نسبی در اقتصاد آماده می کنند، موضوع ادغام، توسعه و کاهش هزینه های موسسات حسابرسی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
براین اساس، علی امانی و غلامحسین دوانی دو حسابدار رسمی و نخبه کشور، در مقاله ای موضوع ادغام موسسات حسابرسی و حسابداری را مورد بررسی قرار داده اند و براساس تجربه چند دهه فعالیت خود، راهکارهایی را برای بهبود وضعیت موسسات حسابرسی مطرح کرده اند.
در این مقاله آمده است: اخبار جسته و گریخته از حرفه حسابرسی و اعضای جامعه حسابداران رسمی نشان میدهد پس از گذشت حدود ١٤ سال از فعالیت جامعه حسابداران رسمی و در مرحله اولیه رشد، بحث ادغام در دستور کار برخی مؤسسات مشهور کشور قرار گرفته است. اگر روزگاری تب تشکیل مؤسسه داغ بود، این روزها بحث تداوم فعالیت و استمرار آینده مؤسسات دغدغه شرکای آنها است. بسیاری از اعضای حرفه بر این باور هستند که تغییرات رخداده پس از توافق ١+٥ تأثیرات شگرفی بر بازارها و بهویژه حرفه حسابرسی هم خواهد داشت و ضرورت تشکیل مؤسسات حسابرسی فراگیر که در حوزه جغرافیایی کشور بتوانند بهعنوان یک پدیده واحد (و نه جزایر متصلالعمود) کار کنند ضروری شده است. همگان به این نتیجه رسیدهایم که مختصات بسیاری از مؤسسات با مؤلفههای مؤسسه حسابرسی همخوانی ندارد، بنابراین به نظر میرسد در شرایط فعلی و عصر پساتحریم راهکاری جز این نیست: همسانی مؤسسات حسابرسی با ضوابط حرفهای همچون مؤسسات حسابرسی خارجی و همچنین ایجاد مؤسسات بزرگ حسابرسی که بتواند عهدهدار حسابرسی شرکتهای بزرگ کشور و همچنین شرکتهای خارجی را که در ایران به فعالیت مشغول خواهند شد، عهدهدار شوند. در این راستا دو گزینه پیشروی مؤسسات حسابرسی قرار دارد:
١- توسعه مؤسسات از طریق جذب شریک و نیرو
٢- توسعه مؤسسات حسابرسی از طریق ادغام با سایر مؤسسات
گزینه نخست باوجود آنکه ظاهرا به نظر آسانتر میآید، اما در عمل با توجه به مشکلات جذب شریک و یافتن نیروهای کارآمد هزینهزاست. اما گزینه دوم باوجود مشکلبودن راهکار عملیتری است، چراکه در صورتی که فرایند ادغام بهدرستی طراحی شده باشد، عملا از فردای ادغام توان تشکیلاتی- انسانی مؤسسه جدید یکباره افزایش مییابد و تأثیرات آن بهنسبت گزینه اول، فوریتر است.
بررسی پیشینه ادغام در مؤسسات حسابرسی بینالمللی، تاریخی بیش از ٢٠٠ سال دارد اما شدت و حدت ادغامهای بینالمللی از دهه ١٩٦٠ به بعد بوده است. از سوی دیگر نگاهی به توانمندی مؤسسات حسابرسی و شرکای آنها نشان میدهد بهعلت کمیت شرکا و قلّت آنان، شرکای با ظرفیت بالا عملا درگیر کارهای نامتناسب با ظرفیت آنان و هدررفتن منابع درآمدی از این طریق میشوند، چراکه در صورت جذب نیروهای کارآمد بسیاری از فعالیتهای روزمره شرکا قابل انتقال به سایر ردههای حرفهای بوده مضافا بر آنکه مؤسسات کوچک و متوسط بهدلیل عدم دسترسی به منابع مالی مکفی قادر به آموزش حرفهای کارکنان و استفاده از امکانات تکنولوژی روزآمد در حرفه حسابرسی و حتی طراحی روزآمد تارنمای خود نیستند، بنابراین ادغام و توسعه مؤسسات حسابرسی از همین منظر هم مورد تأکید است.
تجربه مؤسسات حسابرسی میانی (Mid Tire) - ردههای پنجم تا دهم جهان- نیز نشان میدهد این مؤسسات برای بقا و 5تداوم فعالیت حرفهای خود در دهه گذشته بهشدت به جذب نیرو از طریق ادغام مؤسسات حرفهای محلی دست یازیدهاند که این تجربه نیز میتواند در مورد ادغام مؤسسات استانی کشور مورد استفاده قرار گیرد، چراکه در حال حاضر مؤسسات سراسری همه نیرو و امکانات خود را در تهران مستقر و با اعزام نیرو به شهرستانها که مستلزم هزینه زیادی است، فعالیتهای خود را به انجام میرسانند.
در حالی که چنانچه یک مؤسسه بزرگ حسابرسی قادر باشد شعبات منطقهای خود را فعالتر کند، احتمالا در کاهش هزینه و جذب مشتری بیشتر، موفقتر خواهد بود اما این امر مستلزم دارابودن یک سطح گسترده تشکیلاتی (و نه جزیرهای و قراردادی مشابه وضعیت فعلی که برخی مؤسسات حسابرسی متأسفانه کارهای منطقهای را از طریق قرارداد نوشته یا نانوشته به کسانی واگذار میکنند که ارتباط تشکیلاتی با مؤسسه اصلی ندارند و ظاهرا فقط امضای گزارشات توسط شریک پایتختنشین صورت میگیرد که همین موضوع ریسک عملیات حسابرسی را بهشدت افزایش داده) است. بدیهی است در صورتی که شاخه منطقهای مؤسسات بهعنوان بخشی از پیکره واحد مؤسسه اصلی، از امکانات آموزشی و حرفهای مؤسسه مادر بهرهمند باشد، علاوهبر کاهش ریسک، موجبات تعطیلی این شیوه نادرست فعلی کار هم خواهد شد.
اما برای انجام فرایند ادغام، علاوهبر احساس ضرورت و نیاز، شرکای مؤسسات ادغامشونده باید نخست خود را در ترازوی سنجش قرار دهند و وزن شرکا از نظر توانمندی دانش حرفهای، تشکیلاتیبودن و بازاریابی کار، معیار ادغام قرار گیرد که شاخصه درآمد مؤسسات بهعنوان یکی از این معیارها میتواند مدنظر قرار گیرد. بدیهی است درآمد مؤسسات در شرایط فعلی، تنها معیار باکفایت ادغام نیست، چراکه ظرفیت برخی مؤسسات در صورت آزادشدن، میتواند بلافاصله یا طی دوره کوتاهی، بهسرعت افزایش یافته و اثرات آن از طریق درآمد مؤسسه تبلور یابد.
*اعضای جامعه حسابداران رسمی ایران
منبع : روزنامه شرق